(Minghui.org) در سال ۱۹۹۶، شروع به تمرین فالون دافا کردم و از آن زمان تاکنون بسیار سالم بوده‌ام. اکثر مردم باور نمی‌کنند که درحال حاضر ۷۱ ساله هستم.
اعضای خانواده‌ام با مشاهده تغییرات ایجاد شده در من، به‌تدریج دریافتند که فالون دافا شبیه آن چیزی نیست که در تبلیغات رژیم کمونیستی چین به تصویر کشیده شده است. آنها با اصول حقیقت، نیک‌خواهی و بردباری، فالون دافا احساس همخوانی می‌کنند و بسیاری از آنها برکت دریافت کرده‌‌اند.
پسرم: از بین رفتن آلودگی به ویروس هپاتیت «ب»
وقتی پسرم در اواخر دوره دبیرستان درخواست کرد که به ارتش ملحق شود، گزارش پزشکی‌اش حاکی از ابتلای او به هپاتیت نوع «بی» بود. درنتیجه، درخواست او رد شد.
پسرم بعداً پس از فارغ‌التحصیلی شغلی پیدا کرد. او پس از مشاهده اینکه چگونه تمام بیماری‌هایم بعد از شروع تمرین فالون دافا ناپدید شدند، دیگر تبلیغات تهمت‌آمیز علیه این تمرین را باور نداشت و در عوض از تمرینم حمایت کرد.
هنگامی که در شرکت محل کارش معاینه پزشکی سالانه‌اش را انجام داد، در کمال تعجب مشخص شد که دیگر آلوده به ویروس هپاتیت نوع «بی» نبود. درحقیقت، نتایج معاینه نشان داد که بسیار سالم است و حتی دو بار خون اهدا کرد. علاوه‌بر برخورداری از وضعیت سلامتی خوب، در کارش نیز بسیار موفق بوده و از یک کارمند عادی به رئیس اداره ارتقاء یافته است.
عروسم بسیار مهربان و سخت‌کوش است. او به‌رغم تبلیغات نفرت‌برانگیز، با تمرین‌کنندگان فالون دافا، از جمله من و همسرم، بسیار خوب رفتار می‌کند. او به‌عنوان پرستار شروع به کار کرد و اکنون معاون رئیس بیمارستانی است که در آن کار می‌کند.
نوه برادرم: از بین رفتن تومور
برادر کوچکترم قاضی است و نوه بسیار تحسین‌برانگیزی دارد. در ژوئیه سال ۲۰۱۹،توموری در گردن کودک پیدا شد. گرچه در بیمارستان استان تحت معالجه قرار گرفت، وضعیتش بدتر و مشخص شد تومور بدخیم است. بنابراین خانواده‌اش او را به بیمارستان بهتری در پکن منتقل کردند.
بیش از ۲۰ روز گذشت، اما شرایط پسر بهبود نیافت. برادرم به دخترم زنگ زد و از او خواست که برای مراقبت از نوه‌اش به پکن برود، همچنین آپارتمانی را در نزدیکی بیمارستان اجاره کرده بود.
بعد از شنیدن این موضوع، به برادرم زنگ زدم و گفتم: «آیا به یاد داری که چند سال پیش برای خانواده ما چه اتفاقی افتاد؟ آیا به یاد نمی‌آوری که با کمک تمرین‌کنندگان فالون دافا چگونه مورد رحمت قرار گرفته بودید؟» او پاسخ داد: «می‌دانم الان چه کار کنم، نگران نباش.»
برادرم مدت‌هاست آگاه شده بود که آزار و شکنجه فالون دافا فاقد مبنای قانونی است و از اطاعت دستور رئیس دادگاه برای مجازات تمرین‌کنندگان فالون دافا خودداری کرد. درنتیجه مورد رحمت قرار گرفت و با موفقیت بر بسیاری از مشکلات غلبه کرد.
این بار وقتی نوه‌اش بیمار شد، این مسائل را فراموش کرد تا اینکه با او تماس گرفتم. پس از یادآوری آنها، او و تمام خانواده‌اش شروع به تکرار این عبارات کردند: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.»
او روز بعد دوباره با دخترم تماس گرفت و گفت که دیگر نیازی به رفتنش به پکن نیست. تومور کوچکتر و نرم‌تر شده بود و پزشک قصد داشت پسر را از بیمارستان ترخیص کند.
چند روز بعد، تومور ناپدید شد و آنها به خانه بازگشتند و بیشتر از گذشته احساس خوشبختی کردند.
نوه برادرم پس از بهبودی کامل به مدرسه بازگشت. برادرم و تمام خانواده‌اش به دیدن ما آمدند و بار دیگر ابراز کردند که بسیار سپاسگزار فالون دافا هستند.
