(Minghui.org) درود بر استاد محترم و هم‌تمرین‌کنندگان!

در سال 1995 قدم در راه تزکیه گذاشتم و اکنون درحال مدیریت قراردادها برای بخش زندگی اپک تایمز، طراحی تبلیغات برای تبلیغات طبقه‌بندی شده و حروفچینی روزنامه هستم.

یادگرفتن نحوه همکاری

سابقاً قبل از مهاجرت به ایالات متحده از چین، در تحقیقات و پیش‌بینی اجتماعی‌اقتصادی مشارکت داشتم. در طول اشتغال، خودم را به عنوان یک کارمند قابل‌اعتماد تصور می‌کردم و از این بابت بسیار افتخار می‌کردم.

بعد از پیوستن به اپک تایمز، هنوز از آن روش‌های تفکر استفاده می‌کردم چراکه فکر می‌کردم در کارهای گذشته‌ام کاملاً موفق بوده‌ام. همچنین در رابطه با جنبه‌های مختلف تبلیغات طبقه‌بندی شده، افکار خود را درباره مسائل مربوط به کار داشتم. وقتی درباره مسائل مربوط به کار صحبت می‌کنم، با صحبت درباره وضعیت فعلی شروع به بحث می‌کنم و با صحبت کردن درباره اثر نهایی تصمیم‌گیری‌مان پایان می‌دهم. استدلالم این است که شنوندگان فقط باید به نظر من گوش دهند، یک روش عملی را انتخاب کنند، آن را کامل کنند و به یک تصمیم نهایی برسند.

اما برخی از فروشندگان معتقدند که نحوه صحبت و رفتارم نشان می‌دهد که باور دارم از هر فرد دیگری بهتر هستم. رئیس بخش نیز نظر مشابهی داشت، زیرا گاهی اوقات به ایمیل‌های کاری او پاسخ نمی‌دادم. فکر می‌کنم که این یک فرض معقول نیست، به خصوص که مرا سردرگم کرده بود.

تا آنجا که به‌یاد می‌آورم، افراد همیشه فکر می‌کردند که من همکار و دستیار خوبی هستم. پس چرا هم‌تمرین‌کنندگانم چنین تصوری دارند؟ من فقط بهترین‌ها را برای همه ما می‌خواستم، اما آنها نمی‌خواستند آن را بپذیرند.

در ابتدا فکر کردم که ما شخصیت‌های مختلفی داریم که این یک مشکل است. رئیس سریع تصمیم‌گیری می‌کند، درحالی که من برای مدتی روی مسائل عمیقاً می‌اندیشم. شاید اگر روند فکری رئیس سرعتی باشد، او کسی را که کارها را به‌آرامی پیش می‌برد درک نمی‌کند و به سختی می‌تواند از روند فکری او پیروی می‌کند.

بعد فهمیدم که به جای اینکه به درون نگاه کنم، طرز تفکرم براساس نگاه به بیرون است. این زمانی بود که فهمیدم هنوز هم تلقینات فکری حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) را دنبال می‌کنم. بنابراین، مجبور شدم با از بین بردن این خصیصه، تزکیه کنم و فروتن باشم.

با این حال نتوانسته‌ام به‌طور کامل از تلقینات فکری ح‌ک‌چ رها شوم. گاهی اوقات وقتی رئیس را می‌بینم مضطرب می‌شوم و سعی می‌کنم پنهان شوم. وقتی با هم‌تمرین‌کنندگانی صحبت می‌کنم که با آنها همکار هستم، در نحوه رفتارم بسیار مراقب هستم. به‌دلیل اینکه کاملاً از این وابستگی رها نشدم، دچار مشکل بسیاری شدم.

با استفاده از شن یون برای تشبیه موضوع- ازآنجاکه موسیقی ارکستر سمفونیک شن یون با قلب درونی‌ام صحبت می‌کرد، توانستم اجازه دهم که مرا فرا گیرد و به من کمک کرد تا تغییر کنم.

