(Minghui.org) بیستویک سال پیش، بیش از ۱۰هزار تمرینکننده فالون دافا پس از بازداشت غیرقانونی دهها تمرینکننده در تیانجین، بهطور صلحآمیزی از رژیم چین تقاضای دادخواهی کردند. دادخواهی ۲۵آوریل۱۹۹۹ در پکن، سراسر چین و خارج از کشور را تحتتأثیر قرار داد و روح بلند و قوی و شخصیت نجیب تمرینکنندگان را به نمایش گذاشت.
اما، پس از این دادخواهی مسالمتآمیز، حزب کمونیست چین (حکچ) کل دستگاههای دولتی را بسیج و آزار و شکنجه خونین تمرینکنندگان فالون دافا را در ژوئیه۱۹۹۹ آغاز کرد. رژیم حتی دستور داد که تمرینکنندگان بهخاطر اعضای بدنشان کشته شوند.
بیستویک سال است که تمرینکنندگان در چین و خارج از کشور با افشای جنایات حکچ و شرح حقایق درباره فالون دافا با استفاده از بسیاری از روشهای صلحآمیز، به آگاهیدادن درباره آزار و اذیت ادامه دادهاند.
تمرینکنندگان در بازار ملی واشنگتن، دیسی، که برای اطلاعرسانی درباره آزار و اذیت بهطور منظم به آنجا میآیند، به بنیانگذار فالون دافا تبریک میگویند.
بازار ملی مقصدی ضروری برای بازدید گردشگرانی است که از واشنگتن دیدار میکنند. تمرینکنندگان در مسیر بین گالری ملی هنر و موزه ملی هوا و فضا، که از پایتخت ایالات متحده چندان دور نیست، تابلوهای نمایش اطلاعات را برپا کرده و بروشورهای اطلاعرسانی توزیع میکنند تا آگاهی درباره آزار و اذیت در چین را افزایش دهند. روزانه دهها هزار گردشگر از سراسر جهان از این نقطه عبور میکنند.
تمرینکنندگان آگاهی درباره آزار و اذیت را بالا میبرند
یک تمرینکننده، بروشورهای اطلاعرسانی را به دست افراد میدهد
پس از یک روز اطلاعرسانی در بازار ملی در تاریخ ۳۰دسامبر۲۰۱۹، باران متوقف شد و رنگینکمانی زیبا بر فراز تمرینکنندگان پدیدار شد.
کمک به مردم چین برای دیدن حقایق
تمرینکنندگان در دیسی سالها بهطور منظم به بازار ملی آمدهاند تا درباره فالون دافا و آزار و شکنجه اعمالشده از سوی حکچ، گردشگران چینی را مطلع کنند.
تمرینکنندگانی که به بازار ملی میآیند شامل یک مهندس، یک کارآفرین بازنشسته، پزشکان و محققان هستند. قدیمیترین فرد در میان آنها ۸۷ ساله است. هر یک از آنها درباره تاریخ مدرن چین آگاه هستند و میدانند که حکچ در طول مبارزات مختلف سیاسیاش چگونه اقدام به آزار و اذیت مردم چین کرد. هر یک از تمرینکنندگان همچنین دارای ماجراهایی الهامبخش هستند درباره اینکه چگونه با تمرین فالون دافا ویژگیهای اخلاقیشان و وضعیت سلامتیشان را ارتقاء دادهاند. برخي از تمرینکنندگانی كه به «بازار ملي» ميآيند بهخاطر ايمانشان در چين مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند.
تمرینکنندگان هر روز به جز روز کریسمس که موزه ملی هوا و فضا بسته میشود به بازار ملی میآیند. گاهی اوقات در شرایط جوی سخت، غالباً درحالیکه آنجا میایستند، ماجراهایی دلگرمکننده آشکار میشوند. آنها اغلب تحتتأثیر قرار میگیرند و احساس میکنند که تلاشهای آنها ارزش آن را دارد.
مردی که پیوند عضو دریافت کرد
تمرینکنندگان خانم وو ژنگینگ (سمت چپ) و خواهرش خانم وو فنگینگ (راست).
خانم وو فنگینگ یک دندانپزشک بازنشسته است و بیش از ۱۰ سال است که برای گردشگران چینی در بازار ملی حقیقت را روشن میکند. او شوخی میکرد که پوستش ضد آفتاب شده است، اما هرگز هیچ تردید و اضطرابی برای هرروز آمدن به اینجا نداشته است. او بهسادگی میخواهد کاری انجام دهد تا به مردم چین کمک کند. او روزی با مردی چینی روبرو شد که تأثیر عمیقی بر او گذاشت.
پنج مرد میانسال چینی از محلی گذشتند که خانم وو و دیگر تمرینکنندگان درحال ارائه اطلاعات بودند. آنها کت و شلوار به تن داشتند و شبیه مقامات به نظر میرسیدند. یکی از آنها به تابلوهای نمایش نگاه کرد و با صدای بلند اظهار داشت: «چه چیز اشتباهی در برداشت اعضای بدن وجود دارد؟ من عمل جراحی پیوند انجام دادهام!» خانم وو برحسب اتفاق حرفش را شنید. بنابراین از او پرسید: «آیا میدانید عضو پیوندی از کجا آمده است؟» او برای لحظه ای متحیر شد و گفت: «احتمالاً از یک مجرم گرفته شد.»
