(Minghui.org) از سال 1996 تمرین فالون دافا را شروع کردم. زمان سریع مانند چشم به هم زدنی میگذرد. اتفاقات زیادی رخ داده است. با نگاهی گذرا، میتوانم رمانی درباره خوشحالیها و غمها، فراز و نشیبها، جداییها و دیدارهایی که تجربه کردم بنویسم. مراحل تزکیه قلب مرا پاک و مرا بخشنده، ازخودگذشته و بردبار کرد. تجربیات من شاهد مهربانی استاد لی (بنیانگذار دافا) و عظمت فا است.
بسیاری از افراد این 20 سال را صرف خوردن، آشامیدن و تفریح کردند. آنها روی درآمدزایی، پس انداز پول یا خرید خانه یا اتومبیل تمرکز کردند. اما من این کارها را نکردم. مسیر تزکیهای که طی کردم روحم را متحول کرد.
بگذارید دربارۀ آنچه که بین من و شوهر دومم اتفاق افتاده برایتان بگویم.
من در حومه شهر زندگی میکنم. همه کسانی که در مناطق روستایی زندگی میکنند آرزوی رفتن به شهر و ازدواج دارند. من استثنا بودم. یکی از اقوام مرا با مردی در شهر آشنا کرد. او چند سال از من بزرگتر بود. دختران دیگر هنگام ازدواج خواستار پول و خانه هستند. خانوادهام نیز از من خواستند که این کار را انجام دهم. به آن فکر کردم و احساس کردم آنچه بیشتر به آن احتیاج دارم محیطی برای تمرین دافا است. بنابراین درخواستی نکردم، به جز اینکه این مرد به من اجازه دهد فالون دافا را تمرین کنم. او موافقت کرد. ما ازدواج کردیم و در خانه دو خوابه فرسودهای زندگی را شروع کردیم (سه سال بعد، خانه خراب شد و ما به کانکسی در یک ساختمان بلند نقل مکان کردیم).
آموزش خواندن جوآن فالون به همسرم
بعد از ازدواج فهمیدم شوهرم فقط دو یا سه سال در مدرسه درس خوانده است. او هر روز یک بسته سیگار میکشید و نیم لیتر مشروبات الکلی چینی مینوشید. سرگرمی او بازی پوکر بود. وقتی در حین نظافت خانه دهها ظرف مشروب پیدا کردم، از ازدواج با او پشیمان شدم. او به هیچ وجه شرایط شریک زندگی مرا نداشت. مرتب گریه میکردم. وقتی او علت را پرسید چیزی نگفتم. وقتی فهمیدم ازدواج دومم چنین ناکام است،سرافکنده و ناراحت شدم.
خوشبختانه، او به تمرین فالون دافا اعتراض نکرد. او همچنین موافقت کرد که با همتمرینکنندگان آموزهها را درخانهمان مطالعه کنیم. از آنجا که اتاق ما خیلی کوچک بود، وقتی تمرینکنندگان آمدند مجبور شد در آشپزخانه بماند. این کارش مرا تحت تأثیر قرار داد.
میدانستم که دافا قدرتمند است و فکر کردم اگر تمرین کند ممکن است سیگار و مشروبات الکلی را ترک کند. به او گفتم که فالون دافا، فای بودا است و بسیاری از افراد پس از شروع تمرین بیماریشان بهبود یافته است. دافا همچنین میتواند اخلاق انسانی را احیا کند. حکچ (حزب کمونیست چین) بطور مداوم از تلویزیون تبلیغات افتراآمیز پخش میکرد و به مردم دروغ میگفت.
اما هرکسی که دافا را یاد بگیرد از آن بهرهمند میشود. من از کودکی هر زمستان دچار برونشیت میشدم. به فتق دیسک بین مهرهای در ناحیه کمرم نیز مبتلا بودم. کمبنیه بودم و قلب ضعیفی داشتم. هر ساله به آنفولانزای فصلی مبتلا میشدم. از آنجا که هرگز از وضعیت سلامتی خوبی برخوردار نبودم، همیشه روحیهام بد بود و بدخلق بودم. بعد از اینکه فالون دافا را تمرین کردم، بیماریهایم از بین رفت.
به او گفتم: «تو میبینی که من الان چقدر سالم، شاد و خوش بین هستم. بیش از 100 میلیون نفر فالون دافا را تمرین میکنند.» شوهرم تحصیلات کمی داشت و بسیار معصوم بود. او موافقت كرد كه بياموزد زيرا با او خيلي مهربان بودم.
شروع کردم دربارۀ دافای استاد را به او آموزش دهم. وقتی شروع کردم، متوجه شدم که او نمیتواند کلمات ساده مانند «تو» ، «من» ، «او» را بخواند و نمی تواند حروف «بالا» و «پایین» را تشخیص دهد. او بیش از سی سال به مدرسه نرفته بود. حتی زمانی که در مدرسه بود، زمان انقلاب فرهنگی حکچ بود و به همین دلیل بهسختی یاد میگرفت. سه یا چهار روز طول کشید تا بتوانم اولین پاراگراف «درباره دافا» را به او بیاموزم. خیلی مضطرب بودم! فکر کردم، چه موقع میتوانیم کل کتاب را تمام کنیم؟ بعد از اینکه پاراگراف اول را یاد گرفت، به بند دوم رفتیم. با کمال تعجب، او آن را در یک روز آموخت.
بعداً، او توانست دو یا سه پاراگراف در روز یاد بگیرد. هرچه بیشتر یاد میگرفت، آموزشش سریعتر و راحتتر میشد. من اعتماد به نفس بیشتری پیدا کردم و او نیز بسیار کوشا بود. وقتی با کلمهای روبرو شدیم که بلد نبود، سعی میکردم خلاقانه با نقاشی یا گفتن یک داستان به او بیاموزم. برای نوشتن هر کلمه و نحوه مطالعه آنها از دو دفتر استفاده کردم. ما همه شیوهها را تا سخنرانی نُه امتحان کردیم. وقتی به کلمهای در جوآن فالون اشاره میکردم، آن کلمه بزرگتر می شد. میدانستم که استاد مرا تشویق میکنند.
متأسفانه ، قبل از اینکه کارمان تمام شود، هم تمرینکنندهای از من کمک خواست و باعث شد چند روز مشغول باشم. وقتی که سعی کردم آموزش را از سر بگیرم، شوهرم از یادگیری امتناع کرد. او با تمرین من مخالفت نکرد اما دیگر یادگیری را کنار گذاشت. از طریق آموزش او، ما بنیان خوبی ایجاد و یک رابطه مطلوب برقرار کردیم. این فرصتی عالی برای من بود که بردباری را تزکیه کنم، شکایت نکنم و مهربان و ثابتقدم باشم. او میتوانست صداقتم را احساس کند و اینکه به او اهمیت میدهم
تزکیه خودم
قبل از ازدواج،شوهرم به بهداشت یا منظم بودن خانه توجه نمیکرد. بهعنوان مثال، او پیاز تمیز شده را در کنار بقیه که پاک نشده بودند قرار میداد. او به جای ریختن چیزها در سطل آشغال، همه را به اطراف پرت میکرد. دوست نداشت مسواک بزند. برای انجام کارها مجبور بودم چند بار به او یادآوری کنم. او نمیخواست لباسهای کثیفش را عوض کند و غیره. در ابتدا نمیتوانستم تحمل کنم و بر سرش فریاد میزدم. از او انتقاد و گله کردم. گاهی اوقات آشفته میشد. مشاجرات زیادی داشتیم.
وقتی به مطالعه فا ادامه دادم، فهمیدم که مثل یک تمرینکننده عمل نمیکنم. نمیخواستم خودم را تغییر دهم. فقط میخواستم دیگران را تغییر دهم. نمیخواستم ناراحت شوم - فقط میخواستم راحت باشم!
