(Minghui.org)  من ۷۰ ساله هستم و چند سال است که فالون دافا را تمرین می‌کنم. شاهد معجزات فراوانی از فالون دافا بوده‌ام و چند تجربه تأثیرگذار داشته‌ام. می‌خواهم دو نمونه از آنها را با شما به اشتراک بگذارم.

نعمتی در لباس مبدل

پسرم دوستی به نام خانم شی دارد. یک روز در سال ۲۰۱۴، پسرم به من گفت که مبتلا به بیماری اسکلرودرمی، یک بیماری نادر پوستی است، و برای درمان به شهر ما می‌آید. او آن شب به شهر ما رسید. پسرم در اینترنت جستجو کرد و گفت هیچ درمان مؤثری برای این بیماری وجود ندارد. او قصد داشت آن شب دوستش را برای شام بیرون ببرد. من هم که او را می‌شناختم ، پسرم را همراهی کردم.

وقتی شی را دیدم شوکه شدم. همیشه او را به‌عنوان دختری زیبا با پوستی روشن می‌شناختم. حالا رنگ صورتش متمایل به قرمز و متورم بود. وقتی صحبت می‌کرد، حالت صورت او سفت و سخت به نظر می‌رسید به گونه‌ای که انگار ماسک زده است. به‌سختی قابل شناسایی بود.

هنگام شام کنارش نشستم و دست او را لمس کردم. مثل فولاد سخت بود. با حالتی احساسی و عاطفی گفت: «من مبتلا به اسکلرودرمی، نوعی بیماری خودایمنی شدم و مدت شش ماه است که تحت درمان قرار دارم. هم به پزشکان طب غربی و هم به پزشکان چینی مراجعه کرده‌ام و قرص‌های بی‌شماری مصرف کرده‌ام. اما هیچ فایده‌ای نداشته‌اند.»

وقتی مطلع شد که خبره‌ترین پزشک متخصص در شهر ما است، برای مراجعه به او همراه مادرش با هواپیما آمد.

او آن زمان فقط ۳۰ ساله بود و قصد داشت ازدواج کند که ناگهان دچار این بیماری شد. می‌توان تصور کرد که چه ضربه‌ای به او و خانواده اش وارد شده بود. به‌خاطر محدودیت زمانی، فقط توانستم مختصراً درباره فالون دافا و فواید این تمرین برای سلامتی به او بگویم. به او گفتم اگر بتواند صادقانه تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»، مطمئناً به وضعیت او کمک می‌کند. او روز بعد به دکتر مراجعه کرد و برای شش ماه به او دارو داده شد. بلافاصله پس از آن با مادرش به خانه‌شان بازگشت.

شش ماه بعد، برای دریافت داروهای بیشتر برگشت. متوجه شدم که وضعیتش بدتر شده است. او گفت: «در حال حاضر نمی‌توانم دستانم را خم کنم و برای پوشیدن یا درآوردن لباس‌هایم به کمک احتیاج دارم.» او نمی توانست مشت‌هایش را گره کند. انگشتان پاهایش متورم شده بودند و از آنها مایع تراوش می‌‌کرد. مفاصل بدنش درد می‌کرد و در راه‌رفتن مشکل داشت. از او پرسیدم که آیا سعی کرد عبارت را بخواند؟ او گفت درباره تأثیر آن تردید دارد. او را درک کردم. شخصی که از کودکی به او آموزش دادند که خدایی وجود ندارد و یاد گرفت که فقط به علم ایمان داشته باشد، چگونه ممکن است از او  انتظار داشته باشیم که باور کند بیماری‌اش با فقط خواندن مکرر یک عبارت قابل درمان باشد؟

برای او متأسف شدم. با حوصله توضیح دادم که فالون دافا چیست و چه فوایدی برای سلامتی دارد. او را به خانه‌ام دعوت کردم تا تمرینات را یاد بگیرد. او دید که صمیمانه می‌خواهم کمکش کنم و موافقت کرد.

ابتدا دی‌وی‌دی‌های مختلفی را به او نشان دادم که دارای توضیحات روشنی درباره دافا و فواید سلامت‌بخشی این تمرین بودند. او تحت تأثیر قرار گرفت. گفت: «فقط بعد از دیدن این مطالب متوجه شدم که فالون دافا چقدر خوب است. حزب کمونیست چین بی‌شرمانه رفتار می‌کند، به دروغ متوسل می‌شود تا بهانه‌ای برای آزار و شکنجه این تمرین پیدا کند. ما فریب خورده‌ایم.»

سپس ویدیوی تمرینات استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) را برایش پخش کردم و حرکات را به او یاد دادم. گرچه قبلاً هرگز آنها را انجام نداده بود، اما موفق شد یک ساعت تمرینات را انجام دهد.

متوجه شدم که او هنگام انجام تمرین دوم به‌طور پیوسته گریه می‌کند. پس از پایان تمرین از او درباره‌اش سؤال کردم. او گفت که در سکوت از استاد لی پرسید: «می‌خواهم تزکیه را تمرین کنم. اما این همه کارما دارم، آیا امکان‌پذیر است؟ لطفاً راهنمایی‌ام کنید، استاد.» او دید که بدن قانون استاد جلوی چشمانش ظاهر شد. او فکر کرد: «این درست است، بودا وجود دارد! استاد همه چیز در فکرم را می‌دانند!» او بسیار هیجان‌زده بود! افکار و تصورات الحادی او که توسط ح‌ک‌چ به او القا شده بود، کاملاً ازهم پاشید. نمی‌توانست جلوی گریه‌اش را بگیرد.

شی دو هفته در خانه من ماند. مادرش بارها با او تماس گرفت و خواستار بازگشتش به خانه شد. او حتی دروغ گفت و ادعا کرد مادربزرگش به‌شدت بیمار است و اصرار داشت که فوراً به خانه برگردد. احساس کردم مادرش با دروغ‌های ح‌ک‌چ گمراه شده است و می‌ترسد که دخترش فریب داده شود.

وقتی شی به خانه رفت، برای لباس‌پوشیدن دیگر نیازی به کمک نداشت و می‌توانست به‌طور عادی راه برود. پدر و مادرش از تغییرات او بسیار خوشحال شدند. مادرش با من تماس گرفت و گفت: «ممنون! شی روز به روز بهتر می‌شود. قبلاً شک داشتم اما اکنون نمی‌توانم باور نکنم که فالون دافا خوب است.»

شی به من گفت که درست پس از بازگشت به خانه، یک نسخه از جوآن فالون (آموزه های اصلی فالون دافا) تهیه کرد. او تمرینات را انجام می‌دهد و هر روز فا را مطالعه می‌کند. همچنین مقالات سایر تمرین‌کنندگان را در وب‌سایت مینگهویی می‌خواند و از مزایای فوق‌العاده‌ای برخوردار شده است. یاد گرفت که چگونه به درون نگاه کند. او گفت: «قبلاً اغلب در رابطه با پدر و مادرم از کوره در می‌رفتم و از همه اطرافیانم رنجش داشتم. دیگران را مقصر بیماری خود می‌دانستم. نمی‌دانم که اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم چه می‌شدم. درحقیقت ، بیماری اسکلرودرمی نعمتی در لباس مبدل است.»

شی بعد از آن برای پسرم فیلمی از خودش ارسال کرد. دیدم که پوست تیره صورتش تغییر کرده و ظاهر قبلی خود را بازیافته بود. او درباره بهبودی‌اش با همکلاسی‌ها و دوستانش صحبت کرد. بسیاری از افراد آگاه شدند که دافا چقدر فوق‌العاده است. او گفت كه به‌طور جدی و كوشا تزکیه کرده و استاد را ناامید نخواهد كرد.

اکنون می‌توانم بدوم

همکارم دختری به نام جینگ دارد که در اوایل ۴۰ سالگی است. وضعیت سلامتی او خوب نبوده و اغلب به بیمارستان مراجعه می‌کرد. او با پزشکان چینی و غربی مشورت کرد، تحت درمان با طب سوزنی و ماساژ قرار گرفت و حتی چی‌گونگ را نیز برای بهبود بیماری‌اش امتحان کرده است. او هنوز مجرد است و مادرش تنها خویشاوند نزدیک اوست.

جینگ در سال ۲۰۲۰ بیماری جدید دیگری پیدا کرد. بدنش متورم شد و هنگام راه رفتن، بسیار درد داشت و فقط می‌توانست قدم‌های کوچکی بردارد. هر چند روز یک‌بار دچار تب شدیدی می‌شد و گفت که ریه هایش آسیب دیده است. او به ملاقات پزشکان چینی و غربی رفت. سرانجام، وضعیت جینگ چنان حاد شد که اصلاً قادر به راه رفتن نبود.

مادرش به‌مرور سالخورده‌تر می‌شد و سلامتی او نیز ضعیف بود. سایر اقوام و دوستان، جینگ را به دیدن دکتر می‌بردند و او را روی صندلی چرخدار گذاشتند. پس از مراجعه به بسیاری از بیمارستان‌ها پزشکان به این نتیجه رسیدند که او دارای بیماری بافت همبند است. به گفته جینگ، این یک بیماری خودایمنی بوده و غیرقابل درمان است. بیماران برای تسکین فقط می‌توانند به داروهای استروئیدی تکیه کنند، اما استروئیدها نمی‌توانند جلوی پیشرفت بیماری به اندام‌ها را بگیرند. در مراحل بعدی بیماری، دستگاه گوارش، ریه‌ها، قلب، کلیه‌ها و سایر اندام‌ها از کار می‌افتند.

