(Minghui.org) استاد محترم و همتمرینکنندگان:
من یک تمرینکننده فالون دافای سوئیسی هستم. وقتی دو ساله بودم، مادرم شروع به تزکیه در دافا کرد. فا را با او مطالعه میکردم. همانطور که به خاطر میآورم، زمانی که به مدرسه ابتدایی رفتم، یک برنامه منظم تنظیم کردیم که شامل مطالعه فا، انجام تمرینها و فرستادن افکار درست بود. با توجه به کمک مادرم و به لطف نیکخواهی استاد لی (بنیانگذار فالون دافا)، در محیط یک تزکیهکننده بزرگ شدم و توانستم اصول ارزشمند فا را کسب کنم.
اما، متأسفانه، تحت تأثیر خمره بزرگ رنگرزی جامعه قرار گرفتم و دچار قلبی ریاکار و عدم استواری در تزکیهام شدم. بنابراین با بزرگتر شدن، سست شدم. دیگر به مادرم گوش ندادم، دیگر فا را بهطور منظم مطالعه نمیکردم و دیگر تمرینات را به طور منظم انجام نمیدادم. اگرچه هرگز تمرین دافا را به طور کامل متوقف نکردم، وقتی سالهای نوجوانی خود را به یاد میآورم، باید اعتراف کنم که هرگز به طور محکم تزکیه نکردم.
بیشتر و بیشتر تحت تأثیر مواد بد فرهنگ پاپ، فیلمها، سریالهای تلویزیونی و سایر محتوای منفی اینترنت قرار میگرفتم. فکر میکنم که همه اینها چیزهای سد راهم شدند و مرا از انجام تزکیه جدی بازداشتند. این امر مطالعه فا، انجام تمرینات و فرستادن افکار درست را دشوار میکرد.
در کودکی با دوست و شوهر فعلیام آشنا شدم. او همچنین در محیط دافا بزرگ شد، اما تمرین در دافا را متوقف کرد. با این حال، خوب است که با دافا و اصول دافای حقیقت، نیکخواهی، بردباری آشناست و به آن اعتقاد دارد. معتقدم که چنین اصول ارزشمندی به ما کمک میکند تا یک رابطه خوب ایجاد کنیم. به همین دلیل میدانیم که چگونه افراد خوبی باشیم، از اصل وفاداری و اهمیت نگاه به درون آگاه هستیم، که به ما امکان میدهد در هماهنگی زندگی کنیم. با این حال، در روزهای اولیه رابطهمان، آنقدرها در مورد تزکیه جدی نبودم.
بهیاد آوردن خواسته قلبیام: تزکیه تا بازگشت به اصل خود
واقعاً خوششانس هستم که در خانوادهای به دنیا آمدم که بسیاری از آنها فالون دافا را تمرین میکردند، همچنین در محیطی زندگی کردم که بسیاری از دوستان ما فالون دافا را میشناختند یا تمرین میکردند. حدود دو سال از زمانی که فا را بیشتر خواندهام و تمرینها را انجام دادهام میگذرد. زمانی بود که به این فکر کردم که چگونه به مطالعه فا برگشتم. میخواهم استدلال خود را با شما در میان بگذارم.
با وجود غفلت از تزکیه جدی، هرگز اصول فالون دافا و ایمانم به آن را فراموش نکردم. شاید استاد به من کمک کردند تا به تزکیه جدی و مجدانه برگردم. ایشان حتما زمانها و لحظاتی را دیدهاند که در قلبم آرزو میکردم در مورد تزکیه خود مصممتر شوم.
با یادآوری آن زمانهایی که با تمرینکنندگان فالون دافا صحبت میکردم، لحظاتی وجود داشت که به بیدار شدن و یادآوری خواستههای قلبم و اینکه چرا در این دنیا هستم کمک کرد.
برای مثال، اتفاقی را در کمپ کونگ فو در سوئد به یاد میآورم. من با دانشآموز دیگری صحبت میکردم که او نیز فالون دافا را تمرین میکرد. او در مورد مسائل تزکیه با من صحبت کرد. اعتراف کردم که درگیر مسائلی بودم که نباید توسط یک تمرینکننده انجام شود. استدلال کردم که در آن زمان دربارۀ تزکیه جدی نبودم. او نیز اعتراف کرد که در کارهایی که ربطی به تزکیه نداشته درگیر بوده است. اما او در تلاش بود تا مرحله به مرحله به تزکیه بازگردد و میخواست خود را با فا هماهنگ کند.
این بحث و یادآوری تجربیات خودم، به من کمک کرد تا متوجه شوم که اگر کسی برای بازگشت به تزکیه یا کوشاتر شدن مشکل داشت، مهم است که گاه به گاه برگردد یا اینکه کوشاتر شود. گاهی اوقات وقتی شخصی میخواهد از روزی به روز دیگر تغییر کند، احساس درماندگی میکند. به همین دلیل است که فکر میکنم اشکالی ندارد که قدمهای کوچک برداریم و قدم به قدم خود را بهبود ببخشیم – هر چه جلو میرویم بهتر میشویم چراکه قدرتی برای رها کردن وابستگیها و خواستهها به یکباره نداریم. این تجربه این امکان را میدهد که فا به ما قدرت و خرد بدهد تا در آینده بهتر عمل کنیم.
علاوه بر این، بحثی را به یاد میآورم که با عموی شوهرم که او نیز فالون دافا را تمرین میکند، داشتم. او به من کمک کرد تا بفهمم که تزکیه خالصانهترین آرزوی من است. او به من گفت تزکیه در دافا برای او چه معنایی دارد. این گفتگو و صحبتهای دیگر با تمرینکنندگان، به من کمک کرد تا ذهن سرگشتهام را پاک کنم، همه اینها مرا بیبصیرت و بهطور فزایندهای به دنیای مادی متصل کرده بودند.
همچنین کمک خانوادهام بسیار ارزشمند بود. متأسفانه، افراد معمولاً به صحبتهای اعضای خانواده گوش نمیدهند و در عوض به حرفها و نظرات افراد دیگر خارج از دایره خانواده توجه میکنند. با این حال، من معتقدم که افکار درست اعضای خانوادهام نیز برای خلاص شدن از شر مواد منفی مفید بود، موادی که در تواناییام برای تزکیه مجدانه اختلال ایجاد میکنند.
این تجربیات قدرت گفتار و اعمال تمرینکنندگان فالون دافا را به من نشان داد. ویدیویی را به یاد میآورم که از یک داستان باستانی میگوید؛ دقیقاً از کجا آمدهایم و چگونه با موجودات الهی دیگر به این جهان فرود آمدیم. این به ما یادآوری کرد که ما قول دادیم که در اصلاح فا به استاد کمک کنیم و همه موجودات ذیشعور را نجات دهیم. بخشی وجود دارد که از ما میخواهد به کسانی که در آرزوها گم شدهاند کمک کنیم و راه بازگشت به خانه را به آنها نشان دهیم. نام این ویدیو داستان جاودانگی است.
میخواهم از استاد و همتمرینکنندگان بهخاطر رحمتشان و برای کمک به من در یادآوری راه خود تشکر کنم. این امر همچنین کمک کرد که مادرم و همسرش در مورد تزکیه با من صحبت کردند.
این صحبتها گاهی برایم ناراحتکننده بود. نمیخواستم در مورد کارهای اشتباهی که انجام دادهام بشنوم و میترسیدم به یاد بیاورم که زمان زیادی باقی نمانده است. هر چند، میدانم که مطرح کردن این مسائل برای آن دو آسان نبود. اما، امروز میفهمم که به این زنگ بیداری نیاز داشتم.
یک شب خیلی ترسیده بودم. فکر میکردم مادرم به من گفته بود که زمان زیادی برای جدی بودن در مورد تزکیه نمانده است. بیشتر نگران شدم که زمان در حال تمام شدن است زیرا آن را تلف کرده بودم. اشک صورتم را پوشانده بود. مصمم شدم که باید از زمانم به خوبی استفاده کنم و دیگر وقت تلف نکنم. برایم مسلم شد که اتلاف وقت خوب نیست و اینکه نباید وحشت کنم. ضربه چکش و زنگ بیدارباش از طریق این تجربه هشیارم کرد.
دو سال از ازدواجم میگذرد. معتقدم که این نیز گام مهمی بود که به من کمک کرد تا به تزکیه مجدانه برگردم. هر چه بیشتر فا را مطالعه میکردم و در مورد سنتها و قوانینی که موجودات الهی برای انسانها به جا گذاشته بودند مطالعه میکردم، اهمیت نگرش و رابطه بین زن و شوهر را بهتر درک میکردم. معتقدم ازدواج قدم مهمی در زندگیام بود. زندگیمان آرام، هماهنگ و درست شد.
انجام تمرینات به طور منظم و خواندن فا با یک تمرینکننده محلی
پس از ازدواج، من و یک تمرینکننده توافق کردیم که تمرینها را با هم انجام دهیم. او معمولاً جمعه ها در تمرین و مطالعه گروهی فا در خانه مادرم شرکت میکند. آن خانم نزدیک خانه من زندگی میکند، که ملاقات منظم را آسانتر میکرد. در ابتدا تمرینات را یک روز در آخر هفته در فضای باز انجام میدادیم. انجام تمرینات با یک تمرینکننده دیگر بسیار مفید بود. انجام تمرینات با او به من کمک کرد تا از وابستگیام به خودخواهی خلاص شوم.
در گذشته دوست داشتم همه کارها را خودم انجام دهم. معتقد بودم که فقط باید به اندازه کافی قوی باشم که به من کمک میکند کوشا باشم. با این حال، این برای من نسبتاً دشوار بود زیرا با نظم و انضباط، برنامهریزی و بیدار شدن در صبح مشکل داشتم. متوجه شدم که بودن با همتمرینکنندگان و خواندن فا در یک محیط گروهی برای تمرینکنندگان بسیار مفید و ارزشمند است. با این کار همه به یکدیگر کمک میکنیم تا سخت کوش باشیم که به گذر از سختیها به عنوان یک بدن کمک میکند.
با گذشت زمان، من و آن تمرینکننده بیشتر ملاقات میکردیم. ما فا را میخواندیم و افکار درست میفرستادیم. در صورت امکان، صبح روزهای هفته دور هم جمع میشدیم، فا را میخواندیم و اگر زمان اجازه میداد، تمرینات را انجام میدادیم. این تمرینکننده به من کمک کرد تا برنامهمان را حفظ کنم، زیرا هر روز صبح به خانهام میآمد. این به من کمک کرد که تسلیم میل به خواب و آسایش نشوم.
ما معمولاً روز خود را با خواندن فا، صرف صبحانه و سپس انجام تمرینات شروع میکنیم. قبلاً در انجام تمرینات مقاومت بهخرج میدادم و گاهی سرگیجه میگرفتم. با تمرین منظم و اول صبحانه خوردن، این آسانتر شد. علاوه بر این، میتوانیم در طول صبحانه افکار خود را با هم در میان بگذاریم و در مورد وابستگیها و تجربیات خود صحبت کنیم.
هر از چند گاهی برای از بین بردن امیال و مداخله افکار درست میفرستادیم. با این حال، مواقعی بود که به برنامه خود پایبند نبودیم. به محض اینکه متوجه میشدیم که در حال سستی هستیم، برای به اشتراک گذاشتن تجربیات تزکیه، برنامهریزی مجدد و یادآوری اهدافمان به خودمان ملاقات می کردیم. پس از آن، معمولاً اوضاع بهتر میشد.
گروه تمرین کوچک ما خیلی به من کمک کرد. با صرف زمان منظم برای تزکیه، افکارم واقعیتر شد و فا به من قدرت داد تا حتی مصممتر شوم. در گذشته، مشکلات زیادی را تجربه کردم، مانند خسته شدن و به خواب رفتن هنگام مطالعه فا. با خستگی مبارزه میکردم، بلند میشدم و برای بیدار ماندن در موقعیتهای شدید عضلانی قرار میگرفتم. با گذشت زمان، وضعیتم بهتر شد و امروزه حتی کمتر هنگام مطالعه فا احساس خستگی میکنم.
مواقعی وجود دارد که من با مادر یا خواهرم تلفنی فا را میخوانم. متوجه هستم که با انجام این کار به یکدیگر کمک میکنیم تا با پشتکار مطالعه کنیم و خود را بیشتر و بیشتر در فا غوطهور کنیم.
در آینده، میخواهم پیشرفت کنم و بتوانم فا را تنهایی بخوانم و تمرینات را به تنهایی انجام دهم؛حتی زمانی که تنها هستم. میخواهم کمتر به دیگران وابسته باشم و همچنین قدرت کافی برای کمک به دیگران برای مطالعه فا و انجام تمرینها داشته باشم. مواقعی وجود دارد که فا را با شوهرم میخوانم. او حتی با من صمیمیتر شد و از من خواست که با او مدیتیشن انجام دهم. بنابراین، او از تلاشهای من حمایت میکند.
بهطور کلی، زمانی که درگیر مسائل مربوط به دافا هستم، شوهرم درک کاملی از خود نشان میدهد. همچنین میتوانم با او در مورد وابستگیها و تجربیاتم آشکارا صحبت کنم، زیرا او جوآن فالون را میشناسد و مرا درک میکند. در گذشته جرئت انجام این کار را نداشتم. اما او یک بار به من گفت که میتوانم این موضوع را با او در میان بگذارم که این کار را هم کردم. بسیار سپاسگزارم که میتوانم آزادانه افکار و نظراتم را در خانه بیان کنم.
همچنین خوشحالم که شوهرم وقتی آن همتمرینکننده مرتباً به منزل ما میآمد، سیگار را ترک کرد. معتقدم که استاد و محیط تزکیه ما به او در انجام این کار کمک کردند.
همچنین میخواهم تمایل به خوابیدن و لذت بردن از راحتی را ازبین ببرم؛ صبحها زودتر از خواب بیدار شوم. با این حال، من هنوز کاملاً در آن سطح نیستم. علاوه بر این، میخواهم منظمتر باشم و زمانم را بهتر برنامه ریزی کنم. با این حال، میدانم که نمیتوانم خودم را به یکباره مجبور به انجام این کار کنم. طبق درکم، استاد این شکل تزکیه را به ما بخشیدند که میتوانیم در کنار همتمرینکنندگان بهعنوان یک بدن تزکیه کنیم. بنابراین، میتوانیم صعود کنیم و به یکدیگر کمک کنیم تا سختیها را پشت سر بگذاریم.
تجربه شخصیام به من کمک کرد تا متوجه شوم که وقتی تمرینکنندگان از یکدیگر حمایت میکنند چقدر مفید است و از این بابت بسیار سپاسگزارم. با این حال، میخواهم قوی باشم و به سرعت پیشرفت کنم. رؤیایی داشتم که مدت کوتاهی پیش خانه آن همتمرینکننده که صبحها با او تمرین میکنم در آتش سوخت. این زنگ بیداری برای من بود و به من گفت که نباید به دیگران وابسته شوم.
اثرات بد از دستگاههای مدرن و محتوای موجود در اینترنت
یک وابستگیام [تماشای] فیلمها، سریالهای تلویزیونی، بازدید شبکههای اجتماعی و گزارشات مصارف عمومی در اینترنت است. متأسفانه هنوز زمان زیادی را برای این مسائل تلف میکنم. روزهایی هست که چندین ساعت را صرف تماشای ویدئوها و اطلاعات بیربط و بیاهمیت میکنم. آنها اغلب دارای احساسات و اطلاعات بد هستند و همچنین شهوت و محتوای غیراخلاقی را به نمایش میگذارند.
اغلب احساس بدی دارم و زمان زیادی را از دست میدهم. در نتیجه، از کارهایی که باید در زندگی روزمره انجام دهم نیز غافل میشوم. بنابراین، با توجه به غیرقابل اعتماد بودنم، تأثیر خوبی بر مردم عادی نمیگذارم و از پروژههای اصلاح فا که در آنها مشارکت دارم حمایت خوبی نمیکنم. اگرچه در طول هفته صبحها فا را با همتمرینکنندهام میخوانم، اما فکر میکنم وقتی بعد از آن محتوای روی اینترنت را تماشا میکنم، آن مانند یک ضربهگیر عمل میکند و بارها و بارها مرا به سمت پایین میکشاند.
در این مورد با مادرم صحبت کردم که گفت انگار هنگام رانندگی با ماشین، گاز و ترمز را همزمان فشار میدهیم. میدانم که این یک عادت بد است و احتمالاً یک ماده بد پشت آن وجود دارد که انرژی مرا میکشد و به شدت در صداقت و انجام کارهایی که قرار است به خوبی انجام دهم، اختلال ایجاد میکند.
تا آنجا که میدانم این نیز عمدتاً دلیل مشکلات خواب من است. اخیراً در طول شبانهروز 10 تا 12 ساعت میخوابم و بعد از بیدار شدن در حد مطلوب نیستم. استاد در سخنرانی خود در مورد سؤال یک تمرین کننده به ما آموختند:
مرید: آیا افکار و شخصیتی که در طول زمان در ما شکل گرفت، نظم و ترتیبهای نیروهای کهن هستند؟ اگر آن مداخلۀ قابلملاحظهای برای مطالعۀ فای شخص ایجاد کند، چگونه شخص باید بهطور کامل از آن رها شود؟
استاد: افکار و ایدهها، یا عقاید و تصورات گوناگون که در مغز شما شکل میگیرند، همگی در طول بازپیداییهای شما و مواجه شدنتان [با چیزها] در دنیا شکل گرفتند. و هر چه شخص مسنتر باشد، بیشتر گردآوری کرده است. در سرزمین چین، پدیدههای بد بیشتر و بیشتری وجود دارند و بهطور فزایندهای ظاهر میشوند. مردم متوجه شدهاند که بچههای چینیِ سرزمین چین بهطور تکاندهندهای از بچههای خارج متفاوت هستند. بچههایی که از چین هستند دربارۀ همه چیز میدانند و بسیار حیلهگر هستند. واقعاً. چیزهای بد از هر نوعی در آن اجتماع درحال ظاهر شدن هستند و هیچ خط مرزی برای هیچ چیزی وجود ندارد-- خواه روزنامهها باشد، رسانه، رفتار مردم، یا چیزهایی که مردم میگویند. سر بچههای کوچک با چیزهای نادرست پر میشود، بیشتر از بچههایی که خارج از چین زنندگی میکنند، و از اینرو از این نظر بیشتر شبیه بزرگسالان هستند.
هرچه که وارد ذهن یک شخص میشود آنجا میماند. موجودات بشری حافظه دارند. درحالی که آن را "حافظه" مینامیم، و بهنظر میرسد چیزی مفهومی باشد، اما اینطور است که درواقع حقیقتاً و بهطور واقعی چیزی مادی است. وقتی مردم چیزهایی میگویند، یا وقتی کسی چیزی را برای شما توضیح میدهد، یا سعی میکند شما را نسبت به چیزی متقاعد کند، "فلان، فلان، فلان"-- جریان مداومی [از چیزها] به داخل سر شما میریزد. مواد واقعی واقعاً بهسمت شما پرتاب میشوند. وقتی برخی افراد واقعاً برآشفته میشوند و به مشاجره ادامه میدهند، درواقع درحال پس زدن تمامی آن چیزها هستند. البته آنچه که مریدان دافا انجام میدهند برای مردم، خوب است و سخنان ما از افکار درست نشأت میگیرد، بنابراین وقتی ما صحبت میکنیم آنچه که از دهان ما بیرون میآید گلهای نیلوفر آبی هستند. برعکس، هیچیک از چیزهایی که درون مردم عادی دربین اجتماع شکل میگیرند بهطور کلی خوب نیستند، و پس از اینکه آن چیزها وارد بدن شخص میشوند درواقع بر او تسلط پیدا میکنند. ممکن است مردم بگویند که مهم نیست چه چیزی با چشمان خود میبینند، و اگر دیگر نخواهند چیزی را ببینند صرفاً میتوانند نگاه کردن به آنرا متوقف کنند. اما این صحت ندارد. وقتی بینایی شما با چیزی تماس پیدا کرد، آن چیز وارد شده است. این بدین دلیل است که هر چیزی میتواند خودش را در بعدهای دیگر تکثیر کند، بنابراین هر چه به چیزی طولانیتر نگاه کنید، بیشتر وارد میشود. (آموزش فا ارائه شده در کنفرانس فای نیویورک ۲۰۱۰)
با تمام وجودم تصمیم گرفتم این وابستگی را از بین ببرم. شروع به نوشتن وابستگیهایم کردم و تصمیم گرفتم در طول هفته فقط نیم ساعت در روز را با گوشی هوشمندم بگذرانم و از تماشای فیلم یا سریالهای تلویزیونی صرفنظر کردم. اکنون، متوجه میشوم که چقدر بازدهی بیشتری دارم و چقدر میتوانم از زمانم بهتر استفاده کنم. تلویزیون خاموش ماند. همچنین استفاده از رسانههای اجتماعی و [گشت زدن در صفحات اینترنتی با] محتوای بد را متوقف کردم. تا به حال فقط چند روز است که آن را امتحان کردهام، اما به پیشرفت خود ادامه خواهم داد و این اهریمن را رها خواهم کرد.
من و خواهرم مشکلات مشابهی را در زندگی روزمره خود تجربه میکنیم و متأسفانه با توجه به این عادتها اغلب افسرده بودیم. بنابراین، مادرم ما را به یک هفته تعطیلات در کوهستان دعوت کرد.
من در حال نوشتن تجربیاتم در هنگام گذراندن وقت در کوهستان هستم. من و مادر فا را میخوانیم و تمرینات را انجام میدهیم. در طول روز در طبیعت پیادهروی میکنیم یا درگیر چیزهای خوب دیگری میشویم. عصر، تلفن همراه را در وضعیت هواپیما قرار میدهیم. بنابراین، میتوانم بدون [در دسترس بودن] تلفنم بخوابم، کاری که اخیراً زیاد انجام داده بودم.
در ابتدا بهسختی به خواب میرفتم؛ خیلی بیقرار بودم و خوابهای بدی میدیدم. اما، متوجه شدم که اوضاع روز به روز بهتر میشود. انگار موجود بدی با استفاده از ابزارهای فنی و اینترنت انرژی مرا میبلعد و میجنگد تا از بین نرود.
این تعطیلات در کوهستان بسیار نشاطآور است و به من آرامش بیشتری میدهد. متوجه شدهام که هر از چند گاهی هنگام مواجهه با مشکلات، مهم است که وقت بگذاریم و روی تزکیه شخصی تمرکز کنیم. به درک من، این تنها راه برای خوب عمل کردن در زندگی روزمره و تنها راه برای روشنگری حقیقت دربارۀ دافا و به جای گذاشتن یک اثر خوب در ذهن مردم است. علاوه بر این، متوجه شدم که برنامهریزی و تمرکز خوب باارزش است. بنابراین، فرد در هنگام تزکیه در زندگی روزمره، کارهایی را که قرار است انجام دهد، به خوبی انجام خواهد داد.
تزکیه با تمرینکنندگان دافای سوئیسی
وقتی کوچک بودم، خانواده ما عضوی از گروه تمرینکنندگان دافای سوئیس بود. سپس برای یک سال و شش ماه به جمهوری چک نقل مکان کردیم. پس از بازگشت به سوئیس، در واقع ارتباطم با تمرینکنندگان قطع شد. من نیز دیگر یک تمرینکننده کوشا نبودم. علاوه بر این، ما در درک خود اختلافاتی داشتیم و مادرم و شوهرش با تمرینکنندگان سوئیسی درگیریها و مشکلاتی را تجربه کردند. بنابراین، افکار اشتباهی علیه همتمرینکنندگان در من ایجاد شد.
اما بعداً این درگیریها حل شد و مادر و ناپدریام دوباره در گروه پذیرفته شدند. معتقدم که این مداخله از جانب شیاطین بود. همچنین فکر میکنم که با توجه به آن موقعیت، همه ما درک جدیدی به دست آوردیم و وابستگیهای خود را پیدا کردیم. در مقطعی به فکر تماس با تمرینکنندگان سوئیسی افتادم. میخواستم بدانم آیا میتوانم به لیست ایمیل [گروهی] اضافه شوم؟
اکنون میتوانم دوباره به غرفههای اطلاعرسانی بروم. همچنین چندین بار به گروه مطالعه فای سوئیس رفتم. با این حال، مقاومت شدیدی را در خودم احساس کردم، زیرا موجودات منفی احتمالاً سعی میکردند از قدم گذاشتن من در این محیط خوب و درست که توسط همتمرینکنندگان ایجاد شده است، جلوگیری کنند. اما، متوجه شدم که آنها به مرور زمان کاهش یافتند. توانستم مداخلات، وابستگیها و تصورات بد را کنار بگذارم و بعد از پیوستن به مطالعه فا، احساس روشنتر و هموارتری داشتم.
به درکم، ما قدرت زیادی داریم. بهعنوان یک بدن میتوانیم از شر موجودات بد خلاص شویم و مداخله را از بین ببریم. اکنون، میتوانیم روی پروژههایی کار کنیم که هدفشان نجات موجودات ذیشعور است. هیچ کس جز خودمان نمیتواند مزاحم ما شود، به این معنی که اگر ما صادق نباشیم و اجازه دهیم موجودات بد وارد حوزه ما شوند، به وابستگیهایمان اجازه میدهیم ما را راهنمایی کنند. بنابراین مهم است که همیشه خود را پاکسازی کنیم، خود را ارتقا دهیم و با یکدیگر همکاری کنیم.
فکر میکنم که بهعنوان تمرینکننده باید مراقب رفتار خود با یکدیگر باشیم. امیدوارم که ما، تمرینکنندگان سوئیسی، بتوانیم حتی بهتر با یکدیگر همکاری کنیم، سعی کنیم وابستگیهایمان را رها کنیم و به خوبی با یکدیگر همکاری کنیم.
پایان
همانطور که میبینم، تمرینکنندگان جوان دیگری هستند که در دوران نوجوانی تزکیه کردن را بسیار دشوار میبینند و توسط خمره رنگرزی در جامعه بشری آلوده شدهاند. امیدوارم که به تبادل تجربه من همانطور که به من کمک کرده است به آنها کمک کند. امیدوارم که آنها سایر تمرینکنندگان را نیز تشویق کنند که کوشاتر شوند. معتقدم که خوب است با قدمهای کوچک شروع کنیم و در آینده بهتر عمل کنیم.
همچنین به ارزشمندی و قدرت محیط تمرینکنندگان فالون دافا پی بردم. تصمیم گرفتم بیشتر در مطالعه گروهی فا شرکت کنم، بهتر عمل کنم، بخشی از بدن واحد باشم و کارهایی را که قرار است انجام دهیم بهخوبی انجام دهم. از همتمرینکنندگان بهخاطر حمایت مهربانانهشان در طول این سالها تشکر میکنم.
میخواهم در مسیر پایانی به خوبی پیش بروم و از استاد ارجمندمان به خاطر نجات نیکخواهانه و راهنمایی صبورانه موجودات ذی شعور تشکر میکنم.
با تشکر از استاد محترم و همتمرینکنندگان.
(ارائه شده در کنفرانس فای منطقه آلمانی زبان سوئیس- 2021)
تمام مقالات، تصاویر یا سایر متونی که در وبسایت مینگهویی منتشر میشوند، توسط وبسایت مینگهویی دارای حق انحصاری کپیرایت هستند. چاپ یا توزیع مجدد محتوا برای مصارف غیر تجاری مشکلی ندارد، اما در این صورت ذکر عنوان و لینک مقاله اصلی الزامی است.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.