استاد بیان کردند:
«از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشبيني درستِ ازخودگذشتگي و نوعدوستي را كسب كنيد. بنابراين از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد يا هر آنچه كه ميگوييد، بايد ديگران- يا حتي نسلهاي آينده- را همراه با ثبات هميشگي دافا در نظر بگيريد.» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)
استاد همچنین بیان کردند:
«درحالي كه كار ميكنيد، لحن صداي شما، خوش قلبيتان و استدلال شما ميتواند قلب يك شخص را تغيير دهد، درصورتي كه دستوردادنها هرگز نميتوانند!» («خوشفکری» نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر۱)
فهمیدم که تزکیه به معنای گوش دادن به آموزههای استاد و سپس عملی کردن آنها است. از آن به بعد، من بهدنبال شوهرم نظافت میکردم. وقتی او خسته بود و تمایلی به شستن پاهایش نداشت، با آب گرم برایش این کار را میکردم. وقتی او تمایلی به مسواک زدن نداشت، من خمیر دندان را فشار می دادم و آب گرم در ظرف می ریختم و به او میگفتم وقت مسواک زدن است. وقتی روی مبل می خوابید او را با پتو میپوشاندم. وقتی سرفه میکرد به او آب گرم می دادم. به کمترین جزئیات توجه می کردم. او تحت تأثیر قرار گرفت و گرمای خانه را احساس کرد. حالا او فقط در موارد خاص یا در جشنها نوشیدنی مینوشد. همچنین بسیار کمتر سیگار میکشد. با دیدن رفتار و اقداماتم شاهد زیبایی دافا بود. او نیز منتفع شده است.
قدردانی
آنچه بعد از آن اتفاق افتاد مرا بسیار تحت تأثیر قرار داد. شوهرم شاهد زیبایی فالون دافا بود و برای محافظت از تمرینکنندگان اقدامی انجام داد. دیگر از ازدواج با او پشیمان نبودم و دیگر از او گله و شکایت نکردم. اغلب بهدلیل بیسوادیاش به او نگاه تحقیرآمیز داشتم. اکنون از داشتن همسری مثل او احساس افتخار میکنم. فقط قدردان و سپاسگزارم.
در سال 2006، دربارۀ جنایت حکچ در زمینه برداشت اعضای بدن تمرینکنندگان زنده مطلع شدم. مات و مبهوت شده بودم و احساس کردم این کار شرورانه است. هم تمرینکنندگان برچسبهای روشنگری حقیقت را آوردند و من آنها را در اطراف محلهام نصب کردم تا به مردم بگویم که چگونه رژیم مریدان دافا و افراد خوب را آزار میدهد. بهدلیل کاستیهایم دستگیر شدم و برای مدت دو سال در یک اردوگاه کار اجباری بهطور غیرقانونی محبوس بودم. خانواده خوشبخت ما سخت آسیب دید.
شوهرم اگرچه تحت فشار زیادی بود، مرا رها نکرد. او میدانست که خوب هستم و میدانست که دافا خوب است. او هر ماه به دیدارم میآمد و همیشه چیزی برایم میآورد. در آن زمان فقط هشت ماه از ازدواج ما میگذشت. ازدواج ما حتی نتوانست کامل شود زیرا کارت شناساییام توسط پلیس توقیف شد. من به او توصیه کردم منتظر من نماند و به زندگیاش ادامه دهد. او مخالف بود و اصرار داشت منتظر شود من به خانه برگردم. بعد از آزادیام گفت كه در آن دوره چند نفر به او اصرار کردند كه دوباره ازدواج كند، اما او امتناع كرده بود. واقعاً سپاسگزارم که او در سختترین زمان زندگیام به من پشت نکرد.
در سال 2017 حزب کمونیست چین (حکچ) مأموران پلیس را که واقعیت را دربارۀ تمرینکنندگان دافا نمیدانستند مرعوب کرد تا با کمپین «مراجعه به در منازل» مریدان دافا را هدف قرار دهند. وقتی پلیس محلی برای آزار و اذیت من آمد، دید که یک کتاب دافا دارم و خواست مرا ببرد. شوهرم فریاد زد: «به جای او مرا ببر! رهایش کن!» پلیس شوکه شد. سپس رئیس پلیس گفت: «خوب، ما چیزی ندیدیم.» او پلیسها را دور کرد. شوهرم مانع شرارت آنها شد. او پلیس را از ارتکاب جرم بازداشت تا آنها بتوانند آیندهای روشن داشته باشند. اقدام صالح شوهرم مرا کاملاً غافلگیر کرد.
او نیز از اقدام شجاعانهاش بهرهمند شد. شوهرم قبلاً زیاد الکل مینوشید و غذاهای دریایی زیادی میخورد. به نقرس مبتلا شد و پاهایش به شدت متورم بود. هنگام بلند کردن اجسام سنگین در محل کار، مچ دستش شکست. اما به سرعت از این وضعیت بهبود یافت. اگر فالون دافا را تمرین نمیکردم، چگونه میتوانستم کاستیهای او را تحمل کنم؟ از آنجا که فالون دافا را تمرین میکردم، کاستیهای شوهرم نردبانی شد که توانستم رو به بالا تزکیه کنم. او از طریق رفتار تمرینکنندگان شاهد زیبایی دافا بود ، بنابراین نجات یافت. ما با برکت دافا با شادی زندگی میکنیم. فالون دافا بسیار شگفتانگیز است!
فهمیدم که انتخابهای ما چقدر مهم است! حتی گاهی اوقات مرگ یا زندگی را تعیین میکند. تصمیم گرفتم به شوهرم بگویم که به جای درخواست مهریه، فالون دافا را تمرین کنم. هنگامی که مورد آزار و اذیت قرار گرفتم، او بهدلیل فشارهای غیر قابل تحمل ترجیح داد که به جای رفتن با من بماند. از آنجا که حقیقت، نیکخواهی، بردباری را تمرین میکنم، کاستیهای او را درک کردم و ما در هماهنگی زندگی کردهایم. او با تمرین من زیبایی فالون دافا را دید. در نتیجه، ما خانوادهای شاد هستیم.
هنگامی که آزار و شکنجه آغاز شد، خانوادۀ شوهر سابقم ترسیدند که من بهعنوان یک تمرینکننده به خانوادهشان آسیب برسانم و پدرش گزارشم را به پلیس داد. خواهر و برادر همسرم از تزکیه من حمایت نکردند و ما مجبور شدیم تقاضای طلاق کنیم. دو سال بعد، 13 گاو که متعلق به خانواده او بودند، یک شبه مردند. اندکی بعد خانه آنها سوخت. پدر شوهر سابقم درگذشت و خواهر بزرگش طلاق گرفت. برادر زنش در تصادف رانندگی بیش از 100 هزار یوان از دست داد. فرزندانش نافرمان و بدبخت بودند. خانواده او ترسیدند که پول از دست بدهند، اما آنها باز هم پول از دست دادند. این نتیجه انتخاب آنها بود. هیچ کسی نمیتواند از اصل جهانی: «نیکی پاداش دریافت میکند و شرارت با مجازات مواجه میشود» فرار کند.
فالون دافا اکنون در سراسر جهان تمرین میشود. این به نفع همه موجودات و کل جهان است. ویروس حکچ در سراسر جهان شیوع یافته است، اما نمیدانم چند نفر حقیقت را درک میکنند. از مردم میخواهم که به تمرینکنندگان فالون دافا در چین و خارج از کشور گوش دهند و به یاد داشته باشند:«فالون دافا خوب است! حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!»
حکچ 21 سال تمرینکنندگان را مورد آزار و اذیت قرار داده است، اما تمرینکنندگان همچنان با صلح و آرامش به مردم جهان واقعیت را میگویند و اینکه فالون دافا برای نجات مردم در اینجا است. آنها دروغهای افتراآمیز حکچ به شاگردان دافا را افشا میکنند. این روشی بسیار مهربانانه است. صمیمانه امیدوارم آن مأمورانی که در بخش حقوقی و اجرای قانون کار میکنند و هنوز واقعیت را نمیدانند یا آن را رد میکنند، بلافاصله آزار و شکنجه را متوقف کنند، درست و نادرست را تشخیص دهند و با اهریمن ارتباط برقرار نکنند. صمیمانه امیدوارم که مردم در سراسر جهان بتوانند انتخاب درستی انجام دهند که تعیینکنندۀ مرگ یا زندگیشان است و از حکچ و سازمانهای وابسته به آن کنارهگیری کنند. لطفاً بخاطر بسپارید: «فالون دافا خوب است و حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است!» لطفاً با شاگردان دافا با مهربانی رفتار کنید و از فالون دافا حمایت کنید تا آینده روشنی داشته باشید.
من از استاد برای لطف و رحمتشان در 20 سال تزکیهام سپاسگزارم! من از استاد بهخاطر نجات موجودات ذی شعور قدردانی میکنم! میخواهم از هم تمرینکنندگان، اقوام و دوستانی که از من حمایت میکنند تشکر کنم!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه