(Minghui.org) درود استاد! درود هم‌تمرین‌کنندگان!

بعد از شروع تمرین فالون دافا در سال 2013، تغییرات مثبت بسیاری را تجربه کرده‌ام. فرد نیک‌خواه‌تری شدم و در منزل یا محل کار دیگران را درنظر می‌گیرم.

امسال از اقبال خوبم، به گروه تمرین‌کنندگان ترویج شن یون پیوستم. باور دارم که این فرصت اتفاقی نبود. مصمم بودم که این کار را به‌خوبی انجام دهم.

پیوستن به این گروه فرصتی بسیار مناسب برای تزکیه‌ام فراهم کرد. احساس می‌کردم که این نظم و ترتیب استاد است تا ما خودمان را رشد دهیم، درک‌مان را از دافا عمیق‌تر کنیم و موجودات ذی‌شعور در سنگاپور را نجات دهیم.

در ماه اکتبر، ما یک سخنرانی مقدماتی برای تور 2020 شن یون ژاپن برگزار کردیم. هرکسی در گروه تبلیغاتی و مقدماتی دارای افکار درست قوی بود و زمان و تلاش بسیاری را برای این امر صرف می‌کرد.

در ابتدا، من فقط مسئولیت برنامه‌ریزی جدول زمانی این رویداد را برعهده داشتم. بعداً به‌دلیل کمبود نیروی انسانی از من خواسته شد بخشی از سخنرانیرا ارائه دهم. این بدان معنی بود که مجبور بودم محتوا را بنویسم و در مقابل همه ارائه دهم. سایر تمرین‌کنندگان تشویقم می‌کردند. فکر ‌می‌کردم: «هرچه سخت‌تر کار کنم، موجودات ذی‌شعور بیشتری را می‌توانم نجات دهم.» هنگام تهیه و نوشتن محتوا، افکار درستم را تقویت و ارائه آن را تمرین کردم. اگرچه تجربه قبلی نداشتم، اما سایر تمرین‌کنندگان بسیار صبور بودند و پیشنهادات مفیدی را ارائه می‌دادند. همه با این فکر متحد شده بودند که می‌خواهیم به استاد در اصلاح فا کمک کنیم و موجودات ذی‌شعور را نجات دهیم.

روز ارائه وحشت‌زده و مضطرب بودم، اما از استاد درخواست کمک کردم. در ذهنم به استاد گفتم، ازآنجاكه ایشان اين كار را برایم نظم و ترتیب دادند، بیشترین تلاشم را خواهم كرد. احساس می‌کردم که تحت تأثیر انرژی قوی قرار گرفتم و همه ترس‌ها و تردیدهایم از بین رفتند. ارائه سخنرانی بسیار موفق بود و بازخوردهای مثبتی از مخاطبان دریافت کردیم.

فکر می‌کردم کارم تمام شده است، اما هماهنگ‌کننده به من گفت که یک ارائه دوم خواهد داشت و از من خواست که اگر مایلم این بار سخنران اصلی باشم. ازآنجاکه این کار مستلزم وقت زیادی برای آماده‌سازی بود و من نیز مجبور بودم کار و از خانواده مراقبت کنم، نپذیرفتم. وقتی شنیدم که تمرین‌کننده دیگری سخنران اصلی خواهد بود، احساس گناه بسیاری کردم. این درست است که من خیلی مشغول هستم، اما آیا سایر تمرین‌کنندگان نیز خیلی مشغول نیستند؟ ما تعداد محدودی هستیم. چگونه می‌توانم موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهم اگر از انجام این کار امتناع کنم؟ پس از قدری تأمل، موافقت کردم که سخنران اصلی باشم.

زنگ بیدارباش من

صحبت درباره انجامکارها همیشه آسانتر از انجام دادن آنها است. بعد از اینكه فهمیدم باید ظرف دو هفته همه چیز را آماده كنم و به‌خاطر بسپارم، مضطرب شدم. علاوه‌براین، آن سخنرانی هم‌زمان با امتحان دانشجویانم برگزار می‌شد. به‌عنوان معلم، نتایج تحصیلی دانشجویانم مستقیماً با کارم مرتبط است. به‌خاطر به‌انجام رساندن تعهداتم، به فکر کناره‌گیری افتادم. پیش شوهرم گلایه کردم و گفتم که قصد دارم بعد از دومین ارائه کناره‌گیری کنم.

سخنرانی دوم نزدیکتر می‌شد. اگرچه به سخنرانی‌ام آشناتر می‌شدم، اما ذهنم هنوز پر از نگرانی و ترس بود. صبح قبل از سخنرانی، افکار درست فرستادم، یک سخنرانی از فا را مطالعه کردم. دوبار محتوا را تکرار کردم. اعتماد به نفس بیشتری داشتم و احساس می‌کردم قبل از اینکه گروه را ترک کنم، می‌توانم سخنرانی خوبی ارائه دهم.

درست قبل از رفتن به روی صحنه، دچار یک موج ناگهانی سرگیجه و حالت تهوع شدم. ذهنم خالی شد و متنی را که به‌خوبی آماده کرده بودم، در ذهنم به‌هم ریخت. می‌دانستم که این یک مداخله است، از استاد درخواست کمک کردم. به‌تدریج آرام شدم و توانستم ارائه دهم. اما تپق زدنم در آغاز باعث شد کمتر از حد عالی باشد.

در آن لحظه فهمیدم که تزکیه بسیار جدی است. هر یک از افکارمان تأثیری دارد. وقتی به درون نگاه کردم، متوجه شدم که خودخواه هستم و می‌خواهم راحت باشم. فکر می‌کردم سایر تمرین‌کنندگان مرا سرزنش کنند، اما آنها درعوض آرامم کردند.

من با قلبی سنگین و شکسته به خانه برگشتم. فیلم معرفی شن یون 2020 را بر روی گوشی‌ام تماشا کردم. درد شدیدی احساس می‌کردم، مثل اینکه قلبم از هم پاشیده می‌شد. نمی‌توانستم نفس بکشم یا کلمه‌ای بر زبان بیاورم، همین‌طور اشک می‌ریختم. تصویر استاد را در دستانم نگه داشتم. احساس می‌کردم که مرتکب گناه بزرگ و غیرقابل بخششی شدم، بسیار شرمنده و خجالت‌زده بودم. به سایر تمرین‌کنندگان گفتم که گروه ترویج شن یون را ترک می‌کنم.

پسرانم به من دلداری ‌دادند. پسر بزرگم گفت: «مامان، چرا گریه می‌کنی؟ شما امروز واقعاً خوب عمل کردی! حتی اگر اشتباهاتی وجود داشت، دفعه بعد می‌توانیم بهتر عمل کنیم! چگونه می‌توانی این کار را رها کنی وقتی زمان کمی باقی مانده است؟» با تعجب به پسرم نگاه کردم. او شانه بالا انداخت و گفت: «نمی‌دانم چرا این را گفتم.» فهمیدم که استاد سعی ‌کردند تشویقم کنند و دوباره گریه کردم.

روز بعد از خواب بیدار شدم و سعی کردم با کارهای خانه خودم را سرگرم کنم. ذهنم به حوادث روز گذشته باز می‌گشت. فهمیدم که اگر کناره‌گیری کنم، استاد را ناامید می‌کنم و نیروهای کهن خوشحال می‌شوند. اگر اصلاح فا به‌طور ناگهانی به پایان برسد و من مأموریتم را انجام نداده باشم، یا تعهداتم را برآورده نکرده باشم، آنگاه چه؟ آیا احساسی هزار بار بدتر از احساس الانم نخواهم داشت؟

استاد با نیک‌خواهی‌شان فداکاری بسیاری کرده‌اند، مرا راهنمایی و به من کمک کردند، درحالی‌که من فقط به غم‌ها و بدبختی‌های کوچک خودم اهمیت می‌دادم. آیا من فقط برای دریافت مزایایی از استاد و دافا در ترویج شن یون شرکت کردم؟ چقدر خودخواه! فکر کردم، نباید در خودخواهی‌ام بیشتر فرو بروم. نمی‌گذارم 6 سال از تزکیه‌ام بیهوده ازدست برود! ناگهان ذهنم روشن شد و احساس انگیزه کردم. با نگاهی به تصویر استاد گفتم: «استاد می‌دانم چه اشتباهی کردم. به‌عنوان یک تمرین‌کننده، زندگی‌ام توسط دافا به من بخشیده شد. واقعاً باید تمام تلاشم را برای کمک به استاد و نجات موجودات ذی‌شعور انجام دهم.»

در آن شب، سایر تمرین‌کنندگان به من تلفن زدند و چندین پیام برای تشویقم فرستادند. آنها گفتند همه منتظرند که من دوباره به گروه بپیوندم، زیرا حاضر نیستند مرا پشت سر رها کنند. از این تمرین‌کنندگان کوشا بسیار متشکرم. مایلم از هر یک از افراد گروه شن یون به‌خاطر تشویق و حمایت‌شان تشکر کنم!

با نگاه به عقب، موارد بسیاری وجود داشت که بدیهی بود که استاد مراقب ما هستند. مهم نیست چه کاری انجام می‌دهیم، یا چه نقش‌هایی را ایفا می‌کنیم، باید برای اصلاح فا با ذهنی پاک و خالص با یکدیگر همکاری کنیم. همیشه باید به‌خاطر داشته باشیم که آنها تمرین‌کنندگان فالون دافا هستند و ما مسئولیت به‌انجام رساندن کارها را بر عهده داریم. نباید به خودمان اعتبار ببخشیم. درعوض همیشه باید فروتن، ازخودگذشته و کوشا باشیم، به این ترتیب می‌توانیم قدرت دافا را به حداکثر برسانیم.

اصلاح فا درحال رسیدن به انتها و زمان واقعاً کم است. من همچنان به درونم نگاه و خودم را تزکیه می‌کنم. بی‌نهایت از استاد سپاسگزاری می‌کنم که فرصتی به من عطا کردند که در این کار شرکت کنم و از طریق این فرایند تزکیه‌ام را بهبود بخشم. شرکت در ترویج شن یون فرصت بسیار خوبی برای نجات مردم و بهبود تزکیه‌مان است. مایلم تمرین‌کنندگان بیشتری را ترغیب کنم که به ما بپیوندند و تعهدات ماقبل تاریخ خود را به‌انجام برسانیم!

مایلم بخشی از آموزه‌های استاد را به‌اشتراک بگذارم:

«مریدان دافا امید بشریت- و یگانه امید- هستند. نجات موجودات، مأموریت ما و مسئولیتی عظیم است. فقط با خوب تزکیه کردن خود می‌توانید آنچه مریدان دافا باید انجام دهند را به‌خوبی انجام دهید.» (نامه تبریک به کنفرانس فای اروپا در پاریس)

سپاسگزارم استاد! سپاسگزارم هم‌تمرین‌کنندگان!

(ارائه شده در کنفرانس فای سنگاپور 2019)