(Minghui.org) درود استاد محترم و هم‌تمرین‌کنندگان

من یک تمرین‌کننده 26 ساله فالون دافا از آلمان مرکزی هستم. ما این فرصت را داشتیم که امسال دو بار میزبان هنرهای نمایشی شن یون در ایالت خود باشیم. این فرصتی بود که منتظر آن بودم.

مقدمات

شن یون مدت ده سال بود که در ایالت من اجرایی نداشت. به من و تمرین‌کننده دیگری این فرصت داده شد که اسکان هنرمندان را در زادگاه خود سازماندهی کنیم.

درحالی که درگیر مقدمات نمایش بودم، یاد گرفتم مسئولیت را به‌عهده بگیرم و نگران اشتباهات احتمالی نباشم. برای راهنمایی گروهی از تمرین‌کنندگان، شجاعت و همچنین فداکاری لازم است، این چیزی است که باید در مسیر تزکیه خود به آن دست یابیم. بنابراین، انجام این کار به نفع تزکیه‌ام بود.

من و هم‌تمرین‌کنندگان ساعت‌های زیادی برای سازماندهی برنامه‌های اسکان هنرمندان با تلفن صحبت کردیم. اگر متوجه می‌شدیم که روش خاصی می‌تواند برای تمرین‌کنندگان مضر باشد، برای حفظ منابع در دسترس‌مان به دنبال جایگزین می‌گشتیم. یاد گرفتم که منظور از همکاری بدون قید و شرط چیست.

استاد بیان کردند:

«از حالا به بعد هر آنچه كه انجام مي‌دهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشن‌بيني درستِ ازخودگذشتگي و نوع‌دوستي را كسب كنيد.» (کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)

همکاری بدون قید و شرط

استاد بیان کردند:

«اما فکر می‌کنم کارهای دافا که انجام می‌دهیم، خواه شن یون باشد یا کارهای دیگر، قرار نیست که آن کارها توسط تعداد کمی از افراد انجام شود. اگر منطقۀ خاصی فقط یک فرد داشته باشد، خدایان به او کمک می‌کنند آن کار را به انجام برساند. اگر افراد دیگری در آن منطقه باشند که کمترین تلاشی نمی‌کنند، آنگاه خدایان مطلقاً آن را جایز نمی‌دانند. بنابراین باید بروید و از سایرین بخواهید که همگی شرکت کنند.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۶)

تمرین‌کنندگان محلی ما بدون اینکه نیازی باشد از آنها درخواست شود مشارکت کردند. همه افراد برای انجام وظایف محوله با مسئولیت‌پذیری تلاش کردند. در حقیقت، همه افراد وظیفه خود را انجام می‌دادند و در برابر آن احساس مسئولیت می‌کردند، که باعث ایجاد محیطی پویا می‌شد که مورد قبول همه قرار گرفت.

هنگام سازماندهی اقامتگاه‌ها فرصت‌هایی برای تزکیه‌ کسب کردیم. گاهی اوقات هوا طوفانی بود و باران شدید می‌بارید، درحالی که در مواقع دیگر سرمای هوا در حد انجماد بود. این امر صبر و قدرت اراده ما را به چالش كشید. اما احساس می‌کردم به دلیل تأثیر محیط بیرونی، دستیابی به ذهنی روشن و هوشیار دشوارتر بود.

توزیع روزنامه‌ها در ظاهر کار آسانی به‌نظر می‌رسید. قراردادن روزنامه‌ها در صندوق‌های پستی کار خیلی سختی نیست. اما این جایی است که ما باید به یکدیگر یادآوری می‌کردیم که هر کاری که انجام می‌دهیم کار ساده‌ای نیست، اینکه ما در حال هموار کردن راهی برای موجودات ذی‌شعوری هستیم که مقدر شده با دافا و شن یون مواجه شوند. از این منظر، افکار ما بسیار مهم است.

