(Minghui.org) استاد لی هُنگجی ، بنیانگذار فالون دافا بیان کردند:
«اين طرح فالون مينياتور جهان است و در تمامي بُعدهاي ديگر نيز، شكلهاي هستي و فرآيندهاي تکامل خود را دارد، به همين جهت آنرا يك دنيا مينامم. » ( جوآن فالون، سُخنرانی اول)
استاد همچنین به ما گفتهاند: «زمین و آسمان در این سفر با شما هستند.» ( کمک به فا، هنگ یین)
زمانی که این قسمت از فا را میخواندم، به چیزهای بیشتری آگاه شدم. استاد به تمرینکنندگان فالون دافا همه چیز دادهاند، اما بستگی به ما دارد که بخواهیم از آنها استفاده کنیم یا نه. اگر به وضعیتها و موقعیتها با عقاید و تصورات بشری نگاه کنیم قادر به استفاده از تمامی تواناییها و استعدادها نخواهیم بود. معجزهها فقط زمانی روی میدهند که کارها را بدون وابستگی انجام دهیم.
باز کردن دریچه تخلیه آب
در ماه اوت سال گذشته، روزی من و همکارانم رفتیم تا گرفتگی دریچه تخلیه آب منتهی به لوله ناودان در ساختمان دو طبقهایی را باز کنیم. روی پشت بام دریچه تخلیه آب بود که آب جمعشده روی پشتبام را به ناودانی هدایت میکرد و از مسیر ناودان به پایین تخلیه میشد. این دریچه دچار گرفتگی شده بود، که همین باعث راکد ماندن مقدار زیادی آب روی پشت بام شده بود. زمانی که دستم را در دریچه فرو کردم، احساس کردم چیزی مثل یک تکه سنگ آن را مسدود کرده است. از یک تکه لوله کوچکتری برای هل دادن آن سنگ استفاده کردم اما مؤثر نبود.
همکارم مرد جوان متشخصی به نام نیان بود. او تمرینکننده فالون دافا نبود، اما ما اغلب درباره دافا و تکرار عبارت «فالون دافا خوب است» صحبت میکردیم. او آن تکه سنگ را درست همانطوریکه من فشار داده بودم هل داد. تکه سنگ تکان خورد و کل آب تخلیه شد!
در راه بازگشت به خانه، به من گفت همانطوری که آن تکه سنگ را هل میداده، عبارت «فالون دافا خوب است» را تکرار میکرده، بنابراین استاد لی به ما کمک کردند.
حتی مردم عادی به فا اعتبار میبخشند. ما بهعنوان تمرینکنندگان دافا حتی باید بهتر عمل کنیم.
باطومهای الکتریکی برق نداشتند
در اواخر سال 2000 در اردوگاه کار اجباری بازداشت شده بودم. روزی، نگهبانی ما را صدا زد که برای «آموزش» به طبقه دوم برویم. زمانی که او نامم را صدا زد تا بایستم، با صدای بلند«لون یو» بخش آغازین جوآن فالون را خواندم، و همه افراد با هم شروع به تکرار آن کردند. نگهبان کاملاً شوکه شده و خودش را باخته بود. او فقط همانطوری که ما آن بخش را تمام میکردیم آن را گوش میکرد.
سپس دوباره «لون یو» را با صدای بلند خواندم. نگهبان سرانجام فهمید که چه اتفاقی در حال وقوع است. او به سمت من آمد و به صورتم سیلی زد. چیزی نگفتم، اما بسیاری از همتمرینکنندگان با صدای بلند گفتند: «چرا او را میزنی؟» سپس پنج یا شش نگهبان دیگر هم آمدند و مرا به اتاقی بردند. خیلی آرام بودم و اصلاً نمیترسیدم. نگهبانان قصد داشتند با باطوم الکتریکی به من شوک اعمال کنند. سپس از یکی از نگهبانان شنیدم که میگفت: «خیلی عجیب است، همین دیروز آن را شارژ کرده بودم. چرا کار نمیکند؟» سپس باطوم الکتریکی دیگری را آوردند، اما آن هم کار نمیکرد.
