(Minghui.org) از زمان شیوع ویروس حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) (ویروس کرونا) در چین، چین همچنان اقدامات شدیدش را در کل کشور ادامه داده است. بیشتر شهرها و مجتمع‌های محلی قرنطینه شده‌اند. شهرم و مناطق مسکونی آن نیز قرنطینه شدند و مردم اجازه نداشتند به میل خود خانه را ترک کنند. مأموران امنیتی که بازوبند قرمز داشتند، همه جا بودند. تعداد کمی از مردم در خیابان‌ها حضور داشته‌اند. این امر باعث شده است که تمرین‌کنندگان فالون دافا نتوانند حقیقت را برای افراد به صورت رو در رو روشن کنند. ازآنجاکه نمی‌توانستم با هم‌تمرین‌کنندگان تماس بگیرم، هیچ مطالبی برای روشنگری حقیقت در دسترس نداشتم. در ابتدا نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم.

یک روز در اواسط ماه فوریه، هم‌تمرین‌کنندگان برخی از مطالب هفته‌نامه مینگهویی را برایم آوردند. پس از مطالعه درباره تجربیات سایر تمرین‌کنندگان در هفته‌نامه مینگهوئی، متوجه شدم که باید با افکار درست به نجات موجودات ذی‌شعور ادامه دهم. بنابراین، بدون اهمیت‌دادن به وضعیت آب و هوا هر روز بیرون می‌روم و حقیقت را روشن می‌کنم.

استاد بیان کردند:

«پس به‌عنوان مریدان دافا، به‌هیچ‌وجه هیچ دلیلی ندارید تا مأموریت خود را به انجام نرسانید.» («آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016»)

بعضی اوقات مجبور می‌شدم از نوه‌ام نگهداری کنم زیرا مهدکودک تعطیل بود. سپس برنامه خود را به‌طور مناسبی تنظیم کردم و همچنان هر روز برای صحبت با مردم بیرون می‌رفتم. در صورت نیاز به نگهداری از کودک برای نیمی از روز، تغییر برنامه‌ام آسان‌تر بود. اگر لازم بود که تمام روز از او مراقبت کنم، ساعت شش صبح بیرون می‌رفتم.

استاد بیان کردند:

«شما اینجا نیستید که تاریخ را عوض کنید، بلکه اینجا هستید که در این خطرناک‌ترین لحظۀ تاریخ، مردم را نجات دهید. کارهایی مانند روشنگری حقیقت، کمک به مردم برای خروج از ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن و ترغیب مردم به گفتن کلمات جادویی، بهترین علاج و راه‌حل برای نجات مردم است.» («خردمند بمانید»)

هنگامی که در خیابان با شخصی آشنا می‌شدم، برای یافتن موضوعات مشترک ابتدا لباس و رفتار او را سریع مشاهده می‌کردم تا بتوانم حقیقت را به شکلی که مورد علاقه او باشد، روشن کنم. به‌عنوان مثال، با سالمندان درباره سلامتی، با جوانان درباره مشاغل، با دانش‌آموزان درباره تکالیف مدرسه، و با پدر و مادران جوان درباره نوزادان صحبت می‌کردم. این فضای خوبی برای روشنگری حقیقت ایجاد می‌کرد. بیشتر مردم وقتی با موضوعاتی که به آن علاقه داشتند صحبت را شروع می‌کردم، واکنش دوستانه‌ای نشان می‌دادند.

درحال حاضر، پاندمی موضوع مهمی است که همه نگران آن هستند. همه مردم امیدوارند که به زودی پایان یابد. معمولاً می‌گفتم: «همه ما می‌دانیم که کل کشور برای جلوگیری از موج بعدی پاندمی قرنطینه شده است. اما، هیچ اهمیتی ندارد که چقدر قرنطینه محدودکننده یا شدید باشد، پاندمی همچنان در چند شهر شیوع پیدا کرد. مردم هرگز نمی‌توانند پاندمی را کنترل کنند. مردم در موج سوم چه کاری می‌توانند انجام دهند؟ اگر می‌خواهیم ایمن بمانیم، باید ح‌ک‌چ را ترک کنیم.»

بعد، حقیقت بنیادی درباره فالون دافا روشن می‌کردم. افراد زیادی با آنچه می‌گفتم موافقت کرده و ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک می‌کردند. همچنین درباره نُه کلمه مهم به آنها می‌گفتم: «فالون دافا خوب است. حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» هنگامی که این کلمات را تکرار می‌کردند درباره تجربیات معجزه‌آسای برخی از افراد در ووهان و همچنین افرادی در خارج را به آنها می‌گفتم. آنها پس از تکرار صمیمانه این نُه کلمه خاص به هنگام آلوده‌شدن به ویروس ح‌ک‌چ، وضعیت سلامتی‌شان بهبود می‌یافت. بیشتر مردم با احترام گوش می‌دادند.

همچنین از آنها می‌خواستم که به نزدیکان و دوستان خود بگویند که این نُه کلمه را صادقانه تکرار کنند. بسیاری از افراد با این کار موافقت می‌کردند.

یک شب در اواسط ژوئن، رؤیایی دیدم. در خواب، پسر کوچکی در مقابلم ایستاد و گفت: «من یک نشان یادبود برای محافظت می‌خواهم.» فهمیدم که این اشاره‌ای از طرف استاد لی هنگجی، بنیانگذار فالون دافا است. چند نشان یادبود را به‌‌عنوان یادگاری برای افرادی آماده کردم که حقیقت را برای آنها روشن کرده بودم. بسیاری از افراد با خوشحالی آن را پذیرفتند.

برخی از افراد در ابتدا حقیقت درباره دافا را باور نمی‌کردند. آنها را به حال خودشان رها نمی‌کردم. می‌خواستم آنها را با نیک‌خواهی بیدار کنم. معمولاً می‌گفتم: «هر فردی ترجیح می‌دهد وجود آن را باور کند تا اینکه اصلاً آن را باور نکند (یک جمله‌ قدیمی چینی)، و این راهی است که یک انسان خردمند باید دنبال کند. اگر موج دیگری از ویروس اتفاق نیفتد، چه چیزی را از دست داده‌اید؟ هیچ چیز. اما، اگر موج بعدی ویروس وجود داشته باشد، می‌توانید در امان بمانید.» اکثر مردم پس از درنظرگرفتن این موضوع از ح‌ک‌چ خارج می‌شوند.

برخی افراد حقیقت را باور نمی‌کردند و هرچه می‌گفتم برایشان اهمیتی نداشت و از ترک ح‌ک‌چ خودداری می‌کردند. اما من همچنان می‌خواستم با نیک‌خواهی آنها را ترک کنم، به این امید که ممکن است در آینده ح‌ک‌چ را ترک کنند. معمولاً می‌گفتم: «فرقی نمی‌کند الان چه فکری می‌کنید. لطفاً آنچه را امروز به شما گفتم به خاطر بسپارید. امیدوارم در آینده بتوانید در امان بمانید.»

استاد قلبم برای نجات مردم را دیدند، بنابراین نظم و ترتیبی دادند که افراد با رابطه تقدیری هر روز با من ملاقات کنند. بعضی اوقات روزانه بیش از بیست نفر ح‌ک‌چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک می‌کردند.

بارها و بارها شاهد عظمت بی‌نظیر و مهربانی بی‌کران استاد لی بوده‌ام. استاد به موجودات ذی‌شعور و تمرین‌کنندگان فالون دافا چیزهای زیادی داده‌اند. این استاد و دافا هستند که می‌توانند مردم را نجات دهند.

درحالی‌که حقیقت را برای مردم روشن می‌کنم تلاش‌ها و تجربیاتم به من کمک کردند که در این راه وابستگی‌هایم را از بین ببرم. احساس افتخار می‌کنم که یک تمرین‌کننده فالون دافا هستم. در زمان باقیمانده برای اصلاح فا، با پشتکار تزکیه می‌کنم، به درون نگاه می‌کنم و سه کار را به‌خوبی انجام می‌دهم.