(Minghui.org) این مسئلهای مهم است که وقتی با کارمای بیماری مواجه میشویم، چه نوع افکاری را انتخاب میکنیم.
پس از اینکه تزکیه را در فالون دافا آغاز کردم، معلم لی هنگجی ستون مهره گردنیام را که قبلاً تغییر شکل داده بود، اصلاح کردند. اخیراً، یک شب، دوباره در آن نقطه از شانهها و گردنم درد گرفت و سرم متورم شد.
معلم لی بیان کردند:
«اما چی سیاه دلیل اصلی یک بیماری نیست. زیرا موجودی در بُعدی عمیقتر وجود دارد که این میدان را بهوجود میآورد.»
«خواه آن دیسک مهرهها باشد یا برآمدگی روی استخوان، بعد از اینکه آن چیز را برمیدارید و میدان را پاک میکنید، پی خواهید برد که بدن فوراً شفا پیدا کرده است. میتوانید با اشعه ایکس عکس دیگری بگیرید و ببینید که برآمدگی روی استخوان ناپدید شده است. دلیل اصلی این است که این موجود آن اثر را بهوجود میآورد.» (سخنرانی هفتم،جوآن فالون)
هنگامیکه احساس ناراحتی میکردم، اولین فکری که داشتم، واقعاً مهم بود. میدانستم معلم مرا تماشا میکنند و از من میخواهند که از افکار درست استفاده کنم و نظم و ترتیب همه نیروهای کهن را انکار کنم. اما نیروهای کهن نیز مرا مشاهده میکردند ــ آنها میخواستند که نظم و ترتیب آنها را بپذیرم، تا احساس درماندگی کنم و علائم باقی بمانند.
چگونه باید بازگشت آن درد را درک کنم؟ میدانستم که معلم قبلاً کارمای بیماری را پاک کردند. مهم نیست که در پشت آن چه بودــ خواه این روح اهریمنی حزب کمونیست بود یا نیروهای کهن ــ باید آنها را کاملاً از بین ببرم! افکار ساده و مصممی داشتم که نباید اجازه دهم ارواح اهریمنی و شیطانی در میدانم وجود داشته باشند!
با آن افکار، طولی نکشید که ناراحتیام ناپدید شد و هرگز دوباره اتفاق نیفتاد.
تجربهام را با سایر تمرینکنندگان بهاشتراک گذاشتم. گفتگویمان به من کمک کرد که درک عمیقتری از این موضوع داشته باشم.
نفی کامل نظم و ترتیب نیروهای کهن
علائم بیماری میتواند بهسهولت ایمان برخی از تزکیهکنندگان را در دافا متزلزل کند. هنگام مبارزه با کارمای بیماری، برخی از تزکیهکنندگان باور دارند که معلم بدنشان را از ناراحتیها و علائم بیماری پاک میکنند. این میتوانست دلیلی باشد که چرا این تزکیهکنندگان قادر نبودند مداخله کارمای بیماری را از سر بیرون کنند و برخی نهایتاً درگذشتند.
بهمنظور درک تعالیم معلم درباره کارمای بیماری و اینکه چرا تزکیهکنندگان دافا بیمار نمیشوند، باید بهطور کوشایی تزکیه کنیم. اگر فقط کسی بداند که باید نظم و ترتیب نیروهای کهن را انکار کند، اما بهطور واقعی آنها را خنثی نکند، او قدرت کافی نخواهد داشت تا کاملاً کارمای بیماری را ازبین ببرد.
سابقاً مشکلاتی در ستون مهرههای گردنم داشتم. گرچه میدانستم که این یک توهم است، هر زمان که درد اذیتم میکرد، دراز میکشیدم و استراحت میکردم. حتی از همسر یا فرزندم میخواستم پشتم را ماساژ دهند.
وقتی کسی پشتم را ماساژ میداد تا درد کمتر شود مانند استفاده از یک قرص یا مالیدن پماد است، زیرا هردو روشهای بشری هستند. تا به حال هیچ اعتمادی به افکار درست نداشتم و درمان کارمای بیماری را جدی نمیگرفتم. فکر میکردم که میتوانم مقاومت کنم و میدانستم که من خوب خواهم شد، بنابراین به نیروهای کهن این فرصت را میدادم که در بُعدهای دیگر زنده بمانند.
هر علائم بیماری جزئی، مانند سرفه، تب، یا سایر بیماریهای جزئی، یک اخطار برای ما است. فکر نکنید که با مقاومت در برابر آن میتوانید به آسانی آن را تحمل کنید. ما باید بهطور استواری نظم و ترتیب نیروهای کهن را از ریشه ازبین ببریم. وقتی ناراحتیهای ظاهراً کوچک پیش میآیند، اگر بتوانیم از افکار درست بهطور موفقیتآمیزی استفاده کنیم اعتماد ما به دافا و تزکیهمان زیاد میشود. اما اگر موفق نشویم از افکار درست برای نفی کارمای بیماری استفاده کنیم، فرصت را برای بهبود و بالا رفتن از دست میدهیم.