خانم وو به او گفت كه سالانه فقط چند هزار جنایتكار اعدام میشوند و تعداد اهداكنندگان دواطلبانه اعضای بدن فقط به چند هزار نفر محدود میشود. اما براساس دادههای در دسترس عموم، سالانه ۶۰هزار تا ۱۰۰هزار پیوند عضو در چین انجام میشود. چه چیزی باعث این اختلاف بزرگ شده است؟
خانم وو همچنان به صحبتهایش با این مرد ادامه داد و گفت كه از بسیاری از تمرینکنندگان فالون دافا و سایر زندانیان عقیدتی نمونه خون گرفته میشود و معاینات جسمی غیرمعمول روی آنها انجام میدهند. شواهد بهدست آمده از بسیاری از کانالهای ارتباطی نشان میدهند که این تمرینکنندگان بهخاطر اعضای بدنشان کشته میشوند. دولتهای بسیاری از کشورها قوانینی را به تصویب رساندهاند تا حکچ را بهدلیل آزار و اذیت و کشتار تمرینکنندگان فالون دافا بهخاطر اعضای بدنشان محکوم و حکچ را از ارتکاب به چنین جنایاتی منع کنند.
مرد شروع به تفکر کرد. او سردرگمیهایش را درخصوص تبلیغاتی مطرح کرد که حکچ برای بدنامسازی فالون دافا گسترش داده است. خانم وو واقعیت ها را توضیح داد و سؤالاتی را که داشت حل کرد. مرد مزبور به مکالمهاش با خانم وو ادامه داد و همراه دوستانش وارد موزه نشد. آنها مدت زمان نسبتاً طولانی صحبت کردند. وقتی چهار دوستش از موزه بیرون آمدند، مرد آنها را فراخواند و به یكی از آنها اشاره كرد و گفت: «این راهنمای گروه ما است.» او از خانم وو خواست كه به همه آنها در كنارهگیری از حکچ كمك كند.
تلاشهای جدی و اراده محکم
خانم وانگ چونرونگ بهعنوان رئیس یک شرکت حسابداری در دالیان چین کار میکرد. خواهرش خانم وانگ چونینگ قبل از بازنشستگی بهعنوان سرپرستار در یک بیمارستان تخصصی درجه یک خدمت کرده است. آنها هر دو بهخاطر اعتقاد به فالون دافا در اردوگاه کار اجباری بدنام ماسانجیا زندانی و شکنجه شدند. با یادآوری این تجربه، چونرونگ گفت که برخی از افراد در آنجا میدانند که فالون دافا چیست و مخفیانه به او کمک میکردند. او میخواهد به افراد بیشتری كمك كند تا به حقایق مربوط به فالون دافا آگاه شوند.
خانم وانگ چونرونگ (چپ) و خانم وانگ چونینگ (راست) سالهاست که در بازار ملی حقیقت درباره فالون دافا را روشن کردهاند.
چونرونگ بهشوخی میگفت که عکاس مبتدی مشتاقی است زیرا گردشگران عاشق عکسهایی هستند که او برای آنها میگیرد. چونینگ را میتوان بهعنوان «نقشه زنده» در نظر گرفت. او اماکن و رستورانهای گردشگری اطراف را بهخوبی میشناسد و اغلب راهنماییهایی را به گردشگران ارائه میدهد. گرچه برخی از گردشگران چینی رفتار دوستانهای با آنها ندارند زیرا تبلیغات رژیم چین را باور میکنند، این دو خواهر هرگز ناراحت نمیشوند و همیشه با روحیه خوبی از همه استقبال میکنند.
در یکی از روزهای بهار، چونرونگ مردی چینی را دید که مقامی رسمی به نظر میرسید و در حال خواندن یک تابلوی نمایش بود که اطلاعات مربوط به فالون دافا را نشان میداد. به او سلام كرد. مرد مزبور به او گفت: «وقتی ۱۸ ساله بودم به حکچ ملحق شدم. آیا میدانید برای کارم باید چهکاری انجام دهم؟»
چونرونگ در پاسخ گفت: «نمیدانم که حدسم درست است یا نه. فکر میکنم باید برای سفارت چین کار کنید.»
او از شنیدن حدس او شگفتزده شد زیرا واقعاً برای سفارت چین کار میکرد. او با صراحت بیشتری صحبت کرد. به چونرونگ گفت که فکر میکند حکچ واقعاً خوب نیست: «اما یک شخص معمولی قدرت مخالفت با حکچ را ندارد.»
چونرونگ گفت: «صرفنظر از اینکه حکچ چه چیزی است، شما میتوانید از آن خارج شوید و آیندهتان را انتخاب کنید.» آنها ارتباط خوبی برقرار کردند و مرد پرسید: «شما برای مخالفت با حکچ چه روشی دارید؟» چونرونگ گفت: «اگر مردم نتوانند آن را حل کنند، آسمان حکمرانی خواهد کرد. آسمان حرف آخر را میزند. مردم هرگز حکمرانی نکردهاند.» او سرش را به علامت تأیید تکان داد و موافقت کرد که از حکچ خارج شود.
چونرونگ که حدوداً ۷۰ ساله است، برای اینکه به مردم چین کمک کند که در مدت کوتاهی اطلاعات بیشتری درباره فالون دافا کسب کنند، یاد گرفت که رانندگی کند تا بتواند تابلوهای نمایش و مطالب اطلاعرسانی بیشتری را حمل کند. او همچنین زبان انگلیسی را آموخت و به زبان انگلیسی با مردم گفتگو میکند که چگونه از مزایای تمرین فالون دافا بهرهمند شد و چگونه حکچ او را در چین مورد آزار و اذیت قرار داد.
مردی در دهه ۳۰ به حقیقت درباره فالون دافا آگاه شد و فهمید که حکچ درحال فریب مردم است. او با احساس به چونرونگ گفت: «خاله، خیلی احساس خوشحالی میکنم. قلبم پر از شادی است. این شادترین لحظه زندگیام است. به محض بازگشت به چین فالون دافا را یاد خواهم گرفت.» او قبل از رفتن، به چونروونگ دست داد و گفت: «خاله، به من اعتماد کن، من همتمرینکننده تو خواهم شد.»
«کودکان آینده ما هستند»
آقای لیو دشی و همسرش از زمان ورودشان در سه سال پیش به ایالات متحده، در بازار ملی درحال افزایش آگاهی مردم درباره آزار و اذیت در چین بودهاند.
هیچکسی تصور نمیکند که این مرد شاد با چنین چهرهای شریف و محترم به مدت ۱۳ سال در زندان بوده است زیرا از انکار اعتقادش خودداری کرد. آقای لیو دشی وقتی سه سال پیش به همراه همسرش خانم لوئو سوجوان به ایالات متحده آمریكا آمد بسیار هیجانزده شد.
او گفت: «من مشغول تجارت در چین بودم. بسیاری از مشتریانم بهعنوان گردشگر به خارج از کشور میرفتند. آنها به من میگفتند که "فالون دافا در همه جای دنیا است." من و همسرم سپس درباره فالون دافا با آنها صحبت میکردیم و آنها بهراحتی آنچه را که میگفتیم میپذیرفتند.»
این زوج اکنون در این کشور آزاد، میتوانند بهصورت آشکار و با متانت درباره فالون دافا با گردشگران صحبت کنند و واقعاً از آن قدردانی میکنند.
دختر آنها تازه از دانشگاه مریلند فارغالتحصیل شده است. خانم لوئو با نگاه به آن دسته از کودکان گردشگران که از چین به اینجا آمدهاند، همیشه با آنها احساس نزدیکی میکند. روزی در اوایل سال گذشته، باران نمنم میبارید. خانم لوئو شش یا هفت کودک را دید که در کنار جاده زیر باران بودند. او نگران شد که بچهها دچار سرماخوردگی شوند، بنابراین به سمت آنها رفت و چترش را برای آنها باز کرد. کودکی از او درباره خودسوزی در میدان تیانآنمن سؤال کرد که در کتاب درسی مدرسه آموخته بود. خانم لوئو به کودکان گفت که این خودسوزی توسط حکچ صحنهسازی شده است و از آن برای بدنامکردن فالون دافا استفاده میکند. او درباره فالون دافا بیشتر توضیح داد و از آنها پرسید: «اگر فالون دافا واقعاً همان چیزی است که در کتاب درسی برای شما توصیف میکنند، پس چرا مردم میتوانند آن را آزادانه در بیش از ۱۰۰ کشور یا منطقه تمرین کنند؟» کودکان شروع به تفکر کردند. یک دختر سرش را به علامت تأیید تکان میداد.
گل رز زردی که پژمرده نمیشود
شاخهای گل رز از طرف یک گردشگر.
تمرینکنندگان گل رز در تصویر بالا را نگه داشتهاند. این شاخه رز از طرف گردشگری بود که نامش معلوم نیست. او گل را در کنار تابلوی نمایشی گذاشت که آزار و شکنجههایی را شرح میدهد که تمرینکنندگان در چین تحت آنها قرار دارند. گل زرد نمادی از یادگاری و همدلی است. این گل شرح میدهد که وقتی گردشگر آگاه شد که تمرینکنندگان در چین متحمل چه رنجی میشوند، چه احساسی پیدا کرد.
بسیاری از گردشگران از سراسر جهان از طریق فعالیتهای تمرینکنندگان در بازار ملی درباره فالون دافا و آزار و اذیت اطلاعاتی کسب کردهاند. این گردشگران از فعالیتها عکس گرفته از طریق رسانههای اجتماعی اطلاعات درباره فالون دافا را به اشتراک گذاشته و دادخواستهایی در حمایت از تمرینکنندگان امضاء کردهاند.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت