(Minghui.org) پسر یکی از هم‌تمرین‌کنندگان که بیش از 40سال دارد، به نوشیدن الکل معتاد بود. او اغلب الکل زیادی می‌نوشید طوری که یک بار چند روز بیهوش بود. عملکردش در محیط کار بسیار بد بود، حساب بانکی‌اش بدهی داشت و تمام خانواده‌اش به‌خاطر رفتار او عذاب می‌کشیدند. مادرش که شاگرد فالون دافا بود، او را به بانک برد تا بدهی‌هایش را پرداخت کند. وقتی پسرش از ماشین پیاده شد، مقابل در ورودی بانک زمین خورد. بینی‌ و گوش‌هایش دچار خون‌ریزی شد، سیاهی چشمانش به بالا  رفته و پاهایش ازهم باز شده بود.

مادر نامش را صدا زد تا او را هشیار کند، اما بلند نشد. فوراً نقطۀ طب سوزنی رن‌ژونگ (قسمت بالای لب و زیر بینی) او را نیشگون گرفت و فریاد زد: «استاد لی، او تنها پسر من است. لطفاً کمکش کنید.»

مادر مکرراً در گوشش «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» را زمزمه می‌کرد.

چند دقیقه بعد، پسر به‌آرامی بهوش آمد اما شدیداً ضعف داشت. آنها با عجله به اورژانس بیمارستانی در شهر رفتند. پس از معاینه و آزمایش و مشورت با متخصصین، تشخیص داده شد که مبتلا به نارسایی شدید کبد و کلیه است، به‌طوری‌که باید برای هر دو عضوش عمل پیوند انجام دهد. خانواده‌اش استطاعت پرداخت هزینۀ جراحی‌ها را نداشتند، بنابراین او از بیمارستان مرخص شد.

به امید اینکه تشخیص بیمارستان اشتباه بوده باشد، آنها به بیمارستان استانی رفتند تا نظر دومی دریافت کنند، اما تشخیص آنها نیز همان بود.

وقتی به خانه برگشتند، مادر به پسرش گفت: «باید درک کنی که استاد جانت را نجات دادند. به من نگاه کن، می‌توانی ببینی که پس از اینکه سال‌ها دافا را تمرین کرده‌ام، چقدر سلامت هستم. باید به دافا باور بیاوری.»

او ویدیوی سخنرانی فای استاد را پخش کرد تا پسر تماشا کند. در حدود همان زمان، پسر پیامی از کارفرمایش دریافت کرد مبنی براینکه با دو ماه حقوق از محل کارش اخراج شده است.

معجزه

یک هفته بعد، پسر قدرتش را به‌دست آورد و توانست از تخت بیرون بیاید و راه برود. او انگیزه پیدا کرد که کتاب جوآن فالون را بخواند و همراه مادرش هر روز تمرین‌های دافا را انجام دهد. وضعیت سلامتی‌اش بهبود یافت، بیشتر فرمان‌بردار شد و نوشیدن الکل را کنار گذاشت.

دو ماه بعد، به دنبال یافتن شغلی رفت و در یک بازار خرید به‌عنوان نگهبان امنیتی استخدام شد. شش ماه است آنجا کار می‌کند و وضعیت سلامتی خوبی دارد.