(Minghui.org) استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) به ما آموختند:

«تزکیه‌ انجام شده در گذشته هرگز چنین چیزهایی نداشت و مریدان دافا پیشگامان هستند.» (پاسخی به مریدان دافای پرو، لی هنگجی، 17دسامبر2005).

گاهی اوقات راهنمایی خواستن از استاد لی را بسیار مفید می‌یابم. درگذشته وقتی شرایط سختی را پشت‌سر می‌گذاشتم نیز این کار را می‌کردم.

بعداً رؤیایی بسیار عجیب دیدم که مرا از خواب بیدار کرد. درخواب، از استاد پرسیدم که چرا برای نجات مردم خودشان را به زحمت می‌اندازند. استاد گفتند دلیلش این است که کمی سرشت الهی در مردم باقی‌مانده است. از ایشان پرسیدم درباره چه سرشت الهی صحبت می‌کنند و ایشان به من اشاره کردند.

در این مرحله از تزکیه‌، این اشاره واقعاً به من قوت قلب داد و باعث شد که به خودم به‌عنوان یک مشعل‌دار پیشگام در مسیر تزکیه‌ام «به‌عنوان شاگرد دافا» بنگرم، مسیری که هرگز در تاریخ کیهان وجود نداشته است. در میان مداخلات و مزاحمت‌هایی که تجربه می‌کردم، پیام نیکخواهانه استاد مانند آذرخشی سرشار از انرژی مهربانانه بود که هرگز قبلاً آن را تجربه نکرده بودم و در ماه‌های بعدی درون روحم شعله‌ور باقی ‌ماند.

با نگاه به درون درک کردم که اگر کسی در مسیر تزکیه‌اش به راهنمایی نیاز داشته باشد، کمک خواستن از استاد جنبه‌ای از نجات موجودات است. وقتی شنیدم که سایر تمرین‌کنندگان درباره درخواست کمک از استاد صحبت می‌کنند، به‌علت تصورات انسانی‌ام از اینکه درخواست کمک کرده بودم، خجالت کشیدم. بعداً فهمیدم که درواقع ذره کوچکی از دافا هستم و نمی‌توانم فکر کنم که مانند تزکیه در ذن بودیسم است و از استاد کمک خواستن، درواقع بخشی از روی آوردن به‌سمت فا و تمرین ایمان صالحانه است و بعداً سعی کردم بیشتر با قلب و روحم تمرین کنم.

هروقت صمیمانه در قلبم از استاد راهنمایی می‌خواستم، کمک‌های ایشان را از طریق معجزات کوچکی دریافت می‌کردم. در اوایل زمستان، برایم ترتیب داده شد که در یک پروژه اصلاح فا کمک کنم. مدت کوتاهی بعد از اینکه از خودم پرسیدم: «در این مرحله، مسیرم در اصلاح فا چیست؟» این اتفاق افتاد، چراکه تازه فارغ‌التحصیل شده بودم و دیگر  قادر بهروشنگری حقیقت در مدرسه نبودم و هنوز مشغول به کار نشده بودم. دنبال کار می‌گشتم و بعداً کارم را در روشنگری حقیقت و نجات مردم پیدا کردم.

یکی از کارهایی که در آن کمک کردم، همکاری در پروژه یون برای آمریکای شمالی بود. بعداً هماهنگ‌کننده به من گفت که وقتی گروه به کمک نیاز داشت، او از استاد کمک خواسته بود و مدت کوتاهی بعد از درخواستش، من به کمک آنها رفته بودم. هنگامی که پیاده کردن متن از مصاحبه‌های شن یون را انجام می‌دادم، شین‌شینگم رشد کرد. همچنین گاهی اوقات به‌عنوان هماهنگ‌کننده فرعی، توانستم خدمت کنم.

پیاده کردن متن بعضی از مصاحبه‌های شن یون روی من بسیار اثر گذاشت. این فرصت را پیدا کردم که به چند زوج سنتی گوش بدهم که در آنها زن برای خانه‌دار بودن، مورد تجلیل و تکریم همسرش قرار می‌گرفت و خانم به شوهرش اجازه می‌داد که مسئول زندگی باشد و درباره عملکرد مثبت و پرتحرک این نمایش صحبت ‌کند، و خانم بدون اینکه با شوهرش رقابت ‌کند، با آرامش و ملایمت از شوهرش و خانواده تعریف می‌کرد. فهمیدم که این باعث تقویت افکارم درباره چرخش انسانیت به سمت روابط خوب بین زن و مرد می‌شود.

امیدروارم در تطابق با جامعه به روش سنتی، به رشدم ادامه دهم و در رابطه با نجات مردم بهتر عمل کنم و امیدوارم قبل از رسیدن به کمال، بتوانم در راه مستقیم به مسیرم ادامه دهم. امیدوارم این نوشته کوتاه من دلگرم کننده باشد و:

«...کمک به تزکیه‌کنندگان برای درست فکر کردن و درست عمل کردن...» (مقالات اخیر استاد: به بلوغ رسیده، لی هنگجی، 29اکتبر2005)

استاد، برای اینکه به راهنمایی شاگردان‌تان از جمله من، ادامه می‌دهید متشکرم.