(Minghui.org)
۹۰ ساله هستم و از ۲۲ سال پیش تمرین فالون دافا را شروع کردم. با حضور در این محیط تزکیه، اغلب احساس میکنم از مشتی خاکستر برخاستم و دوباره متولد شدهام.
خانوادهام شاهد تغییرات جسمی و ذهنی در من بودند. بنابراین، آنها میدانند که «فالون دافا خوب است» و از من حمایت میکنند.
احساس میکردم که دوباره متولد شدم
در سال ۱۹۹۷، شروع به تمرین فالون دافا کردم. طولی نکشید که پس از قدم گذاشتن در مسیر تزکیه، از بیماریهایی که سالها از آنها رنج میبردم، مانند پولیپهای روده، آرتروز، هپاتیت مزمن و التهاب کیسه صفرا بهبود یافتم. باوجود مشاوره با بسیاری از پزشکان، درد ناشی از بیماریها بیوقفه ادامه داشت.
اگر بهخاطر فالون دافا و معلم لی (بنیانگذار) نبود، مدتها پیش میمردم.
دو ماه بعد از تمرین فالون دافا، مدفوعم بهشدت خونی بود، اما نترسیدم. به خودم گفتم که این باید اتفاق خوبی باشد، زیرا معلم درحال پاکسازی بدنم هستند. این اتفاق دو بار رخ افتاد و بعد از آن خوب شدم.
درحالیکه به تمریناتم ادامه میدادم، فا را مطالعه کردم و سه کار را که معلم از تمرینکنندگانشان درخواست کردند انجام دادم، دیگر از هیچیک از بیماریهای قبلیام در رنج نیستم. همسایگانم تصدیق میکنند که به نظر نمیرسد شبیه یک فرد ۹۰ ساله باشم. احساس میکنم دوباره متولد شدهام.
خانوادهام از فالون دافا حمایت میکنند
خانوادهام شاهد تغییرات در من بودند، باور دارند که فالون دافا عالی است و همه از تزکیهام حمایت میکنند.
بسیاری از اعضای خانوادهام پزشک هستند. بنابراین، بیماری به ندرت موضوعی است که هنگام ملاقات با آنها دربارهاش بحث میکنیم. فرزندان و نوههایم بهندرت بیمار میشوند یا نیاز به بستری شدن دارند. پسرم حدوداً ۶۰ ساله است و چند سال پیش بازنشسته شد. وقتی برای بررسی پزشکی مراجعه میکند پزشکان به وی میگویند که در سلامتی کامل است. دخترم به ۶۰ سالگی نزدیک میشود، اما به نظر میرسد ۴۰ سال دارد. خانوادهام متشکل از ۱۹ نفر است و همه از وضعیت سلامتی بسیار خوبی برخوردار هستند، چیزی که در چین امروز معمول نیست.
در سال ۲۰۰۲ برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت درباره دافا بیرون رفتم و دربارهام به پلیس گزارش داده شد. بنابراین دستگیر شدم، پلیس منزلم را غارت کرد و مرا به مرکز بازپروری بردند.
پسرم با این موضوع با آرامش برخورد کرد. او موقعیت اجتماعیاش را در نظر نگرفت؛ فقط سعی کرد مرا آزاد کند. تا روز سوم، آزاد شدم و به خانه رفتم. او هیچ شکایتی در این خصوص نداشت. فقط به من گفت در آینده مراقب باشم.
پسر دومم نیز شکایتی نکرد و آنها درواقع به من افتخار میکردند. وقتی به خانه برگشتم، دخترم به من کمک کرد تا برای استحمام آماده شوم. او نیز درست مانند برادرانش، شکایتی نکرد و فقط به من گفت که در آینده مراقب باشم. در بین فرزندانم، دخترم کسی است که بیشتر از من حمایت میکند.
کنارهگیری از حزب کمونیست چین
در سال ۲۰۰۵، وقتی مردم شروع به کنارهگیری از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای وابسته به آن کردند، دخترم موافقت کرد که از پیشاهنگان جوان چین کنارهگیری کند. از پسرانم نیز خواستم كه از ح.ک.چ و سازمانهای وابسته به آن خارج شوند، اما آنها جرئت نکردند این کار را انجام دهند. میدانستم که این به دلیل موقعیت اجتماعی آنها است.
سپس با دخترم صحبت کردم و او به من کمک کرد تا با هریک از آنها یکی یکی ملاقات کنم و بهصورت جداگانه با آنها صحبت کردم و مطالب روشنگری حقیقت را به آنها دادم. در پایان، حتی یک اسم مستعار به آنها داد تا از ح.ک.چ کنارهگیری کنند.
دخترم همچنین به همکلاسیهای سابقش مطالب روشنگری حقیقت را داد و آنها را ترغیب به ترک ح.ک.چ کرد. او به خانه آمد و لیستی از اسامی را به من داد. به آنها گفت: «فالون دافا عالی است. مادرم فالون دافا را تمرین میکند.» او اغلب زمان فرستادن افکار درست یا مطالعه فا را به من یادآوری میکند. به تمرینکنندگانی که به دیدنم میآیند احترام میگذارد و آنها نیز او را دوست دارند.
شاهد قدرت دافا
یانگیانگ، نوهام، به دانشگاهی در پکن رفت. او قبل از ترک خانه، به خانهام آمد و به معلم لی ابراز احترام و ارادت کرد. گرچه تمرین تزکیه را انجام نمیدهد، اما از فالون دافا حمایت میکند و به معلم احترام میگذارد. شاهد بودهام که از مزایای این تمرین بسیار برخوردار شده است.
پس از فارغ التحصیلی یانگیانگ از دانشگاه، با دختری به نام شیائومین نامزد کرد که دختر بسیار دلنشینی بود. همه ما او را دوست داشتیم. به علت بیماریاش که هپاتیت «ب» تشخیص داده شده بود، پسرم با ازدواج آنها موافقت نكرد. درنتیجه، یانگیانگ از خانهاش بیرون رفت.
نمیتوانستم نظر پسرم را تغییر دهم، گرچه همه متوجه این واقعیت شدند که دو طرف بر عقاید خودشان اصرار داشتند. بنابراین، میخواستم روش دیگری را امتحان کنم. هنگامی که ما یک دورهمی خانوادگی داشتیم، یانگیانگ شیائومین را همراه خودش آورد.
این فرصت خوبی برای گفتگو با آن دختر بود: «شاید از یانگ یانگ شنیده باشید که من فالون دافا را تمرین میکنم. در گذشته به انواع بیماریها دچار بودم اما بعد از تمرین دافا از همه آنها بهبود یافتم. فکر میکنم فقط فالون دافا می تواند به درمان بیماریتان کمک کند.»
شیائومین به صحبتهایم گوش داد که حقیقت را برایش روشن میکردم و از من خواست که کتاب جوآن فالون را به او قرض بدهم. بعداً، با کمک یانگیانگ، او نیز از ح.ک.چ کنارهگیری کرد.
پسرم اعلام کرد که با ازدواج یانگیانگ و شیائومین موافقت میکند. همه غافلگیر شدند. شیائومین بیمار نشد. این دو جوان با هم ازدواج کردند و شیائومین طی چهار سال بعد، دو پسر سالم به دنیا آورد.
با تمرین یک نفر در دافا، تمام خانواده از مزایای آن بهرهمند میشوند
نوه دختریام از سنین جوانی با من بوده است. بعد از ژوئیه ۱۹۹۹، حقیقت را برایش روشن کردم. او مطالب روشنگری حقیقت را میخواند و باور دارد که فالون دافا میتواند مردم را نجات دهد. او یکی از کسانی بود که از همان ابتدا به او در کنارهگیری از حزب کمک کردم.
او اغلب، بهخصوص قبل از امتحان، یا آماده شدن برای تحصیل در خارج از کشور به دیدنم میآمد و به معلم لی احترام میگذاشت. بعد از اینکه فارغ التحصیل شد و شغلی پیدا کرد، هر زمان که میآمد، همیشه بخاطر داشتن یک زندگی و ازدواجی شاد و موفق از معلم تشکر و قدردانی میکرد.
هر وقت حقیقت را برای مردم روشن میکردم، فرزندان و نوههایم اغلب به مردم میگفتند که قبل از تمرین فالون دافا وضعیت سلامتی ضعیفی داشتم. عروسم غالباً به دوستان و نزدیکان طرف مادرش میگوید: «مادرشوهرم فالون دافا را تمرین میکند. او از وضعیت سلامتی بسیار خوبی برخوردار است و تقریباً ۹۰ سال دارد. میتواند مستقل زندگی کند. او از ۲۰ سال گذشته بیمار نشده است. دیگر نیازی نیست که او را در بیمارستان ملاقات کنیم. این یک موهبت است. او فشارخون بالا، مشکلات قلبی، استخوانهای آسیبدیده و غیره ندارد. شما هم باید کاری کنید که خانوادهتان فالون دافا تمرین کنند.» این در روشنگری حقیقت به من کمک کرد.
یکبار دامادم به من گفت: «وقتی مادرم بیاید. از او خواهش میکنم که همراه با شما فالون دافا را تمرین کند.»
شوهر نوهام عضو جدید خانواده ما بود. او نیز تحت تأثیر خانواده ما قرار گرفت و از دافا حمایت میکند. وقتی حقیقت را برای او روشن کردم، با دقت گوش فرا داد و بدون هیچگونه تردیدی حزب را ترک کرد.
یک بار عروسم به من گفت که درد معده دارد. پیشنهاد کردم که کلمات «فالون دافا خوب است» را که بهطور مکرر تکرار کند و او این کار را انجام داد. طولی نکشیدکه درد معدهاش از بین رفت.
اکنون، کلمات «فالون دافا خوب است» در خانوادهام ریشه دارد. وقتی نوه بزرگم شروع به حرف زدن کرد، اولین کلماتی که گفت این بود: «فالون دافا خوب است!»
در خانوادهام چهار نسل وجود دارد. نسلهای قدیمی صلحآمیز و مهربان و نسلهای جوان حرفهای هستند. همه با هماهنگی با هم زندگی میکنند. امسال در ایام شب عید سال نوی چینی، به همه آنها گفتم: «طی ۲۰ سال گذشته، فالون دافا مزایای بیپایانی به خانواده ما عطا کرده است. این درواقع مصداق «... با تمرین یک نفر، کل خانواده نفع میبرند» است. («آموزش فا در کنفرانس فای استرالیا»)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه