(Minghui.org) درود استاد گرامی و سایر هم‌تمرین‌کنندگان:

من از سال ۲۰۱۴ در رسانه‌ کار کردم. بیش از ۶ سال گذشته است که مدت زیادی نیست، اما به من این امکان را داده است که قدرت دافا را تجربه کنم.

تزکیه و بهبود در کار

در طی سال‌های گذشته که در رسانه کار کردم تغییرات زیادی کرده‌ام. مطالعه روزانه گروهی فا و فضای رسانه‌ای به من کمک زیادی کرده است. به من این امکان را داده است که درک جدیدی از فا پیدا کنم.

وقتی برای اولین بار در اینجا در تلویزیون ان‌تی‌دی چینی کارآموزی کردم، زمان زیادی را صرف صحبت از طریق تلفن با دوستم می‌کردم. من ۶ ماه کارآموز بودم. کارآموز خوبی نبودم. در طی چند ماه اول از یادگیری و کار، مدت زیادی طول می‌کشید تا کارم را به اتمام برسانم. اکنون، می‌توانم آن را در کمترین زمان به پایان برسانم.

در دوران کارآموزی در دفتر کار احساس کسالت و بی‌قراری می‌کردم. لباس نامرتب می‌پوشیدم و اشتباهات زیادی مرتکب می‌شدم. اولین وظیفه من ویرایش ویدئو در بخش اخبار چین برای ان‌تی‌دی بود. باید از ابتدا یاد می‌گرفتم. برخی از تمرین‌کنندگان گفتند که من نمی‌توانم مدت طولانی اینجا بمانم و نمی‌توانم خوب کار کنم.

خوشبختانه، بخش اخبار ان‌تی‌دی مطالعه روزانه گروهی فا دارد. در این مدت برنامه کاری رسانه از ۵ روز به ۶ روز تغییر کرد. بنابراین بخش خبری ان‌تی‌دی شنبه‌ها کار می‌کند.

وقتی سعی می‌کردم در محیط تزکیه جا بیفتم، خودم را در حال تغییر دیدم، شاید به این دلیل که می‌خواستم به‌خوبی کار کنم. با تغییر ذهنیتم، محیط پیرامونم شروع به تغییر کرد. کم کم در کارم بهتر شدم. تمرین‌کنندگان در تیم با صبر و حوصله به من آموزش می‌دادند و کمک می‌کردند. سعی کردم بعد از ویرایش اولیه فیلم برخی از عناصر طراحی را اضافه کنم.

می‌دانستم که اصول اولیه را نمی‌دانم، بنابراین باید بیشتر کار می‌کردم. در اوقات فراغتم، اطلاعات مربوط به ویدئو را بسیار مطالعه می‌کردم. به نظرم، اگر رسانه ما بخواهد حرفه‌ای باشد، قبل از هر چیز، تمرین‌کنندگان رسانه باید حرفه‌ای شوند. سرپرستم فرصت‌های زیادی به من داد تا چیزهای جدید را امتحان کنم. احساس کردم به‌دلیل تجربه عملی سریعاً پیشرفت کردم. من شروع به آموزش دیگران کردم. بعداً، در زمینه فیلم‌های تبلیغاتی، داستان‌های بلند، موسیقی فیلم، بسته‌بندی، طراحی‌ها و غیره کار انجام دادم. وقتی ذهنیت درستی دارم، می‌دانم که همه این پیشرفت ها به‌خاطر خردی است که از فا به دست آوردم نه به دلیل هوش من.

استاد بیان کردند:

«بنابراین به عبارت دیگر هر حوزه‌ای که ممکن است در آن باشید، زمانی که قادرید مهارت‌هایتان را رشد دهید، آن انعکاسی از پیشرفت پیوسته‌ شما در صعود از نظر قلمرو است. و مردم می‌توانند ببینند که شما فرد خوبی هستید و کسی که قلب و ذهن خودش را تزکیه می‌کند. از نقطه نظر موجودات بشری، شما در حال یک انسان خوب شدن هستید. در نتیجه‌ مطالعه‌ فا و تزکیه درون خود، بهتر و بهتر عمل می‌کنید، و خدایان خردی را که شایسته‌ آن هستید به شما اعطا می‌کنند و به شما الهام می‌دهند به‌طوری که درحالی که مطالعه می‌کنید به چیزهای بسیاری پی ببرید، چیزهای بهتری بیافرینید، مهارت خود را رشد دهید، و به ماوراء برسید.» (آموزش‌ها در کنفرانس در لس آنجلس)

رشد رسانه قدرت دافا را نشان می‌دهد

در طی مرحله اولیه شکل‌گیری تلویزیون ان‌تی‌دی، نظرات بسیاری از تمرین‌کنندگان را نیز درباره رسانه‌مان می‌شنیدم، ازجمله: «این منطقی نیست»، یا «مناسب نیست.» با گذشت زمان، همانطور که رشد می‌کردیم، برخی از تمرین‌کنندگان در رسانه فکر می‌کردند که تغییرات ما باید خیلی بزرگ باشد، یا نحوه اداره کارهای رسانه را دوست نداشتند، یا به وظیفه تعیین‌شده برای آنها علاقه نداشتند و غیره. آنها رسانه را ترک کردند. چه تأسف بار!

در واقع، فهمیدم که اغلب اینگونه نیست که مدیریت طرح و برنامه‌ای نداشته است یا اینکه برنامه‌ریزی بدی انجام شده باشد. به‌عنوان مثال، در بخش اخبار ان‌تی‌دی، تغییرات سریع‌تر از برنامه‌های ما اتفاق می‌افتد. هر زمان اخبار منتشر می‌شود، واحد خبری اخبار مربوطه را دنبال کرده و گزارش می‌کند و راهی برای روشنگری حقیقت پیدا می‌کند. بنابراین، تمرین‌کنندگان موظف هستند سریع عمل کنند، ایده‌هایی را ارائه دهند و حتی برای تحقق آن اضافه‌کاری کنند.

من و سرپرستم در سال ۲۰۱۸ شروع به کار در ان‌تی‌دی کردیم. در آن زمان ، فقط ۳ نفر در تیم بودند: سرپرستم، من به‌عنوان تدوینگر فیلم و یک کارآموز که همچنین داوطلب در بخش میان‌برنامه‌های روشنگری حقیقت ننُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست بود. در ابتدا، با تیم دیجیتال اپک تایمز کار کردیم. آغاز کار همیشه سخت‌ترین مرحله است. ما با یک فیلم ۵ دقیقه‌ای در روز، سپس فیلمی طولانی‌تر، و سپس با تمرین‌کنندگان مجری جلوی دوربین شروع به کار کردیم.

در طول این چند سال در ان‌تی‌دی، من با اولین سناریو‌های بسیاری از برنامه‌های تلویزیونی کار کردم. ساختار نمایش را ارائه می‌دادم، سرپرستم آن را ویرایش می‌کرد، سپس آنها را به اعضای تیم می‌داد، یا آنها را برای بهبود بیشتر به تیم دیگری می‌داد، و غیره. گاهی اوقات، نمی‌توانستم تحمل کنم وقتی خودم را می‌دیدم که به این سختی کار می‌کنم: چرا من همیشه سخت‌ترین مرحله، یعنی شروع کار را انجام می‌دهم؟ سپس از سخنان استاد استفاده می‌کردم تا به خودم پاسخ دهم: «سخت کارکردن بخشی از تزکیه شماست.» («آموزش فای بیستمین سالروز»، آموزش فا در کنفرانس جلد ۱۱)

به‌تدریج، با پیوستن سایر تمرین‌کنندگان، وضعیت ان‌تی‌دی بهتر ‌شد. اکنون، تیم تدوین به تنهایی تقریباً ۲۰ نفر به صورت تمام‌وقت و نیمه‌وقت و دوازده کارآموز دارد. طی دو سال، چند نمایش زنده و اخبار مختلف داشته‌ایم. ما در بخشی از ایالات متحده و اروپا تلویزیون کابلی داریم.

مطمئناً هنوز با الزامات استاد فاصله داشته و فضای زیادی برای پیشرفت داریم. اما دیدن اینکه ان‌تی‌دی در همین مدت کوتاه به این سرعت رشد کرده است شگفت‌آور است. من به‌عنوان شاگرد دافا درک می‌کنم که اگر با تمام وجود همکاری کنیم، تا زمانی که نیت خوبی داشته باشیم، با کمترین تجربه می‌توانیم موفق شویم. به این دلیل که ما فقط در سطح ظاهری همکاری می‌کنیم، این واقعاً کار استاد است. در این مدت، برنامه‌ریزی سرپرستان، همکاری بین بخش‌های مختلف و تلاش همه تمرین‌کنندگان درگیر شگفت‌انگیز بود.

استاد بیان کردند:

