(Minghui.org) از زمانی که فالون گونگ برای اولین بار در سال 1992 به مردم معرفی شد، افراد بی‌شماری از جمله غیرتمرین‌کنندگان از این تمرین معنوی بسیار بهره‌مند شده‌اند.

افرادی که صمیمانه «فالون دافا خوب است» را تکرار می‌کنند با سلامتی و یک زندگی پربرکت پاداش می‌گیرند. موارد زیر دو ماجرایی است که می‌خواهم با شما در میان بگذارم.

بهبودی کامل خانم مسن در بستر بیماری

مادرشوهر خواهرم کمی پس از 78 سالگی، در بستر بیماری افتاد. اغلب درباره او فکر می‌کردم، زیرا او مهربان بود و در روستای زادگاهم زندگی می‌کرد.

یک روز، به نوه‌اش چند نشان یابود فالون گونگ دادم و گفتم: «این نشان‌های یادبود را به مادربزرگت بده و از او بخواه که عبارات «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را که بر روی آنها نوشته شده است تکرار کند. او برکت خواهد یافت.» او به من اطمینان خاطر داد كه درخواست مرا عملی خواهد كرد.

چند ماه بعد، او دوباره به دیدنم آمد و با هیجان گفت: «حدس بزن چه اتفاقی برای مادر بزرگم افتاد؟ او اکنون می‌تواند به تنهایی راه برود! عمه‌ام پیشنهاد کرد که مادربزرگم مقداری دارو بخورد، اما مادربزرگم گفت که به هیچ وجه نیاز ندارد. او گفت: «من بدون آن داروها نیز حالم بسیار خوب است.»

وقتی قبل از سال نوی چینی به دیدن آن خانم مسن رفتم، از دیدن او که در حال انجام برخی کارهای خانه بود شگفت‌زده شدم.

وقتی وارد خانه‌اش شدم، او یکی از نشان‌های یادبودی را که به او داده بودم بیرون آورد و کلمات روی آن را خواند. متحیر شدم، زیرا او هرگز حتی یک روز هم به مدرسه نرفته بود.

او گفت: «شوهر و فرزندانم به من آموختند که چگونه این کلمات را بخوانم. اکنون آنها را اغلب تکرار می‌کنم.»

فهمیدم که این معجزه فقط به خاطر قلب خالص او اتفاق افتاده است. در حقیقت، او تا زمانی که در سن 89 سالگی درگذشت، در سلامتی به‌سر می‌برد!

بهبودی سریع پس از نیش دسته‌ای از زنبورها

درحالی‌که در ژوئیه2016 یک دیش ماهواره نصب می‌کردم، در بالای سرم احساس سوزش کردم و از درد فریاد زدم.

پسرم باعجله آمد و فریاد زد: «ببین! انبوهی از زنبورها حمله کردند!»

وقتی به بالا نگاه کردم، دیدم صدها زنبور درست بالای سرم در حال پرواز‌ هستند. به سرعت به داخل خانه دویدم و توری پنجره را بستم. سپس شروع به تکرار «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» کردم.

اندکی پس از اینکه انبوده زنبورها رفتند، من و هم‌تمرین‌کننده‌ای آن پروژه را تمام کردیم. پسرم پرسید: «مامان، آیا هیچ دردی داری؟» دانه‌های قرمز زیادی روی صورتت وجود دارد!» به او اطمینان دادم که حالم خوب است، فقط سردردی جزئی داشتم.

اما کمی قبل از اینکه شوهرم از محل کار به خانه بیاید سردردم برطرف شد. وقتی مرا دید، شوکه شد. «وقتی زنبورها کسی را نیش بزنند، نیش‌شان زیر پوست باقی می‌ماند. همه این نیش‌ها باید از زیر پوست خارج شوند!»

به او گفتم كه وقتی صورتم را پاک می‌کردم، نتوانستم هیچ نیشی را احساس كنم. شوهرم نیز نتوانست چیزی در صورتم پیدا کند اگرچه صورتم پر از جوش‌های قرمز شده بود.