(Minghui.org) درود استاد! درود همتمرینکنندگان!
ابتدا میخواهم از همتمرینکنندگانم برای تشویق و حمایتشان تشکر کنم که کمک کرد وابستگیهایم را رها کنم. میخواهم از تجربیات تزکیهام درحین کار روی یک پروژه رسانهای برایتان بگویم.
7 سال پیش از شغل عادیام در سطح مدیریت استعفا دادم و به یک شرکت رسانهای مستقل چینیزبان که تمرینکنندگان تأسیسش کردهاند، ملحق شدم.
این روزنامه خوب پیش میرفت و خیلی زود وارد چرخه مثبت شدیم. با توسعه محصولات جدید، تیم بهسرعت رشد میکرد. درآمد تبلیغاتی ما نهتنها مخارج عادی زندگی کارکنان را پوشش میداد، بلکه سودی را برای حمایت از توسعۀ رسانههای جدید نیز فراهم میکرد.
با این حال، این روزهای خوب چندان دوام نداشت. در سطح کلان اقتصادی، بازار روزنامه بهسرعت کوچک میشد. بازار تبلیغات که برای شرکتهای رسانهای خون بقا را فراهم میکرد، بهخاطر ترویج پلتفرمهای رسانههای اجتماعیِ آنلاین بهسرعت کوچکتر میشد. بازار رسانههای چاپی بهسرعت درحال ازبین رفتن بود. در حالی که ویروس کووید در سال 2020 جهان را ویران میکرد، بهویژه در طول قرنطینه طولانیمدت در ملبورن، سیدنی و سایر شهرها، درآمد تبلیغاتی روزنامه ما بهشدت کاهش یافت و بسیاری از مشتریان، دیگر برنگشتند.
تیم تحریریه ما که تازه توسعه یافته بود و پلتفرم آنلاینمان که بهتازگی راهاندازی شده بود نیاز به سرمایهگذاری هنگفتی داشتند، اما این سرمایهگذاریهای جدید به بازده مالی فوری منجر نمیشدند. دفتر ما که قبلاً پر از خنده و شادی بود، در طول قرنطینه سرد و ساکت شد و فقط من و چند تمرینکننده به دفتر میرفتیم.
فضای بدبینانهای در کل این پروژه رسانهای نفوذ کرده بود. یکی از هماهنگکنندگان ما که به او تکیه داشتیم، و نیز کارکنان اصلی فنی و طراحی ما، بهدلایل مختلف مجبور به ترک این پروژه شدند.
پایداری و پشتسر گذاشتن زمانهای دشوار
با نگاهی به گذشته میدانم این بزرگترین «بحرانی» بود که از زمان پیوستنم به این پروژه، با آن مواجه شدم.
در اکتبر 2020، درآمد تبلیغاتی ما به کمتر از نصف درآمدمان در گذشته کاهش یافت، اما هزینه چاپ همچنان درحال افزایش بود. در این زمان، سِمَت هماهنگکننده اصلی دفتر را پذیرفتم. هماهنگکننده کلی در دفتر سیدنی نگران وضعیت ما بود، اما میگفت که از کار من کاملاً حمایت میکند و تجربیاتش را با من به اشتراک میگذارد.
افکار بشریام واقعاً سنگین بود و پر بودم از آن افکار. احساس میکردم پساندازی که طی چند سال گذشته با کار سخت روی تبلیغات روزنامهها جمع کردهام، بهزودی تمام میشود. خیلی گله و شکایت داشتم: گله میکردم که پروژههایی که با عجله راهاندازی کردیم موفقیتآمیز نبودند. شکایت میکردم که سایر تمرینکنندگان خیلی بافکر نیستند و آیندهنگری ندارند، و اینکه کارکنان جوانترِ ما نمیتوانند سختیهای پروژه را درک کنند و با کاهش حقوق، پروژه را ترک میکنند. اغلب نیکخواهی نداشتم. گرچه در ظاهر با اکثر همکارانم خوب کنار میآمدم، اما همیشه از این «شکوههای» درونی رنج میبردم. انجام کار در این پروژه برایمان بسیار سخت بود.
در این زمان، تمرینکننده دیگری به من یادآوری کرد که هر زمان تیم فروش ملبورن عملکرد ضعیفی داشت، مطالعه فا را بیشتر میکردیم، و وقتی مطالعه فا را با هم بهبود میبخشیدیم و بر تزکیه تمرکز میکردیم، عملکرد فروشمان بهطور معجزهآسایی بهبود مییافت. از ابتدای پاندمی، بهصورت رو در رو با هم دیدار نکرده بودیم. روال مطالعه فای صبحگاهی ما ثابت و منسجم نبود و وقفههای زیادی وجود داشت. این تمرینکننده به من گفت: «تو هماهنگکننده هستی، پس باید همه را به مطالعه آموزهها راهنمایی کنی.»
پس از شنیدن این حرفش، بلافاصله متوجه شدم این استاد هستند که ازطریق دهان این تمرینکننده به من اشارهای میدهند و روشنم میکنند. آنقدر با انجام کارها سرم شلوغ بود و آنقدر از رویارویی با انواعواقسام مشکلات خسته شده بودم که مطالعه فا و انجام تمرینات را نادیده گرفته بودم. همیشه وقتی اتفاقات غیرمنتظرهای رخ میداد به بیرون نگاه میکردم.
از این یادآوریها واقعاً سپاسگزارم و متوجه شدم استاد از این طریق به من فرصتی دادند که با ذهنی روشن تزکیه کنم. این مهمترین عامل برای خوب عمل کردن در کار رسانه است.
بلافاصله یکدیگر را تشویق کردیم که هر روز صبح فا را با هم مطالعه و در تبادل تجربه گروهی شرکت کنیم.
هر دوشنبه عصر یک جلسه مطالعه فا و تبادل تجربه گروهی داریم. من و همکارانم قلبمان را باز میکنیم، به درون نگاه میکنیم و وابستگیهای عمیقمان را آشکار میکنیم: مانند حسادت، وابستگی به نفع شخصی، شهوت و شهرتطلبی و غیره. معمولاً این وابستگیها عمیقاً پنهان هستند. ماده سیاه ضخیم را نمیتوان از بین برد که باعث ایجاد موانعی برای بهبود تزکیه خودمان میشود و بر توسعه پروژه نیز تأثیر منفی میگذارد.
در طول تبادل تجربههایمان، یادآوریهای مهربانانه بسیاری از سوی همتمرینکنندگان وجود داشت. مثلاً یکی میگفت من بیانصافم، دیگری میگفت خودخواه هستم و دیگران میگفتند که گاهی با لحن بسیار تند صحبت میکنم، دیگران را آزار میدهم و .... برخی از این یادآوریها واقعاً برایم مانند ضربهای سخت بودند، اما میدانستم که این تبادل تجربهها برای بهبودم بسیار مهم و حیاتیاند. بهتدریجعادت نگاه به درون، درک بیشتر و مدارا با دیگران نیز در من رشد کرد. میدانستم که مواد بد درحال ازبین رفتن هستند، شینشینگم درحال بهبود است و ظرفیتم بالا میرود.
وضعیت گروهمان نیز رو به بهبود بود. تمرینات را در زمان استراحت ناهار انجام میدادیم و میدان انرژی در دفتر، مدام بهتر و بهتر میشد. پرانرژی بودم. همراه سایر تمرینکنندگان به دیدار مشتریان میرفتم و سفارشات فروش جدید را یکی پس از دیگری امضا میکردیم.
همزمان، سقوط درآمد تبلیغاتی ما متوقف شد و تجارت بازاریابی دیجیتالمان که تازه راهاندازیاش کرده بودیم در مسیر درست قرار گرفت.
دافا به ما خرد میبخشد تا رسانه را در جهتی جدید پیش ببریم
بعد از اینکه مدیریت تیم رسانه را شروع کردم، با رشد شینشینگم، خرد و قدرتبخشی از جانب استاد را واقعاً تجربه کردم.
هنگام راهاندازی یک کسبوکار، برای کارآفرینان مهم است که درباره «فرهنگ شرکت» و شایستگیهای اصلی کسبوکار شفاف باشند. به این درک رسیدم که فرهنگ شرکت رسانهای ما «فرهنگ تزکیه» است. ما با این فرهنگ تزکیه، یک مزیت رقابتی قوی داریم. در حالی که تزکیه منبع خرد برای موفقیت رسانه ما است، تضمینی اساسی برای عبور از موانع مختلف نیز هست.