اکنون درکم این است که هر ارکستر سبک عملکردی خاص خود را دارد. نحوه درک و مدیریت رهبران ارکستر در رابطه با جزئیات موسیقی نیز متفاوت است. مهم نیست که مهارت‌های عملکردی یک نوازنده چقدر عالی باشد، هنوز هم نیاز دارد که به رهبر ارکستر گوش دهد و با توجه به چگونگی اجرای لحن موسیقی توسط رهبر ارکستر، آن قطعه را به‌عنوان یک جزء همراه و هماهنگ با بقیه ارکستر اجرا کند. اگر یک موسیقیدان در طول اجراها از روش خود پیروی کند، با ریتم دیگران مطابقت نخواهد داشت و به این ترتیب به یک صدای مختل‌کننده تبدیل می‌شود.

فقط بعد از تجزیه و تحلیل این نیروی مخرب در یک ارکستر، متوجه شدم که این تصور من است که به دیگران کمک می‌کنم. اما ممکن است این چیزی نباشد که رئیس هنگام ارزیابی تصویری بزرگ از کل کار به آن احتیاج داشته باشد. به بیان ساده، من خودمحوری و خودبینی را تمرین کرده‌ام و حتی ممکن است برای دیگران مشکل و مزاحمت ایجاد کرده باشم.

استاد بیان کردند:

«اگر ورای مسئول بودن به فا، هیچ وابستگی بشری‌‏ای نداشته باشید، هیچ کدام از چیزهای خودتان و هیچ کدام از عوامل شخصی‌‏تان مخلوط نشده باشند، آن‌‏وقت حتماً آن کار را خوب انجام خواهید داد. در صورتی که وقتی عوامل خودتان را مخلوط کرده باشید، آن‌‏وقت نمی‌‏توانید آن کار را خوب انجام دهید.» (آموزش فا در جلسه با شاگردان آسیا-اقیانوسیه‌‏ای)
«هرقدر بیشتر برای "خود" تقدم قائل شوید یا [عواملی از] "خود" را مخلوط کنید، تقوای عظیم کمتری دارید و برای همین است که احتمال موفق شدن‌‏تان در امور یا خوب انجام‌‏دادن‌‏شان کمتر است.» (آموزش فا در جلسه با شاگردان آسیا-اقیانوسیه‌‏ای)

فهمیدم که دقیقاً مثل نوازنده‌ای هستم که یک نیروی اخلالگر است. اگر همچنان سبک گذشته خود را در انجام کارها حفظ کنم، به یک نیروی اخلالگر تبدیل خواهم شد. فقط در آن زمان بود که اصول همکاری با دیگران را درک کردم. برای دستیابی به هدف مشترک‌مان، باید منیتم را رها کنم و بدون هیچ پیش‌شرطی با رئیس و تیم فروش همکاری کنم.

تفکر مثبت: آزمون‌ها و سختی‌ها نمی‌توانند مانع پیشرفت ما شوند

با یادآوری این تجربه تزکیه که در هنگام کار در پروژه رسانه‌ای داشتم، دلیل اینکه توانستیم هر روز بر آزمون‌ها و سختی‌ها غلبه کنیم، این بود که به سخنان استاد گوش دادیم و به یاد داشتیم که مریدان دافا باید «... از اصول حقیقی برای تزکیه خود استفاده کنند....» («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند) و همچنین از این گوهر «نگاه به درون» خود استفاده کردیم.

مثبت اندیشی یک هم‌تمرین‌کننده به من کمک کرد تا یک آزمون دشوار را پشت سر بگذارم

سه عضو خانواده‌ام در دافا تزکیه می‌کنند. وقتی با آزمون‌ها یا مشکلات روبرو می‌شوم، مهم نیست که حق با من است یا خیر، هیچ یک از آنها با آنچه می‌شنوند موافق نیستند، بلکه فقط از من می‌خواهند که به درون نگاه کنم.

من مسئول مدیریت قراردادها در رابطه با اطلاعات مربوط به سبک زندگی، طراحی آگهی‌های طبقه‌بندی شده، حروف‌چینی، نهایی کردن الگو و تهیه روزنامه برای چاپ را بر عهده دارم. بنابراین ممکن است مجبور باشم با همه انواع مشکلات روبرو شوم. در گذشته، مدیریت تبلیغات بسیار ساده بود، اما اکنون ممکن است همه انواع مشکل ایجاد شود. در طول سال اول کار در رسانه‌ها، صبور بودم و به هر آنچه از من خواسته شده بود، تن درمی‌دادم.

اما با افزایش حجم کار، صبرم مورد آزمایش قرار گرفت. با شکایات روبرو شدم و فقط می‌توانستم اشتباهات دیگران را ببینم. آنچه مرا غافلگیر کرد این بود که قبلاً فردی با خلق و خوی نسبتاً ملایم بودم، اما بعد از کار با هم‌تمرین‌کنندگان در پروژه رسانه‌ای، به فردی تندخو تبدیل شدم. اما از کوره در رفتنم نه‌تنها مسائل را برطرف نکرد بلکه باعث ایجاد اختلاف بین من و هم‌تمرین‌کنندگانم شد. عصبی و نگران بودم که اشتباهی در الگوهای چاپی پیش بیاید و اینکه شکایات مشتریان روی اعتبار اپک تایمز تأثیر بگذارد. تحت فشار زیادی قرار داشتم و گاه به گاه به انتقال به بخش دیگری فکر می‌کردم.

یک طراح در اواخر سال 2016 اشتباهی مرتکب شد. اگرچه در روند کار نیز مشکلاتی وجود داشت و در روند تصحیح غلط‌هایی به چشم می‌خورد، اما او همه پیامدهای آن را به عهده ‌گرفت. پس از اینکه طراح احساس کرد بارها مورد بی‌انصافی قرار گرفته، کاسه صبرش لبریز شد و شروع به گریه کرد. خودم را به‌جای او گذاشتم و نگران بودم که با بی‌انصافی مشابهی روبرو شوم. بنابراین، بلافاصله یک ایمیل به رئیس بخش ارسال کردم و خواستار انتقال به یک بخش دیگر شدم. نمی‌توانستم آرام شوم تا فا را مطالعه کنم. رئیس ایمیلم را نادیده گرفت و من نیز او را نادیده گرفتم. اما به‌عنوان یک تزکیه‌کننده وقتی در تضادی گرفتار می‌شوم باید مشکلی داشته باشم. فهمیدم که باید به درون نگاه کنم و وضعیت تزکیه خود را بهبود بخشم. اما صرف نظر از اینکه که چطور تلاش کردم، نتوانستم نقصی را در درون خود پیدا کنم.

در طول آخر هفته، می‌خواستم با خانواده‌ام که تمرین‌کننده هستند تبادل تجربه تزکیه داشته باشم و آنها پیشنهاد کردند که ابتدا باید فا را مطالعه کنیم. ما نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را مطالعه کردیم. وقتی «بردباری (رِن) چیست؟» را خواندیم خانواده‌ام پیشنهاد کردند که باید یک بار دیگر آن را مطالعه کنیم.

استاد بیان کردند:

«بردباري كليد رشد شين‌شينگ شخص است. تحمل كردن همراه با خشم، شکايت يا اندوه، بردباري يك فرد عادي است كه به موضوعات مربوط به خودش وابسته است. تحمل كردن، به‌طوري كه كاملاً بدون خشم و شکايت باشد، بردباري يك تزكيه‌كننده است.» (بردباری (رِن) چیست؟ از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

بعد از بارها مطالعه فای استاد، ذهنم به‌تدریج شروع به آرام شدن کرد. چنان شرمنده شدم که حتی نمی‌توانستم به سطح تحمل ابتدایی یک موجود ذی‌شعور دست ‌یابم. در آن زمان، احساس کردم که دیگر هیچ چیزی برای به‌اشتراک گذاری وجود ندارد.

بعد از آرام شدن، بلافاصله مشکلم را پیدا کردم. از خودم پرسیدم که چرا می‌خواهم به بخش دیگری منتقل شوم؟ دلیل این است که می‌ترسم. از چه چیزی می‌ترسم؟ می‌ترسیدم که مورد بی‌انصافی قرار گیرم. اگر اشتباهی بود که از طرف من صورت گرفته است، به آن اعتراف می‌کردم، اما اگر اشتباهی بود که دیگران ایجاد کرده‌اند و مجبور بودم به آن اعتراف کنم، حاضر به انجام چنین کاری نمی‌شدم. بیشتر به درون نگاه کردم، فهمیدم که این شهرت و اعتبارم را تحت تأثیر قرار می‌دهد. می‌ترسیدم شهرتم لکه‌دار شود.

درست پس از آن، رئیس از من خواست كه به دیدنش بروم تا با او صحبت كنم. هیچ صحبتی درباره «ترک» یا «ماندن» نشد. فقط یک تبادل تجربه کوتاه انجام شد. رئیس گفت که فرد مسئولیت‌پذیری نیستم. در واقع، به دلیل ترسم از مورد بی‌انصافی قرارگرفتن، توانایی‌ام برای قبول مسئولیت به‌شدت کم شده بود. وقتی مشکل خودم را پیدا کردم، میدان انرژی‌ام پاک و روشن‌تر شد. یک تمرین‌کننده دافا در دوره اصلاح فا باید بتواند مسئولیت‌پذیر باشد.

از آن زمان به بعد، هر زمان که با یک درگیری روبرو می‌شدم، اما نمی‌توانستم فوراً علت درگیری را پیدا کنم، به خودم یادآوری می‌کردم که «بردباری» را تمرین کنم و آرام باشم. وقتی آرام می‌شدم، مسئله واقعی را تشخیص می‌دادم و آن را برطرف می‌کردم.

یکبار دیگر تمرین‌کنندگانی که با من صمیمی بودند به من گفتند که احساسات منفی‌ام دوباره درحال تأثیرگذاری بر من است- تغییر لحنم به آنها هشدار داد. بنابراین او درک‌های تزکیه خود را با من در میان گذاشت. استاد بیان کردند: «... هنگامی که در یک ناسازگاری هستید، اگر بتوانید یک قدم به عقب بردارید دریا و آسمان را بی‌کران خواهید یافت.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون).

استاد برای ما بیان کردند که باید «سازش» کنیم. گفتم، دائما‌ً درحال سازش بوده‎ام و دیگر جایی برای سازش ندارم. اگر قرار باشد بیشتر سازش کنم، باید پروژه را ترک کنم. او گفت: «تو هنوز هم نیاز به سازش داری.» استاد مرا از طریق کلام این تمرین‌کننده آگاه کردند.

ما باید بدون هیچ پیش شرطی به سخنان استاد گوش کنیم و سازش کنیم. بنابراین، من سازش خواهم کرد. اما چگونه این کار را انجام دهم؟ از طریق مطالعه فا به‌طور مداوم و روزانه، به‌آرامی فهمیدم چگونه آن را انجام دهم. ما به عنوان تزکیه‌کننده باید دیگران را مقدم بر خود قرار دهیم و منیت و منافع خود را عقب نگه ‌داریم. بنابراین نمی‌توانم به امید تغییر دیگران ادامه دهم. باید خودم را تغییر دهم.

استاد بیان کردند:

«وقتی با تضادی روبرو می‌‏شوید، اهمیت ندارد که حق با شما هست یا نیست. شما باید درحال پرسیدن این از خودتان باشید که، "در این وضعیت چه چیزی در سمت من درست نیست؟ آیا واقعاً امکان دارد اینطور باشد که در سمت من چیز نادرستی وجود داشته باشد"؟ همه‌‏تان باید به این صورت درحال فکر کردن باشید و اولین فکرتان این باشد که خود را به دقت بررسی کنید تا سعی کنید که مشکل را بیابید. هر کسی که به این صورت نیست در واقع تزکیه‌‏کننده‌‏ واقعی دافا نیست. این یک ابزار جادویی در تزکیه‌‏ ما است. این یک مشخصه‌‏ متمایزکننده‌‏ تزکیه مریدان دافای ما است. هر چیزی باشد که با آن روبرو می‌‏شوید، اولین فکر باید این باشد که به دقت خودتان را بررسی کنید و این "نگاه به درون" نامیده می‌‏شود.» (یک مرید دافا چیست)

مهم این است که به قلب تمرین‌کنندگان ارج نهیم. باید بیشتر به شایستگی‌های آنها توجه کنیم و آنها را بیشتر درک کنیم. وقتی ظرفیت قلبم زیاد شد، ناگهان احساس کردم که مسیر درحال باز شدن است و دیگر بن بست به‌نظر نمی‌رسد. دیگر اهمیتی نمی‌دهم که در بین تمرین‌کنندگان حق با چه کسی است و چه کسی در اشتباه است.

هنگامی که شروع به تغییر کردم وابستگی‌هایی که پیدا کردم به‌تدریج از بین رفت و همکارانم نیز شروع به تغییر کردند، زیرا همه ما درحال رشد در سطوح تزکیه یک بدن هستیم و به تبع آن، نیروهای کهن دیگر نمی‌توانند مانع ما شوند.

تمرین‌کننده‌ای که در فناوری اطلاعات بسیار ماهر است، سیستم جدیدی را ایجاد کرد که به ایجاد ارتباط بین بخش‌های فروش، مدیریت قراردادها، امور مالی و طراحی کمک می‌کرد- هر کسی می‌تواند به طور سیستماتیک در همین محیط کار کند. از آن زمان، اشتباهات به میزان قابل توجهی کاهش یافت، بهره‌وری کار ما بسیار بهبود یافت و درگیری بین ما و استرس‌مان نیز کاهش یافت.

تفکر مثبت تمرین‌کنندگان دافا می‌تواند افکار یک موجود ذی‌شعور را تغییر دهد

هرگز احساس نکرده‌ام که حقوقم بسیار پایین است. همیشه فکر کرده‌ام که حقوق دریافتی‌مان در پروژه‌های رسانه‌ای ما همان نرخ بازار در جامعه آمریکا است. فقط این‌طور است که ما داوطلب شدیم بخشی از حقوق خود را به پروژه رسانه اهدا کنیم و فقط آنچه را که برای گذران زندگی لازم داریم، حفظ می‌کنیم.

والدین سالخورده‌ام در بهار سال 2017 برای چند ماه به نیویورک آمدند. در ابتدا آنها بسیار ناراحت بودند و می‌گفتند که فرزندان همکلاسی‌ها، همکاران و دوستان‌شان همه دارای کارهای معتبری در خارج از کشور هستند، عمارت‌هایی را خریداری کرده‌اند، ماشین‌های خود را دارند و نیاز ندارند که نگران گذران زندگی باشند. خانه‌ای که اجاره کرده‌ایم قدیمی است، فقط برای امرارمعاش زندگی می‌کنیم، سفر راحت نیست و آنها از شغل ما راضی نبودند.

آنها احساس می‌کردند که ما در سیاست درگیر شده‌ایم و اینکه سخت کار می‌کنیم و حقوق‌مان خیلی پایین است. ازآنجا که فقط می‌توانستیم از عهده هزینه‌های امرار معاش خود برآییم والدینم مجبور بودند در طول اقامت‌شان در آمریکا تمام هزینه‌های خود را بپردازند. در نیویورک، آنها مجبورند از حقوق بازنشستگی خود برای پرداخت اجاره خانه استفاده کنند و وقتی چیزهایی می‌خرند، تمام قیمت‌ها را با نرخ پول چین محاسبه می‌کنند، بنابراین به‌نظر می‌رسید همه چیز بسیار گران است و آنها نمی‌توانستند پول زیادی را خرج کنند.

والدینم بارها اشاره کردند که می‌خواهند دخترمان در یک شرکت عادی کار کند تا بتواند حقوق بالاتری کسب کند. این امر می‌‎توانست شیوه زندگی خانواده ما را بهبود بخشد. آنها نگران این هستند که با توجه به اینکه حقوق ما بسیار پایین است چگونه می‌خواهیم در درازمدت زندگی کنیم. ما به آنها گفتیم که پروژه رسانه‌ای ما یک شرکت عادی در جامعه آمریکاست و حقوق منظم دریافت می‌کنیم. پدرم با اعتراض گفت که ما باید بخشی از حقوق خود را اهدا کنیم.

