(Minghui.org) چیزی مدت‌های مدید آزارم می‌داد. وقتی تمرین‌ها را انجام می‌دادم، به‌ویژه تمرین دوم، بسیاری از افکار پریشان، یکی پس از دیگری ظاهر می‌شدند. می‌دانستم به این دلیل است که وضعیت تزکیه‌ام درست نبود و با فا مطابقت نداشتم.

استاد بیان کردند:

«چیز دیگری وجود دارد که "ناآگاهانه، در راهی شیطانی تمرین کردن" نامیده می‌شود. منظور از "ناآگاهانه، در راهی شیطانی تمرین کردن" چیست؟ یعنی در روشی شیطانی تمرین کرد بدون این‌که از آن آگاه بود. این مورد را زیاد می‌بینید- بسیار رایج است. آن شبیه چیزی است که چند روز پیش گفتم، برخی از افراد درحالی که تمرین‌های حرکتی را انجام می‌دهند افکار بدی دارند، آن‌ها را می‌بینید که آن‌جا در حال انجام تمرین‌های ایستاده هستند، بازوها و پاهای‌شان آن‌قدر خسته می‌شوند که تکان می‌خورند، اما ذهن‌شان استراحت نمی‌کند. او فکر می‌کند: «قیمت‌ها درحال افزایش است. بهتر است بعد از انجام تمرین‌ها برای خرید بروم وگرنه مجبورم پول بیشتری بپردازم». افراد دیگری فکر می‌کنند: «در محل کار حالا آپارتمان‌هایی را تقسیم می‌کنند، آیا یکی از آپارتمان‌ها را به‌دست می‌آورم؟ شخصی که مسئول تقسیم آپارتمان‌ها است همیشه با من مشکل دارد...» هرچه بیشتر درباره‌ این موضوع فکر می‌کند، عصبانی‌تر می‌شود: «شرط می‌بندم به من آپارتمانی نمی‌دهد. حالا چگونه می‌توانم با او مبارزه کنم...» هر نوع فکری پدیدار می‌شود. همان‌طور که قبلاً گفتم، آن‌ها مرتب درباره‌ همه چیز صحبت می‌کنند، از خانواده‌شان گرفته تا امور ملی، و وقتی به چیزهایی می‌رسند که آن‌ها را عصبانی می‌کند، هرچه بیشتر صحبت کنند عصبانی‌تر می‌شوند.» (سخنرانی پنجم، جوآن فالون)

گرچه بدنم این تمرین‌ها را انجام می‌داد، اما ذهنم سرگردان بود و انواع افکار پریشان ظاهر می‌شد. قادر نبودم آنها را رد کنم. دقایقی که یک فکر پریشان را از بین می‌بردم فکر دیگری ظاهر می‌شد و بدون وقفه در یک چرخه معیوب ادامه می‌یافت. در مواقعی که افکار درست قوی ندارم، با این افکار منفی پایین کشیده می‌شوم. نهایتاً، انجام تمرین‌هایم نیز مؤثر نبود. افسرده بودم و امیدوار بودم روز بعد بهتر عمل کنم. با این حال، هر بار احساس می‌شد که تمرین‌ها را بیهوده انجام داده‌ام.

اخیراً یک تمرین‌کننده با کارمای بیماری گفت که نیروهای کهن دائماً افکار منفی را در ذهن او القاء می‌کنند. آنها به او می‌گویند برای مراسم خاکسپاری‌اش آماده شود و لباسی را که می‌خواهد در آن به خاک سپرده شود خریداری کند. گرچه، او دائماً آن را رد می‌کند و آن را ازبین می‌برد، اما این کارما دوباره ظاهر می‌شد. پس از به‌اشتراک گذاشتن تجربیاتش با یک تمرین‌کننده دیگر متوجه شد که باید ریشه همه این افکار منفی را از بین ببرد. به‌محض اینکه افکار درستش را به‌سمت آن سوق داد، موجودی را دید که از ترس می‌لرزید و توانست با افکار درستش آن را کاملاً از بین ببرد.

صبح روز بعد، وقتی تمرین ‌دوم را انجام می‌دادم، این افکار درست را فرستادم: « هنگام انجام تمرین‌ها، تمام افکار منفی را که ظاهر می‌شود کاملاً از بین می‌برم!» به‌محض اینکه در سکوت سخنان استاد را برای افکار درست تکرار کردم، اتفاق حیرت‌انگیزی رخ داد. درحالی که تمرین‌های ایستاده دوم، سوم و چهارم را انجام می‌دادم، توانستم به آرامش برسم. در ذهنم به این فکر می‌کردم که چگونه موجودات ذی‌شعور را نجات دهم، اما هنگام انجام دستور‌العمل‌های ضبط شده از استاد، این فکر نیز به‌آرامی ناپدید شد.

درحالی که امروز تمرین مدیتیشن نشسته را انجام می‌دادم، ذهنم آگاه بود و احساس خواب‌آلودگی نمی‌کردم. می‌توانستم هنگام فرستادن افکار درست تمرکز کنم و کف دستم را به حالت عمودی نگهدارم.

تجربیاتم را درباره اینکه چگونه افکار منفی را از بین بردم با همسرم که او نیز یک تمرین‌کننده فالون دافا است، به‌اشتراک گذاشتم. کلمات «افکارت را به سمت تمام اهریمن‌ها سوق بده» در ذهنم ظاهر شد و می‌دانستم که این استاد لی هستند که مرا آگاه می‌کنند تا به‌طور فعالانه‌ای افکار درستم را به سمت اهریمن هدایت کنم.

هر روز با گوش دادن به رادیو مینگهویی هنگام انجام کارهای خانه، مزایای بسیاری نصیبم می‌شود. برای کسانی که تجربه مشابهی داشته‌اند، به شما توصیه می‌کنم آنها را بنویسید و با سایر تمرین‌کنندگان در میان بگذارید.