وقتی این فرهنگ تزکیه را در اعمال روزانه خود پیاده میکنیم و در عین حال مهارتهای کسبوکار حرفهای را از جامعه بشری میآموزیم، در پروژههایمان پیشرفت خواهیم کرد و تأثیر زیادی در جامعه خواهیم داشت و به هدف روشنگری حقیقت و نجات مردم دست خواهیم یافت.
من بهعنوان یک کارمند حرفهای رسانه آموزش ندیدهام. برای ویراستاران، خبرنگاران، تکنسینها و طراحان تیمم احترام بسیار زیادی قائلم. خودم را بیشتر یک فروشنده میبینم که منابع مالی را به پروژه میآورد تا بتواند شکوفا شود.
استاد بیان کردند:
«اگر قادر باشید درخصوص مدیریت بهخوبی همکاری کنید، واقعاً تلاش بیشتری برای افزایش خوانندگان خود صرف کنید، و بتوانید از عهده این برآیید تا سودآوری خود را بهبود بخشید، آنگاه قادر خواهید بود برای بخشی از پرسنل خود دستمزدی را تضمین کنید. و پس از آن، وقتی امور بهتر و بهتر اداره شوند، شرکتی خواهید شد که کاملاً کارکرد و ادارهای معمول خواهد داشت، قادر خواهید بود خودتان روزنامه را پشتیبانی و حمایت کنید، و قادر خواهید بود [زندگی] آن افرادی که درگیر هستند را تأمین کنید. این کاملاً دستیافتنی است. در سالهای گذشته این را بهعنوان "یک هدف" ذکر میکردم. حالا میگویم که این چیزی قابلانجام است.» («آموزش فای ارائهشده در جلسه اپک تایمز»)
آموزههای استاد کاملاً متقاعدم کرد که با تقویت مدیریت کسبوکارمان و تکیه بر خود پروژه، میتوانیم رشد و پیشرفت کنیم. ما نهتنها میتوانیم حقیقت را روشن و به استاد کمک کنیم فا را اصلاح کنند، بلکه میتوانیم یک محیط کاری امن برای تمام تمرینکنندگانی فراهم کنیم که متعهد به اعتباربخشی به دافا ازطریق این پروژه رسانهای هستند.
درواقع، ظرف یک سال پس از شروع پاندمی، روزنامه ما به سطح خوبی از سودآوری رسید و توانست حقوقی نزدیکتر به حقوق یک شرکت معمولی در جامعه، به کارکنان پرداخت کند و تمرینکنندگان بیشتری را برای مشارکت جذب کند.
در زمانی که بازار رسانههای مکتوب سنتی بهسرعت درحال کوچک شدن بود، رویکرد ما حفظ هرچه بیشتر خوانندگانمان بود. همزمان، هم نسخه چاپی و هم نسخه آنلاین را تبلیغ میکردیم، به روشهای مختلف به مشاغل محلی خدمترسانی میکردیم و کانالهای درآمد جدیدی را ایجاد میکردیم.
استاد بیان کردند:
«بسیاری از رسانههای چینیزبان در رکود اقتصادی جاری، زمانه سختی برای بقا دارند، بهطوری که برخی هماکنون برچیده شدهاند. اگر بتوانید از عهده این برآیید تا کارها را کمی بهتر انجام دهید، روزنامه شما حتی سریعتر رشد خواهد کرد. هیچچیزی تصادفی اتفاق نمیافتد، اگر خوب عمل کنید، امکان دارد که دیگران به پیشرفتتان کمک کنند و راهی برای شما بهوجود آورند که، همانطور که درحال نجات موجودات ذیشعور هستید، پهنتر [از زمان حال] باشد، و خوانندگان شما افزایش خواهند یافت. و با چنین تغییراتی، شرایط برای موفقیت روزنامه شما مساعدتر خواهد شد. اما باید بدانید که از این فرصت استفاده کنید و به راههایی فکر کنید که روزنامهتان را مانند شرکتهای رسانهای معمول، پایدارتر کند.»(«آموزش فای ارائهشده در جلسه اپک تایمز»)
با نگاهی به زمانهای دشوار در طول پاندمی، میدانم این افکار درست بود که بر وابستگیهای بشری ما غلبه کرد. چون به این فکر درست پایبند بودیم که رسانه ما ابزار مهمی برای بیان حقیقت است، باید همچنان در دسترس جهانیان قرار میگرفت تا آن را ببینند. این استاد بودند که به ما کمک کردند راهی برای حفظ بقای رسانهمان پیدا کنیم: جهان ازطریق روزنامهها و وبسایتها از حقیقت دافا مطلع شد و بسیاری از کسبوکارها ازطریق تعامل با ما زیبایی دافا را احساس کردند.
هر عضو جدیدی که پس از سال 2020 به تیم ما ملحق شد، اکنون در مطالعه فای گروهی هفتگی ما در روز دوشنبه شرکت میکند و ما درباره تجربیات تزکیه خود براساس فا صحبت میکنیم. وقتی آموزهها را با هم به این شکل میخوانیم، مدیریت تیم نسبتاً آسان است، زیرا وقتی مسائل اشتباه پیش میروند، همه به درون نگاه میکنند و همگی متوجه میشویم که نهتنها نیاز است فا را مطالعه کنیم و تمرینات را انجام دهیم، بلکه همچنین باید مهارتهای حرفهای خود را ارتقا بخشیم. فقط در این صورت است که میتوانیم به مشتریان خود بهخوبی خدمت کنیم، بر مردم عادی تأثیر بگذاریم و به دافا اعتبار ببخشیم.
تیم بازاریابی دیجیتال ما 3 سال پیش با راهنمایی استاد و همکاری همتمرینکنندگان تأسیس شد. اکنون قادریم خدمات متنوعی به مشتریانمان ارائه دهیم، ازجمله طراحی وبسایت، بازاریابی آنلاین و بازاریابی رسانههای اجتماعی. برخی از بخشهای کسبوکار دیجیتال ما شروع به سودآوری کردهاند که نقش مهمی در حفظ عملکرد سالم گروه رسانهای ما داشته است.
محیط کسبوکار هنوز سخت است، اما قلب من و همتمرینکنندگانم بسیار محکم است، و این استحکام از مطالعه فا و تزکیه واقعی خودمان میآید.
گرچه مدت زیادی است که در بخش بازاریابی و فروش کار میکنم و بهتدریج هماهنگکننده پروژه شدم، اما هنوز برایم سخت است از وسواس فکری درباره عملکرد فروشم دست بکشم. من از افزایش کلی درآمد فروش در سطح شرکت راضی هستم، اما زمانی که عملکرد فروش شخصی من کاهش مییابد، هنوز هم ناراحت میشوم. وقتی دیگران میگویند: «فلانی فوقالعاده است، بهترین فروشنده است»، احساس خوبی دارم.
وقتی تمرینکننده دیگری گفت: «آیندهنگریات عالی است، زیرا توانستی فرصت آینده تحول دیجیتال را ببینی و سریع اقدام کنی»، احساس خوبی نسبت به خودم پیدا کردم و فکر کردم که خوب عمل کردهام. فکر کردم که میتوانم این بخش از کسبوکار را ارتقا دهم و افراد بیشتری را برای مشارکت ترغیب کنم.
اما بهدلیل وابستگیام به شهرت و وابستگی شدیدم به منیت، این طرح بهخوبی پیش نرفت. در پس این وابستگیِ «خودنمایی»، وابستگی بزرگم به منیت بود.
ناگهان متوجه شدم، فقط با رها کردن منیت، و رها کردن وابستگیهایم به شهرت و منافع شخصی، میتوانیم بهخوبی عمل کنیم و پروژه خود را واقعاً پروژهای اساسی و تأثیرگذار کنیم.
متوجه شدم که استاد مراقب پروژه ما هستند و ما را راهنمایی میکنند تا مسیرِ درست را طی کنیم و در کارمان خوب عمل کنیم.
تیم ما اکنون بهطور نزدیکتری با هم کار میکند. از همتمرینکنندگانم بسیار سپاسگزارم که مرا تشویق کردند این مقاله را بنویسم.
در طول روند نوشتن این مقاله تبادل تجربه، به برخی از وابستگیهای اساسی خود پی بردم و رهایشان کردم. این برای تزکیه شخصی من بسیار مهم بوده است و قطعاً برای پروژه هم خوب خواهد بود.
استاد بابت نیکخواهیتان متشکرم! همتمرینکنندگان متشکرم!
(ارائهشده در کنفرانس فای استرالیا 2022)
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.