«گاهی اوقات وقتی شما افراد درباره‌‌‌‌‌‌‌‏ موضوعی فکر می‌‌‌‌‌‌‌‏کنید یک نوع عادت شکل می‌‌‌‌‌‌‌‏دهید-- "می‌‌‌‌‌‌‌‏خواهم چنین و چنان کار را انجام دهم… این‌‌‌‌‌‌‌‏طور قصد دارم این کار را انجام دهم… این‌‌‌‌‌‌‌‏طور قصد دارم آن کار را انجام دهم". خیلی روی آن تعمق می‌‌‌‌‌‌‌‏کنید و، خوب، تا نقطه‌‌‌‌‌‌‌‏ای که احساس می‌‌‌‌‌‌‌‏کنید تمام چیزها را به شکل رضایت‌‌‌‌‌‌‌‏بخشی پوشش داده‌‌‌‌‌‌‌‏اید. اما زمانی که می‌‌‌‌‌‌‌‏روید آن کار را انجام دهید، وضعیت‌‌‌‌‌‌‌‏های واقعی و حقیقی به هزار شکل می‌‌‌‌‌‌‌‏تواند تغییر کند و طرح‌‌‌‌‌‌‌‏ریزی شما در حقیقت عملی نمی‌‌‌‌‌‌‌‏شود(خنده). و وقتی که کار نمی‌‌‌‌‌‌‌‏کند، دوباره شروع می‌‌‌‌‌‌‌‏کنید درباره‌‌‌‌‌‌‌‏ آن به فکر بنشینید. به این شکل نباید کارها را انجام دهید. افکار درست داشته باشید! هر طور که فکر می‌‌‌‌‌‌‌‏کنید چیزی باید اداره شود، فقط به پیش بروید و آن را انجام دهید، و وقتی به مشکلات برمی‌‌‌‌‌‌‌‏خورید به‌طور طبیعی خواهید دانست که چطور آنها را حل کنید. اگر افکار درست‌‌‌‌‌‌‌‏تان قوی باشند، همه‌‌‌‌‌‌‌‏چیز به نرمی پیش می‌‌‌‌‌‌‌‏رود و تضمین می‌‌‌‌‌‌‌‏شود که به‌‌‌‌‌‌‌‏خوبی عمل خواهید کرد.» («آموزش و تشریح فا در کنفرانس فا در متروپولیتن نیویورک»، آموزش فا در کنفرانس، جلد سوم)

گسترش ظرفیت هماهنگی

با رشد ان‌تی‌دی، افراد بیشتری به آن پیوستند. سرپرستم از من خواست که مسئول تیم تدوین و کارهای هماهنگی باشم. اعضای تدوین اساساً جوان هستند، تازه‌واردانی که تازه از چین بیرون آمده‌اند. من هیچ تجربه‌ای در زمینه هماهنگی نداشتم. وقتی همه با هم کار می‌کنند، ما از یکدیگر یاد می‌گیریم. اما، مداخله‌هایی نیز خواهیم داشت.

یک روز صبح در حین مطالعه فا، سخنان استاد در «بردباری (رن) چیست؟» در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر را خواندم. اولین جمله این است: «بردباري کليد رشد شين‌شينگ شخص است.» ناگهان به ذهنم خطور كرد كه كليد بهبود شین‌شینگ، بردباری است. بلافاصله آزمون آمد.

یک روز در دفتر، تمرین‌کننده‌ای را دیدم که مشغول کار روی مدارک مهاجرت خود بود. برحسب اتفاق من نیز مشغول کار روی مدارک مهاجرت خودم بودم. این تمرین‌کننده مرا در حال آمدن دید، سپس از من پرسید مسئله‌ای خاص را چگونه مدیریت کردم. به تمرین‌كننده گفتم كه چه كرده‌ام. در حالی که صحبت می‌کردم، تمرین‌کننده مرد دیگری با صدای بلند گفت: «به حرف او گوش نده!» سپس گفت که موضوع مورد نظر باید به روش خاصی دیگری اداره شود، و غیره.

خیلی خجالت کشیدم. ناگهان سکوت سنگینی حکمفرما شد. هیچ‌کسی حرف نمی‌زد. نمی‌دانستم چگونه واکنش نشان دهم و به آن تمرین‌کننده گفتم: «شما باید به او گوش کنید، شاید من اشتباه می‌کنم.»

دوباره به صندلی‌ام برگشتم، لب‌هایم را گاز می‌گرفتم. در حالی که به صفحه نمایشگر خیره‌شدبودم، قلبم می‌تپید. فکر کردم که آن مرد تمرین‌کننده بی‌ادب است که اینگونه حرف می‌زند. صدایش خیلی بلند بود. سایر اعضای تیم در دفتر بودند. دیگران چگونه درباره من فکر می‌کنند؟ علاوه‌بر این، من سرپرست هستم. از نظر منطقی، فهمیدم که نگران‌شدن درباره نظر و انتقاد دیگران، حفظ آبرو و تکبری که به‌خاطر سرپرست‌بودن داشتم چیزهایی هستند که باید آنها را رها کنم. مهم نیست که حق با او است یا نه، یا چگونه صحبت می‌کند. اگر تحت تأثیر قرار می‌گیرم، باید آن را رها کنم.

بنابراین ، مدام فایی را که تازه یاد گرفتم تکرار می‌کردم: «بردباري کليد رشد شين‌شينگ شخص است.» («بردباری (رن) چیست؟»، نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر) تلاش می‌کردم برافروخته نشوم. همچنین می‌دانستم که باید بردبار باشم، بنابراین می‌توانستم پیشرفت کنم. این استاد بودند که به من کمک کردند تا پیشرفت کنم. ازآنجاکه به این سطح از فا روشن‌بین شده بودم، باید تحمل می‌کردم. حتی اگر احساس می‌کردم مورد بی‌انصافی قرار گرفته‌ام، باید بدون اشک‌ریختن و عصبانیت تحمل کنم.

تا ظهر سرجایم ماندم. بعد برای قدم‌زدن بیرون رفتم. هنگامی که از ساختمان بیرون آمدم، شروع به گریه کردم. فکر کردم به ناحق متهم شدم. شوهرم از من دلجویی کرد. او گفت: «باید شین‌شینگ خود را حفظ کنی. این فرصت (برای پیشرفت) را از دست ندهی.» سرم را تکان دادم و همزمان گریه می‌کردم. احساس بدبختی می‌کردم. بعد از گریه در کل استراحت ناهار، حالم بهتر شد و به کارم برگشتم. بعد از آن، این آزمایش را برای مادرم که او نیز تمرین‌کننده است، تعریف کردم. مادرم گفت که موجودی که احساس بدبختی می‌کند لایه نازکی است که توسط افکار و عقاید بشری شکل گرفته است؛ آن موجود به‌خاطر اینکه از طریق تزکیه ازبین رفت، بدبخت بود.

در یک آخر هفته موضوع را با همه به اشتراک گذاشتم، و آن تمرین‌کننده مرد پاسخ داد که قصد نداشت هیچ آسیبی وارد کند. او صرفاً فکر می‌کرد که روش بهتری در اداره امور دارد، بنابراین از دیگران خواست که به من گوش ندهند. به او گفتم، در آینده، اگر با شرایط مشابهی روبرو شود، آیا می‌تواند به شیوه مؤدبانه‌ای صحبت کند؟ پیشنهاد کردم که او می‌توانست بگوید: «شاید بتوانیم این کار را به روش دیگری هم انجام دهیم ...» گفتم، در غیر این صورت، به راحتی می‌تواند احساسات دیگران را جریحه‌دار کند. آن تمرین‌کننده پذیرفت. اما هنوز آزمایش من با او تمام نشده بود.

در یک موقعیت، لازم بود یک مرحله دیگر به کار تدوین‌مان اضافه کنیم. در تیمی دیگر تمرین‌کننده‌ای را می‌شناختم که بسیار باتجربه بود. بنابراین از آن تمرین‌کننده دعوت کردم تا به همه آموزش دهد. بعد از اینکه او همه چیز را با حوصله برای ما توضیح داد، من از این فرد آموزش‌دهنده تشکر کردم. دیگران نیز تشکر کردند. اما، آن تمرین‌کننده مرد ناگهان فریاد زد: «کارم تمومه!»، زیرا اکنون یک مرحله دیگر در این روند وجود دارد و اینکه این مرحله اضافه‌شده غیرطبیعی است. به خودم گفتم که اما این بهترین کاری است که می‌توانیم در این لحظه انجام دهیم.

همچنین نمی‌دانستم که تمرین‌کننده تیم دیگر درباره ما چه فکری می‌کرد؟ پس از یک آموزش طولانی، عبارت «کارم تمومه!»  متعاقب آن گفته می‌شود. پس از چنین توضیح مفصلی، این نظر منفی مطرح شد! چه نوع احساسات منفی در تیم ایجاد می‌کند؟ شاید بعضی از اعضای تیم فکر می‌کردند این آموزش عالی است، اما با شنیدن این حرف ممکن است نظرشان تغییر کند. هر چه بیشتر به این موضوع فکر می‌کردم عصبانیتم بیشتر می‌شد. فکر نمی‌کردم بتوانم این تمرین‌کننده را مدیریت کنم. با سرپرستم صحبت کردم و گفتم که دیگر نمی‌خواهم کار هماهنگی را انجام دهم.

بعد از اینکه تمام جزئیات به سرپرستم گفته شد، او همه را برای جلسه فراخواند. با توجه به وقوع این رویداد و رفتار بد این تمرین‌کننده مرد در گذشته، سرپرستم می‌خواست با بخش نیروی انسانی صحبت کرده و او را به جایگاه دیگری منتقل کند. اما، سایر اعضای دیگر تیم از من خواستند که نگذارم او برود. متعجب شدم! این تمرین‌کننده عادت‌های نادرست بسیاری داشت. چرا همه اینقدر او را دوست دارند؟ از خودم پرسیدم که آیا امکان دارد من اشتباه کرده باشم؟ آیا این من بودم که نمی‌توانستم دیگران را تحمل کنم؟ چرا همه سعی دارند او را نگه دارند؟ خواهش و التماس همه به من فضایی به‌عنوان ضربه‌گیر داد. شروع کردم به نگاه‌کردن به درون: چرا همیشه با او در جدال بودم؟

متوجه شدم که این ذهنیت را دارم که به دیگران تحقیر‌آمیز نگاه می‌کنم. من با برخی از رفتارهای او موافق نبودم. تصورات بدی درباره او داشتم. شاید، چون ذهنیت من بسیار قوی بود، او رفتارهای بد بیشتری را نشان می‌داد که من به آنها به دیده حقارت نگاه می‌کردم. سپس، حتی بیشتر از او بیزار می‌شدم. این یک دور باطل بود. این همان چیزی است که اهریمن می‌خواهد ببیند. ما به‌عنوان تمرین‌کننده باید بین خوب و بد تفاوت قائل شویم. فکر کردم که استاد قطعاً از من می‌خواهند از نظر هماهنگی خوب عمل کنم و با همه همکاری خوبی داشته باشم.

ازآنجاکه تیم من از قبل کمبود پرسنل داشت، فکر کردم که اگر این تمرین‌کننده واقعاً برود، پس چگونه می‌توانیم رشد کنیم؟ همه برای رشد رسانه‌های انگلیسی ما سخت کار کردند. اما به‌خاطر تنگ نظری من کار پروژه با مانع مواجه شد. بنابراین، آیا خودم مانع شده بودم؟ بسیاری از تمرین‌کنندگان با سن مشابه در تیم حضور داشتند. باوجود محیطی خوب، این تمرین‌کننده مرد می‌توانست تغییر کند. او اصلاً آدم بدی نبود. من اعتقاد داشتم که باید دلیلی برای او وجود داشته است که در اینجا کار می‌کرد. او مرید استاد است و استاد همچنین می‌خواهند که او خوب عمل کند. فهمیدم که باید ظرفیت خود را گسترش دهم. بنابراین از سرپرستم خواستم که این تمرین‌کننده را نگه دارد و فرصتی دیگری به او بدهد. و خودم را بهتر تزکیه می‌کنم. در نهایت، او ماند. بعد از این، متوجه شدم که او درواقع نقاط قوت زیادی داشته و با دیگران به‌خوبی همکاری می‌کرد. فقط در سطح ظاهری، نیاز داشت که برخی از عادت‌های بد را ترک کند.

بعد از آن، فهمیدم که باید ظرفیت خود را افزایش دهم، نه برای خودنمایی، بلکه برای تقویت تیم و اینکه بگذارم قدرت و توانایی‌شان را در عمل به کار ببرند. به این ترتیب، همه می‌توانند در تزکیه پیشرفت کرده و عهد و پیمان‌های خودشان را محقق کنند. این همان چیزی است که استاد می‌خواهند!                                                                                                                                                                 

ایجاد بهترین وضعیت

من علاوه بر کار تدوین، مجری برنامه نیز بودم. بعد از انتقال به موقعیتی دیگر، همچنان برخی از وظایف مجری در تیم چینی را برعهده داشتم.

سال گذشته، ویروس ح‌ک‌چ بیداد می‌کرد. تیم مدیریت رسانه می‌خواستند نمایشی درباره افشای پنهانکاری ح‌ک‌چ درخصوص ویروس داشته باشند. سرپرستم از من خواست که مجری اخبار زنده صبح باشم. برنامه‌ای تقریباً طولانی به مدت یک ساعت بود. مجری باید سؤالاتش را به‌صورت رو در رو می‌پرسید. احساس کردم کمی تحت فشار قرار دارم. اما ازآنجاکه از من خواسته شد، موافقت کردم که نهایت تلاشم را انجام دهم.

در میان بینندگان برنامه ما، چینی‌های زیادی بودند که از فیلترشکن برای تماشای نمایش‌های ما استفاده می‌کردند. آنها از رسانه‌های ما بسیار سپاسگزار بودند. پس از آن اظهارنظرهای خوبی ارائه شد در میان این نظرات سخنانی حاکی از حمایت و تشویق من وجود داشت.

در ابتدا، همکار مجری‌ام می‌ترسید که ممکن است وابستگی‌هایی را در خودم رشد دهم. بنابراین، هر وقت در بخش ارائه نظرات کسی را می‌دید که از من تعریف می‌کرد، آن را حذف می‌کرد. در‌حقیقت‌، هنگامی که در حال پخش جریانی زنده بودم، قسمت گفتگوها را باز می‌کردم و آن نظرات حذف‌شده را می‌دیدم. از دیدگاه خودم می‌دانم که جای زیادی برای پیشرفت داشتم، و در محل کار بسیار فروتن بودم. بنابراین البته، خوشحال می‌شدم که نظرات خوبی را ببینم.