جستجو برای منشأ بیماری
همه بیماریها نتیجه مجازات کارمایی است. میدانستم که معلم کارمای بیماریام را از ریشه پاک کردهاند، بنابراین این درد گردن فقط یک نوع از مداخله است. اما چه چیزی باعث ایجاد این مداخله میشود؟ چرا آن قادر بود که با من مداخله کند؟
درونم را جستجو و کشف کردم که تمایل به نگرانی درباره بسیاری از چیزها دارم و در گذشته بدبینی را رشد داده بودم. پس از شروع آزار و شکنجه در سال 1999 تحت فشار عظیمی بودم، به دلیل تصمیم استوارم که دافا را رها نکردم، از دانشگاه اخراج شدم و آزادیم را از دست دادم. از همه چیز ترسیده بودم و بهطور مداوم نگران بودم که چیز بدی اتفاق خواهد افتاد. حتی امیدم را از دست دادم. آن به این معنا بود که تسلیم این فشار شده بودم و به نیروهای شیطانی اجازه میدادم که از شکافهایم استفاده کنند تا توهم درد گردن را ایجاد کنند.
من یک تزکیهکننده دافا هستم و معلمی دارم که مراقبم هستند. از چه چیزی میترسم؟ با حمایت و راهنمایی معلمم چیزی برای ترسیدن ندارم. هرچیزی که برایم اتفاق بیفتد، چیز خوبی است. باید تمام افکار منفی را ازبین ببرم، از جمله ناامیدی، احساس حقارت، اضطراب، ترس و ناامنی. با آن درک، قادر بودم افکار بشریم را به افکار درست تغییر دهم و نظم و ترتیب نیروهای کهن را دور کنم!
«تعمیر حصار برای نجات گوسفندان»
افسانهای چینی وجود دارد که وضعیت تزکیهام را بهخاطرم میآورد. گرگی گوسفند کشاورزی را خورد، بنابراین او گرگ را کشت و سپس سوراخها را در حصارش تعمیر کرد. اگر کشاورز فقط گرگ را میکشت، اما سوراخها را تعمیر نمیکرد، سایر گرگها نیز میآمدند و گوسفندان دیگرش را میخوردند. از طرف دیگر، اگر او فقط سوراخها را تعمیر میکرد، اما گرگ را نمیکشت، این گرگ گوسفندان افراد دیگر را نیز میکشت.
این ماجرا به من یادآوری میکند که نیاز داریم بهدنبال شکافها در تزکیهمان باشیم و در عین حال مسئول دافا باشیم. به بیانی دیگر، باید شکافهایمان را تعمیر کرده و اهریمن را نیز ازبین ببریم. اگر موفق نشویم یکی از اینها را بهخوبی انجام دهیم، مشکلات خود را نشان خواهند داد.
بهیاد میآورم که سالها قبل، هنگامیکه به درون خودم نگاه میکردم، قادر بودم بسیاری از وابستگیهایم را پیدا کنم. دافا به من آموخت که میتوانم افکار بد را دور بریزم. وقتی قبول نمیکردم که این افکار بد به من تعلق دارند، قادر بودم درک بهتری از مشکلاتم را از دیدگاه شخص سوم بهدست آورم.
ازبین بردن نیروهای اهریمنی از وظایفمان است
معلم بیان کردند:
«فضای جهان فطرتاً رئوف و نیکخواه است و سرشت جهان، حقیقت، نیکخواهی، بردباری را دارا است و هنگامی که یک شخص متولد میشود، همان سرشت جهان را دارد.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
هیچ کدام از وابستگیها، مفاهیم و احساسات در سه قلمرو مال من نیستند. داشتن افکار درست میتواند اساساً تمام قصورها را ازبین ببرد، بدین ترتیب میتوانم به آگاهی اصلی پاک و کاملی که به بهترین نحو مطابق با آموزههای دافا برای هدایت ذهن و بدنم است بازگردم. فقط با باور و ایمان استوار به معلم میتوانم به خود واقعی اصلیام بازگردم!
اگر افکار درست میفرستم تا دردم را تسکین دهم، تأثیر خوبی نخواهد داشت، زیرا آن فکر صالح نیست و قدرت عظیم فا را ندارد. وقتی افکار درست میفرستم، از فا و عدالت حفاظت میکنم. میخواهم همه اهریمنهایی را که با اصلاح فا و تزکیهکنندگان دافا مداخله میکنند ازبین ببرم. آنگاه، افکار درستم قدرت خواهند داشت.
مهم نیست اهریمن در کجا کمین کرده ــ در فضای من، درفضای همتزکیهکنندگان، فضای مردم عادی، یا فضای مأموران پلیس ــ باید همه آنها را ازبین ببرم! این مسئولیت من است که نیروهای اهریمنی را ازبین ببرم و از فا حفاظت کنم. فقط با تزکیه در دافا در دوران اصلاح فا، فرد میتواند هدف حفاظت از فا را بهدست آورد.
تزکیه بدون اینکه بهدنبال کمال باشیم، ما را قادر میکند که به ثمره حقیقی برسیم. وقتی مشکلاتی رخ میدهند، تزکیهکنندگانی که به درون نگاه میکنند و خودشان را مطابق با آموزههای دافا بهبود میدهند، میتوانند خودشان را اصلاح کنند.
امیدوارم که تبادل تجربهام برای همتزکیهکنندگان مفید باشد، زیرا همیشه از مقالات تبادل تجربه همتمرینکنندگان الهام میگیرم. از کمک آنها سپاسگزارم.
از معلم سپاسگزارم که همیشه در درک فا به من کمک کردند و خصوصاً وقتی که تردیدها و مشکلاتی داشتم، روشنتر شدم. میتوانم احساس کنم که معلم همیشه با من هستند. هرآنچه را که میبینم یا میشنوم، میدانم آنها چیزهایی هستند که معلم میخواهند ببینم یا بشنوم، بنابراین میتوانم درون را جستجو کنم. معلم، متشکرم!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود