(Minghui.org) در شب 18ژوئیه سال 64 پس از میلاد، آتش‌سوزی بزرگی در رم رخ داد. آن آتش‌سوزی طی 7 روز قسمت اعظم شهر را ویران کرد. 3 منطقه از 14 منطقه شهر کاملاً با خاک یکسان شدند و در 7 منطقه دیگر فقط آثاری از چند خانه نیمه‌سوخته باقی ماند. صدها نفر در این آتش‌سوزی جان خود را از دست دادند و هزاران نفر دیگر بی‌خانمان شدند.

تاسیتوس، مورخ مشهور که در 9سالگی شاهد این آتش‌سوزی بود، چنین نوشته است: «آتش، نخست به‌شدت از قسمت‌های مسطح شهر عبور کرد، سپس به سمت تپه‌ها بالا رفت و در حالی که دوباره هر مکان زیرش را ویران می‌کرد، از همه اقدامات پیشگیرانه پیشی گرفت. ویرانی بسیار سریع بود و شهر با آن معابر باریک و پیچ‌درپیچ و خیابان‌های نامنظم که مشخصه روم قدیم ‌است، در برابرش بسیار درمانده بود.»

«هیچ‌کس جرئت نداشت جلوی این ویرانی را بگیرد، زیرا تعدادی از مردم که مانع خاموش‌کردن شعله‌های آتش می‌شدند، بی‌وقفه تهدید می‌کردند و سایرین دوباره آشکارا چوب‌های آتش‌گرفته را به داخل آتش پرتاب می‌کردند و مدام فریاد می‌زدند که شخصی به آنها اختیار داده است، در حالی که یا در پی این بودند که آزادانه‌تر غارت کنند یا در حال اطاعت از دستورات بودند.»

اندکی پس از این آتش‌سوزی، نرون، امپراطور روم، ساخت کاخ جدید خود، خانه طلایی، را آغاز کرد، اما نظرات عمومی ‌نیز به‌سرعت در اطراف شهر پخش شد مبنی بر اینکه این نرون بود که آتش‌سوزی را آغاز کرد.

نرون در مقابله با عصبانیت و انتقاد مردم، مسئولیت را به گردن جامعه مسیحیان این شهر انداخت. او در این شهر حکومت نظامی اعلام کرد و ضمن تحقیق درباره چگونگی شروع این آتش‌سوزی، بسیاری از سناتورهای شجاعی را که به او اعتراض کرده بودند، اعدام کرد.

نرون برای توجیه آزار و شکنجه مسیحیان، شایعاتی را پخش کرد مبنی بر اینکه آنها مرتکب بسیاری از جنایات جعلی شده‌اند، از جمله کشتار نوزادان، نوشیدن خون نوزادان یا خوردن آنها در حین عبادت. او مسیحیان را مقصر همه اعمال شرورانه رایج در جامعه، از جمله زیاده‌روی در نوشیدن مشروبات الکلی یا بی‌قیدی در مسائل اخلاقی و جنسی، معرفی کرد.

بعداً تاسیتوس در كتاب وقایع سالیانه نوشت: «بنابراین او [امپراطور نرون] برای جلوگیری از این شایعه [مبنی بر اینکه او روم را به آتش‌ کشید]، افرادی را كه به‌طور عادی مسیحی خوانده می‌شدند به‌دروغ به ارتکاب جرم متهم و با ترسناک‌ترین شكنجه‌ها مجازات كرد... بر این اساس ابتدا آنهایی دستگیر شدند که اعتراف کردند مسیحی هستند. سپس بر اساس اطلاعات آنها، جمعیت کثیری محکوم شدند، نه خیلی به‌اتهام سوزاندن شهر، بیشتر به‌دلیل "نفرت از نژاد بشر."»

تاسیتوس در ادامه نوشت: «آنها در همان مرگ خود سوژه تفریحات ورزشی شدند: زیرا آنها را با پوست حیوانات وحشی می‌پوشاندند و سگ‌ها تا سرحد مرگ پاره‌‌پاره‌شان می‌کردند، یا آنها را روی صلیب میخ می‌کردند یا به آتش می‌کشیدند، و در حالی که غروب آفتاب نزدیک می‌شد، آنها را به‌عنوان مشعل‌های شب می‌سوزاندند.»

چند سال‌ بعد، سرانجام مردم روم با کشتار وحشیانه مسیحیان به‌دست نرون مخالفت کردند. پس از اینکه نرون در سال 68 پس از میلاد به‌عنوان دشمن دولت اعلام شد و مانند یک جنایتکار عادی تحت تعقیب قرار گرفت و پیدا شد، برای جلوگیری از دستگیر‌شدن دست به خودکشی زد. اندکی پس از آن، امپراتوری روم شروع به سقوط کرد و سرانجام از هم فروپاشید.

آتش‌سوزی و کشتار مشابه مربوط به یک گروه مذهبی دیگر

دوهزار سال بعد، در 23ژانویه2001، در آستانه سال نو چینی، اخبار هولناکی قبل از زمان شام منتشر شد: پنج نفر در میدان تیان‌آن‌من در پکنِ چین، خود را به آتش کشیدند.

در عرض دو ساعت، آژانش خبری شینهوا، سخنگوی حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ)، گزارش‌های جامعی را درباره این رویداد منتشر و ادعا کرد که آن پنج نفر همگی تمرین‌کننده فالون گونگ بودند و سعی داشتند با خودسوزی به بهشت صعود کنند.

کل آن شب، اخبار مربوط به این «خودسوزی‌کنندگان» تقریباً از همه کانال‌ها بی‌وقفه پخش ‌شد. از گزارش‌های خودسوزی‌کنندگانی که زنده ماندند گرفته تا مصاحبه‌ها با مأموران پلیسی که آتش را خاموش کردند، به مردم فرصتی داده نشد که خودشان در خصوص این رویداد قضاوت کنند و مجبور شدند همه اطلاعاتی را که به آنها تحمیل شده بود، بپذیرند.

ژانگ ویگو، سرپرست ویراستاران دونگ‌شیانگ، یک بار گفت: «در خصوص چنین پرونده مهمی، نخست باید دادگستری درباره‌اش تحقیق کند. فقط پس از اینکه یک جلسه دادرسی برایش برگزار شود، می‌توانیم درباره‌اش قضاوت کنیم. این واقعیت که سخنگویان در پکن، فالون گونگ و تمرین‌کنندگانش را اینقدر سریع در رسانه‌ها محکوم کردند، باعث می‌شود احساس کنم این پرونده آنقدر که به نظر می‌رسد ساده نیست.»

اندکی پس از این رویداد خودسوزی، بیش از 2000 روزنامه، 1000 مجله، صدها ایستگاه رادیو و تلویزیون، با یک کمپین اطلاعات نادرست که به فالون گونگ حمله می‌کرد، همکاری کردند.

دقیقاً همانطور که نرون شهرت مسیحیان را لکه‌دار کرد، جیانگ زمین، رئیس سابق حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) که در سال 1999 دستور آزار و شکنجه فالون گونگ را صادر کرد، مجموعه‌ای از تبلیغات را علیه این روش مدیتیشن معنوی باستانی منتشر کرد که آن را اهریمنی ‌جلوه می‌داد. تمرین‌کنندگان به «بریدن شکم خود در جستجوی یافتن یک فالون (چرخ قانون)،» «مصرف‌نکردن دارو،» «ضد چین بودن» یا «جمع‌آوری پول» متهم شدند. جیانگ از طریق دستکاری افکار عمومی‌، موفق شد مردم چین را به مخالفت با فالون گونگ برانگیزاند و آنها را وادار کرد چشمشان را به روی همه شکنجه‌ها و قتل‌عام‌هایی که قرار بود برای این تمرین‌کنندگان صلح‌جو رخ دهد، ببندند.

«رخنه به کاخ کنگره» در ایالات متحده

تقریباً 20 سال پس از رویداد خودسوزی تیان‌آن‌من، ح‌ک‌چ با موفقیت به بسیاری از کشورهای دموکراتیک نفوذ کرده و بسیاری از مقامات دولتی را به فساد کشانده است.