گفتم: «بله، ما یک شرکت رسانه‌ای بین‌المللی هستیم. ما از روزنامه، تلویزیون، اینترنت، سیستم چندرسانه‌ای تشکیل شده‌ایم. درحال حاضر ما بزرگترین رسانه چینی در خارج از چین هستیم. تعداد توزیع روزنامه‌های چینی ما در صدر این لیست در کل جهان است. اهداف ما در آینده بزرگ‌تر است، ما می‌خواهیم به بزرگترین رسانه جهان تبدیل شویم، بنابراین باید سریع رشد کنیم. ما برای انجام این کار به بودجه احتیاج داریم، بنابراین فقط هزینه‌هایی را برای گذران زندگی خود صرف می‌کنیم. در آینده، با پیشرفت رسانه‌ها، حقوق ما هم‌سطح این صنعت می‌شود.» این پایان چنین بحثی بود.

والدینم این فرصت را داشتند که هنرهای نمایشی شن یون، مراسم راهپیمایی بزرگ واشنگتن، یک تجمع گسترده در مقیاسی بزرگ و غیره را تماشا کنند. تغییرات در آنها بسیار زیاد بود. اعتماد به نفس ما در رسانه باعث شده است كه آنها امید داشته باشند. آنها خیلی واضح گفتند که به انتخاب دخترمان احترام می‌گذارند و دیگر از او درخواست نمی‌کنند که این رسانه را برای کار در یک شرکت معمولی ترک کند. آنها احساس می‌کنند که وقتی که دچار مشکل شدم، این پروژه رسانه‌ای مرا نجات داد، بنابراین ما باید بخاطر آن سپاسگزار باشیم. آنها از اقامت خود لذت بردند و دیگر نگران شیوه زندگی دخترشان نیستند.

همانطور که در مسیر تزکیه‌ام پیشرفت می‌کنم، قدرت می‌گیرم

از زمان جوانی، نرم صحبت می‌کردم. وقتی مردم از صدای بلند استفاده می‌کنند، دیگر در گفتگو شرکت نمی‌کنم. اگر با کسی که از من قدرتمندتر باشد ملاقات کنم، سعی خواهم کرد مخفی شوم.

پس از تمرین فالون دافا، تمرین‌کنندگان از محافظت نیک‌خواهانه استاد برخوردار هستند. دافا ما را در مسیر تزکیه‌مان راهنمایی می‌کند و هم‌تمرین‌کنندگان در صورت لزوم به ما کمک می‌کنند. این به من کمک کرد تا قوی‌تر شوم. هنگامی که تصمیم گرفتم که در دافا تزکیه کنم و شغلی را رها کردم که به نظر دیگران عالی بود، اطرافیانم همه بسیار متعجب شدند که «من» که همیشه نرم بوده و هرگز به کسی نه نمی‌گفت، پس از تزکیه در دافا مصمم و بااراده شده‌ام.

با گذشت بیش از 20 سال از تزکیه، دائماً به خودم می‌گفتم که باید ادامه دهم. همیشه فکر می‌کردم که این نوعی افکار درست است. با این حال، پس از پیوستن به پروژه رسانه‌، یک تمرین‌کننده درک خود را با من در میان گذاشت که «من تزلزل‌ناپذیر هستم». بلافاصله شاهد تفاوت فاحشی در وضعیت تزکیه‌ام بودم.

بعد از شنیدن تبادل تجربه این تمرین‌کننده، فهمیدم که آن فکرم نوعی پذیرش منفعلانه است. این نوعی از پذیرش نظم و ترتیب نیروهای کهن قبل از انکار آن است. قبلاً هرگز به این فکر نکرده بودم که، «من تزلزل‌ناپذیر» هستم. بنابراین، مسیر تزکیه‌ام پر از سختی‌ شده است. گاهی اوقات پایداری خواهم کرد، درحالی که در بعضی مواقع دیگر درهم می‌شکنم.

از آن زمان به بعد، هر وقت که با مشکلی روبرو می‌شوم، آنچه را که آن تمرین‌کننده به من گفت- من تزلزل‌ناپذیر هستم- به خاطر خواهم آورد تا اینکه مشکل راحت‌تر حل شود. اما ازآنجا که این چیزی نبود که خودم درک کرده باشم، هنوز باید تزکیه کنم. وقتی می‌گویم «من تزلزل‌ناپذیر هستم،» هنوز هم اعتماد به نفس ندارم و به حالت «نمی‌توانم متزلزل شوم و باید پایدار باشم.» برمی‌گشتم. گاهی اوقات، سعی خواهم کرد که از درگیری‌ها و مشکلات پنهان شوم و به فکر واگذاری کار خود می‌افتم.

یک آوازخوان در ارکستر سمفونیک شن یون سال 2017 ترانه «شکوفه‌های آلو» را خواند. با گوش دادن به ملودی و اشعار، اشکم سرازیر شد. یک دیوار ضخیم در مقابلم در یک لحظه فرو ریخت و قلب و ذهنم بلافاصله به یک چشم‌انداز گسترده باز شد. از آن زمان، به‌طور قابل‌توجهی می‌توانم احساس کنم که روح درونی‌ام قوی‌تر شده است و چیزی نیست که نتوانم بر آن غلبه کنم.

در آن لحظه واقعاً معنای درونی آن ترانه را درک کردم که چرا استاد تمرین‌کنندگان دافا را شکوفه‌های آلو توصیف می‌کنند. ما باید مانند شکوفه‌های آلو باشیم که از آب و هوای سخت نمی‌ترسند، اما در عوض در هوای سخت مقاوم‌تر می‌شوند، بنابراین در همه جا شکوفا می‌شوند.

در گذشته وقتی با درگیری یا مشکل روبرو می‌شدم، می‌خواستم پنهان شوم. بارها بود که می‌خواستم به بخش دیگری منتقل شوم. اکنون واقعاً احساس می‌کنم که بسیار قوی‌تر هستم. وقتی با مشکل روبرو می‌شوم، به خودم خواهم گفت که یک تمرین‌کننده دافا و مانند شکوفه آلویی هستم که استاد توصیف کرده‌اند. بنابراین نباید درخصوص محیط و شغلم گزینشی عمل کنم، زیرا شکوفه آلو تا زمانی که خاک وجود داشته باشد رشد می‌کند. من باید در جایی که هستم بمانم و به‌طور جدی تزکیه کنم.

استاد بزرگوار و نیک‌خواه ما از شما به‌خاطر آموزش این دافای کیهانی سپاسگزارم. هم‌تمرین‌کنندگان در پروژه رسانه‌، از شما به‌خاطر کمک‌ها و سازگاری‌تان با من سپاسگزارم. آنها ذهن مرا به نیازهای دیگران باز کردند و به من کمک کردند تا گله و شکایاتم را کاهش دهم. ظرفیت قلبم بزرگتر شده است و آرام و آرام‌تر شده‌ام. مسئولیت‌هایی که می‌توانم به عهده بگیرم نیز درحال افزایش است.

امیدوارم که بتوانم با هم‌تمرین‌کنندگان همکاری کنم تا در تولید زبان چینی اپک تایمز بهتر عمل کنم به‌طوری که وقتی خوانندگان ما روزنامه را باز می‌کنند، احساس کنند که این زیباترین اثر هنری است. امیدوارم که اطلاعات شیوه زندگی اپک تایمز بتواند به اطلاعاتی درباره شیوه زندگی تبدیل شود که چینی‌های نیویورک بدون آن نمی‌توانند زندگی کنند.

من واقعاً از این محیط تزکیه در پروژه رسانه استقبال می‌کنم. امیدوارم که بتوانم در تزکیه خود کوشا باشم و مأموریت خود را برای کمک به استاد در اصلاح فا انجام دهم.