(Minghui.org) در سال ۲۰۱۴ به فرانسه آمدم. از آن زمان تاکنون برای گردشگران چینی در برج ایفل اطلاعرسانی کرده و آنها را متقاعد کردهام که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمانهای جوانان آن کنارهگیری کنند. بدون توجه به وضعیت هوا، هر روز روی روشنگری حقیقت پافشاری میکنم. تعداد زیادی از گردشگران چینی هر روز از آنجا بازدید میکنند و جریانی دائمی از مردم میآیند و میروند.
در تابستان ۲۰۱۹، تعداد گردشگران چینی بهطور قابل توجهی افزایش یافت. یکی از صاحبان رستوران گفت: امروزه بین ۲۰۰۰ تا ۳۰۰۰ گردشگر وجود دارد که عمدتاً بهخاطر تعداد دانشجویان زیاد است. دمای هوا در ظهر آن روز بالا و آفتاب بهشدت سوزان بود. ما تمرینکنندگان به روشنگری حقیقت برای گردشگران و متقاعدکردن آنها برای خروج از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن ادامه دادیم.
هنگام صحبت با یک گروه گردشگری آنها برای ورود به یک رستوران در صف طولانی ایستاده بودند. من با گروه گام برمیداشتم و حقیقت را روشن میکردم. برخی از آنها از ح.ک.چ و سازمانهای جوانان آن خارج شده بودند و برخی روزنامههای ما را پذیرفتند. وقتی گردشگران درحال نزدیکشدن به رستوران بودند، دیدم مرد جوانی در جلو از صف خارج شد و برگشت و به من نگاه کرد. حدود هفت قدم دورتر از من ایستاد.
برای روشنگری حقیقت به او نزدیک شدم و او با صدای بلند به من گفت: «نگاهت میکردم که صحبت میکردی و منتظر بودم که بیایی و مسائل را برایم توضیح بدهی. اما آن را از دست دادم. باید بایستم و منتظر باشم تا بیایی. من ترجیح میدهم این غذا را نخورم تا این فرصت را از دست بدهم.» لبخندی زدم و گفتم: «قرار بود اینجا همدیگر را ببینیم.»
مرد جوان گفت: «لازم نیست بیشتر از این به من بگویی. همه چیز شما را می فهمم. من دانشجوی ارشد، عضو آزمایشی حزب هستم و قبلاً به اتحادیه جوانان کمونیست و پیشگامان جوان پیوسته بودم. همه آنها را ترک کردم. میدانم که در آینده چگونه عمل کنم. واقعاً میدانم که فالون گونگ یک تمرین تزکیه است، و این ح.ک.چ است که حقایق را برای آزار و شکنجه فالون گونگ تحریف میکند. من بسیار خوششانس هستم که میشنوم که شما اینقدر واضح توضیح میدهید.»
این را که گفت دیدم چشمانش قرمز و بسیار هیجانزده شد. گفتم: «من به شما یک نام مستعار میدهم و کمکتان میکنم از سازمانهای ح.ک.چ که به آنها ملحق شدهاید خارج شوید، تا در آینده ایمن باشید. آیا نام بوون خوب است؟» لبخندی زد، دستانش را روی هم فشرد و گفت: «بسیار خب.»
او به من گفت: «قبل از اینکه چین را ترک کنم، یکی از دوستانم به من گفت: "اگر در حین بازدید از برج ایفل در فرانسه با یک خانم تمرینکننده فالون گونگ ملاقات کردی که حقیقت را برایت روشن کرد، باید توقف کنی و به او گوش دهی. فرصت را از دست نده. از زمانی که ح.ک.چ را در آنجا ترک کردم، احساس کردم لایهای از پوشش برداشته شده است. بسیار آرامشبخش و راحت است. من همه چیز را به آرامی انجام میدهم. باور کنید یا نه، باید خودتان آن را تجربه کنید.»
مرد جوان ادامه داد: «احساسی مانند دوستم را ندارم. اما بعد از شنیدن حرف شما میخواهم گریه کنم و نمیتوانم جلوی گریهام را بگیرم. نمیدانم چرا.»
گفتم: «همه سرشت بودایی و مهربانی را دارند. این افکار خوبت هستند که بیرون آمدهاند و میدانی که چگونه فرد خوبی باشی. میتوانی حق را از باطل تشخیص دهی و فریب دروغهای ح.ک.چ را نخوری. این برکتی برای توست.
«نرمافزاری برای دورزدن سانسور اطلاعات ح.ک.چ به تو میدهم. وقتی برگشتی، میتوانی آنلاین شوی و کتاب ارزشمند جوآن فالون را بخوانی که هر مرید دافا باید آن را بیاموزد. پس از پایان خواندن آن، خواهی فهمید که چرا تمرینکنندگان دافا درحالیکه با آزار و اذیت وحشیانه ح.ک.چ مواجه میشوند، از باور خود دست نمیکشند.»
او گفت: «وقتی برگشتم، اینترنت را مرور خواهم کرد، متشکرم.» دستانش را روی هم فشرد و خداحافظی کرد و رفت.
روشنگری حقیقت برای دانشآموزان دبیرستانی
اعضای گروه تور دیگر همگی دانشآموز دبیرستانی بودند. بعد از صرف غذا در رستوران یکی پس از دیگری بیرون آمدند تا منتظر اتوبوس بمانند. من ابتدا به سه دانشآموز که در آنجا گفتگو میکردند سلام کردم و سپس حقیقت را برایشان روشن کردم. این چند نفر خوشحال بودند که اجازه دادند نام مستعار به آنها بدهم و عضویت خود را در اتحادیه جوانان کمونیست و پیشگامان جوان ترک کردند. در ادامه حقیقت را برای سایر افراد روشن کردم و همه آنها موافقت کردند که از سازمانهای ح.ک.چ خارج شوند.
دانشآموزان بیشتری منتظر اتوبوس بودند و همه بیسر و صدا به روشنگری حقیقت من گوش میدادند. یک دانشآموز دختر لبخندی زد و پرسید: «آنچه درباره فالون گونگ گفتید خوب است. پس چرا به تمرینکنندگان اجازه نمیدهید دارو مصرف کنند؟» گفتم: «این سؤال خوبی است. ح.ک.چ برای تهمتزدن به فالون گونگ دروغهایی ساخت. میتوانید کتابهای فالون گونگ را بخوانید، چنین جملهای درباره ممنوعیت مصرف دارو وجود ندارد.»
یک دانشآموز پسر حرفم را قطع کرد و گفت: «پس چرا خودتان را در میدان تیانآنمن آتش زدید؟» پاسخ دادم: «این فقط حادثهای بود که ح.ک.چ در میدان تیانآنمن ترتیب داد تا فالون گونگ را بدنام کند. نکات مشکوک زیادی در فیلم وجود دارد. فردی که خود را به آتش کشید، یک بطری سالم اسپرایت بین پاهایش داشت که پر از بنزین بود.
«آتش تمام بدن او را سوزاند، اما بطری پلاستیکی اسپرایت ذوب نشد و تغییر شکل نداد. صورتش سوخته بود، اما موها و ابروهایش که بیشتر در معرض آتشسوزی هستند، دستنخورده باقی ماندند. آیا این امکانپذیر است؟ در میدان بزرگی همچون تیانآنمن، پس از شعلهورشدن آتش خودسوزی، در عرض نیم دقیقه، بیش از ۲۰ پلیس هر کدام یک کپسول و یک پتوی آتشنشانی در دست داشتند. آنها از کجا آمدند؟ اگر کمی درباره آن فکر کنید، متوجه خواهید شد که این کار توسط ح.ک.چ برای تهمت زدن به فالون گونگ و فریب مردم مهربان چین انجام شده است. همچنین برای فریب دولتها و مردم در سراسر جهان اجرا شد.
«میتوانید کتاب آموزههای فالون گونگ، جوآن فالون را بخوانید، که بهوضوح بیان میکند که کشتن و خودکشی هر دو گناه هستند. بنابراین، هیچ مرید دافایی که واقعاً تزکیه میکند، با نقض الزامات دافا، دست به خودکشی یا خودسوزی نمیزند.»
وقتی درباره این موضوع صحبت کردم، عدهای سرشان را تکان دادند و گفتند: «این منطقی است، ما اصلاً به آن فکر نکردیم. بعد از شنیدن حرف شما، متوجه شدیم که واقعاً همینطور است!» بعضیها گفتند: «پس اینطوری است. ما گول خوردیم.»
یک نفر در ادامه از من پرسید: «افراد هم سن و سال شما در اینجا رنج میبرند و مورد سرزنش دیگران قرار میگیرند. دیدم عدهای شما را هل میدادند ولی شما عصبانی نشدید و اصرار کردید در اینجا حرف بزنید. برای چه این کار را میکنید؟ آیا برای حمایت از خانواده به پول نیاز دارید؟ آیا استادتان به شما پول میدهد؟»
همین که میخواستم به این سؤال جواب بدهم، مرد جوانی دستش را دراز کرد و با قدمهای آهسته به سمتم آمد و با انگشت وسطش با نگاهی تحقیرآمیز به من اشاره کرد و مقابلم ایستاد. به رفتارش توجه نکردم. به او لبخند زدم.
به همه گفتم که برخی از تمرینکنندگان فالون گونگ که در اینجا حقیقت را روشن میکردند، همه فارغالتحصیلان دانشگاهی در دهه ۱۹۸۰ بودند. آنها مشاغل موفقی دارند و فرزندانشان همگی در خارج از کشور تحصیل میکنند. برخی از ما کارآفرین هستیم، برخی معلم کالجها و دانشگاهها، برخی کارمند دولت، برخی حسابدار هستند و من معلم سابق هستم. به این دلیل بود که فالون دافا را یاد گرفتم و اصول انسان بودن را درک کردم.
استاد لی به ما آموختند:
«اولین کاری که تمرینکننده، باید بتواند انجام دهد این است که وقتی به او حمله میشود تلافی نکند و هنگامی که به او توهین میشود جواب ندهد. باید تحمل کند.» (سخنرانی نهم، جوآن فالون)
وقتی این را گفتم، مرد جوانی که روبروی من ایستاده بود، انگشت وسطش را پایین آورد و دستانش را به هم فشرد و به من گفت: «ببخشید. من اشتباه میکنم. من عاشق فالون گونگ هستم.» دوباره به میان جمعیت رفت. خیلیها کارهای او را دیدند و حرفهای او را شنیدند و همه او را تشویق کردند.
گفتم: «شما دانشآموزان و جوانان همه خوشقلب و متفکر هستید. شما در آینده نخبههای چین خواهید بود. اما، باید ذهنی باز داشته باشید، دروغهای ح.ک.چ را بشکنید و گمراه نشوید. آنچه چینیهای باستان از خود به جای گذاشتند "نیکخواهی، عدالت، شایستگی، خرد و ایمان" بود، درحالیکه ح.ک.چ درباره دروغ، شرارت و خشونت صحبت میکند.
«ح.ک.چ کودکانی را که تازه وارد مدرسه شدهاند وادار میکند سربند قرمز بپوشند، جوانان را به عضویت در اتحادیه جوانان کمونیست وادار میکند و از بزرگسالان میخواهد که به حزب بپیوندند. ح.ک.چ از مردم میخواهد که مشتهایشان را بالا ببرند تا قسم بخورند که تا آخر عمر برای کمونیسم بجنگند و جانشان را فدای حزب کنند. چقدر این عمل شیطانی است. همه مردم میدانند که نمیتوانند بهراحتی عهد و پیمان ببندند. به همین دلیل است که ما میخواهیم همه بهسرعت از حزب خارج شوند تا در امان بمانند.»
سپس موضوع را تغییر دادم و گفتم که هنوز باید به سؤالی که آن جوان مطرح کرد پاسخ دهم.ضربالمثلی هست که میگوید: "مهربانی یک قطره آب باید با آمدن بهار پاداش بگیرد." زمانی پس از تصادف شدید رانندگی و بعد از نجات و درمان، عواقب زیادی داشتم. بیخوابی شدید و بیماریهای دیگری هم داشتم. پس از تمرین فالون دافا، بدون مصرف حتی یک قرص از بیماری رهایی یافتم. این استاد لی (بنیانگذار دافا) بودند که زندگیام را نجات دادند.
«استاد چقدر به من پول دادند؟ بگذارید به شما بگویم که استاد به من گنجینه گرانبهایی دادهاند- حقیقت، نیکخواهی، بردباری. این را نمیتوان با هیچ مقدار پول خرید و با هیچچیز قابل مقایسه نیست.»
یکی گفت: «وای! این شگفتانگیز است! فالون گونگ شگفتانگیز است!» دیگری گفت: «فالون گونگ واقعاً شگفتانگیز است!»
پس از روشنگری حقیقتِ من، حدود ۳۰ دانشآموز در این گروه موافقت کردند که عضویت خود را در سازمانهای ح.ک.چ لغو کنند. قبل از سوارشدن به اتوبوس، دختر دانشآموزی بهسرعت به سمتم آمد و گفت: «امروز بیهوده به اینجا نیامدیم. من خیلی چیزها را فهمیدم. خوشحالم که فالون گونگ مرا "شستشوی مغزی" کرده است. دیگر میدانم که چگونه میتوانم فرد خوبی باشم.»
گفتم: «این شستشوی مغزی نیست، بلکه افکار بد شما را که ناشی از دروغها و تبلیغات ح.ک.چ هستند از بین میبرد، قلبتان را پاک میکند و به شما این امکان را میدهد که یک چینی راستگو باشید.» با خوشحالی بغلم کرد و گفت: ممنون. من عاشق فالون گونگ هستم.»
همه مردم یکی پس از دیگری سوار اتوبوس شدند. زنی به سمت من آمد، یادداشتی در دستم گذاشت، برگشت و بدون هیچ حرفی سوار اتوبوس شد. وقتی درِ اتوبوس بسته شد، همه در اتوبوس برایم دست تکان دادند و برخی با صدای بلند گفتند: «فالون دافا خوب است!» صدای بلندی نیز گفت: «فالون گونگ، ما واقعاً شما را دوست داریم!» اتوبوس دور شد. گریه کردم و دستم را تکان دادم: «امیدوارم در امان باشید.»
یادداشتی را که در دستم بود باز کردم و در آن نوشته شده بود: «ما سه معلم موافقیم که با نام مستعارمان از ح.ک.چ خارج شویم. ممنون فالون گونگ.» سه نام روی آن نوشته شده بود.
قدردانی مردم فالون گونگ
در جریان روشنگری حقیقت، با چند جوان آشنا شدم که با ترک ح.ک.چ موافقت کردند. آنها همچنین از من پرسیدند: «چگونه میتوانیم در تماس باشیم؟ میخواهم درباره فالون گونگ بیشتر بدانم، زیرا پس از گوشدادن به توضیحات شما، بهنظر میرسد ذهنم که برای مدتی طولانی دچار افسردگی بود، باز شده است. معنای عمیق فالون گونگ را درک میکنم. معلوم شد که فالون گونگ تمرین خوبی است. چگونه میتوانم از شما کمک بگیرم؟»
به مرد جوان گفتم: «خیلی خوشحالم که درک خوبی از فالون گونگ داری. از دروغهای ح.ک.چ برای تهمتزدن به فالون گونگ و درباره آزار و شکنجه وحشیانه تمرین کنندگان فالون گونگ توسط ح.ک.چ اطلاع داری. این پاکسازی افکارت است. این نرمافزار برای دورزدن سانسور اطلاعات ح.ک.چ برای توست، بنابراین میتوانی پس از بازگشت بیشتر درباره فالون گونگ بیاموزی. توصیه میکنم کتاب جوآن فالون را بخوانی. خواهی دانست که چگونه انسان خوبی باشی.» طرف مقابل بارها پاسخ داد: «عالی! متشکرم!» نرمافزار را به او دادم.
همچنین با افراد زیادی ملاقات کردهام که قبلاً حقیقت را درک کردهاند، ازجمله دانشمندان، استادان، کارمندان دولت، دانشجویان و غیره. آنها به طرق مختلف از فالون گونگ تشکر کرده و آن را مورد تحسین قرار دادند. بهطور خلاصه، هر یک از آنها چیزهای مشابهی گفتند: «فالون گونگ شگفتانگیز است. ما نه تنها فالون گونگ را تحسین میکنیم، بلکه فالون گونگ را از اعماق قلبمان دوست داریم.»
یک بار با محققی چینی صحبت کردم. بعد از اینکه متوجه صحبتهایم شد، با هیجان گفت: «کتابهای زیادی منتشر کردهام و مقالات زیادی برای ستایش نظام نوشتهام. اگر از دیدگاه خودتان برای نوشتن درست استفاده کنید، اخطار میگیرید یا دستگیر میشوید، بنابراین من خیلی وقت است که نوشتن را متوقف کردهام. شنیدن حقیقت از زبان شما بسیار تکاندهنده است. فالون گونگ افتخار مردم چین است. این موهبت سرزمین مادری ماست. بهجرئت میگویم که فالون گونگ بیسابقه و عالی است!»
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه روشنگری حقیقت