برای جینگ مقادیر زیادی داروهای استروئیدی برای ادامه زندگی تجویز شد. او مجبور بود هر روز ۱۰ قرص مصرف کند. مصرف استروئیدها به مدت طولانی بسیار آسیب زننده هستند و بدنش متورم شد. چهره‌اش چنان متورم شده بود که قابل شناسایی نبود. کسی چه می‌داند مادرش چند بار پنهانی گریه کرده است. زن سالخورده خودش دچار مشکلات سلامتی زیادی بود که منجر به ایجاد اضطراب‌های طولانی‌مدتی در او شده بود و مرتباًبا من تماس می‌گرفت تا از سرنوشتش ابراز ناراحتی کند.

هرگز صحبت درباره فالون دافا با این مادر و دختر را متوقف نکردم. به آنها دی‌وی‌دی و مطالب دیگر زیادی دادم. حتی کتاب‌هایی در زمینه آموزه‌ها به آنها نشان دادم. اما هر دوی آنها گفتند که فقط به علم و پزشکی اعتقاد دارند. پزشکان نتوانستند جینگ را نجات دهند و آنها همه امید خود را از دست دادند.

دوباره از جینگ خواستم که فالون دافا را تمرین کند. به او درباره شی که به بیماری خودایمنی مبتلا بود نیز گفتم اما پس از تمرین دافا خیلی زود بهبود یافت. جینگ هنوز شک داشت. او از من خواست شماره تلفن شی را به او بدهم و گفت می‌خواهد خودش از شی بپرسد.

شی با صبر و حوصله درباره تغییراتی را که پس از شروع تمرین تجربه کرد، به جینگ گفت. جینگ گرچه کاملاً قانع نشده بود، اما تصمیم گرفت آن را امتحان کند. من کتاب جوآن فالون، سخنرانی‌های ضبط شده استاد و یک نوار تمرین را به او دادم. به این ترتیب، جینگ شروع به تمرین فالون دافا کرد.

وقتی جینگ شروع به انجام تمرینات کرد، آنقدر درد داشت که نمی‌توانست بدون تکان‌خوردن بایستد. اما دندان‌هایش را به هم فشار می‌داد و مقاومت می‌کرد. وقتی درد غیرقابل تحمل بود، چند قرص می‌خورد و سپس به تمرینات ادامه می‌داد. او به من گفت: «من خمیازه می‌کشم، آبریزش بینی دارم و هر وقت تمرین می‌کنم از شدت عرق‌ خیس می‌شوم.» به او اطمینان دادم که این چیزخوبی است و استاد بدنش را تنظیم می‌کنند.

در مدت کوتاهی، جینگ تحول بزرگی را پشت سر گذاشت. تورم او فروکش کرد و بدنش به حالت عادی بازگشت. او گفت: «وقتی بیمار بودم هرگز عرق نمی‌کردم. اکنون، بعد از انجام تمرینات، احساس می‌کنم تمام منافذ عرقم باز هستند و بدنم آرامش دارد.» در حال حاضر جینگ مشتاق انجام تمرینات است.

در گذشته میزان تری‌گلیسیرید او زیاد بود. اخیراً، تحت معاینه بدنی قرار گرفت و به او گفتند که همه چیز طبیعی است. او با خوشحالی به من گفت: «نه تنها می‌توانم راه بروم، بلکه اکنون می‌توانم بدوم! همچنین می‌توانم هر کار دیگری را انجام دهم. روزی دیگر، کل روز را در محل کارم مشغول بودم. بعد از کار، حتی ماشینم را تمیز کردم.» این در گذشته غیرممکن بود.

من واقعاً برای جینگ خوشحالم. به او گفتم که بیشتر اوقات آموزه‌های فالون دافا را مطالعه کرده و برای بهبود ویژگی‌های اخلاقی‌اش تلاش کند. جینگ وقت زیادی را صرف انجام تمرینات می‌کند اما اغلب آموزه‌ها را مطالعه نمی‌کند. اما، استاد اقدام به مراقبت از او کرده‌اند.

فالون دافا راهی حاکی از پارسایی و پاکدامنی است که هم ذهن و هم بدن را تزکیه می‌کند. دافا به لحاظ پزشکی معجزات زیادی خلق کرده است. ماجراهای شی و جینگ فقط دو نمونه از آنها هستند.

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان مقاله اصلی و لینکش الزامی است.