در تاریخ 6ژانویه2021، در جریان اعتراض تاریخی طرفداران دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق ایالات متحده، به تقلب در انتخابات، در حالی که کنگره قصد داشت نتیجه نادرست انتخابات علیه ترامپ را تصدیق کند، تعدادی از «معترضان» به ساختمان کاخ کنگره آمریکا حمله کردند. یکی از طرفداران او، خانمی از کهنه‌سربازان، از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت و چند ساعت بعد درگذشت.

بلافاصله کنگره را به‌طور موقت تعطیل کردند. به‌سمت جمعیت صلح‌جو گاز اشک‌آور شلیک کردند و رئیس‌جمهور ترامپ را به‌دلیل تحریک طرفدارانش به انزجار و خشونت مقصر دانستند.

وقتی اعضای کنگره در شب دوباره گرد هم آمدند، نماینده مجلس مت گیتز (جمهوری‌خواه) از فلوریدا مستقیماً به این نکته اشاره کرد که برخی از افرادی که به ساختمان کنگره حمله کردند طرفدار ترامپ نبودند و در واقع اعضای گروه تروریستی خشن آنتیفا بودند که خود را به‌عنوان طرفداران ترامپ جا زده بودند.

او به همکارانش گفت: «امروز صبح، رئیس‌جمهور ترامپ صریحاً درخواست کرد که تظاهرات و اعتراضات صلح‌آمیز برگزار شود... ما باید به‌دنبال ساختن آمریکا باشیم، نه اینکه آن را درهم بشکنیم و نابود کنیم.»

نماینده مارجوری تیلور گرین از جورجیا این مطلب را افزود: «رئیس‌جمهور ترامپ طی چهار سال گذشته بیش از 600 تجمع برگزار کرده است. هیچ‌یک از آنها شامل حمله به پلیس، تخریب کسب‌وکارها یا آتش‌زدن شهرها نبود. دموکرات‌ها تمام این مدت، وقت خود را صرف تأیید و تجهیز شورش‌های خشونت‌آمیزی کرده‌اند که موجب میلیاردها دلار خسارت به اموال و 47 کشته در سراسر ایالات متحده شده است.»

تاریخ همیشه خودش را تکرار می‌کند

سه رویداد فوق در زمان‌ها و مکان‌های مختلف رخ داد، اما شباهت‌های عمده‌ای به هم دارند:

اهمیت مکان

این سه حادثه در مکان‌های مهمی رخ دادند، که به تشدید دروغ‌ها و حملات به سطح بعدی کمک کردند.
- آتش‌سوزی بزرگ رم در نزدیکی استادیوم ارابه‌های رم، سیرکوس ماکسیموس، رخ داد؛
- خودسوزی در چین در میدان تیان‌آن‌من، قلب پایتخت این کشور، اتفاق افتاد؛
- افرادی که ادعا می‌شد «طرفداران ترامپ» هستند به کاخ کنگره ایالات متحده آمریکا حمله کردند.

پیش‌فرض مبنی بر گناه‌کاربودن بدون تحقیق و مدرک

پیش از آنکه حاکمان «مقصران» را اعلام کنند، هرگز هیچ تحقیق کاملی انجام نشد.
- نرون حکومت نظامی برقرار کرد و مسیحیان را برای شروع آتش‌سوزی مقصر دانست، در حالی که در واقع خودش به مردم دستور داده بود همه چیز را آتش بزنند؛
- جیانگ، رهبر پیشین ح‌ک‌چ، خودسوزی صحنه‌سازی‌شده را ترتیب داد و فالون گونگ را به‌خاطر گمراه‌کردن مردم و به آتش‌کشیدن خودشان سرزنش کرد؛
- سیاستمداران و رسانه‌های چپ در آمریکا ترامپ را به‌دلیل تحریک به شورش مقصر دانستند.

استفاده از تبلیغات برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی

تقریباً بلافاصله پس از هر سه حادثه، یک کمپین تبلیغات گسترده برای بدنام‌کردن و افترازنی و تحریک نفرت علیه «افراد بد» راه‌اندازی شد.
- نرون از مردم خواست جرائمی را جعل کنند که گفته می‌شد مسیحیان مرتکب شده‌اند و خواست دروغ‌هایی را در سراسر کشور برای تحریک نفرت مردم نسبت به مسیحیان پخش کنند؛
- دستگاه تبلیغاتی دولتی جیانگ به‌دنبال حقه خودسوزی، با سرعت تمام تلاش ‌کرد جعلیاتی را یکی پس از دیگری علیه فالون گونگ در مقیاس گسترده بسازد؛
- رسانه‌های اصلی در ایالات متحده ترامپ و هوادارانش را به‌خاطر حمله به ساختمان کاخ کنگره و تحریک به شورش مقصر دانستند. رهبرانِ تعدادی از کشورهای غربی نیز بیانیه‌هایی صادر کردند و گفتند که این حادثه دموکراسی آمریکا را لکه‌دار کرده است.

قربانیان پاکسازی

آنهایی که شجاعت داشتند که در دفاع از حقیقت سخن بگویند، بعداً واقعاً مورد حمله قرار گرفتند و مجبور به سکوت شدند.
- مسیحیان در رم که جرئت دنبال‌کردن حقیقت و صحبت در دفاع از آن را داشتند، تا سرحد مرگ تحت شکنجه قرار گرفتند؛
- جیانگ و همدستانش از رویداد خودسوزی به‌عنوان بهانه‌ای استفاده کردند تا آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ را تشدید کنند و سیاست نسل‌کشیِ «ازبین‌بردن اعتبار تمرین‌کنندگان، ورشکسته‌کردن آنها از نظر مالی و ازبین‌بردن آنها از نظر جسمی» را به اجرا بگذارند. طی دو دهه گذشته، صدهاهزار تمرین‌کننده تحت انواع مختلف آزار و شکنجه قرار گرفته‌اند، از جمله دستگیری، بازداشت، زندان، شکنجه و حتی برداشت اعضای بدنشان در حالی که در قید حیات بودند. تمرین‌کنندگان فالون گونگ در جامعه مورد تبعیض نیز قرار می‌گیرند، از شغلشان اخراج شده یا از خانه‌های خود رانده می‌شوند.
- در خصوص طرفداران ترامپ، آنها با یک «فرهنگ حذف» مشابه روبرو هستند، در حالی که به‌عنوان نژادپرست یا آشوبگر برچسب خوردند، حساب‌هایشان در رسانه‌های اجتماعی به حالت تعلیق درآمد، شرکای تجاریشان آنها را رها کردند یا انتشار کتاب‌هایشان لغو شد. در خصوص خود ترامپ، فرمانداری بسیاری از شهرها قرارداد خود را با مکان‌های او لغو کرد، حساب‌های بانکی‌اش بسته شد و او اکنون با استیضاح دوم روبرو است با این هدف که نگذارند او هرگز مجدداً برای مناصب عمومی ‌نامزد شود.

سپیده قبل از تاریک‌ترین تاریکی

وقتی مانیفست کمونیست در سال 1848 منتشر شد، مارکس فلسفه الحاد و تنفر از خدا و مبارزه طبقاتی را به‌عنوان اصل مرکزی کمونیسم در نظر گرفت. او گفت: «آنها [کمونیست‌ها] صریحاً اعلام می‌کنند که فقط با سرنگونی اجباری همۀ شرایط اجتماعی موجود می‌توان به اهداف خود رسید.»

از طرف دیگر، انگلس، شریک مارکس، گفت: «یک انقلاب مطمئناً اقتدارگرایانه‌ترین چیزی است که وجود دارد. آن عملی است که به‌موجب آن بخشی از جمعیت اراده خود را با استفاده از تفنگ، سرنیزه و توپ، ابزارهای اقتدارگرایانه، به طرف دیگر تحمیل می‌کند...»

در تابستان سال 1918، روسیه به‌دلیل جنگ داخلی دچار کمبود غذا داشت. لنین در ژوئن1918 استالین را به ولگاگراد در دره ولگا فرستاد، زیرا آن یک انبار سنتی غله در روسیه بود. لنین به استالین دستور داد در ولگاگراد دست به قتل‌عام بزند. استالین بلافاصله پس از رسیدن به آنجا، اعدام‌های گسترده کشاورزان را آغاز کرد. او در تلگرافش به لنین گفت: «نگران نباش، دستانمان نخواهد لرزید.» اندکی بعد مقدار زیادی غله به مسکو منتقل شد.

در آغاز سال 1949، حزب کمونیست چین تازه قدرت را به دست گرفته بود و مائو زدونگ می‌گفت برای تحقق انقلاب تا انتها، باید از انقلاب استفاده کنند تا تمام نیروهای ضدانقلاب را به‌طور کامل نابود کنند. بنابراین او همه افرادی را که به اقتدار او و حزبش شک داشتند و تفکر مستقلی از خود نشان می‌دادند، پاکسازی کرد.

جی. استپلتون روی، دیپلمات ارشد سابق ایالات متحده، متخصص در امور آسیا، مائو را به‌عنوان یک رهبر بزرگ تحسین می‌کرد. او تنها کسی نبود که به چین علاقه داشت. از زمان دولت نیکسون در دهه 1970، ایالات متحده سیاست مماشات را با چین در پیش گرفت. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و تخریب دیوار برلین در حدود سال 1990، جامعه جهانی معتقد بود تهدید کمونیسم از بین رفته است و ایالات متحده دوستی‌اش را با حزب کمونیست چین حتی قوی‌تر کرد.

با ورود به قرن بیست‌ویکم، چین به بانک جهانی پیوست، روابط تجاری عادی دائمی ‌(پی‌ان‌تی‌آر) به آن اعطا شد، بخشی از سازمان تجارت جهانی شد و وارد بازارهای سهام و اوراق قرضه ایالات متحده نیز شد. آن به‌سرعت به دومین اقتصاد بزرگ در جهان تبدیل شد. هم‌زمان، نفوذ به غرب را نیز آغاز کرد. در حالی که هدف طرح ابتکاری «یک کمربند و یک جاده» گسترش نفوذ اقتصادی و سیاسی ح‌ک‌چ بود، «مؤسسه کنفوسیوس» به‌عنوان «قدرت نرم»شان برای صادرکردن ایدئولوژی کمونیستی تحت لوای «تبادل فرهنگی» تلقی می‌شد.

وقتی اعتراضات گسترده در هنگ کنگ علیه قانون استرداد در سال 2019 شکل گرفت، پلیس هنگ کنگ با دستور پکن، ده‌هاهزار گاز اشک‌آور به سمت معترضان جوان شلیک کرد. طی چند ماه بعد، بیش از 2000 معترض به‌طرز مشکوکی درگذشتند و بسیاری از آنها به‌دلیل «خودکشی» سرزنش شدند.

وقتی شیوع ویروس کرونا در ووهان چین آغاز شد، ح‌ک‌چ کشور را قرنطینه کرد، در حالی که به میلیون‌ها شهروند ووهان اجازه داد با پرواز به هر گوشه جهان سفر کنند و اوضاع را «قابل‌پیشگیری و قابل‌کنترل» خواند.

همانطور که در کتاب شبح کمونیسم در حال حکمرانی بر جهان ما اشاره شده است: «این واقعیت حیرت‌انگیزی است که بشر اکنون با آن روبرو است: توطئه شبح شیطانی برای نابودی بشر در آستانه موفقیت است.»

با وجود این، هنوز موجودات الهی از جهان مراقبت می‌کنند. گفته‌ای در زبان چینی وجود دارد که می‌گوید: «وقتی چیز‌ها به نهایت خود می‌رسند، برعکس می‌شوند.» شاید آنچه در پشت تاریک‌ترین لحظه در انتظار است، طلوع آفتاب باشد. اما اینکه آیا می‌توانیم آینده‌ای درخشان را در آغوش بگیریم، به این بستگی دارد که آیا هنوز ایمان و مهربانی را در قلب خود حفظ کرده‌ایم یا خیر.