(Minghui.org) برادر کوچکترم پزشک است. روزی در سال ۲۰۰۵ با من تماس گرفت و گفت: «لطفاً نزدم بیا. سرم به‌شدت آسیب دیده است و دیگر نمی‌توانم آن را تحمل کنم!» بلافاصله سوار دوچرخه شدم به خانه‌اش رفتم.

او از دانشگاه پزشکی چانگچون فارغ‌التحصیل شد و سپس دارای مدرک کارشناسی ارشد شد. او دچار بیماری‌هایی ازقبیل ضعف اعصاب، میگرن و بی‌خوابی بود و پس از شروع تمرین فالون دافا در سال ۱۹۹۸، طولی نکشید که همه آنها درمان شدند. اما، هنگامی که رژیم کمونیستی چین آزار و شکنجه علیه فالون دافا را آغاز کرد، ترسید که مورد آزار و اذیت قرار گیرد، بنابراین تمرین را متوقف کرد. پس از آن همه این بیماری‌ها به بدنش بازگشتند و وضعیتش بدتر و بدتر شد.

او به‌خاطر این بیماری‌ها دیگر نمی‌توانست روی کارش در بیمارستان تمرکز داشته باشد. برای اینکه بتواند بخوابد، در ابتدا مقدار بسیار زیادی قرص خواب مصرف می‌کرد. سپس وقتی آنها دیگر تأثیری روی او نداشتند، بطری بطری الکل می‌نوشید. اما مشکلاتش بهتر نشده بودند.

وقتی او را دیدم، شوکه شدم و قلبم به‌خاطر او آزرده شد. بسیار رنگ‌پریده و لاغر بود و به‌سختی می‌توانست خودش را برای راه‌رفتن سرپا نگه دارد. جوانی در چنین سنی چگونه می‌تواند چنین وضعیتی داشته باشد؟

متوجه شدم که برادرم پانسمانی مانند باند در شقیقه سمت چپش دارد و بنابراین از او در این باره سؤال کردم. او گفت که همه چیز را امتحان کرده است، از معالجه غربی گرفته تا طب چینی و وقتی هیچ کدام از آنها فایده‌ای نداشتند، سپس انواع نسخه‌های محلی را امتحان کرد و این یکی از آنها بود که از شهر چینگدائو دریافت کرده بود. به گفته او، سه سطح از این پانسمان‌ها وجود دارد. همه می‌گفتند که تأثیر این پانسمان‌ها معجزه آسا ‌است. بیشتر افراد مبتلا به میگرن با پانسمان‌های سطح یک درمان می‌شوند. فقط کسانی که میگرن شدید و بی‌خوابی دارند نیاز به استفاده از پانسمان‌های سطح دو دارند و معمولاً به‌سرعت درمان می‌شوند. تعداد بسیار کمی از افراد به پانسمان‌های سه سطح احتیاج دارند.

پانسمان‌ روی شقیقه برادرم در سطح سه بود زیرا او از پانسمان‌های سطح یک و دو و بدون اینکه تسکین یابد استفاده کرده بود. او از من خواست كه كمكش كنم تا پانسمان‌‌ را عوض کند و پانسمان‌ جديدی روی آن قرار دهد. وقتی پانسمان را برداشتم از آنچه دیدم شوکه شدم. در شقیقه او حفره‌ای وجود داشت که از چرک، خون و بافت پوسیده تشکیل شده بود.

پانسمان جدید را در آن قرار دادم و از او پرسیدم که آیا آسیب دیده است. او گفت: «چگونه می‌تواند صدمه نبیند؟ خواهر، تو فالون دافا را تمرین می‌کنی و شاید بتوانی راه‌حل‌هایی به من رائه دهی. نمی‌خواهم چیزی را از تو پنهان کنم. راه‌حل دیگری وجود دارد که به دنبالش هستم. به دنبال پیداکردن یک همکلاسی قدیمی و پدرش رفتم که «عبادت روح» را انجام می‌دهد. او گفت اگر من بتوانم «روح» او را عبادت کنم، سریعاً بهتر می‌شوم. اما یک چیزی که درخصوص آن احساس ناراحتی می‌کنم این است که این روح باید منتقل شود. وقتی بمیرم، پسرم مجبور است آن را اختیار کند. در هر صورت، قبلاً برنامه ایاب و ذهاب را ترتیب داده‌ام و فردا به دیدن این مرد خواهم رفت.»

