(Minghui.org) درود استاد! درود همتمرینکنندگان!
تقریباً ده سال است که صفحهبندیو طراحیاپک تایمز را انجام دادهام. پنج سال اول را در کانادا کار کردم و پنج سال دوم را در نیویورک مشغول به کار بودهام. با گذشت زمان، احساس کردم که مانند یک «سرباز پیر» هستم. با گذشت زمان و با کسب تجربه افکار و نظراتم تغییر کردند. حالت تزکیهام گاهی خوب است و گاهی خوب نیست. نمیتوانم خودم را در سطحی که استاد درباره آن صحبت کردند، حفظ کنم: «... همیشه طوری تزکیه کردن که انگار تازه شروع کردهاید ...» (آموزش در کنفرانس فای بینالمللی نیویورک یزرگ در سال 2009)
در نیویورک کارم را بهعنوان طراحِ بخش شبکه دیجیتال شروع کردم. چند سالی در زمینه طراحی گرافیک تجربه داشتم، بنابراین بهسرعت طراحی دیجیتال را انتخاب کردم. پس از چند سال، دهها تن از کارکنان آنجا را ترک کردند، تنها سه نفر از کارمندان اصلی باقی ماندند. احساس ناراحتی و ناامیدی میکردم. چرا آنها بدون هیچگونه تأملی از آنجا رفتند، حتی باوجودیکه بسیار عالی و توانمند بودند و ما بهخوبی پیش میرفتیم؟ گرچه دلتنگشان بودم، کارهای زیادی برای انجام دادن داشتم و به کار خود ادامه دادم.
آزمونهای تزکیه
شاهد رفتن همکاران بودن دشوارترین بخش نبود. سختیهای کار بدترین قسمت بود. ما سعی میکردیم وبسایتهای زیادی را راهاندازی کنیم و چندین برنامه نرمافزاری را توسعه دهیم، اما پس از اینکه میفهمیدیم نتایج خوب نیستند، اکثر آنها کنار گذاشته میشدند. برخی از تمرینکنندگان قادر به تحمل استرس نبودند یا عقاید متفاوتی داشتند. آنها فکر میکردند که این فقط اتلاف وقت است و از کار کنارهگیری میکردند. گاهی اوقات گله و شکایت میکردم و از اتلاف وقتِ زیاد احساس بدی داشتم. برخی از پروژههای بزرگ که شروع میشدند، کنار گذاشته و دوباره شروع و مجدداً حذف میشدند. به پروژههای جدید بدبین شده بودم و فکر میکردم نباید آنها را انجام دهیم زیرا این اتلاف وقت است.
استاد بیان کردند:
«اما وقتی به تزکیه ذهنتان میرسد، آن به خود شما بستگی دارد. وقتی به ذهن شما میرسد و همانطور که با سختی مواجه شده و با آزمایشات روبرو میشوید اینکه بتوانید تحمل کرده و موفق شوید، کاملاً به شما بستگی دارد.» (اولین آموزش فای ارائه شده در ایالات متحده)
بعد از مطالعه بیشتر فا و صحبت با سایر تمرینکنندگان، متوجه شدم که آن مربوط به تزکیه تحمل و بردباری من است تا متوجه شوم که آیا میتوانم مشکلات و مصائب مکرر را تحمل کنم. این روندی بود که به تمرینکنندگان رسانه اجازه میداد تا بالغ شوند. ما طراحی را بهتر و بهتر انجام دادیم و درکمان از تولیداتمان بیشتر و جامعتر شد. هر بار بهتر همکاری کردیم.
کارها برای مدتی طولانی اینطوری پیش رفتند. متوجه شدم که اخیراً این مسائل را نداشتیم. ممکن است آن سطح از تزکیه را پشت سر گذاشته باشیم.
انتخاب خودخواهی یا ازخودگذشتگی؟
ما در مراحل مختلف تزکیه و زندگی با انتخابهایی روبرو میشویم. من عقیده و تصوری داشتم که در رها کردنش مشکل داشتم. نسل والدینم در طول زندگیشان برای شرکتی کار میکردند. میخواستم درحالیکه هنوز جوان هستم کارهای مختلفی را انجام دهم. بهدلیل فوریت و فشار مداوم در اپک تایمز، میخواستم شغلم را تغییر دهم.
نزدیک به ده سال در رسانهمان کار کرده بودم. کارهای زیادی انجام داده و پایه و اساس خوبی برای دیگران بنا نهاده بودم. احساس میکردم دیگران میتوانند کار مرا انجام دهند. شروع به یافتن بهانههایی برای خودم کردم که برای آیندهام برنامهریزی کنم. با گذشت زمان، این فکر قویتر و قویتر شد.
میخواستم شبها و آخر هفتهها کار و درآمد بیشتری کسب کنم. بعداً فرصتهای شغلی پیدا کردم و میخواستم کسب وکار کوچک خودم را شروع کنم. تا ساعت دو یا سه بامداد بیدار میماندم و به تحقیق ادامه میدادم. احساس خیلی خوب داشتم و فکر میکردم این توانمندی من است و در این فکر بودم که رئیس شوم. میتوانستم کماکان بهطور داوطلبانه به کار در رسانهمان ادامه دهم.
تقریباً آماده شروع کسب و کارم بودم، میخواستم با مدیرم درباره کار نیمهوقت صحبت کنم. مصمم بودم بدون توجه به آنچه او میگوید، این تغییر را انجام دهم. اما او از منظر تزکیه و نجات موجودات ذیشعور با من صحبت کرد، که نمیتوانستم با او مخالفت کنم. او فشارم را درک کرد و توصیههایی به من کرد. ابراز امیدواری کرد که من در این زمان ارزشمند تاریخ، کارم را برای رسانهمان ادامه دهم. او مرا مجبور به انجام کاری نکرد و فقط از من خواست تا قبل از تصمیم نهایی، درباره آن فکر کنم.
به خانه رفتم و سعی کردم آرام باشم. احساس میشد که من همیشه مسئول پیشبرد کارها بودم. بهخاطر تصمیمم خودم را زیر سؤال بردم. آیا این امکان وجود داشت که نیروهای کهن برایم نظم و ترتیب دادند تا کسب و کار خودم را شروع کنم و خیلی مرا مشغول کنند که نتوانم کارهای مربوط به نجات موجودات ذیشعور را انجام دهم؟
سخنرانی استاد در «آموزش فا طی جشن فانوس در سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده» را تا نیمه شب مطالعه کردم.
استاد بیان کردند:
«همینطور، فکر نکنید، "اصلاح فا به اینجا رسیده است؛ دیگر بهنظر میرسد که زود تمام میشود و باید شروع کنیم برای آینده برنامهریزی کنیم." میتوانم بگویم که هر وابستگیای محنتهای وحشتناک بهبار میآورد. به هیچ صورت نباید هیچ وابستگیای شکل دهید! باید به شکلی درست و باوقار تزکیه کنید و هر چیز پیش رویتان را که باید انجام دهید خوب انجام دهید. اگر فردا باید به کمال برسید هنوز باید کارهایی را که امروز قرار است انجام دهید خوب و مرتب انجام دهید. زیرا هر چیزی که مریدان دافا امروز انجام میدهند برای مردم آینده به جا میماند و این مسیر تزکیۀ مردم آینده است.» (آموزش فا طی جشن فانوس در سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
سخنان استاد مرا بیدار کرد. آیا سعی نمیکردم که برای آیندهام برنامهریزی کنم وقتی اعتقاد داشتم که اصلاح فا بزودی تمام میشود و رسانهمان بهتر و بهتر میشود؟ مدیرم گفت به من نیاز دارد تا کارهای بسیار مهمی را انجام دهد، درحالیکه من بهانههای فراوانی برای خودم یافتم و سعی کردم از زیر بار مسئولیتهایم شانه خالی کنم.
استاد بیان کردند:
«هر چیز پیش رویتان را که باید انجام دهید خوب انجام دهید.» (آموزش فا طی جشن فانوس در سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
آیا نباید به کار در رسانهمان ادامه دهم؟
متوجه شدم که آن تصمیم برای رضایت خودم بود یا نجات دادن سایر افراد. میتوانستم در طلب منافع شخصی خودم باشم، یا با رها شدن از خودخواهیام، به کار برای رسانهمان ادامه و موجودات ذیشعور بیشتری را نجات دهم.
استاد بیان کردند:
«همچنين ميخواهم به شما بگويم كه سرشت شما در گذشته واقعاً براساس خودپرستي و خودخواهي بود. از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد، اول بايد ديگران را درنظر بگيريد تا اينكه روشنبيني درستِ ازخودگذشتگي و نوعدوستي را كسب كنيد. بنابراين از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد يا هر آنچه كه ميگوييد، بايد ديگران- يا حتي نسلهاي آينده- را همراه با ثبات هميشگي دافا در نظر بگيريد.» (نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
اکنون درک کردم. نباید خودخواه باشم. تصمیمم باید به سایرین منفعت برساند و باید تزکیه کنم تا «روشنبینی درست ِ ازخودگذشتگی و نوعدوستی را کسب کنم.» (کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) روز بعد به مدیرم گفتم که تصمیم گرفتم، بمانم. او لبخندی زد و گفت احساس خوبی دارد.
از طریق این واقعه، به درون نگاه کردم و فهمیدم که در مطالعه فا سست شده بودم. بهنظر میرسید که دلیل بودنم در اینجا را فراموش کردهام! وابستگیهای بسیاری را رشد داده بودم و فراموش کردم که رسانهمان به نجات میلیونها نفر کمک میکند. وقت زیادی را تلف کرده بودم چراکه برای آمادهسازی کسب و کار خود تا نیمه شب بیدار میماندم. باید آن وقت را صرف مطالعه فا، انجام تمرینها و نگاه به درون میکردم.
استاد بیان کردند:
«ذهن خالی میشود و افکار مهربان بروز میکند» (هنگ یین}}3)
«وسعت ذهن وابسته نبودن، بینش واقعی را به ارمغان میآورد» (جر و بحث نکنید، هنگ یین 3)
متوجه شدم که اگر میتوانستم هرگونه افکار مزاحم را بیرون براندم، آرام باقی میماندم، خِردم رشد میکرد و میتوانستم نتایج بهتری در محیط کار کسب کنم.
استاد بیان کردند:
«به همین جهت، این گونگ بهطور خودکار مردم را تبدیل میکند و این، "گونگ، تمرینکنندگان را تزکیه میکند» را موجب میشود، که "فا، تمرینکنندگان را تزکیه میکند" نیز نامیده میشود. زمانی که تمرین نمیکنید، گونگ، شما را تزکیه میکند وقتی که تمرین میکنید، گونگ، هنوز هم شما را تزکیه میکند.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)
متوجه شدم که زمان انجام تمرینها باید وارد سکون شوم تا بدنم کاملاً تبدیل شود. وقتی تمرینها را انجام نمیدهم، گونگ تزکیه میکند. این درک محدودم در سطح من است.
عمل کردن همانطور که استاد میخواهند
اخیراً متوجه شدهام که اگر همانطور که استاد میخواهند عمل کنم، آن نشانی از ایمان به استاد و فا است. در اینجا نمونههایی وجود دارد.
1) استاد از ما خواستند آنچه را که هماهنگکننده اصلی پروژه تصمیم میگیرد باید بدون قیدوشرط انجام دهیم.
من با هماهنگکننده اصلی نظرات متفاوتی داشتم و آن پروژه دارای برخی مشکلات بود. بعداً متوجه شدم که باید به سخنان استاد گوش دهم. استاد از ما خواستند که بدون قیدوشرط با هماهنگکننده اصلی همکاری کنیم، بنابراین باید با او همکاری میکردم. او قابلاعتماد استاد است. استاد همه چیز را میدانند و از ما محافظت میکنند.
بهنظرم وقتی ذهنیتم را تغییر دهم، چیزهای بسیاری در بلندمدت تغییر میکنند. بهتدریج درک کردم که چقدر شرایط برای هماهنگکننده اصلی سخت بود.
2) استاد بیان کردند: «مریدان دافا باید هر چیزی را مثبت اداره کنند. به سمت منفی دیگران نگاه نکنید. همیشه باید به سمت مثبتشان نگاه کنید.» (آموزش فا طی جشن فانوس در سال 2003 در کنفرانس فای غرب ایالات متحده)
گاهی اوقات وقتی نمیتوانستم با نحوه انجام کارها موافق باشم، درباره سایر تمرینکنندگان دچار افکار منفی میشدم. با فکر درباره آن تمرینکننده احساس ناامیدی میکردم و حتی عصبانی میشدم. میدانستم که وضعیت خوبی نیست و نباید چنین باشم. این آموزه استاد که بیان کردند: «شما همیشه باید به سمت مثبت آنها نگاه کنید،» به من کمک کرد. شروع کردم به سمت خوب آن تمرینکننده فکر کنم، مانند مشارکت فعالش در نجات موجودات ذیشعور. طولی نکشید که خشمم ناپدید شد. احساس سبکی و آرامش کردم.
3) استاد بیان کردند: «موجودات بشری قرار است که با یکدیگر در تعامل باشند. در طول هزاران سالِ جوامع بشری، که فرهنگی سنتی و تقدیمشده از سوی خدا در آنها بوده، موجودات بشری هرگز بدون تعامل نبودهاند.» (آموزش فا در کنفرانس فای 2015 کرانه غربی)
استاد از ما میخواهند تا با هم تعامل داشته باشیم. انسانها باید این چنین باشند. من در محل کار تمام تلاشم را میکنم تا رودررو با سایر تمرینکنندگان ارتباط برقرار کنم. میتوانم مشکلات را سریعتر حل کنم، ایدههای جدید بدهم و جدایی بین تمرینکنندگان را کاهش دهم و یکدیگر را بهتر درک کنیم.
4) استاد بیان کردند: «میخواهم به شما بگویم، بدون توجه به این که چهقدر معذب هستید، بهترین سعیتان را بکنید که به آمدن به کلاس ادامه دهید، بهمحض اینکه قدم به اتاق کلاس بگذارید، تمام علایم شما ناپدید خواهد شد و هیچ خطری وجود نخواهد داشت. میتوانم این را بگویم و امیدوارم بدون توجه به این که چگونه از آن "بیماری" احساس بدی دارید، سعی کنید که بیایید. فرصت برای کسب فا سخت بدست میآید. وقتی احساس میکنید بسیار معذب هستید، به این معنی است که، "وقتی چیزی به نهایت میرسد، برعکس میشود" و تمام بدن شما پاک خواهد د. (سخنرانی دوم، جوآن فالون)
تمرینکنندگان در رسانه روزهای شنبه مطالعه گروهی فا دارند. همسرم تردید داشت که آیا برود یا نه، زیرا او درحال ازبین بردن کارما بود. من به آموزه استاد فکر کردم و از او خواستم به آموزه استاد گوش دهد. او نگرانی را متوقف و در مطالعه فا شرکت کرد. بعدازظهر تقریباً بهبود یافت.
اگر به استاد گوش دهیم و آموزه ها را عملی کنیم، منفعت خواهیم برد.
ما همگی میدانیم که در آخرین مرحله اصلاح فا هستیم. باید فا را بیشتر مطالعه و تمرینها را بیشتر انجام دهیم. گفتن این حرف به این معنا نیست که اگر روزانه دو ساعت تمرینات را انجام دهید و یک سخنرانی از جوآن فالون را بخوانید، کوشا هستید. این مشابه انجام کاری از روی رفع تکلیف نیست. نکته مهم این است که آیا ذهنمان هنگام انجام تمرینات آرام است؟ آیا به درون نگاه میکنیم؟ آیا میتوانیم وابستگیها را رها کنیم، آیا پس از پیدا کردن وابستگیهایمان، طرز فکرمان و نحوه انجام کارها را تغییر میدهیم؟ اعتقاد دارم انجام این کارها واقعاً بهطور کوشا تزکیه کردن است.
مایلم با شما در میان بگذارم که چگونه بررسی میکنم که آیا هر روز بهخوبی مطالعه میکنم یا نه. بعد از اتمام خواندن یک سخنرانی از جوآن فالون، از خودم میپرسم که آیا بینش جدیدی به دست آوردهام یا خیر. اگر جواب منفی است و احساس میکنم مثل اینکه کاری را تمام کردم، آنگاه ممکن است آن یک مشکل جدی باشد. ممکن است زمان مطالعه ذهنم سرگردان شده باشد و تمرکز نکردم. همچنین ممکن است به این دلیل باشد که اخیراً شینشینگم بهبود نیافته است.
استاد به این سؤال در سخنرانی «آموزش فا در طی جشن فانوس در سال 2003 در کنفرانس ایالات متحده غربی» پاسخ دادند:
«پرسش: این اواخر که جوآن فالون را مطالعه میکردهام، دیگر حس نمیکنم که هر بار که خواندن کتاب را به آخر میرسانم درکهای جدیدی پیدا کرده و پیشرفت میکنم.
معلم:ارتفاع شینشینگ فرد هرقدر باشد ارتفاع گونگاو همانقدر است. باید دلیلی وجود داشته باشد. آیا علتش این است که ذهنتان آرام نیست؟ بهنظرم باید دلیلی وجود داشته باشد. در سطوح بالاتر الزامات هم بالاترند.»
تمرینکنندگانی که در رسانههای ما فعالیت میکنند، در این لحظه از تاریخ به استاد در اصلاح فا کمک میکنند. وقتی این زمان به پایان برسد، ممکن است دیگر هرگز یکدیگر را نبینیم. وقتی به گذشته نگاه کنیم، در هزار یا 10هزار سال، احساس خواهیم کرد که این دوره زمانی بسیار با ارزش بوده است. امیدوارم که تمرینکنندگان با ذهنی آرام فا را بیشتر مطالعه کنند وارد قلمروهای بالا شوند، به کمال برسند و استاد را دنبال کنند تا به خانههای اصلیمان بازگردیم!
لطفا به موارد نامناسب اشاره کنید.
استاد از شما سپاسگزارم! همتمرینکنندگان از شما سپاسگزارم!