(Minghui.org) در نیمه دوم سال 2021 کار دیگری را پذیرفتم. آنینگ، همکار 30 ساله‌ام  است که پزشکان تشخیص داده بودند به سرطان سینه مبتلا شده است و پیشاپیش شیمی درمانی را شروع کرده بود. وقتی به اداره آمد تا قبل از عمل جراحی درخواست مرخصی بدهد، به او گفتم که تکرار «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است» او را ایمن نگه می‌دارد. او قول داد که آن را به‌خاطر بسپارد.

معلوم شد که تومورش خوش‌خیم است. پس از دو هفته ماندن در خانه بهبود یافت. او فکر کرد این اتفاق شگفت‌انگیز است. به من گفت که قبل از عمل جراحی، پزشکان به او خاطرنشان کرده بودند که احتمال سرطانی بودن تومور 80 درصد است. دو بیمار در بخش او با علائم مشابه قبلاً به‌دلیل سرطان فوت کرده بودند، بنابراین او امید زیادی به زنده ماندنش نداشت. هنگامی که تومور خوش‌خیم بود، او فکر کرد که می‌تواند به این دلیل باشد که دو عبارت دافا را تکرار کرده است. گفتم: «استاد تو را نجات دادند!»

در مارس امسال، خواهر کوچکترم به تومور سینه مبتلا شد. پزشکان مطمئن نبودند که خوش‌خیم یا بدخیم است. او مانند همکارم عمل کرد و تومور او نیز خوش‌خیم بود. خواهرم بعد از عمل جراحی به تنهایی از اتاق عمل خارج شد، به اتاقش برگشت و به سرعت بهبود یافت. یک هفته بعد بخیه‌هایش  را کشیدند. خواهرم قبل از شروع آزار و شکنجه در سال 1999، برای مدت کوتاهی فالون دافا را تمرین کرده بود، در حالی که من و مادرم سال‌ها بود که دافا را تمرین می‌کردیم.

خواهرم به قدرت عبارات دافا: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است»  ایمان داشت و در طول عمل جراحی مدام آنها را از صمیم قلب تکرار می‌کرد.

وقتی همکارم آنینگ در مورد خواهرم شنید، باورش برایش سخت بود. هر دوی آنها عمل مشابهی داشتند، اما آنینگ پس از جراحی احساس ضعف می‌کرد و با وجود اینکه دو هفته در خانه استراحت کرده بود، همچنان زود خسته می‌شد. چطور شد که خواهرم توانست از اتاق عمل بیرون بیاید انگار هیچ اتفاقی نیفتاده؟ به او گفتم که این قدرت دافا بود، چراکه خواهرم هنگام تکرار عبارات دافا ایمان قوی‌تری داشت، در نتیجه نتایج در موقعیت او قوی‌تر بود!

همسرم از صمیم قلب به قدرت عبارات دافا اعتقاد دارد

واقعه دیگری که بیش از 10 سال پیش روی داد نیز قدرت دافا را نشان داد و آشکار کرد که وقتی کسی این دو عبارت را می‌خواند چه اتفاقی می‌افتد.

پسر عمویم در حال رانندگی بود و پدر و مادرش، مادرم، همسرم و پسرم (در مجموع شش نفر) داخل اتوموبیل بودند که با یک وانت کوچک با سرعت بالا برخورد کردند. تصادف وحشتناکی بود و مجروحان زیادی داشت. زن‌عمویم دستش شکست، عمویم دنده‌هایش  شکست و خون سرفه کرد و پسر عمویم و همسرم دردهای داخلی داشتند، مخصوصاً وقتی سرفه می‌کردند یا خم می‌شدند. حال مادر و پسرم خوب بود.

 در آن زمان در نقطه دیگری از کشور بودم و همسرم با من تماس گرفت تا ماجرا را به من بگوید. گفتم: «مطمئنم حال مادرم و پسرمان خوب است!» تعجب کرد و پرسید: از کجا می‌دانی؟ پاسخ دادم: «مادر من یک تمرین‌کننده دافا است. پسرم یک نشان‌یادبود با پیام دافا همراه خود دارد. هر دوی آنها توسط استاد محافظت می‌شوند و هیچ آسیبی به آنها نمی‌رسد.

همسرم سابقاً زمانی که از او و پسرم می‌خواستم یک نشان یادبود دافا را همراه خود داشته باشند، نگاه تحقیرآمیزی به من داشتند. پس از تصادف، او متقاعد شد که نشان‌یادبود می‌تواند فرد را از خطر محافظت کند.

سه فرد مسن در خودرو بودند. دو نفرشان دچار شکستگی استخوان شدند، اما مادرم آسیبی ندید. مادرم، همسرم و پسرم (که در آن زمان دو ساله بود) روی صندلی عقب نشسته بودند. همسرم که از همه تندرست‌تر بود (در آن زمان 20 سال داشت) دچار آسیب‌های داخلی شد. حال مادر و پسرم خوب بود. اگر حمایت استاد نبود، چگونه می‌توان آن را توضیح داد؟ نشان‌یادبودی که پسرم همراه داشت حاوی این عبارات دافا بود: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.»

بعد از آن، همسرم همیشه مراقب بود که پسرم هر وقت با اتوموبیل یا قطار به سفر می‌رود،  نشا‌ن‌یادبود به همراه داشته باشد. خودش هم یکی را همراهش می‌برد.

دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.