(Minghui.org) درود استاد نیکخواه! درود همتمرینکنندگان!
استاد بارها به قدرت شن یون در نجات مردم اشاره کردهاند. همچنین اهمیت مطالعه فا را به ما یادآوری کردهاند. ایشان بیان کردند:
«وقتی که گاهی اوقات در مطالعه فایتان استمرار ندارید، وابستگیهای بشری عادی بسیاری خواهید داشت، و همهنوع افکار بشری نیز ممکن است حتی ظاهر شوند.» («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند»)
«بدون توجه به اینکه محیطتان چقدر دشوار است، بدون توجه به اینکه چگونه مشغول میشوید، نمیتوانید مطالعه فا را فراموش کنید. شما باید فا را مطالعه کنید، زیرا آن اساسیترین تضمین مطلق رشدتان است.» («سخنرانی فا در کنفرانس فلوریدا، ایالات متحده آمریکا»)
درحین همکاری در ترویج شن یون، اهمیت زیادی به مطالعه فا دادهام. سال گذشته مطالعه و ازبر کردن آموزهها را همراه سایر تمرینکنندگان شروع کردم که خیلی برایم مفید بود. وقتی با تضادها، آزمونها، مداخلات و مسائل شینشینگی از طرف خانواده یا دنیای بیرون مواجه میشوم، میتوانم بهموقع به درون نگاه کنم، خودم را مطابق فا اصلاح کنم و مراقب شینشینگم باشم. تمام تلاشم را به کار میگیرم تا درحین کمک به ترویج شن یون، وضعیت خوب تزکیهام را حفظ کنم.
ازبین بردن عقاید و تصوراتم
وقتی تازه کمک به تبلیغ شن یون را شروع کرده بودم، فقط فلایرهایی را در خانههای مردم توزیع میکردم. وقتی به شهر دیگری رفتم، هماهنگکنندهمان پرسید که آیا میتوانم پوسترها را بچسبانم. در پاسخ گفتم زبان انگلیسیام خوب نیست، اما در شهرهای دیگر به تمرینکنندگان دیگری که زبان انگلیسیشان خوب است، کمک میکردم. فقط به کمک کردن به سایر تمرینکنندگان فکر میکردم. هماهنگکننده گفت: «میتوانی چند جمله اساسی و مهم را به زبان انگلیسی یاد بگیری.» کمی ترسیده بودم و اعتمادبهنفس نداشتم. در گذشته در زمینه پخش پوستر، فقط تمرینکنندگانی را که زبان انگلیسیشان خوب بود و روان صحبت میکردند همراهی و کمکشان میکردم.
سپس یاد این سخنان استاد افتادم:
«همهچیز آماده شده است، و تمام چیزی که کم است این است که شما آن را انجام دهید. اما شما آن قدم را برنمیدارید،» («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند»)
سخنان استاد عقاید و تصورات بشریام را از بین برد. حرف تمرینکننده دیگری را نیز به یاد آوردم: «تا زمانی که به فا اعتبار میبخشی، هیچچیزی دشوار نیست. اگر چیزی هست که نمیدانی، میتوانی از استاد کمک بخواهی!» این بار تصمیم گرفتم عقاید و تصوراتم را در هم بشکنم و از ایمان صالح و افکار درستی که از تزکیه در فا بهدست آوردهام استفاده کنم. تا زمانی که میخواهم تزکیه کنم، تا زمانی که مایلم انجامش دهم، استاد از قبل مسیر را آماده کردهاند! از چند کلمه انگلیسی که میدانم استفاده میکنم. همچنین آنچه را که میخواستم و قصد داشتم به طرف مقابل نشان دهم روی کارتی یادداشت کردم. آن تأثیر خوبی داشت!
وقتی به منطقهام برگشتم همین کار را کردم. غیر از اینکه در روزهای شنبه و یکشنبه همراه سایر تمرینکنندگان برای چسباندن پوسترها بیرون میرفتم، وقتی دخترم از سر کار برمیگشت همراه او نیز بیرون میرفتم. حتی اگر فقط دو ساعت بیرون میرفتیم یا فقط پنج پوستر میچسباندیم، تا زمانی که به آن ادامه میدادیم، مؤثر بود. هر بار که بیرون میرفتم از استاد میخواستم به من قدرت ببخشند.
تزکیه شوقواشتیاق بیش از حد
از آنجا که درحال تزکیه هستیم، برخی وابستگیهای بشریِ ناخودآگاهانه که بهسختی قابلتشخیص هستند آشکار میشوند. یک روز من، دخترم و شوهرم برای نصب پوستر به مرکز شهر رفتیم. پارک کردن در آنجا همیشه چالشبرانگیز بود، بنابراین دخترم ما را در منطقه خرید پیاده کرد. اولین فروشگاهی که واردش شدیم تمیز و شیک بود. بهنظر میرسید فروشگاهی با وسایل گرانقیمت است. یک زن جوان غربی به من سلام کرد. من هم به او سلام کردم و پوستری را بیرون آوردم و به انگلیسی به او گفتم: «این یک نمایش زیبای شن یون است.» سریع کارتی که را از قبل آماده کرده و رویش شن یون را معرفی کرده بودم بیرون آوردم و به او دادم. او سری تکان داد و لبخندی زد و هیجانزده چیزهای زیادی گفت که نمیتوانستم بفهمم. به پنجره اشاره کردم و پرسیدم که آیا میتواند آن را در آنجا به نمایش بگذارد. او گفت: «بله.» سپس به پنجره دیگری اشاره کرد و خودش پوستر را چسباند.
این فروشگاه در نبش خیابانی واقع شده است و از پنجرهای که او انتخاب کرد پوستر از دو خیابان قابلمشاهده بود! سریع از او تشکر کردم، نظافتچی به علامت دست تأییدش کرد و من با خوشحالی دوباره و دوباره به او ادای احترام کردم! بعد از اینکه نظافتچی کار چسباندن پوستر دوم را به پایان رساند تشکر کردم و با خوشحالی فروشگاه را ترک کردم.
وقتی دخترم را دیدم، ماجرای فروشگاه را مدام برایش تعریف میکردم. مملو از شادی بودم، شادیای فوقالعاده. خوشحال بودم که آن خانم دست به انتخاب درستی زده است. آن صحنه تأثیرگذار مدام به ذهنم میآمد.
چند روز بعد وقتی از کنار آن فروشگاه رد میشدم، ماتومبهوت شدم؛ متوجه شدم دو پوستری که چسبانده بودند دیگر آنجا نیستند. دخترم گفت: «معلوم است که بهخاطر شوقواشتیاق بیش از حدت این اتفاق افتاده است، درست است؟» زبانم بند آمده بود. حس ناامیدی و سرزنش کردن خودم فراتر از آن بود که با کلمات بیانش کنم.
اینکه تمرینکنندگان بتوانند حتی یک پوستر شن یون را در جایی بچسبانند، بهدلیل نیکخواهی عظیم استاد است که به ما کمک میکنند مردم را نجات دهیم! ما فقط دهان و دست و پایمان را حرکت میدهیم. اگر نتوانیم این کار را انجام دهیم، باید در تزکیه خود غفلتهایی داشته باشیم. همهچیز را استاد نظم و ترتیب دادهاند و ما فقط آن را اجرا میکنیم. توانایی ما برای انجام این کار بهخاطر این است که استاد رحمت عظیمشان را به ما نشان میدهند! چطور میتوانم از آنچه انجام دادهام بیش از حد خوشحال باشم یا به خود ببالم؟
در آن لحظه، واقعاً فهمیدم که اگر نتوانم خودم را اصلاح کنم، نمیتوانم مردم را نجات دهم! تزکیه بسیار جدی است.
مردم در انتظار نجات هستند
یک روز درحال پخش پوسترها بودم و همهچیز بهخوبی پیش میرفت. اما ساعت 6 عصر ناگهان باران شدیدی شروع شد. منطقه تجاری بعدی که قصد داشتیم به آنجا برویم، چند کیلومتر فاصله داشت. با خودم فکر کردم آیا باید برویم یا اینکه یک روز وقفه بیندازیم؟
سپس یاد این سخنان استاد افتادم:
«اما آیا متوجه چیزی هستید؟ آنهایی که در آغاز قرار بود سال پیش [توسط شنیون] نجات یابند [اما نرفتند]، فرصت را برای همیشه از دست دادهاند. زیرا اصلاح فا بدون وقفه به پیش میرود، قدم به قدم، و وقتی به یک سطح کیهانی میرسد نوبت آن سطح از افراد است؛ وقتی به [قلمروی] پادشاهی آسمانی معینی در بالا، یا لایه بدن کیهانی معینی، میرسد، نوبت آن گروه از افراد است که بیایند [نمایش را] ببینند، و دفعه بعدی [که شنیون به اجرا میپردازد]، آن صندلی به فرد دیگری تعلق خواهد داشت. آیا متوجه هستید که چه تعداد حیات از دست رفتهاند؟! آیا میدانید وقتی آن صندلیهای خالی را در سالن نمایش میبینم چه احساسی به من دست میدهد؟) («مریدان دافا باید فا را مطالعه کنند»)
فای استاد مثل ضربههای چکش به قلبم میخورد. درنهایت با وجود باد و باران شدید به منطقه تجاری بعدی رفتیم.
وقتی به آنجا رسیدیم دیدیم واقعاً منطقه خوبی است. حتی گرچه باران شدیدی میبارید، توانستیم پوسترها را در اکثر مغازهها توزیع کنیم، بسیار بیشتر از حد معمول. صاحبان یا فروشندگان برخی مغازهها با خوشحالی پوسترها را میگرفتند. برخی کمک میکردند برای چسباندنشان، بهترین مکان در فروشگاه را انتخاب کنیم. شخصی تلفن همراهش را بیرون آورد و با استفاده از یک اپلیکیشن مترجم به من گفت: «درباره نمایش میدانستم و میخواستم آن را ببینم. این بار باید برای دیدنش بروم!»
شوروشوق و دوستیشان را احساس میکردم و میدانستم سمت آگاهشان منتظر نجات یافتن است! در قلبم به استاد گفتم: «استاد دستکم امروز در مسیر تزکیه برای خودم پشیمانیای باقی نگذاشتم! استاد، بابت برکات و راهنمایی نیکخواهانهتان سپاسگزارم!»
آن روز پوسترها و مطالب اطلاعرسانی درباره شن یون را بین تقریباً همه مشاغل در منطقه توزیع کردیم. باران هنوز میبارید. درنهایت سوار اتومبیل شدیم و در مه و باران بهسمت خانه حرکت کردیم.
سخن پایانی
همیشه فکر میکردم نمیتوانم خوب بنویسم، بنابراین تجربیات تزکیهام را یادداشت نمیکردم. یک روز، در حالی که به برنامه مینگهویی گوش میدادم، شنیدم که تمرینکنندهای میگوید: «امیدوارم تمرینکنندگان درباره تزکیهشان بنویسند. استاد به شما خردی خواهند داد و کمکتان خواهند کرد. روند نوشتن مقاله کمک میکند مسیر تزکیهتان را به یاد آورید و روندی برای یافتن شکافهای موجود در تزکیهتان نیز هست. این به تشخیص وابستگیهای بشری مختلفتان کمک میکند و به ماهیت واقعیشان پی خواهید برد و آنها را از بین خواهید برد.»
وقتی به روند تزکیهای که درحین همکاری برای ترویج شن یون داشتم نگاه میکنم، خیلی احساساتی میشوم. استاد و دافا دائماً مرا آبدیده کردند، و هر مرحله از رشدم از راهنمایی و مراقبت نیکخواهانه استاد جداییناپذیر است! عمیقاً سپاسگزارم و فرصتهای زیادی را که استاد برای محقق ساختن عهد و پیمانهایم در اختیارم قرار دادهاند گرامی میدارم!
استاد، متشکرم!
این بخش کمی از تجربیاتم در روند همکاریام برای ترویج شن یون است. لطفاً اگر مطلبی نوشتهام که مطابق با فا نیست، اصلاحش کنید!
(ارائهشده در کنفرانس فای فلوریدا 2022)
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.