یک بار تمرین دوم («نگه داشتن چرخ») را انجام می‌دادم و وقتی درباره همه تعریف و تمجیدهایی که از من شده بود، فکر کردم نمی‌توانستم آرامشم را حفظ کنم و حتی احساس غرور کردم. با تأمل درباره‌اش، مبهوت شدم، زیرا به‌خاطر وابستگی‌ام، نمی‌توانستم در تزکیه پیشرفت کنم و هیچ تقوای عظیمی در پروژه دافا برای من وجود نداشت. از همه مهمتر، این نگرش مانع از نجات موجودات ذی‌شعور می‌شود. ازآنجاکه شین‌شینگم پایدار نبود، نظم و ترتیب دقیق استاد از من سلب می‌شد.

اگر این نمایش تأثیر خوبی در نجات موجودات ذی‌شعور نداشت، اتلاف منابع دافا بود. تلاش‌های همه ‌تمرین‌کنندگان همکارم به‌خاطر ناپاکی و عدم خلوص من به هدر می‌رفت. هرچه بیشتر به این موضوع فکر می‌کردم احساس ترس بیشتری پیدا می‌کردم و نمی‌دانستم چه کاری باید انجام دهم.

در آن لحظه، صدای استاد را شنیدم که «به‌تدریج پایین بیاورید ...» فکر کردم، اوه، اکنون زمان آن رسیده است که وضعیت تمرین را به «نگه‌داشتن چرخ در جلوی شکم»  تغییر دهم. با تعجب چشمانم باز کردم. هیچ‌کسی غیر از من نبود. اما سخنان استاد «به‌تدریج پایین بیاورید ...» بسیار واقعی بود. به نظر می‌رسید که استاد در مقابلم هستند، با صدای بلند با من صحبت می‌کردند. استاد با این جمله که«به‌تدریج پایین بیاورید ...» مستقیماً به من می‌گفتند كه همه این افكار را كنار بگذارم. در حالی که تمرین دوم را انجام می‌دادم، گریه می‌کردم. استاد واقعاً در كنارم بودند. استاد تمام اندیشه‌های مرا می‌دانند.

استاد همچنین مرا راهنمایی می‌کنند. فهمیدم که استاد از من خواستند که به‌تدریج افکارم را کنار بگذارم. لازم نیست نگران باشم. باید به هیچ چیز فکر نکنم و فقط روی انجام تمرین تمرکز کنم. تمام آن افکار بد به‌تدریج ناپدید می‌شوند.

استاد بیان کردند:

«وقتی شخصی خشم و رنجش را با خود نگه می‌دارد، به این علت است که این عادت‌ را در خود رشد داده که دوست دارد کلمات خوب بشنود و کارها خوب پیش برود. و سپس وقتی کارها به آن‌صورت پیش نروند آزرده می‌شود.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی۲۰۱۸»)

وقتی این سخنرانی را مطالعه کردم، خیلی چیزها را تصدیق کردم. وابستگی به نظرات خوب نه تنها تجسم «وابستگی به خود شخص»، «وابستگی به شهرت و پول» و «وابستگی به شوق و اشتیاق» بلکه ریشه خشم رنجش است.

در این سخنرانی‌، استاد همچنین نحوه خلاص‌شدن از خشم و رنجش را توضیح دادند.

«همیشه گفته‌ام که تزکیه‌کننده باید به امور به‌شیوۀ عکس شیوۀ نگرش عادی مردم نگاه کند. وقتی کارها به‌طور بدی برای‌تان پیش می‌روند، باید آن را به‌عنوان خوب ببینید و درک کنید که آن برای این است که به شما کمک کند به بالاتر رشد کنید. [باید فکر کنید که:] «باید آن را به‌خوبی اداره کنم. این آزمونی برای من است که از طریق آن تزکیه کنم، آزمونی دیگر.» و وقتی کارها برای شما خوب پیش می‌‌روند، باید به خودتان یادآوری کنید که: «نباید از این موضوع بیش‌ازحد خوشحال شوم. وقتی همه چیز عالی باشد، نمی‌توانم رشد کنم و می‌توانم به‌راحتی به پایین بلغزم.» بنابراین برای تزکیه، باید به امور به‌طور معکوس نگاه کنید. اما اگر همیشه سختی‌ها و مسائل ناخوشایندی که سر راه‌تان قرار می‌گیرند را کنار برانید و پس بزنید، آنگاه درحال امتناع ورزیدن از این هستید که ازطریق آزمون‌های‌تان تزکیه کنید و درحال پس زدن فرصت‌هایی هستید که باعث رشدتان می‌شود، مگرنه؟ البته آزار و اذیتی که با آن مواجه هستیم موضوع متفاوتی است.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دی‌سی۲۰۱۸»)

فهمیدم که باید از سخنان استاد پیروی کنم. اگر خوشحالم، باید به خودم یادآوری کنم که نباید شوق و اشتیاق داشته باشم. اگر با مشکلی روبرو می‌شوم باید با آن کنار بیایم.بنابراین، ذهنیتی متعادل خواهم داشت، زیرا جایی برای خشم و رنجش وجود ندارد.

انجام پخش زنده بسیار خسته‌کننده است. هر روز صبح، حوالی ساعت ۴ صبح بیدار می‌شدم و اخبار را مرور می‌کردم. سپس، حدود ساعت ۵ صبح با اتوبوس به محل کارم می‌رفتم و صبحانه‌ام را هنگام آرایش می‌خوردم، متن خود را می‌نوشتم و درباره مسائل با مجری همکارم تبادل نظر می‌کردم. ساعت ۹ صبح پخش زنده شروع می‌شد و ساعت ۱۰ صبح به پایان می‌رسید. پس از آن، آرایشم را پاک می‌کردم و سپس تمرین ۵ را انجام می‌دادم. هنگام ظهر، به مطالعه فا ملحق می‌شدم. بعدازظهر، تا ساعت ۶ یا ۷ عصر شروع به کار درباره مسائل ان‌تی‌دی می‌کردم. بعد به خانه می‌رفتم. ساعت ۹ شب، اخبار روز بعد را تنظیم می‌کردم. ساعت ۱۱ شب به رختخواب می‌رفتم. پخش برنامه زنده ۴ روز در هفته اتفاق می‌افتاد. چند ماه از آن به‌سرعت گذشت.

همکار مجری‌ام موضوعات را حدود ساعت ۱ یا ۲ ارسال می‌کرد زیرا او اخبار را از نزدیک دنبال می‌کرد و از خواب خوب در شب بی‌بهره بود. برای لحظه‌ای می‌خوابید، برای دیدن اخبار بیشتر از خواب بیدار می‌شد، سپس دوباره به خواب می‌رفت. تیم پشتیبانی پخش زنده ما نیز چنین بود، ما ۲۴ ساعت بدون وقفه کار می‌کردیم.

به گذشته که نگاه می‌کنم، می‌یینم که دوره زمانی بسیار ارزشمندی بود. هنگامی که ویروس شیوع بیشتری داشت، بیشتر مجریان برنامه در رسانه‌های معمولی در خانه کار می‌کردند. اما ما همچنان در دفتر کار می‌کردیم.

گرامی‌داشتن محیط تزکیه

ازآنجاکه با یک تیم چینی و ان‌تی‌دی کار می‌کردم، نمی‌توانستم کارها را به‌طور کامل یا به‌موقع انجام دهم. خوشبختانه تیم اکنون سرپرست جدیدی دارد که بخشی از مسئولیت‌های مرا بر عهده گرفته است. اکنون می‌توانم مجری برنامه‌های بیشتری باشم. من بدون تجربه کارم را شروع کردم. اما اکنون، هر هفته، علاوه بر کمک به ان‌تی‌دی، چهار روز پخش زنده و سه نمایش فرهنگی را انجام می‌دهم. به‌خاطر هشدارهای که از استاد دریافت می‌کردم، و همچنین به اشتراک گذاشتن با خانواده‌ام و محیط تزکیه در رسانه تغییر زیادی کرده‌ام.

چند سال پیش، استاد درخواست کردند که رسانه‌های ما هر روز مطالعه فا به صورت حضوری داشته باشند و من از مطالعه گروهی فا بهره می‌بردم. ما با دو یا سه تمرین‌کننده در تیم شروع کردیم. اکنون، ما دو گروه مطالعه فا به زبان چینی در دو بازه زمانی ثابت داریم. سایر تمرین‌کنندگان در تیم‌های دیگر نیز با هم مطالعه می‌کنند.

در تعطیلات آخر هفته، گاهی اوقات تبادل تجربه گروهی داریم. در آغاز، تمرین‌کننده‌ای گفت که تبادل تجربه گروه قبلی او فضایی حاکی از انتقاد گروهی بود. همه درباره وابستگی های خود صحبت می‌کردند ، سپس گریه می‌کردند. هر هفته اینطور بود. او احساس کرد که این نوع به‌اشتراک‌گذاشتن تجربه صرفاً کاری فرمالیته است.

برای کمک به همه در رهاکردن افکار و تصورات بشری، من ابتدا تجربه‌ام را ابه شتراک می‌گذاشتم. وابستگی‌هایم را نشان می‌دادم و تغییرات و روشن‌بینی‌هایم در محل کار یا از طریق مطالعه فا را به اشتراک می‌گذاشتم. این کار به‌عنوان یک مقدمه شد، و همه از آن قالب استفاده می‌کردند. اکنون، همه اعضا بیشتر تجربه به اشتراک می‌گذارند و به درون نگاه می‌کنند. من اشاره می‌کردم که می‌توانم از همه چیزی یاد بگیرم. آنها نقاط قوت و درک متفاوتی از فا دارند. من از این موضوع بسیار بهره می‌بردم. در واقع محیط تزکیه بسیار مهم است. سایر افراد محیط ما هستند و ما نیز محیط دیگران هستیم.

معتقدم که اگر  تمرین‌کنندگانی را می‌بینیم که جدی کوشا نیستند، پس باید از آنها بخواهیم که به مطالعه فا، تمرینات، تبادل تجربه و فعالیت‌های دافای ما ملحق شوند. این کار به همین سادگی است که بپرسید: «آیا می‌خواهی به ما بپیوندی؟» حتی پس از ملحق‌شدن آنها، ممکن است تغییری در آنها مشاهده نکنیم. اما برای آنها این بسیار مفید است.

قبل از اینکه چین را ترک کنم، روزی پدرم و پسر‌عمویم و مرا به شهری دیگر برد تا در یک جلسه ازبرکردن فا برای تمرین‌کنندگان جوان شرکت کنیم. در خانه یک تمرین‌کننده، کودکان تمرین‌کننده، تمرین‌کنندگان جوان و والدین آنها حضور داشتند، همه به نوبت فا را ازبر می‌خواندند. برخی از تمرین‌کنندگان در سن مهد کودک حتی می‌توانستند سخنرانی‌های جدید استاد را بخوانند. در آن زمان، من در دانشگاه بودم. فا را زیاد مطالعه نمی‌کردم، سخنرانی‌های جدید استاد را حتی کمتر مطالعه می‌کردم، و فا را ازبر نمی‌کردم. اما، این کودکان می‌توانستند هر سخنرانی جدیدی را که از آنها بخواهید بخوانند! بعضی از کودکان به ظاهر بازیگوش می توانستند عنوان‌های فرعی را در جوآن فالون بخوانند! من فقط یک سخنرانی کوتاه آماده کردم و نمی‌توانستم آن را بخوانم.

گرچه از طریق این رویداد الهام نگرفتم که کوشا باشم، اما تأثیر زیادی بر من گذاشت. می‌دانستم که در مقایسه با سایر تمرین‌کنندگان خیلی عقب هستم. همیشه به خودم می‌گفتم که نیاز دارم بهتر تزکیه کنم.

این روزها، اگر بتوانم به فعالیت‌های دافا راه پیدا کنم، به آنها ملحق می‌شوم. دو سال پیش، به‌خاطر کار نمی‌توانستم به رویداد شکل‌دادن حروف بپیوندم. بعد از کار، برای فرستادن افکار درست به محل رویداد رفتم. نمی‌دانم که [برای شرکت در چنین رویدادهای دافا] چقدر فرصت دارم. احساس می‌کنم این فرصت ارزشمندی است که می‌توانم در رویدادهای دافا شرکت کنم. وقتی هنوز در چین بودم، عکس‌هایی از وقایع دافا را می‌دیدم و غبطه می‌خوردم. واقعاً امیدوار بودم که بتوانم بخشی از چنین رویدادهایی باشم.

نتیجه‌گیری

در مسیر تزکیه‌ام‌، نظم و ترتیب‌های دقیق استاد را احساس می‌کنم. برای اینکه بخواهم در رسانه خوب کار کنم، برای من مهمترین چیز این است که قلبی برای انجام کار به‌خوبی داشته باشم و باور کنم که شما می‌توانی به‌خوبی کار کنی. اصول اعتقادی ما درواقع از فا ناشی می‌شود. مطالعه بیشتر فا تضمینی برای ما در نجات موجودات ذی‌شعور است.

استاد بیان کردند:

«صرفاً بر خواندن کتاب و تزکیه تمرکز کنید، آنگاه به‌طور پیوسته خود را بهبود خواهید بخشید و به‌طور مداوم به اسرار آسمان آگاه می‌شوید. قوانین و اصول فا به ‌اندازه‌ای که به شما اطمینان بدهند کافی هستند.» (آموزش در کنفرانس سوئیس)

من امیدوارم که همه ما بتوانیم در این مسیر گام برداریم و «... به استاد در اصلاح فا کمک کنیم ...» (آموزش فای ارائه‌شده در جشنواره فانوس ، ۲۰۰۳). در آینده، می‌توانیم لبخند بزنیم و ماجراهای تزکیه‌مان را برای موجودات ذی‌شعور تعریف کنیم.

سپاسگزارم، استاد و هم‌تمرین‌کنندگان

(ارائه‌شده در کنفرانس فای ۲۰۲۱ اپک تایمز و ان‌تی‌دی)

تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وب‌سایت مینگهویی منتشر می‌شوند، توسط وب‌سایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپی‌رایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیرتجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان مقاله اصلی و لینکش الزامی است.