(Minghui.org) جوانی هستم که فالون دافا را تمرین میکنم و حدود 3 سال پیش تزکیهام را شروع کردم. در جامعهای که از نظر اخلاقی رو به انحطاط است، اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباریِ فالون دافا ثابت کرده که میتواند نیروی راهنمایی در مسیر زندگیام باشد. بعد از 3 سال تزکیه، احساس میکنم وضعیت ذهنی و روحیام با سایرین بسیار متفاوت است.
در اولویت قرار دادن سایرین
من در رشته حسابداری تحصیل کردم و میدانستم بیشتر آنهایی که در این رشته تحصیل میکنند، این رؤیا را درسر دارند که پس از قبولی در امتحانات، یک حسابدار عمومی دارای گواهینامه (سی.پی.اِی) شوند. گواهینامهای که در چین اخذش از سختترینها است. باتوجه به ارزش این گواهینامه، بسیاری از مردم در پی اخذ آن هستند و آن را بلیت ورودشان به شرکتهای معروف و پایه و اساس یک حرفه موفق درنظر میگیرند. آنها رؤیای حقوق سالانه یکمیلیوندلاری و حرفهای موفق را در سر دارند.
من نیز پس از فارغالتحصیلیام از دانشگاه، به خیل عظیم «ارتش امتحان گواهینامه» پیوستم. درست مانند بسیاری از «سربازان» مشابه خودم، برای شرکت در امتحانات ثبتنام کردم تا بتوانم به یک حرفه موفق، دستمزد خوب و فرصتی برای کسب شهرت، دست یابم.
اما درحالیکه برای امتحانات آماده میشدم، بهتدریج سؤالاتی در زمینه نگرشم درباره این موضوع به ذهنم آمد. از خودم میپرسیدم که آیا این طرز تفکر درباره بهدستآوردنها و دستاوردها، برای یک تزکیهکننده دافا طرز تفکری درست است یا خیر. پس از اندیشیدن درباره آن، به خودم گفتم که قطعاً این طرز فکر صحیحی برای یک تزکیهکننده نیست، همانطور که استاد لی (بنیانگذار) به ما آموختهاند: «زيرا ما اعتقاد داريم كه بايد بگذاريم چيزها روندي طبيعي داشته باشند و اينکه نبايد زياد به سود شخصي توجه كنيم.» (سخنرانی دوم، چشم سوم، جوآن فالون)
استاد همچنین بیان کردند:
«ما تزکيهکنندگان هميشه ميگذاريم چيزها بهطور طبيعي اتفاق بيفتند. اگر چيزي مال شما باشد، آن را از دست نخواهيد داد. اگر چيزي مال شما نباشد، حتي اگر برايش مبارزه هم كنيد آن را بهدست نخواهيد آورد.» (سخنرانی هفتم، حسادت، جوآن فالون)
فهمیدم که ذهنم بیشازحد مشغول امتحانات شده است و از روند یادگیری غافل شدهام. بهعنوان یک کارمند این حوزه، روند یادگیری ضروری است و امتحانات فقط یکی از جنبههای آن است. بهعنوان یک تزکیهکننده، ذهنم نباید بیشازحد درگیر نتایج باشد. تا زمانی که بگذارم مسائل روند طبیعی خود را طی کنند و آنچه را که باید انجام دهم، انجام دهم، آنچه را که باید بهدست بیاورم، بهطور طبیعی بهدست خواهم آورد.
بعد از رسیدن به این درک، احساس کردم که هنوز کافی نیست. عمیقتر به درون نگاه کردم و فهمیدم که طرز فکر خودخواهانه بسیار قدرتمندی دارم. درحالی که به انگیزۀ گذشتهام برای شرکت در امتحانات فکر میکردم، متوجه شدم که ظاهراً ذهنم بیشازحد درگیر خودم است و وابستگی به خودخواهی را رها نکردهام.
استاد بیان کردند:
«از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشبيني درستِ ازخودگذشتگي و نوعدوستي را كسب كنيد.» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی»، از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
فهمیدم که دانش کسبشده در امتحانات باید به نفع جامعه و بشریت استفاده شود. کل آن باید برای سایرین انجام شود و نه برای منافع خودم. بهعنوان یک عضو جامعه باید وظیفه و سهم خودم را نیز به انجام برسانم. درخصوص حقوق و پاداش، اینها چیزهایی هستند که با خدمت به جامعه بهطور طبیعی بهدست خواهم آورد. هرچه خدمات بهتری ارائه دهم، بهطور طبیعی بیشتر بهدست میآورم. فقط با چنین نگرشی میتوانم واقعاً این وظیفه و تعهدم را بهجا آورم که «... اول بايد ديگران را در نظر بگيريد...» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی»، از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر).