گفتم: «ازآنجاکه مرا در این مرحله حساس به اینجا کشاندی و از من خواستی که ایده‌هایم را به تو ارائه دهم، پس من باید صادق و مسئول باشم.» به او گفتم که استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) گفتند:

«اما گفته‌ای قدیمی وجود دارد: "فرد هزار سال کسب نکردن یک راه درست را به یک روز تزکیه‌کردن در روش یک روباه وحشی ترجیح می‌هد.» (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

استاد همچنین بیان کردند: «دعوت‌کردن یک فناناپذیر آسان‌تر از خارج‌کردن آن است.» (سخنرانی ششم، جوآن فالون)

ادامه دادم: «بنابراین، توصیه من این است که نباید بروی و برای خودت مشکلی ایجاد کنی. فکر می‌کنم کسانی که روش‌های خاص روح را برای مداوای مشکلات مربوط به سلامتی ارائه می‌دهند ممکن است انگیزه‌هایی برای کسب پول یا منافع دیگری داشته باشند. در گذشته زمانی که دافا را تمرین می‌کردی، تمام بیماری‌هات درمان شدند. از تو درخواست نشد که پول بپردازی یا با شرایط خاصی موافقت کنی، درست است؟ این حقیقتاً فقط به نفع خودت است و اینکه تو را تبدیل به فرد بهتری می‌کند. فالون دافا برای کسب شهرت و منفعت نیست و آن تمرین تزکیه‌ای حقیقی با تقوای سطح بالا است. وقتی آنها را با هم مقایسه کنی، می‌توانی به‌راحتی خوب را از بد تشخیص دهی.»

برادرم تصدیق كرد: «همه اینها را درک می‌کنم. می‌دانم که فالون دافا تمرینی درست است و این مدارس دیگر این‌چنین نیستند. از مزایای تمرین دافا به‌طور فوق‌العاده‌ای بهره‌مند شده بودم زیرا تمام بیماری‌هایم درمان شدند. اما هنگامی که گروه شیطانی جیانگ زمین (رهبر کمونیست سابق) آزار و شکنجه آغاز کرد، من تمرین را متوقف کردم و اکنون همه این بیماری‌ها بازگشتند. فکر کردم استاد دیگر مرا نمی‌خواهند. به همین دلیل به دنبال مدارس دیگری هستم. به من بگو، آیا استاد هنوز کسی مثل مرا می‌پذیرند؟

پاسخ دادم: «تو در این شرایط بحرانی با من تماس گرفته و مرا به اینجا کشاندی و فکر می‌کنم اگر استاد از تو مراقبت نمی‌کردند، از من خواسته نمی‌شد که به اینجا بیایم. درحقیقت، استاد بارها گفته‌اند که باید از تمرین‌کنندگانی که تمرین را متوقف کرده‌اند دعوت کنیم تا به فالون دافا بازگردند. آیا تو یکی از آنها نیستی؟ فکر می‌کنم که باید دوباره تمرین فالون دافا را شروع کنی. فقط دافا می‌تواند نجاتت دهد. تنها راه برایت مسیری است که در آن قاطعانه به دافا اعتقاد داشته باشی و در آن تزکیه کنی. تو اساساً می‌خواهی مطمئن شوی که استاد هنوز هم از تو مراقبت خواهد کرد یا نه. آیا نگرانی‌ات این است؟»

برادرم تأیید کرد: «اگر استاد از من مراقبت نکند، چه می‌کنی؟ نمی‌توانم زندگی‌ام را روی ناشناخته شرط‌بندی کنم.» گفتم: «اول از همه باید این فکر را اصلاح کنی. فالون دافا فای عالم است. استاد به موجودات ذی‌شعور نیک‌خواهی دارند و به همین دلیل دافا را در دنیای بشری گسترش داده‌اند. استاد به همه ما فرصتی برای تزکیه می‌دهند. تا زمانی که بخواهی تزکیه کنی، آن زمان استاد کمکت می‌کنند، از تو مراقبت می‌کنند، مشکلات مربوط به سلامتی‌ات را برطرف می‌کنند، مراقبت هستند و از تو محافظت می‌کنند. وقتی قبلاً تمرین می‌کردی، تمام بیماری‌هایت درمان شدند. آیا این بهترین دلیل نیست؟ چگونه است که هنوز هم ناشناخته به نظر می‌رسد؟ در آن زمان به‌خاطر ترس آن را کنار گذاشتی و این اقدامی کاملاً اشتباه بود. باید با دقت درباره آن فکر کنی و نمی‌توانی به چنین اشتباهی ادامه دهی!»

او بسیار پشیمان به نظر می‌رسید و گفت: «بسیار متأسفم. آیا استاد هنوز مرا می‌خواهند؟» گفتم: «خوب است که می‌دانی اشتباه کردی. فقط باید سریع برگردی.»

به او گفتم که استاد بیان کردند: «وقتی خودتان را ملامت می‌‌‌‌‏کنید آن را دوست ندارم، کاملاً بی‌‌‌‌‏مورد است. فقط چیزی را که گفتم تکرار می‌‌‌‌‏کنم: اگر افتاده‌‌‌‌‏اید همان جا دراز نکشید، درجا بلند شوید!» (آموزش فا طی جشن فانوس در سال ۲۰۰۳)

او گفت: «بله، درست است. الان فهمیدم. نمی‌توانم دوباره و دوباره اشتباه کنم. به استاد گوش خواهم داد و "درجا بلند می‌شوم." به تزکیه برمی‌گردم!»

از او خواستم که اگر می‌تواند، تمرکز کند و به‌طور مکرر تکرار کند: «فالون دافا خوب است حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» و او قاطعانه جواب مثبت داد. گفتم: «عالی است، پس بگذار همین حالا شروع کنیم. شما آن عبارات را خواهی خواند و من افکار درست می‌فرستم. باشه؟» او موافقت کرد.

این کار را به مدت ۴۰ دقیقه انجام دادیم. در تمام این مدت، حالت چهره‌اش از وضعیتی حاکی از درد به حالتی برخوردار از آرامش تغییر کرد و رنگ پوستش از حالت رنگ‌پریده به رنگ صورتی روشن تغییر یافت.

او بسیار هیجان‌زده بود و به من گفت: «در ابتدا سرم به‌شدت صدمه دیده بود، اما به‌تدریج دردم متوقف شد. طی۳۰ دقیقه گذشته بدون درد بوده‌ام. همچنین تجربه‌ام در زمینه ارسال افکار درست را با او در میان گذاشتم. پس از به اشتراک گذاشتن تجربیات اندکی بیش از ده دقیقه، دوباره این کار را انجام دادیم. درست به همان صورت، به مدت چهار ساعت افکار درست فرستادم و او به مدت چهار ساعت می‌گفت: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» حوالی ساعت ۲ بعدازظهر، کاملاً به حالت عادی بازگشت.

بعد متوجه شدم که پانسمان روی شقیقه‌اش نیست. حفره خون و چرک کاملاً از بین رفت. شقیقه‌اش مسطح و دارای بافت جدیدی شد. پوستی در آن ناحیه مانند پوست تازه ایجادشده بود. آینه‌ای را گرفتم و به او دادم تا بتواند خودش به آن نگاه كند.

او بسیار متحیر شد: «فالون دافا خوب است! فالون دافا واقعاً عالی است! این بسیار باور‌نکردنی است!»

به او گفتم: «فالون دافا فوق‌طبیعی است. این تزکیه بوده و گسترده و ژرف است. آیا می‌توانی این را با علم پزشکی توضیح دهی؟» او گفت: «به‌هیچ‌وجه. با درمان پزشکی معمول، چند ماه طول می‌کشد که بافت جدید رشد کرده و به حالت عادی برگردد. این واقعاً غیرقابل تصور است.»

او سپس با همکلاسی‌اش تماس گرفت و گفت: «لطفاً به پدرت اطلاع بده که فردا نمی‌روم او را ببینم. سردردم از بین رفته است و تنها چهار ساعت طول کشید. زخمم نیز از بین رفته است. خواهرم یک تمرین کننده فالون دافا است و فالون دافا مرا نجات داده است. از حالا به بعد من فقط دافا را تمرین خواهم کرد.» شنیدم که همکلاسی‌اش می‌گفت: «واقعاً؟ واقعاً؟ وای، خیلی عالی است! مشکلی نیست، تا زمانی که به تسکین سردردت کمک می‌کند، با آن ادامه بده! به پدرم خواهم گفت که الان خوب هستی او درک خواهد کرد.»

سپس تمرینات را به برادرم آموختم و فا را با هم مطالعه کردیم. به او کمک کردم تا از حزب کمونیست چین خارج شود و او نیز اظهاراتش را درخصوص بازگشتش به تمرین تزکیه در فالون دافا، به وب‌سایت مینگهویی نوشت.

از آن روز به بعد، برادرم در زندگی‌اش در مسیر جدیدی قدم گذاشته است.