استاد بیان کردند:

«درخصوص هر کاری که ممکن است باشد، اگر مریدان دافا از عهده‌‏ این برآیند تا افکار درست قوی‌‏تری داشته باشند،‌‏ امور بهتر پیش خواهد رفت.» (آموزش فا ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۰)

موضوع درباره امکان‌پذیر بودن توزیع هرچه بیشتر روزنامه‌ها در مدت زمان کوتاه نیست. موضوع مهم این است که با قلبی خالص سعی کنیم موجودات ذی‌شعوری را پیدا کنیم که قرار است روزنامه را دریافت کنند. بنابراین ما از رویکردی آشفته دوری کردیم و متمرکز شدیم.

سپس فهمیدم که برخی از روزنامه‌ها درحال حاضر توسط غیرتمرین‌کنندگان توزیع می‌شوند و فرصت‌های ما را برای دستیابی به تقوای قدرتمند کاهش می‌دهند. بنابراین، مهمتر از همه این بود که این کار را به‌خوبی و با حفظ افکار درست انجام دهیم.

گذراندن آزمون

یکی دیگر از جنبه‌های آماده‌سازی، عبور از آزمون فروش بلیط بود. ازآنجاکه شن یون مدت‌ها در ایالت ما اجرا نکرده بود، میزبانی این نمایش برای بسیاری از ما اولین بار بود. این آزمایش به ما اجازه داد تا شن یون را به روشی آشکارتر تبلیغ کنیم.

برخی از تمرین‌کنندگان یک جلسه آموزشی برای آماده کردن ما برای فروش بلیط به‌طور همگانی برگزار کردند. این فرصتی عالی برای همکاری به‌عنوان یک بدن و یادگیری از یکدیگر بود.

به‌طور کلی، بیش از بیست تمرین‌کننده محلی در این آزمون شرکت کردند و ما توانستیم قدرت یک بدن را که در جهت رسیدن به یک هدف مشترک کار می‌کند، حس کنیم.

با این آمادگی، توانستیم بلیط‌های شن یون را در غرفه تبلیغاتی خود در یک مرکز خرید بفروشیم. باید درک کرد که این یک کار عادی نبود که توسط افراد عادی انجام شود، اگرچه ما در جامعه عادی وظیفه خود را انجام می‌دادیم. شین‌شینگ ما باید واضح و هوشیار می‌بود، تا اطمینان یابیم كه افراد مقدرشده به دلیل وابستگی‌های ما از غرفه دوری نخواهند كرد. بنابراین، افکار درست را حفظ کردیم و برخی از تمرین‌کنندگان چینی که به دلیل وجود موانع زبان نتوانستند در غرفه فروش کمک کنند، توانستند در نزدیکی غرفه باقی بمانند تا با فرستادن افکار درست از ما حمایت کنند.

همیشه سعی می‌کردم قبل از شروع شیفت کاری، برای مدیتیشن و مطالعه فا وقت بگذارم. می‌دانستم این تنها راه تقویت خودم و پاکسازی محیطم است.

وقتی زمان کوتاه بود و نمی‌توانستم خودم را آماده کنم، در مکالمه با مشتریان مشکل داشتم. حتی یک بار در حین صحبت با لکنت حرف زدم و از اینکه مردم را دلسرد کنم هراس داشتم.

واقعاً مجبور شدم این موضوع را جدی بگیرم. همانطور که قبلاً توضیح داده شد وقتی که قبل از کار، خودم را آماده می‌کردم و پر از فا بودم، متوجه شدم که مواد بد هیچ فرصتی برای آلوده کردن محدوده‌ام ندارند و نمی‌توانند مانع از ورود افراد به غرفه ما شوند. مشتریان به خواست خودشان می‌آمدند. گاهی اوقات عادت داشتم به سؤالات خاصی پاسخ دهم كه برای آنها آماده نشده بودم. گویا موجودات الهی همیشه به ما کمک می‌کردند تا مأموریت خود را انجام دهیم. وضعیت روحی ما در همه اوقات بسیار مهم بود.

علاوه بر بازار، ما همچنین توانستیم شن یون را در مغازه‌های مختلفی معرفی کنیم که به ما اجازه قرار دادن پوستر در مغازه‌شان را دادند. روز اول از پخش پوستر، برای ما بسیار آموزنده بود. من و هم‌تمرین‌کنندگان در محله مجللی متوقف شدیم. وقتی وارد فروشگاه اول شدیم، مدیر به ما نزدیک شد. بعد از اینکه شن یون را معرفی کردیم، جایی را که دوست داریم پوستر را آویزان کنیم به او نشان دادیم. او گفت که این نقطه خاص را برای تبلیغات در اختیار کسی قرار نمی‌دهد اما برای شن یون استثناء قائل خواهد شد. ما این را به‌عنوان تشویقی از جانب استاد درنظر گرفتیم. فهمیدم که تمرین‌کنندگان دافا نقش اصلی را بازی می‌کنند و باید بهترین جایگاه‌های فروشگاه به این پوسترها اختصاص داده شود.

بار دیگر وارد یک فروشگاه بزرگ شدیم که پوشاک شیک و باکیفیت مردانه می‌فروخت. فکر نمی‌کردم که در آنجا موفق شویم، اما هم‌تمرین‌کننده‌ام مرا تشویق کرد که یکبار امتحان کنم. آنها بلافاصله ما را نزد مدیرعامل بردند که در دفترش با ما ملاقات کرد. ما درباره شن یون به او گفتیم و او موافقت كرد كه بروشورهای‌مان را در ناهارخوری قرار دهیم. قلب پایدار هم‌تمرین‌کننده‌ام مرا تشویق کرد. اگر آرزویی داشته باشیم، درها می‌توانند در جایی باز شوند که شاید قبلاً هیچ کسی آنجا را باز نکرده است.

تبلیغ شن یون، روندی بود که توانستم درباره خودم و همچنین درباره طبقات بالاتر اجتماعی چیزهای زیادی بیاموزم. فهمیدم که هرچه بیشتر در فا غوطه‌ور شوم، نزدیک‌تر شدن به افراد در طبقه اجتماعی بالاتر، ساده‌تر است.

استاد بیان کردند:

«و درباره آن چه می‌گوییم؟ روش ما روشی است که در آن، فا تمرین‌کنندگان را تزکیه می‌کند و در روش هایی که فا تمرین‌کنندگان را تزکیه می‌کند، اوضاع و احوال بخصوصی از گونگ آن‌ها و فا ظاهر خواهد شد، بنابراین در دوره تزکیه، سطوح مختلف وضعیت‌های مختلفی را به وجود می‌آورد.» (سخنرانی هفتم، جوآن فالون)

شن یون وارد می‌شود

سرانجام زمان نمایش فرا رسید. پس از ماه‌ها آماده‌سازی، سرانجام شن یون وارد شد. ما هیجان‌زده شده بودیم. ماه‌ها تلاش ما بی‌فایده نبود، زیرا تمام بلیط‌ها برای هر دو سالن به فروش رفت. این نباید دلیلی برای ازخودراضی بودن باشد، بلکه به ما انگیزه بخشید.

برخی از تمرین‌کنندگان توافق کردند که درحالی که اجراکنندگان در شهر هستند، بیشتر کمک کنند، زیرا هنوز کارهایی وجود داشت که باید انجام می‌شد. مجبور بودیم صحنه نمایش را راه‌اندازی کنیم، یک گروه امنیتی تشکیل دهیم و فروشگاه شن یون را اداره کنیم. تصمیم گرفتم به گروه امنیتی بپیوندم.

ما به اندازه کافی تمرین‌کننده داشتیم که موافقت کرده بودند که برای پوشش دادن هر دو مکان کمک کنند. تعداد بسیاری برای کمک به آماده‌سازی سالن نمایش اختصاص یافتند، درحالی که تعداد معدودی به گروه امنیتی اختصاص یافتند.

می‌خواستم در قسمت امنیت داخل سالن تئاتر کار کنم تا در کنار هنرمندان باشم. اگرچه می‌دانستم که این وابستگی به درطلب بودن است، اما فکر نمی‌کردم واقعاً این خواسته بد باشد. خوشبختانه، استاد بلافاصله به من فرصت دادند تا قلبم را اصلاح کنم و به من كمك کردند تا درک خود را بهبود بخشم. هماهنگ‌کننده به من مأموریت برقراری امنیت در فضای باز را داد. این کار را بدون شکایت پذیرفتم، زیرا می‌دانستم که باید به همه امور رسیدگی شود. با این حال، قلبم از نقش نداشتن در فعالیت‌های داخل سالن نمایش ناراحت شد. اما از خودم پرسیدم: آیا این اتفاق برای من نظم و ترتیب داده نشده است؟ آیا برای نجات بسیاری از موجودات ذی‌شعور نظم و ترتیب داده نشده است؟

فرقی نمی‌کرد چه وظیفه‌ای به من محول شده است. هر کاری مهم بود و شایسته اتخاذ رویکردی صمیمانه درخصوص آن بود. فهمیدم که احساسات و اعتقادات شخصی نباید در این امر مقدس نقش داشته باشند. لحظه‌ای که افکار خودخواهانه‌ام را رها کردم، فهمیدم که وظیفه‌ام بسیار مهم است.

همکاری بی قید و شرط به معنای این است که نه فقط در سطح و ظاهر کار کنیم بلکه در قلب خود نیز درباره آن احساس خوبی داشته باشیم. در پایان، به من نیز وظیفه برقراری امنیت در داخل سالن تئاتر داده شد. این اتفاق به من نشان داد كه افكارم چه تأثیری می‌تواند داشته باشد.

در طی یکی از اجراها، متوجه مردی میانسال شدم که درحال فیلمبرداری از نمایش بود. بخشی از وظایف امنیتی‌ام جلوگیری از چنین حوادثی و سپس ترغیب فرد به پاک کردن فیلم ضبط‌شده بود. از خودم پرسیدم: «چگونه این مرد در محدوده اختصاص یافته به من توانست از نمایش فیلمبرداری کند؟ آیا مشکلی در شین‌شینگم وجود دارد؟»

با نگاه به درون، متوجه شدم که به دنبال کسی هستم که کار اشتباهی انجام می‌دهد و از این امر متعجب شدم. در ظاهر اعتقاد داشتم كه می‌خواهم از شن یون محافظت كنم، اما وابستگی‌هایی وجود داشت كه هنوز در قلبم پنهان شده بود.

از خودم پرسیدم که چرا وظیفه مسائل امنیتی داخل سالن تئاتر به من داده شد. برای کنترل موجودات ذی‌شعور آنجا مستقر نشده‌ام. وظیفه داشتم افکار درست بفرستم تا به این موجودات ذی‌شعور کمک کنم که فا را کسب کنند و نجات یابند.

تغییر نگرشم در نمایش بعدی آشکار شد. به خودم گفتم: «در منطقه‌ای که به من اختصاص داده شده است، موجودات ذی‌شعور قادر خواهند بود خود را در این نمایش غوطه‌ور کنند. هیچ کدام از آنها به فکر فیلمبرداری از آن نخواهند افتاد.» با نگرش جدیدم که با قلبی نیک‌خواه هدایت می‌شد، دیگر هیچ اتفاق ناخوشایندی رخ نداد.

نتیجه

حمایت از شن یون تجربه فوق‌العاده‌ای برای من بود. متوجه شدم که هنرمندان روز به روز سخت تمرین می‌کردند اما همیشه لبخندی بر چهره داشتند. تجربه کردم که چگونه محیط تزکیه ما در نتیجۀ شکل دادن یک بدن و مراقبت از یکدیگر، تثبیت و تغییر یافت. چنین فرصتی فقط یک بار پیش می‌آید.

استاد از شما سپاسگزارم که این فرصت را به ما بخشیدید تا از طریق این پروژه بتوانیم موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهیم. همچنین امیدوارم که من و هم‌تمرین‌کنندگانم در فصل بعد حتی بهتر عمل کنیم.

استاد محترم و هم‌تمرین‌کنندگان از شما متشکرم.

(ارائه شده در کنفرانس فا آلمان 2019)