«تمام حرفهها بايد در جامعه انساني وجود داشته باشند، فقط اينطور است که مردم درستکار نيستند.» (سخنرانی چهارم، تبدیل کارما، جوآن فالون)
بنابراین روند امتحانات و روند یادگیری خودشان اشتباه نیستند. نکته مهم این است که فرد باید ذهنی درست داشته باشد.
بعد از درک این نکات درحالی که برای امتحانات آماده میشدم، پیوسته به خودم یادآوری میکردم که گذراندن امتحانات را هدف درنظر نگیر، بهجای آن تأکیدت بر یادگیری دانش باشد. بهدلیل طرز تفکر خوبم و خردی که از دافا کسب کردهام، واحدهای «حسابداری» و «قوانین مالیاتی» را گذراندم و از دانشی که در کارم کسب کردهام، بهخوبی استفاده کردم. با وجود اینکه بهتازگی فارغالتحصیل شدهام، در برنامهریزی شرکت برای جمعآوری مالیات و تنظیم سیاستهای حسابداری مشارکت داشتهام. حتی در حل برخی از پروندههای پیچیده حسابداریِ شرکت که در ارتباط با بورس بود، همکاری کردهام، اما بهخاطر اینها مغررو نشدهام و هرگز درخواست افزایش حقوق ندادهام. میدانم که دافا به من میآموزد فردی باشم که نخست سایرین درنظر میگیرد و اینکه ثروت، شهرت و منافع شخصی همگی صرفاً داراییهای دنیوی هستند. بنابراین باید از اصول حقیقت، نیکخواهی و بردباری بهعنوان راهنما در زندگیام استفاده کنم!
تشخیص وابستگیام به منافع شخصی
در حین آماده شدن برای امتحان اتفاقی افتاد که وابستگیام را به منافع شخصی آزمایش کرد.
حضور در کلاسهای درس بخشی از مطالعات ما برای آماده شدن در امتحانات است. بنابراین مدارس زیادی هستند که انواعواقسام دروس را بهصورت آنلاین ارائه میدهند تا دانشآموزان با پرداخت شهریهای در آنها شرکت کنند، اما هر زمان که به فصل امتحان میرسد، همیشه افرادی وجود دارند که به انواعواقسام روشها برای ضبط این کلاسها و آپلود کردن آنها در اینترنت- بهعنوان شکلی از «بحث و تبادل نظر مطالعات»- متوسل میشوند. برخی حتی این فایلهای ضبطشده کلاسها را به قیمت پایینتری میفروشند تا از آنها سودی کسب کنند. با گذشت زمان، تماشای چنین ویدئوهایی برای دانشجویان تبدیل به یک عرف و عادت شده است.
بهعنوان یک تمرینکننده فالون دافا بهخوبی میدانم که این کار غیراخلاقی است. کلاسهای آنلاین ثمره زحمت و تلاش سخت معلمان و منبع درآمد آنها هستند. مشاهده این ویدئوهای دزدی باعث میشود این معلمان متحمل ضرر شوند. بنابراین چگونه میتوانم نگران این جریان نباشم؟ مطالعه فا باعث شد كه درک کنم بدون ازدست دادن هیچ بهدست آوردنی وجود نخواهد داشت و مردم بايد براي اعمال خود بپردازند. بنابراین هر زمان که نیاز به تماشای دروس بهصورت آنلاین داشتم، بدون توجه به مسئله مالیاش، هزینه کلاسها را پرداخت میکردم.
اما بعداً اتفاقی افتاد كه باعث شد متوجه شوم كامل نیستم. یک مدرسه آنلاین مجموعهای از ویدئوها را منتشر کرد که هزینه تماشای کل مجموعه فقط 280 دلار بود. احساس کردم واقعاً ارزشش را دارد و تصمیم گرفتم آن مجموعه را خریداری کنم، اما آن مدرسه آنها را از سبدش برداشت و از آن زمان به بعد، هزینه کلاسهای آنلاینِ مشابه دستکم 500 دلار بود. این تغییر کمی ناراحتم کرد، اما بعد از مدت کوتاهی متوجه شکافی در سیستم آن وبسایت شدم. اگرچه آن مجموعه ویدئوها از سبد وبسایت حذف شده بودند، اما هنوز میشد از لینک دیگری به آن دسترسی داشت. از این کشفم بسیار خوشحال شدم و بهسرعت ویدئوها را خریداری کردم.
اما پس از اینکه هیجانم فروکش کرد، ناگهان از خودم پرسیدم آن مدرسه آنلاین قبلاً این مجموعه را از سبدش خارج کرده است، اما من هنوز ازطریق شکافی که در این وبسایت وجود دارد، مجبورشان میکنم ویدئوها را به من بفروشند. آیا این واقعاً کار درستی است؟آیا کار پسندیدهای است؟ در آن لحظه، آنچه در ذهنم اتفاق افتاد، دقیقاً مثل صحنهای از فیلمهایی بود که در آنها یک فرشته و یک شیطان درحال مجادله داغی با هم هستند. فرشته میگفت: «این اشتباه است. تو درحال سوءاستفاده از سایرین هستی و این باعث میشود که کارما بهدست آوری.» در حالی که شیطان میگفت: «این چیزی است که آنها خودشان بهصورت آنلاین قرار دادهاند. درخصوص خریدش چه مشکلی وجود دارد؟»
بعد از این مجادله داغ، افکار درستم سرانجام پیروز شد. قبلاً تصور میکردم وابستگی به منافع شخصی بهنوعی چیزی ناچیز است، اما حالا درواقع در حال اندیشیدن به روشها و ابزارهایی بودم تا بتوانم برای چنین منافع شخصی کوچکی از شکافهای سایرین سوءاستفاده کنم و حتی درباره آن هیجانزده نیز میشدم. چگونه یک تزکیهکننده میتوانست اینگونه رفتار کند؟ این باعث شد از خودم شرمنده شوم، بنابراین سبد خریدم را پاک کردم و بعد از انجام این کار، واقعاً احساس راحتی داشتم.
این جریان باعث شد به درونم نگاه کنم. میدانم که وابستگیام به منافع شخصی هنوز بسیار قوی است، اما خوشاقبالم که فالون دافا را دارم و بهواسطه آن میتوانم آرامشم را حفظ کنم، افکارم را سازمان دهم و به موقع متوجه اشتباهاتم شوم. بنابراین توانستم رفتارم را اصلاح کنم و دوباره به خود واقعیام بازگردم!
حرکت برخلاف جریان جامعه در این دنیای پرهرجومرج
اطرافیانم گاهی به من میخندند. احساس میکنند بیشازحد صادق و بیشازحد واقعگرا هستم. احساس میکنند زندگی بیمعنی و بیهیجانی دارم، اما وقتی نظراتشان را میشنوم، همیشه لبخند میزنم، زیرا میدانم زندگیام بسیار آزادتر و شادتر از زندگی آنها است. زندگی در جامعه مدرن، فرد را در معرض انواعواقسام تأثیرات منفی مانند کلاهبرداری، خشونت، شهوت و اخلاقیات منحط قرار میدهد. این چیزها مردم را وسوسه میکنند و آنها را قدم به قدم به سمت سقوط میکشانند.
وقتی مردم مقدار بیشازحدی از این ماده منفی را بپذیرند، شادی را از دست میدهند، زیرا دیگر نظم و انضباط اخلاقی ندارند و دیگر نمیتوانند زیبایی واقعی را تحسین کنند. یعنی توانایی خود را برای حس کردن سعادت واقعی از دست میدهند. آنها فقط میتوانند حواس خود را صرف یافتن «سرگرمی» کنند تا بتوانند خلأ موجود در قلبشان را پر کنند. افرادی مانند آن بدون توجه به اینکه در زندگی چقدر موفقیت کسب میکنند، در واقع در بدبختی زندگی میکنند.
اگر در فالون دافا تزکیه نمیکردم، ممکن بود دقیقاً مانند فردی عادی در آن بیرون باشم که بهتدریج با دنبال کردن جریان جامعه به سمت انحطاط پیش میرود. فالون دافا تغییرم داد و مرا از همه آن تأثیرات منفی دور نگه داشت. دافا اخلاقیاتم را بهبود بخشید و به من این توانایی را داد که درستی و شرارت، مهربانی و کینهتوزی، خوبی و بدی و زیبا و زشتی را از هم تمیز دهم. به این ترتیب میتوانم در برابر همه تأثیرات بد این جامعۀ بیپروا مقاومت کنم و زندگی صلحجویانه و سادهای داشته باشم. افکارم چنان غنی شدهاند که دیگر برای خوشحالی نیازی به محرک بیرونی ندارم. شادی از خود درونیام میآید که سیستم خودش را که تکامل خود است، شکل میدهد.
این فالون دافا است که کمکم کردم منشأ زندگی سعادتمندم را بیابم. این فالون دافا است که مسیرم را برای ارتقاء کیفیت زندگیام روشن کرد و باعث شد در این دنیای پرهرجومرج بتوانم خلاف جریان جامعه حرکت کنم!
حقیقتاً امیدوارم همه موجودات ذیشعورِ روی زمین بتوانند حقیقت فالون دافا را درک و خوبی دافا را احساس کنند. لطفاً حرفهایم را باور کنید: وقتی شروع به زندگی براساس اصول حقیت، نیکخواهی و بردباری میکنید، حتی اگر در فالون دافا تزکیه نکنید، میتوانید حس کنید که زندگیتان تغییر کرده است!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.