(Minghui.org) درود، استاد ارجمند! درود، همتمرینکنندگان!
باعث افتخار من است که تجربه تزکیهام را در زمینه کار در خط مقدم رسانهها در هنگ کنک با شما بهاشتراک بگذارم. بهمدت 17 سال است که در رسانهمان، از زمانی که تلویزیون انتیدی دفترش را در سال 2002 در هنگ کنگ دایر کرد، بهطور تمام وقت مشغول کار هستم. در سال 2005 اپکتایمز نشریهای روزانه در هنگ کنگ شد. بهدلیل نیروی انسانی محدود، من در تهیه گزارش برای اپکتایمز نیز کمک میکردم.
در ماه ژوئن2013 مدیر جدیدی به ریاست اپکتایمزِ هنگ کنگ منصوب شد. دفترمان وارد مرحله جدیدی شده و حرفهایتر شد. این رسانه درست مثل هر شرکت دیگری اداره میشود. ما ساختار و قوانین شرکت را تنظیم کردیم. در ابتدا اپکتایمزِ هنگ کنگ رایگان بود. در اول آوریل امسال بخشنامه شد که هر نسخه 10 دلار هنگ کنگ به فروش برسد.
هنگامی که شهروندان در اعتراض به لایحه استرداد و تجاوز مداوم حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به آزادیهای تاریخی هنگ کنگ در ژوئن2019 اعتراض را آغاز کردند، هنگ کنگ به مرکز توجه جهان تبدیل شد. پرچمها و شعارهای «آسمان ح.ک.چ را از بین میبرد» در هر گوشه هنگ کنگ دیده میشود. ما میدانیم که این نتیجه تغییرات کیهانی و همچنین یک فرصت خوب برای نجات موجودات ذیشعور است. اپکتایمز هنگ کنگ کانالهای رسانهای جامعه را در رسانههای اصلی اجتماعی راهاندازی کرد. ما یک بخش ویدئویی و یک بخش خبری و یک خبر فوری ایجاد کردیم. کانال رسانههای اجتماعیمان برنامههای پخش مستقیم (زنده)، مصاحبهها، مصاحبههای متمرکز و افکار عمومی را به زبانهای چینی، انگلیسی، ژاپنی و ویتنامی پوشش میدهد. هر روز، اخبار هنگ کنگ را با دهها فیلم کوتاه گزارش میکنیم. اشتراک در کانالهایمان در ماههای اخیر به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. تعداد بازدید گاهی به بیش از 4 میلیون میرسد.
اپکتایمز هنگ کنگ بسیار محبوب شده است. معترضین به خبرنگاران ما احترام میگذارند. وقتی مردم متوجه گزارشگرانمان میشوند، دستشان را تکان میدهند. آنها از تمرینکنندگان اپکتایمز و فالون گونگ با اشک در چشمانشان بخاطر همراهی آنها در موقعیتهای خطرناک تشکر میکنند. پیش از این بسیاری از افراد درک اشتباهی درباره ما داشتند، به همین منظور پیام عذرخواهی برایمان فرستادهاند. اکنون برخی از شهروندان دریافتند که گزارشهایمان درباره برداشت اعضای بدن زندانیان عقیدتی در چین درست است.
رسانه های اصلی هنگ کنگ اخبار جعلی تهیه میکنند و از دستورالعمل ح.ک.چ برای تهمت زدن به معترضین پیروی میکنند. اپکتایمز به یک بستر مهم برای شهروندان هنگ کنگ تبدیل شده است تا بدانند واقعاً چه اتفاقی میافتد. ما درگیری دانشگاه هنگ کنگ چین را پوشش دادیم، نسخهای از حادثه چهارم ژوئن در هنگ کنگ که پلیس هنگ کنگ بیش از 2000 بار گاز اشک آور را شلیک کرد و بیش از 60 دانشجو زخمی شدند. روز بعد، فقط روزنامه های اپکتایمز و یک روزنامه طرفدار دموکراسی در هنگ کنگ گزارشهایی را درباره این واقعه منتشر کردند، درحالیکه همه روزنامههای دیگر یک تبلیغ طرفداری از ح.ک.چ منتشر کردند که به معترضین تهمت میزد. تصویر خبر اصلیمان توسط یک خواننده مشهور هنگ کنگ در اکانت رسانهای اجتماعیاش به اشتراک گذاشته شد. همچنین توسط یک رسانه اصلی ایالات متحده تکثیر شد.
اپکتایمز ابزار منحصر بفرد فا است که به ما امکان میدهد، در عین اینکه خودمان را تزکیه میکنیم، حقیقت را نیز روشن کنیم. ما مسئولیتهای بزرگی را که تمرینکنندگان دافا دارند، درک میکنیم. میدانم که این یک فرصت خوب برای من است که از طریق رسانهها حقیقت را روشن کرده وابستگیهایم را رها کنم، خودم را پاک کنم و رسالت نجات موجودات ذیشعور را کامل کنم. استاد، از حمایت نیکخواهانه شما سپاسگزارم.
مایلم برخی از تجربیاتم را با شما به اشتراک بگذارم.
اعتباربخشی به فا در عمق پلیدی، رها کردن خودخواهی و شکایات
ح.ک.چ پیش از آنکه در سال 1997 بر هنگ کنگ مسلط شود، جاسوسان زیادی را در سراسر هنگ کنگ مستقر کرد. با این کار آشکارا در سیاست هنگ کنگ مداخله میکرد. وقایع مختلف بهطور مداوم در هنگ کنگ درحال روی دادن بود. میخواهم نمونههایی از وقایعی را که گزارش نشده است برای شما بیان کنم. خبرنگاران ما حتی وقتی که اخبار اقتصادی و سرگرمی را گزارش میدادند با مقاومت زیادی روبرو میشدند. بهعنوان مثال، اگر یک فرد مشهور قصد داشت تجارت خود را در چین گسترش دهد، آنها از مصاحبه با ما امتناع میکردند. چند گارد امنیتی گزارشگران ما را تحت نظر داشتند و مانع از نزدیک شدن ما به آن فرد مشهور میشدند. برخی از سازندگان مهم خانه نیز از مصاحبه با ما امتناع میکردند.
در چنین محیطی، هر روز با چالشهای بزرگی روبرو میشدیم. درکم این بود که باید با هر واقعه با ذهنیت یک تمرینکننده روبرو شوم. باید همیشه به خودم یادآوری کنم که من یک تمرینکننده دافا هستم و باید رفتاری با وقار داشته باشم. باید حقیقت را در طول فرایند روشن کنم. باید به استاد ایمانی استوار داشته و به یاد داشته باشم که بهتدریج تمام درهای بسته به روی ما باز خواهند شد.
در مناسبتی رئیس اجرایی سابق هنگ کنگ در فعالیتی که توسط بورس اوراق بهادار هنگ کنگ برگزار شد شرکت کرد. درخواست من برای مصاحبه با او رد شد. سه گارد امنیتی که از طرف بورس اوراق بهادار فرستاده شده بودند مرا در خارج از هتل نگه داشتند تا نتوانم او را ببینم. من از این وضعیت فیلمبرداری کردم و به انجمن روزنامه نگاران هنگ کنگ و بورس کالا شکایت کردم.
بعد از این واقعه، بهطور مداوم با بورس اوراق بهادار در هنگ کنگ تماس گرفتم. بهتدریج آنها ما را پذیرفتند و دیگر مصاحبه با ما را رد نکردند. با افراد زیادی در سِمتهای مدیریت آشنا شدم. این کار وقتی خبرهای اقتصادی را پوشش میدادم به من کمک بسیاری کرد و همچنین به ما در بهبود وضعیت مالیمان کمک کرد.
وقتی بسیاری از درخواستهایم رد شد، باعث گله و شکایتم شد و احساس سرخوردگی کردم که بر کل گروه نیز تأثیر گذاشت. گزارشگر دوربین فیلمبرداری بارها درخواست مصاحبهاش رد شد. او اغلب از من میخواست كه حقیقت را از طرف او برای مردم روشن كنم. روشی که او با من صحبت میکرد چالش برانگیز بود و من در بسیاری از آزمونهای شینشینگ شکست خوردم. فکر میکردم از آنجا که این اتفاقات برای او افتاده است، خودش باید حقیقت را روشن کند. من تمایلی به پیگیری نداشتم. اختلافمان کل گروه را تحت تأثیر قرار داد.
استاد بیان کردند:
«در این شرایط رفتارتان باید همیشه بردباری، مهربانی و خوبی مریدان دافا را نشان دهد. مسائل فردِ دیگر، مسائل شما هستند و مسائل شما، مسائل او هستند.» (آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی)
یک روز با کسی که قرار بود کاری را پیگیری کنم، فراموش کردم تماس بگیرم. در مترو، فای استاد به ذهنم رسید. بیدرنگ با این شخص تماس گرفتم. او مؤدب بود و موافقت كرد كه ما را به فهرست مطبوعاتشان اضافه كند. دریافتم که خودخواه هستم. حتی وقتی حقیقت را روشن کردم، خودم را در رده اول قرار دادم. وضعیتمان را بهعنوان تلاش گروهی تلقی نمیکردم. پس از آن، مراقب رفتارم با اعضای گروهم بودم و بیشتر ملاحظه آنها را کردم زیرا تحت فشار بودند.
بهخاطر بسپاریم نگرش یک تمرینکننده را حفظ کنیم
کار برای رسانهها پرتنش است. ذهنم مشغول جزئیات کار بود و گاهی اوقات فراموش میکردم که یک تمرینکننده هستم. بهعنوان یک گزارشگر پخش زنده، باید جلوی دوربین باشم. وقتی تصویرم را در بسیاری از بخشهای خبری میدیدم وابستگی به شهرت را رشد دادم. من خیلی نگران تعداد بازدید خبرها بودم و دوست داشتم مورد تعریف و تمجید قرار گیرم. هنگام گزارش اخبار مهم با گروههای دیگر برخورد داشتم. در ابتدا هر گروه میخواست اخبار مهم را بدست آورد. من مانند یک تمرینکننده رفتار نمیکردم.
هماهنگكننده از من خواست تا اخبار اقتصادی، سرگرمی و زندگی روزمره را پوشش دهم. سایر گروهها اخبار مهم و اخبار سیاسی را پوشش میدهند. با اکراه موافقت کردم. مدتها بود که اخبار مهم و اخبار سیاسی را پوشش میدادم. دروناً، ناراحت بودم. اخباری که از من خواسته شد آن را پوشش دهم بیاهمیت و جزئی بود. نیاز به مطالعه بازار سهام و اقتصاد خستهکننده را داشتم و باید با بیش از هزار شرکت آشنایی پیدا میکردم و مجبور بودم با شرکتهای مختلف چینی تماس بگیرم. احساس ناراحتی میکردم گاهی اوقات بدون هیچ دلیلی چشمانم پر از اشک میشد. این اوضاع برای چند ماه ادامه یافت.
استاد بیان کردند:
«اما رشد واقعی از رها كردن چیزها پیش خواهد آمد، نه از بهدست آوردن آنها.» («آموزش فا در سال 2002 در کنفرانس تبادل تجربه در فیلادلفیا در آمریکا»)
آنگاه دریافتم که نیروی انسانی دفترمان بسیار محدود است و مهم این است که ما هر جنبهای از جامعه را تحت پوشش قرار دهیم. وقتی آرام شدم، فهمیدم که استاد بهترین چیزها را به من دادهاند زیرا میتوانستم از این فرصت استفاده کنم تا وابستگی به خودم و به شهرت و منافع شخصی را رها کنم. باید درباره تأثیر طولانیمدت رسانهمان فکر میکردم. بهتدریج، ذهنم استوار شد و دوباره افکارم متعادل شد. مایل بودم به دنبال اخبار بیشتری رفته و با افراد بیشتری آشنا شوم.
در ماه اوت امسال مدیرمان از من خواست تا بخش مصاحبه را هماهنگ کنم و حجم کارم بهطور چشمگیری افزایش یافت. هر روز اوضاع در هنگ کنگ درحال تغییر بود. خبرهای داغ بسیاری وجود داشت. بسیاری از تمرینکنندگان در خارج از چین و تمرینکنندگان جدید درگیر شدند، اما آنها با اوضاع محلی آشنا نبودند. هماهنگی و تعیین وظایف برایم دشوار بود.
استاد بیان کردند:
«وقتی مریدان دافا به فا اعتبار میبخشند، چگونه است که یک فرد میتواند کاری را انجام دهد که ده یا صد نفر برای انجام آن نیاز است؟ و درحالی که به فا اعتبار میبخشید دیدهاید که آن نوع تقوای عظیم تزکیهکننده را که مریدان دافا در سرزمین اصلی چین در مواجهه با مرگ بهنمایش گذاشتهاند، چیزی است که مردم عادی نمیتوانند به آن دست یابند- این کاری نیست که مردم عادی بتوانند انجام دهند.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۳ غرب میانه ایالات متحده»)
در یک شرکت رسانهای عادی، بخش مصاحبه آنها معمولاً دارای دهها پرسنل و گروههای مختلف است. ما نیروی انسانی محدودی داریم. فکر میکنم ابتدا باید مهارت و دانش حرفهای خود را بهبود بخشیم و سپس با دیگر افراد حرفهای، ارتباط برقرار کنیم. ما میتوانیم برای عکس و سایر موارد از دوستان خود در رسانههای دیگر کمک بخواهیم. باید با سرپرستان سایر رسانهها ملاقات کرده و با آنها آشنا شویم.
ترس را رها کنیم و موجودات ذیشعور را در خط مقدم نجات دهیم
هنگ کنگ میدان نبرد خیر و شر است. آن شاهد وقایعی همچون مبارزه علیه ماده 23 در سال 2003، مبارزه برای حق رای جهانی، جنبش چتر، انتخابات شورای قانونگذاری و اختلاف نظرهای اخیر درباره لایحه استرداد بوده است. رسانههایمان در دهان اهریمن است. ما در هنگ کنگ جای پایی را باز کردیم. مسئولیت بزرگ نجات موجودات ذیشعور را در اینجا احساس میکنم.
مأموران پلیس هنگ کنگ در ساعات اولیه صبح روز 12ژوئن شروع به تیراندازی کردند و پس از اینکه کار را در روزنامه به پایان رساندم، میخواستم به اداره نیروی دریایی بروم تا نگاهی بیندازم. اما هیچ عکاسی حاضر نبود مرا همراهی کند. فقط یک همکار جدید حاضر بود دوربین را برایم حمل کند. در محل وظیفه فیلمبرداری را بر عهده داشتم درحالی که همکار جدیدم هنگام پخش مستقیم فیلم تصاویری را ضبط کرد. مأموران پلیس گروهی پس از گروه دیگر وارد مقر دولت شدند. جلیقه روزنامهنگاریام را نپوشیده بودم. پنج مأمور پلیس لباس شخصی مرا احاطه کردند. آنها شرور به نظر میرسیدند. این مأموران پلیس با آن مأموران پلیس پنج سال قبل در طول جنبش چتر متفاوت بودند. آرام ماندم و به آنها لبخند زدم. طولی نکشید که تنش کاهش یافت.
از آن به بعد، در هر پخش زنده، با پلیس با مهربانی رفتار میکنم حتی اگر خبر خشونت، قتل و تجاوز آنها گزارش شده باشد. نفرت میان مأموران پلیس و معترضین رو به افزایش است. معترضین اغلب به مأموران پلیس توهین میکردند. من این کلمات را در پخش زندهام تکرار نکردم. مأموران پلیس نیز موجودات ذیشعور هستند که باید آنها را نجات دهیم. بهعنوان رسانه، ما فقط تاریخ را ضبط میکنیم و نباید توسط احساساتمان کنترل شویم.
هرگز صحنههای جنگ را دوست نداشتهام. وقتی فیلمهای جنگی را تماشا میکردم، خوابم میبرد یا اگر صحنههای جنگی وجود داشت، زودتر از سینما خارج می شدم. اما از آنجا که مأموران پلیس در 12ژوئن به سمت مردم شلیک میکردند، اوضاع مانند یک جنگ تمام عیار بود. در ابتدا از آن درگیریها متنفر بودم و از اینکه خودم مورد اصابت قرار گیرم میترسیدم. هنگام مصاحبه با مردم سعی میکردم از اصابت گلوله در امان باشم. اما هنگامیکه مأموران پلیس هر پنج ثانیه یکبار و هزاران بار گاز اشکآور در روز شلیک میکردند، نمیتوانستم جایی پنهان شوم. استاد بیان کردند:
«گفتم که فقط اگر تحت تأثیر قرار نگیرید میتوانید تمام وضعیتها را اداره کنید.» («آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۵ کانادا»)
سعی کردم روی برنامههای زنده و مصاحبهها تمرکز کنم و در باورم ثابتقدم باقی بمانم که من یک تمرینکننده فالون دافا هستم و استاد حرف آخر را میزنند. به خودم یادآوری کردم که افکار درست بیشتری بفرستم. بخش اعظم ترسم ناپدید شده است.
استاد بیان کردند:
«هر چه امور ناامیدکنندهتر به نظر برسند، احتمال دارد که امید درست در مقابل چشمان شما نمایان شود.» («یک مرید دافا چیست»)
متوجه شدم که هرچه اوضاع خطرناکتر شود، قدرت بیشتری برای نجات موجودات ذیشعور داریم. وقتی قانونِ ضد ماسک به تصویب رسید، جامعه سرشار از وحشت سرخ بود. اگر خبرنگاران از ماسک ضد گاز استفاده میکردند، هنوز هم در خطر بودند. آن شب بر ترسم غلبه کردم و به گزارش پخش زنده در مونگ کوک رفتم. بسیاری از مردم با ماسکهایی در خیابان حضور داشتند. آنها بیباک به نظر میرسیدند. روز بعد، بسیاری از کودکان نیز برای اعتراض به خیابانها رفتند. من ماجراهای تکاندهنده بسیاری را گرد آوردم و آنها را از طریق رسانه هایمان پخش کردم. این امر افراد بسیاری را ترغیب به اعتراض به استبداد ح.ک.چ و تشکیل جامعهای صالح کرد.
نجات جریان اصلی جامعه از طریق مصاحبهها
در اواخر ماه ژوئن امسال، با یک متخصص امور مالی مصاحبه کردم که یک فرد مشهور در اینترنت است. گزارشی از او تهیه کردم و مصاحبه او را در شبکههای اجتماعی قرار دادم. آن مصاحبه توجه زیادی را به خود جلب کرد. مصاحبه دوم مربوط به مجری مشهور یک برنامه رادیویی اینترنتی بود. او اوضاع فعلی را تحلیل کرد. ما آن را در رسانه اجتماعی خود قرار دادیم بسیار پربیننده شد. 700هزار بار دیده شد. میدانستم که استاد مرا تشویق کرده و ترتیبی میدادند تا از طریق مصاحبه، موجودات ذیشعور را نجات دهم. اوضاع در هنگ کنگ دائما درحال تغییر است. افراد عادی دوست دارند بدانند كه کارشناسان چگونه وقایع را تفسیر میكنند. درحالی که این وقایع آشکار میشوند، همچنین فرصتی مناسب برای ثبت در تاریخ است.
با همکاری اعضای گروه، مصاحبههایم از یک یا دو بار در هفته به یک یا دو بار در یک روز افزایش یافت. حجم کار به میزان قابلتوجهی افزایش یافت. اعضای گروه مجبور بودند قبل از بارگذاری آنلاین، متن را ترجمه و زیرنویسها را اضافه کنند. شکایات بسیاری وجود داشت و مدیران شکایاتی علیه من داشتند. آنها فکر میکردند که به خودم اعتبار میبخشم. فشار را حس کردم و احساس کردم در حقم بیانصافی شده است. سالهای بسیاری داوطلبانه کار و خیلی فداکاری کرده بودم. احساس کردم که سایر تمرینکنندگان مرا درک نمیکنند.
یک شب رؤیایی داشتم. در رؤیایم، کارشناسی که با او مصاحبه میکردم، شرح حال خود را به من نشان داد، اما کتاب آسیب دیده بود. تنها جملهای که دست نخورده باقیمانده بود این بود که او روزنامه اپکتایمز را خوانده و از آن حمایت کرده است. در صحنه دوم در خوابم نابودی بزرگی رخ داده و بلای بزرگی شایع شده بود. حتی زمین باز شده بود و مردم را میبلعید. با تلاشهایم مردم نجات یافتند.
از خواب بیدار شدم و فهمیدم که استاد از من خواستهاند تا موجودات ذیشعور بیشتری را به سرعت نجات دهم. باید خودم را اصلاح کنم و احساسات و خودخواهی را رها کنم. هنگام انجام پروژههای دافا، باید فروتن باشم. باید با متخصصان سطح بالای بیشتری مصاحبه کنم. طولی نکشید که زمینه کاریمان آماده شد. بسیاری از مقامات دولتی و نخبگانی که قبلاً در مصاحبه رفتارشان با ما دوستانه نبود، مصاحبه را پذیرفتند.
طی این روند با آنها دوست شدم و حقایق فالون دافا را به آنها گفتم. برخی از آنها برای تماشای شن یون با من به تایوان آمدند. برخی کتابهای دافا را خواندند. مصاحبههای آنها بیشتر و بیشتر مثبت میشد و نقش خوبی در نجات موجودات ذیشعور ایفاء میکردند.
همکاری با هماهنگکنندگان بدون قید و شرط
تمرینکنندگان معمولاً درباره نحوه اداره درست روزنامه اپکتایمز نظرات مختلفی دارند. ایدهها درباره نحوه گزارش خبرها، ارائه رایگان روزنامه، نحوه بازاریابی روزنامه و غیره متفاوت است. هماهنگکنندگان تحت فشار زیادی قرار دارند.
استاد بیان کردند:
«آن را بدون قید و شرط به انجام برسانید. آیا درک میکنید چه گفتم؟ در بسیاری از موارد وقتی افراد مدتی طولانی درحال جر و بحث کردن هستند، تمام کاری که لازم است این است که هماهنگکننده نظر خود را درباره آن بگوید و سپس آن چیزی است که شما باید انجام دهید. بیشتر اینکه، درخصوص بسیاری از چیزها، او باید قادر باشد بدون اینکه مجبور باشد با شما مشورت کند، فقط مستقیم به آن بپردازد و کارهایی را برای شما تعیین کند که انجام دهید. و چرا اینطور است؟ قبلاً، در بسیاری از موقعیتها وقتی مدام جر و بحث میکردید من نظرم را در این باره بیان نمیکردم، چراکه آگاهانه میخواستم به شما اجازه دهم تفکر خود را آبدیده کنید و در ساختن مسیر خودتان موفق شوید. اما حالا، زمان بسیار زیادی داده شده و آنچه را که میبایست داشته باشید، حالا دارید. بنابراین زمان آن است که آن حالت را متوقف کنیم.» («کوشاتر باشید»)
درکم این بود که گرچه تحت فشار زیادی قرار داریم، اما تمرینکنندگان باید همکاری کرده و باهم کار کنند و این مهمترین چیز است.
با نگاهی به گذشته و مشارکتم در این رسانه که به بیش از ده سال رسیده است، متوجه شدم که باید با ذهنیت یک تمرینکننده روی پروژه رسانه کار کنم. فرقی نمیکند که چه کاری انجام میدهم. باید اولویتهای خودم را رها کرده و در صورت لزوم باید به خط مقدم بروم.
استاد بیان کردند:
«هر آنچه در طول تزکیهتان تجربه میکنید- خواه خوب باشد یا بد- خوب است، چراکه فقط بهدلیل اینکه درحال تزکیه هستید پدیدار میشوند. یک تزکیهکننده نمیتواند به کمال برسد هنگامیکه زیر بار افکار بشری است، زیر بار بدهیهای کارمایی است یا زیر بار وابستگیها است.» (به کنفرانس فای شیکاگو، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
هر روز صبح تمرینها را انجام میدهم و ظهر فا را با سایر تمرینکنندگان در دفتر میخوانم. به همان اندازه که در آغاز در انجام تمرینها کوشا بودم تزکیه خواهم کرد. همیشه به خودم یادآوری میکنم که باید پروژههای دافا را با ذهنیت یک تمرینکننده انجام دهم- یک فرد عادی نیستم که کارهای دافا را انجام میدهد. هر روز پرانرژی هستم. میدانم که در نجات موجودات ذیشعور به بهترین نتایج نمیرسیم مگر اینکه خودمان را از منظر فا بهبود ببخشیم و بهعنوان یک بدن باهم همکاری کنیم.
لطفاً به موارد نامناسب اشاره کنید.
متشکرم، استاد! متشکرم، همتمرینکنندگان!
(ارائه شده در کنفرانس فای انتیدی و اپکتایمز 2019)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.