در آن لحظه هیچ ترسی نداشتم. بعداً فهمیدم که استاد از من محافظت کردند چرا که افکار درست قوی داشتم.
اعتصاب غذا به مدت یازده روز
در حوالی سال نوی چینی در سال 2001، هفت یا هشت تمرینکننده دافا در اردوگاه کار اجباری برای مقاومت در برابر قساوت پلیس اعتصاب غذا کردند. به مدت یازده روز نه چیزی خوردم نه چیزی نوشیدم حتی دندانهایم را هم مسواک نکردم. در آن زمان دو بار تحت شکنجه خوراندن اجباری قرار گرفتم. در روز سوم احساس خیلی بدی داشتم، در روز پنجم و ششم، خیلی احساس تشنگی میکردم. اما با رها کردن وابستگیام به تشنگی از عهده این کار بر آمدم. همچنین فهمیدم که غذا برای بدن شخص امیال قوی ایجاد میکند، برخی از اوقات ذهن شخص در صورتی که غذا نخورد بیشتر شفاف و معقول میشود.
در روز نهم، پزشکی آمد و به من گفت مردها فقط میتواند هفت روز بدون آب و غذا دوام بیاورند و زنها هشت روز میتوانند تحمل کنند. پوست و استخوان شده بودم. آنها سعیکردند مرا تحت خوراندن اجباری قرار دهند، اما غذا نمیتوانست به لوله غذا وارد شود و از لوله بیرون میزد. روز یازدهم، مربی زندان، جانگ به من گفت که به دفترش بروم و از من پرسید آیا میخواهم به اعتصاب غذا ادامه دهم، پاسخ دادم:«نه فقط میخواستم نشانتان دهم که دافا فوقطبیعی است.» او از این که میدید بعد از یازده روز بدون غذا و آشامیدنی هنوز حالت طبیعی دارم حیرت زده بود. او به من سیبی داد، آن را گرفتم و بلافاصله آن را خوردم.
زمانی که به سلول برمیگشتم، سرپرست به من گفت: «مدت زیادی است که چیزی نخوردهای، بایستی اول کمی فرنی رقیق بخوری.» اصلاً به گفته او توجهی نکردم و هیچ مسئلهای هم نداشتم.
از طریق این رویدادها فهمیدم که بهعنوان تمرینکنندگان دافا، عقاید و تصورات بشری دائماً مانعی برای ما میشوند.
استاد بیان کردند:
«میتوانید به هر ارتفاع معنوی که میخواهید برسید، اگر شهامت آن را داشته باشید!»( آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2019)
دافا بیکران است. تا زمانیکه شهامت داشته باشیم، توانایی و استعداد و خرد انجام کارها را خواهیم داشت، باید تصوراتمان را عوض کنیم. نمیتوانیم دائماً خودمان را به علت شک و تردید در تواناییهایمان محدود کنیم. همۀ چیزهای موجودات خدایی را داریم. واقعاً میتوانیم به هر دستاوردی برسیم. برای مثال، زمانی که میخواهیم مقاله بنویسیم، در حین نوشتن خرد بیشتر و بیشتری خواهیم داشت. زمانی که میخواهیم حقایق را آشکار کنیم، در صحبت با مردم بهتر و بهتر میشویم. خود واقعیمان همه چیزی است که نیاز داریم، اما با عقاید و تصورات بشری که در سالهای زندگیمان شکل گرفته است مسدود و محدود شدهایم. زمانی که این تصورات را رها میکنیم، هر چیزی که به آن نیاز داریم بصورت طبیعی ظاهر میشود.
این فقط درک شخصی من بود . لطفاً به هر مطلب نامناسبی اشاره کنید.
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. هنگام چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری، لطفا عنوان اصلی و لینک مقاله را ذکر کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود