(Minghui.org) اخیراً چند نفر از تمرینکنندگان فالون دافا در منطقه ما دستگیر شدند و خانههایشان غارت شد. همه آنها یک چیز مشترک داشتند: آنها کارهایی را در مقیاس وسیع انجام میدادند. یا آنها محلهای بزرگ و جامع تولید مطالب را اداره میکردند یا گروههای بزرگ مطالعه فا را سازماندهی میکردند.
سایر تمرینکنندگان گفتند: « تمرینکنندگانی که این بار مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند در مناطق محلی خود تکیهگاه اصلی [سایر تمرینکنندگان] بودند.» هرکدام از آنها یک تمرینکننده عالی است، پس چرا مورد آزار و شکنجه قرار گرفتند؟ با نگاهی به آنچه که از منظر تزکیه اتفاق افتاده است، احساس میکنم تکیهکردن یکی از دلایل اصلی آن بوده است.
تکیه کردن میتواند مضر باشد
خانم لی نه تنها خودش مطالب را تولید میکرد، بلکه از چند تمرینکننده نیز مطالب دریافت میکرد. با گذشت زمان، محل بزرگ و جامعی برای تولید مطالب در خانهاش شکل گرفت. بسیاری از تمرینکنندگان او را میشناختند. آنها همچنین میدانستند که او توانایی زیادی در اداره امور دارد و می تواند مطالب را بهسرعت برای توزیع انتقال دهد. محتوای مطالبی که تولید میکرد خوب بود و مقادیر زیادی تولید میکرد. او بهراحتی میتوانست نیازهای تمرینکنندگان را برآورده کند.
احساس کردم که سایر تمرینکنندگان میبایست سعی میکردند مسیرهای تأمین مطالب خودشان را جستجو میکردند تا از این طریق بار او را کم کنند.
حدود دو ماه قبل از دستگیریاش، متوجه شدم که جوآن فالون هنگام مطالعه فا از دستش افتاد زیرا خسته شده است. وقتی زمان فرستادن افکار درست بود، او در عمود نگه داشتن کف دست خود مشکل داشت. چندین بار بهآرامی به او یادآوری کردم. در نهایت به جای اینکه خودم به آن اشاره کنم، سرانجام از تمرینکنندگان نزدیک او خواستم که به او یادآوری کنند. خودخواهی، احساسات و عقاید و تصورات بشریام درباره اینکه «اگر مدام به او تذکر دهم، او گوش نخواهد داد» مرا متوقف کرد و به او آسیب رساند.
چند تمرینکننده از خانم لین [تمرین کننده دوم] تعریف و تمجید کردند و گفتند: «او بسیار شایسته است و هیچ اثری از خودخواهی ندارد.» فداکار بودن قطعاً چیز خوبی است. اما توانابودن فقط یک جلوه سطحی از تزکیۀ فرد است. تزکیه با توجه به میزان انجام کار شما سنجیده نمیشود، بلکه با سطح شینشینگ شما سنجیده میشود. تمرینکنندگان اطراف خانم لین به شایستگی او غبطه میخوردند و احساس میکردند از او فرومایهترند.
هر چه تمرینکنندگان بیشتری برای تهیه مطالب به او مراجعه میکردند، مطالب بیشتری باید تهیه میکرد و دستگاههای بیشتری را نیز باید راهاندازی میکرد. افکار او بسیار ساده بود: اگر دستگاههای بیشتری در دست داشته باشم، حتی اگر یکی از آنها از کار بیفتد، بقیه هنوز کار میکنند.» او مطمئن میشد که به تعداد کافی دستگاه آمادهبهکار دارد تا بازده کار تضمین شود.
او مطالب را در کیسههای بزرگ قرار میداد. صرفنظر از اینکه تمرینکنندگان چه تعداد مطلب میخواستند، همیشه سعی میکرد نیازهای آنها را برآورده کند. تمرینکنندهای اظهار داشت: «او بسیار فداکار و به ندرت به فکر خودش بود. اما بیش از حد مشغول شده بود. به همین دلیل، وضعیت تزکیهاش نزولی شد.»
پس از دستگیری و آزادیاش، به محض اینكه شروع به فرستادن افكار درست میكرد، چشمانش بسته میشد. او به یک طرف خم میشد و نمیتوانست کف دست خود را به حالت عمود نگه دارد. ما راههای زیادی برای کمک به او ارائه دادیم، اما بیفایده بود.
تکیه کردن و وابسته بودن مضر است
خانم لی کارهای زیادی را انجام میداد، او مطالب را به شهرستانها میرساند و با تمرینکنندگان سابق تماس میگرفت و آنها را به ادامه تمرین تشویق میکرد. وی همچنین محلهای جدید مطالعه فا را راهاندازی و نگهداری میکرد. از آنجا که او بهطور شبانهروزی کار میکرد، مطالب زیادی در خانهاش جمع شده بود.
وقتی به رختخواب میرفت، فقط روی کاناپه میخوابید. هنگامی که کارهای زیادی برای رسیدگی داشت، از هر کسی که در خانهاش بود میخواست تا به او کمک کند.
ازآنجاکه او همه جوانب کارها را انجام میداد، تمرینکنندگان اطرافش تحت تأثیر هالۀ او بودند. نکته منفی این بود که او مانع توانایی سایر تمرینکنندگان برای تزکیه و پیشرفت شد. زیرا او مسئول همه چیزهایی بود که بهطور فزایندهای به او وابسته بودند. با گذشت زمان این یک تأثیر منفی بهجا گذاشت.
وقتی یک روز به خانهاش رفتم، او تازه به خانه آمده بود و قصد داشت ناهار بخورد. تمرینکنندهای آمد تا تعدادی از مطالب را ببرد. خانم لی گفت: «ببین، از زمانی که برای خوردن غذا نشستم، سه گروه از تمرینکنندگان برای گرفتن مطالب آمدند.»
یکبار خانم لین [تمرینکننده دوم] از من خواست برای ناهار بمانم. او خورش کدو تنبل با سیب درست کرده بود. کنجکاو شدم و پرسیدم این چه نوع غذایی است؟ او گفت که این دو چیز را با هم ترکیب کرده است زیرا کدو تنبل را مانند برنج و سیب را بهعنوان میوه خود درنظرمیگرفت. او برای صرفهجویی در وقت، هر دو را در یک وعده مخلوط کرده بود.
برایش ناراحت شدم. برای برآورده کردن درخواست تمرینکنندگان برای تهیه مطالب، وقت تهیه غذا را نداشت. گاهی اوقات پس از فرستادن افکار درست در نیمه شب به تولید مطالب ادامه میداد. او بهطور خستگیناپذیری کار میکرد.
کار سخت خانم لین، کار را برای تمرینکنندگانی که به دنبال مطالب میآمدند آسان کرده بود. اما آیا ما مجبور نبودیم هزینه زیادی برای خودخواهی خود بپردازیم؟ وابستگی ما باعث شد که سایر تمرینکنندگان در اداره کردن خیلی چیزها گیر کنند و آنها به تدریج تزکیه را کنار بگذارند.
آقای هه یک تمرینکننده درستکار است. گاهی اوقات 14 تا 15 تمرینکننده برای مطالعه فا در خانهاش دور هم جمع میشدند.
بیشتر تمرینکنندگان احساس می کردند که افکار درست او قوی است. اما آیا در پشت این فکر احساس نمیکردند که مکان او برای مطالعه فا امن است؟ آیا این وابستگی نبود؟ وقتی چند تمرینکننده دور هم جمع میشوند، دوست دارند گپ بزنند. برخی از تمرینکنندگان بدون توجه به تزکیه گفتار خود صحبت میکردند. آنها پس از مطالعه فا هنوز در نزدیکی ورودی ساختمان آقای هه جمع میشدند و گپ میزدند. آنها به ایمنی سایر تمرینکنندگان یا محافظت از محل مطالعه فا توجهی نداشتند.
پیشنهاد کردم که آقای هه گروه را به دو قسمت تقسیم کند و مانع افراد از گفتگو درباره موضوعات مردم عادی شود. او با من موافقت نکرد و فکر کرد که به او میگویم بعضیها را بیرون کند. منظورم را توضیح دادم، منظورم این بود که بپرسد آیا تمرینکنندهای مایل است محل جدیدی برای مطالعه فا راهاندازی کند و برخی افراد به آنجا بروند. او گفت: «مشکلی وجود ندارد، آن را رها کن.» پس از دستگیریاش، محلی که اداره میکرد تعطیل شد. شنیدم کسی محل جدیدی راهاندازی کرده است. برخی از اعضای قدیمی آن گروه مطالعه از پیوستن به هر گروه مطالعهای هراس داشتند و در خانه مطالعه میکردند.
منیت و لجبازی قدرتمند
یک بار به خانم لی گفتم: «واقعاً امیدوارم که بتوانی کمی استراحت کنی. این بدان معنا نیست که باید استراحت کنی، بلکه باید وقت بگذاری تا ذهن خود را آرام کنی و به معنای تزکیه فکر کنی. آیا انجام کارها تزکیه است؟ تمرینکننده بودن یعنی چه؟ مسئولیتهای مرید دوره دافای دوره اصلاح فا چیست؟ چگونه میتوان گام پایانی تزکیه خود را به خوبی طی کرد؟»
او سرش را تکان داد و گفت: «اگر من این کارها را انجام نمیدادم، چه کسی انجام میداد؟» میدانستم که تعداد کمی از تمرینکنندگان در منطقه ما به اندازه او صلاحیت دارند. اما بهتر نیست به دیگران اجازه داد برخی از کارهای او را انجام دهند؟
هنگامی که این خودخواهی شکل گرفت، تمرینکنندگان اطرافش نمیتوانستند برای او دلیل و منطق بیاورند. او نه تنها گوش نمیداد، بلکه با بهانههای مختلف از خودش محافظت میکرد. او انگشتش را به سمت آنها نشانه گرفت. از آنها انتقاد کرد و گفت که آنها مواد بدی را به میدان بعدی او اضافه میکنند. طولی نکشید که کاملاً از گوش دادن به گفتههایشان امتناع کرد.
یک بار از خانم لین [تمرین کننده دوم] پرسیدم: «آیا تا به حال از پذیرش شخصی که برای گرفتن مطالب به تو مراجعه کرده است خودداری کردهاید؟» او پاسخ داد: «نه، چگونه میتوانستم؟ همه ما تمرینکننده هستیم. وقتی تمرینکنندهای چیزی میخواهد، البته که باید کمک کنم.»
فکر کردم: «درست است، شما قدم به جلو گذاشتی. اما تا به حال فکر کردهای که آیا خودت بهتنهایی میتوانی از این همه دستگاه مراقبت کنی؟ آیا تزکیه شما به اندازه کافی محکم است؟ اگر نتوانی، پس چگونه میتوانی از کمیت و کیفیت مواد اطمینان حاصل کنی؟»
گاهی اوقات میدیدم که برای جلب رضایت و برآورده کردن درخواستهای تمرینکنندگان در تقلا است. درک میکردم که رد کردن درخواست آنها سخت است، خصوصاً وقتی بهیاد میآوری که هدف ما نجات مردم است. احساس کردم باید مطمئن شد که فرد وقت و انرژی کافی برای اداره امور را دارد. وابسته بودن و تکیه کردن به دیگران، هر دو وابستگی به احساسات هستند. استاد بیان کردند:
«اگر آن یک احساس بشری باشد، پس بِی (رحمت) نیست.» (آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۰۴ غرب آمریکا)
وقتی شخصی وابستگی داشته باشد، ممکن است دچار تعارض شود. وقتی کسی وابستگی داشته باشد، هنوز احساسات دارد. وقتی فرد احساسات دارد، رد کردن خواستههای دیگران برایش آسان نیست.
خانم لین چندین بار زندانی شد. او همچنین به لجبازی مشهور بود. به محض بیرون آمدن از زندان، میخواست عقبافتادگی را جبران کند.
در ابتدا، پس از بحث و گفتگو میخواستیم به او اجازه بدهیم خود را آرام کند و قبل از نگرانی در مورد راهاندازی مجدد دستگاهها، برای مدتی ذهن خود را روی مطالعه فا متمرکز کند، تا زمانی که شینشینگش بهبود یابد. اما فقط در عرض چند روز، او دستگاهها را گرفت. خیلی زود خانه او به یک مرکز تولید مطالب در ابعاد کوچک تبدیل شد. سایر تمرینکنندگان نیز با او صحبت کردند، اما او گوش نداد. منطق او این بود: آنچه شما گفتید همگی منطقی است، با این حال، من خودم را تغییر نمیدهم. وابستگی او به منیت بسیار شدید بود.
وابستگی به تکیه کردن میتواند وابستگیهای دیگری را ایجاد کند
وابستگی به تکیه کردن میتواند وابستگیهای دیگر و عمدتاً کینه ایجاد کند. خانم لی با افزایش حجم کارش، احساس کرد بیشتر و بیشتر تحت فشار است. او در تبادل تجربه خود، رنجش زیادی ابراز کرد. اگر کسی یا چیزی با او موافق نبود، شکایت میکرد.
فکر کردم «اگر من جای او بودمچه کار میکردم؟» اگر همیشه میتوانستم هرکسی را که برای تهیه مطالب میآمد تأمین کنم، آیا ذهنیت خودنمایی و شوق و اشتیاق بیش ازحد در من شکل نمیگرفت؟ آیا وقتی مطالب بهموقع یا به میزان کافی به من تحویل داده نمیشد، نگران می شدم؟ آیا وقتی مطالب زیادی در دسترس بود، نگران میشدم؟ وقتی واقعاً به درون نگاه کردم، وابستگیهای زیادی را شناسایی کردم.
همچنین فهمیدم که آقای تان [یک تمرین کننده دیگر] رنجش دارد. او از سایر تمرینکنندگان شکایت میکرد که به جای اینکه خودشان به امور رسیدگی کنند، از او میخواهند که این کار یا آن کار را انجام دهد. اما او تمایلی نداشت که آنها را از وابستگیهایشان آگاه کند، بنابراین همچنان به کارها رسیدگی کرد. آیا این میتواند به نتیجه خوبی منجر شود؟
شخصاً احساس نمیکنم کسی را مجبور به انجام کاری کردن مطابق با فا باشد. میخواستم از او بپرسم آیا گفتن «نمیتوانم این کار را انجام دهم» اینقدر سخت است؟ یا «الان با چیزهای دیگر خیلی گره خوردهام. آیا میتوانید از شخص دیگری درخواست کنید؟» یا «آیا میتوانید چند روز صبر کنید؟ میخواهم اول کارهای موجود را تمام کنم.» آن دسته از تمرینکنندگانی که وظایف را تقسیم کردهاند، آیا با سایر تمرینکنندگان مشورت کردهاید و پرسیدهاید «آیا وقت دارید این کار را انجام دهید؟»
تمرینکنندهای را تشویق کردم که یک دستگاه اضافی تهیه کند. فکر کردم اگر یکی خراب شد، او هنوز یک دستگاه «پشتیبان» خواهد داشت. اما او بلافاصله پیشنهادم را رد کرد. او گفت که شینشینگش در این حد و اندازه نیست. چیز دیگری نگفتم. او اخیراً گفت،«از آنجا که شینشینگم بهبود یافته است، دستگاه دیگری را خریداری کردم.» خیلی برایش احساس خوشحالی کردم. استاد بیان کردند:
«در رابطه با آن حقیقت، بعضیها ممکن است آن را به یک باره بفهمند، درحالی که دیگران ممکن است بهتدریج به آن آگاه شوند یا آن را بفهمند. آیا این اهمیتی دارد که شخص چگونه به آن آگاه میشود؟ بهتر است آن را یکباره بفهمد، اما این نیز خوب است که به تدریج به آن آگاه شود. آیا در هر دو حالت، او به آن روشنبین نمیشود هر دو روشنبینی هستند، درنتیجه هیچ یک از آنها اشتباه نیست». (سخنرانی نهم، جوآن فالون)
نتیجه
شناسایی وابستگیهایمان آسان است، اما گاهی اوقات یافتن عقاید و تصوراتی که باعث ایجاد آنها میشوند کار آسانی نیست. ازبین بردن عقیده و تصور موجود در پشت آن حتی دشوارتر است. گاهی اوقات اینگونه نیست که واقعاً نمیتوانیم، بلکه بهطور صادقانه نمیخواهیم رشد کنیم و آن وابستگی را از بین ببریم. استاد بیان کردند،
«فقط اینگونه عمل کردن، تزکیه واقعی است.» (تزکیه راسخ، از هنگ یین)
اگر سالها پیش، هرکدام از ما قدم جلو گذاشته بودیم و محلهای تولید مطالب خانگی خودمان را راهاندازی میکردیم، فشار بر کسانی که این کار را انجام میدادند کمتر بود. دیگر نیازی به محلهای بزرگ تولید مطالب نبود. همچنین فقط تعداد معدودی از افراد به شدت درگیر انجام امور مرتبط نمیشدند. اگر وابستگی به تکیه کردن نداشتیم، چگونه نیروهای کهن میتوانستند از آن برای آزار و شکنجه ما استفاده کنند؟
هر یک از وابستگیهای ما یک دیوار و یک کوه است. فقط وقتی به موفقیت دست مییابیم، میتوانیم آسمان بیکران را ببینیم، درغیر اینصورت آنها راه ما را میبندند. این فقط یک وابستگی است. همچنین حسادت، ذهنیت خودنمایی، وابستگی به انجام کارها، غرور و غیره وجود دارد. همه آنها مضر هستند. هرچقدر از این وابستگیها هنوز در خود نگه داشته باشیم، به همان میزان تزکیه ما دشوار خواهد شد.
احساس میکنم باید خود را بررسی کنیم و ببینیم آیا وابستگی به تکیه کردن به دیگران را داریم یا خیر. لطفاً به موارد نامناسب اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود