(Minghui.org) من یک تمرین‌کننده 83 ساله فالون دافا هستم و بیش از 20 سال است که فالون دافا را تمرین می‌کنم. در آن سال‌ها با چهار مأمور پلیس از پاسگاه پلیس محلی‌مان آشنا شدم. آنها نگرش‌های متفاوتی نسبت به فالون دافا داشتند و بنابراین شکل‌های مختلفی از مزایا و مجازات را برای خود و اعضای خانواده‌شان تجربه کردند.

درک حقیقت درباره فالون دافا

اولین مأموری که ملاقات کردم به بودیسم اعتقاد داشت. او پس از شروع آزار و شکنجه در20 ژوئیه1999 برایم مشکلاتی ایجاد کرد. وقتی در اکتبر2000 یکدیگر را ملاقات کردیم، به من گفت که خانواده‌اش مجازات شده و درنتیجه همسرش بیمار شد. او گفت که بیمارستان‌های محلی توانایی درمان او را نداشتند و به آنها گفته بودند که برای درمان به پکن یا شانگهای بروند.

او گفت: «من یک بودایی هستم. می‌دانستم که یا خودم یا خانواده‌ام به خاطر اعمال بد من مجازات می‌شوند. می‌دانم که شما مهربان هستید و کسانی که حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را تمرین می‌کنند افراد خوبی هستند. جیانگ زمین با آزار و شکنجه فالون گونگ شرارت می‌کند. با این حال، ما به عنوان مأمور پلیس چاره‌ای جز پیروی از دستورات نداریم. کنار آمدن با این شرایط برای ما سخت است. لطفاً به خانه من بروید تا همسرم را با گونگ [توانایی فوق‌طبیعی] خود درمان کنید.»

گفتم: «ما بیماری‌ها را با توانایی‌های‌مان درمان نمی‌کنیم، ما درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه به مردم می‌گوییم. اگر آنها بتوانند حقیقت فالون گونگ را درک کنند و از شرکت در آزار و شکنجه دست بردارند، برکت دریافت خواهند کرد.»

من و یک تمرین‌کننده روز بعد به خانه او رفتیم تا همسرش را ملاقات کنیم. او در رختخواب بود و از دیدن ما خوشحال شد. ما به او درباره مزایای تمرین فالون دافا، که فالون گونگ نیز نامیده می‌شود، گفتیم. به او گفتم بزرگ شدن کبد و طحال و سیروز داشتم. تمرین‌کننده‌ای که با من بود تومور رحم داشت.

به او گفتیم که تمام بیماری‌های ما پس از شروع به تمرین فالون دافا ناپدید شدند. به او توصیه کردیم که قبل از عمل جراحی‌اش صمیمانه تکرار کند: «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» به او گفتیم که اگر بتواند این کار را انجام دهد درمان موفقی خواهد داشت. او بعداً برای معالجه به شانگهای رفت و عمل جراحی موفقیت‌آمیز بود. بعد از سال نو در سال 2001 با او و شوهرش برخورد کردم. او به من گفت: «فالون دافا خوب است! فالون دافا خیلی خوب است!»

امتناع از گوش دادن به حقیقت

یک مأمور پلیس زن را ملاقات کردم که تمرین‌کنندگان فالون گونگ را آزار و اذیت می‌کرد. او افراد را مأمور تحت‌نظر گرفتن من کرد. یک روز عصر، او و شش مأمور دیگر برای تفتیش خانه‌ام آمدند. در مورد فالون دافا و آزار و شکنجه با او صحبت کردم، اما او نمی‌خواست گوش دهد و گفت: «حزب کمونیست چین (ح‌ک‌چ) به من پول می‌دهد و من جانم را به ح‌ک‌چ می‌دهم.» به او گفتم: «من فالون گونگ را تمرین می‌کنم و از حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری پیروی می‌کنم تا آدم خوبی باشم. هیچ کار اشتباهی نکردم. شما به خاطر آزار و شکنجه افراد خوب مجازات خواهید شد.» او گفت: «تو مرا نفرین می‌کنی. اما من آن را باور نمی‌کنم.» اما هرچه بود، دو ماه بعد یک شب در اکتبر 2007، کمی پیش از نیمه شب، او ناگهان بیمار شد و قبل از اینکه خانواده‌اش وقت داشته باشند او را به بیمارستان ببرند در خانه درگذشت. او فقط 43 سال داشت. شنیدم شوهرش هم مدتی بعد فوت کرده است.

این حادثه همه را در کلانتری شوکه کرد. آنها متوجه شدند که تمرین‌کنندگان فالون گونگ افراد خوبی هستند و باید با آنها منصفانه رفتار شود و هرکسی که در آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ مشارکت داشته باشد، مجازات خواهد شد.

ملاقات با دو مأمور دیگر

بعداً با دو مأمور پلیس آشنا شدم. آن‌ها تمرین‌کنندگان فالون گونگ را آنقدر آزار و اذیت نکردند. آنها فقط برای کنترل من می‌آمدند که این اتفاق به طور معمول در روزهای حساس رخ می‌داد و پس از صحبت کوتاهی آنجا را ترک می‌کردند. وقتی داشتم با آنها صحبت می‌کردم، شخصی از دفتر مجتمع با صدای بلند گفت: «آنچه او [به من اشاره کرد] گفت درست است و ما همگی می‌دانیم.» مأموران گفتند یک وقت دیگر می‌آیند با من صحبت کنند چون نزدیک ظهر است و باید بروند.

روز بعد، آنها حدود ساعت 14:30 به خانه من آمدند. به صحبت با آنها ادامه دادم. به آنها گفتم: «آیا فکرم را درباره مرگ مأمور پلیس زن می‌دانید؟ متأسف شدم که نتوانستم او را متقاعد کنم که از آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون گونگ دست بردارد. اگر گوش می‌داد نمی‌مرد. جیانگ زمین و ح‌ک‌چ خبیث او را چنان عمیقاً فریب دادند و مسموم کردند که قربانی ح‌ک‌چ شد. واقعاً برایش متأسف شدم!»

در حین گفتگو، اشاره کردم که سلامتی‌ام خوب است، فقط بعد از مطالعه طولانی دیدم تار می‌شود. یکی از آنها از فرصت استفاده کرد و گفت: «اگر مشکل بینایی دارید، چرا تمرین فالون گونگ را متوقف نمی‌کنید؟» بلافاصله به آنها گفتم: «اگر شما پزشک بودید، آیا هنوز مریض نمی‌شدید؟ آیا هنوز نمی‌مردید؟» دیگر حرفی نزدند.

ادامه دادم: «وجدان هم بالاترین ملاک قانون است و هم روش نهایی قضاوت. یک دادگاه برلین پس از اتحاد مجدد آلمان، پرونده تیرباران را بررسی کرد. متهم، نگهبانی بود که دو سال قبل مرد جوانی را کشت که قصد فرار به برلین غربی داشت. وکیل مدافع او استدلال کرد که او بی‌گناه است، زیرا او فقط از دستور پیروی می‌کرد. اما دادگاه این نگهبان را به سه سال و نیم حبس بدون آزادی مشروط محکوم کرد. دادگاه خاطرنشان کرد که اگر سربازی دستور مافوق خود را اجرا نکند مجرم خواهد بود، اما اگر درست هدف نگیرد گناهکار نخواهد بود. یک فرد با ذهنی سالم در این لحظه نشانه‌گیر تفنگ خود را یک سانتی‌متر بالا می‌برد. این وجدانی است که او باید تحمل کند.»

آنگاه گفتم: «علاوه بر قوانین این دنیا، وجدان و اخلاق هم هست. هیچ کس نمی‌تواند به بهانه اطاعت از دستور، از حد معین معنوی و اخلاقی فراتر رود. فالون گونگ و استادش عادل‌ترین هستند. هر گونه سرکوب تمرین‌کنندگان فالون گونگ جرم است. من صمیمانه امیدوارم که بدانید در مورد فالون گونگ چه کاری باید انجام دهید و چه کاری را نباید انجام دهید. در لحظه [اجرای] حق و باطل، هرکسی حق دارد نشانه‌گیر تفنگ خود را یک سانتی‌متر بالا ببرد. این وجدان و اخلاقی است که انسان باید داشته باشد. به عنوان یک انسان، مهربانی با دیگران، مهربانی با خودش است و جا گذاشتن برای دیگران، به منزله گذاشتن فضا برای خودش است. برای آینده خود و خانواده‌تان، امیدوارم دو بار فکر کنید و بازهم  فکر کنید!»

ارشدترین مأمور گفت: «از اینکه این موضوع را با ما درمیان گذاشتید متشکرم. شما یک تمرین‌کننده واقعی فالون دافا هستید! مهربانی و آرامش و گفتار و کردار و حالات جسمی و روحی شما برای ما سودمند است. ما همچنین می‌خواهیم تمرینات فالون دافا را یاد بگیریم.»

آنها پاهای خود را بالا کشیدند و سعی کردند به‌صورت ضربدری بنشینند. یک زن جوان توانست به‌صورت لوتوس بنشیند. از من خواستند که حرکات را به آنها آموزش دهم. گفتم: «اگر واقعاً می‌خواهی یاد بگیری، نام و شماره تلفنت را برای من بگذار. بعد از اینکه کتاب استاد آموزش تمرینات را پیدا کردم [که پلیس مدتها قبل آنرا برداشته بود]، با شما تماس خواهم گرفت. نام و شماره تلفن‌شان را به من دادند. نام‌‌ها را که به من می‌گفتند یکی از آنها فردی بود که تمرین‌کنندگان محلی ما هر روز برای او افکار درست می‌فرستادند تا اهریمن پشت سر او را از بین ببرند، و او از ارتکاب جنایت علیه تمرین‌کنندگان فالونگ گونگ خودداری کند.

در گفتگوی‌مان، برخی از آنها به من گفتند که قبلاً جوآن فالون را خوانده بودند، اما آن را درک نکردند. به آنها گفتم، من هر روز جوآن فالون را می‌خوانم و هر بار قبل از خواندن دست‌هایم را می‌شویم. به آنها گفتم که هنگام خواندن کتاب باید ذهن خود را متمرکز کنند و ذهن خود را آرام نگه دارند. آنگاه آنها می‌توانند به آن آگاه شوند. آنها گفتند: «بسیار خوب! ما جوآن فالون را به روشی که شما توضیح دادید می‌خوانیم.»

ساعت تقریباً 16:40 بعدازظهر بود که آنها رفتند. دفعه قبل حدود یک ساعت و این بار دو ساعت و ده دقیقه صحبت کردم. صحبت من  به آنها کمک کرد تا حقیقت فالون گونگ را درک کنند. روز بعد، به فردی در دفتر انجمن گفتم: «لطفاً به آنها بگویید که نتوانستم کتاب آموزش تمرینات فالون دافای استاد را پیدا کنم. آنها می‌توانند برای جستجوی کتاب‌های فالون دافا به وب‌سایت مینگهویی مراجعه کنند. تعداد زیادی کتاب فالون دافا در این وب‌سایت منتشر شده است. آنها را می‌توان به‌طور رایگان دانلود کرد.» گفت: «بسیار خوب!»

از آن زمان، شخصی که به مدت 21 سال من را تحت‌نظر داشت )من قبلاً درباره فالون گونگ با او صحبت کرده بودم و او به من گفت که ماهانه 3500 یوآن برای این کار حقوق می گیرد( دیگر مرا دنبال نکرد. آنها هم در روزهای حساس دیگر از آزار و اذیت من دست کشیدند. می‌دانم که فالون گونگ مردم را نجات می‌دهد، استاد در حال نجات مردم هستند. من فالون گونگ را تمرین می‌کنم، و استاد به من خرد و توانایی دادند تا با آنها صحبت کنم. ممنون استاد!

افشا کردن شیطان

ح‌ک‌چ آزار و شکنجه فالون گونگ را در20 ژوئیه1999 آغاز کرد. آنها شایعات و دروغ‌هایی را برای تهمت زدن به تمرین‌کنندگان فالون گونگ و فریب مردم چین و مردم سراسر جهان منتشر کردند.

برای نجات مردم فریب‌خورده، تمرین‌کنندگان فالون گونگ شروع به افشای شرارت کردند و به مردم گفتند که ح‌ک‌چ فالون گونگ را آزار می‌دهد و فالون گونگ راستین است. من هم در این فعالیت‌ها شرکت کردم. برای درخواست تجدید نظر فالون گونگ به دولت محلی و پکن رفتم. هر جا که می‌رفتم درباره فالون گونگ به مردم می‌گفتم.

به دلیل درخواست تجدید نظر در پکن، به مدت 15 روز در پکن بازداشت بودم. در بازداشتگاه با مردم درباره ارزشمندی تمرین فالون گونگ صحبت کردم، که تمرین حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری اشتباه نیست و دولت مرتکب اشتباه بزرگی می‌شود. مأموران اداره پلیس محل سکونتم بعداً به پکن آمدند و مرا بازگرداندند و در منطقه نزدیک محله‌ام بازداشت کردند. با این حال، من مدام به پلیس می‌گفتم که ح‌ک‌چ فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دهد، که فالون دافا فای راستین است، و فالون دافا موجودات را نجات می‌دهد. بعد از آزادی، ترتیبی دادند که افرادی مرا تعقیب کنند و مراقب من باشند. نترسیدم و به بیرون رفتم تا کاری را که باید انجام دهم.

در سال2015 با نام واقعی‌ام علیه جیانگ زمین شکایت کردم. افراد اداره پلیس و دفتر مجتمع به من گفتند که درگیر سیاست هستم. به من گفتند که این بار به دردسر بزرگی افتاده‌ام.

به آنها گفتم: «من درگیر سیاست نیستم. با آزار و شکنجه مخالفم. به مردم می‌گویم که فالون دافا راستین است، جیانگ زمین درحال آزار و شکنجه فالون گونگ است و فالون دافا موجودات را نجات می‌دهد. من به‌عنوان یک شهروند از حقوق قانونی‌ام استفاده می‌کنم. تهمت زدن جیانگ زمین به فالون گونگ بسیاری از مردم از جمله شما را مسموم کرده است. همچنین مردم را در سراسر جهان مسموم کرده است.

آزار و شکنجه مردم به دلیل ایمان به خدا جنایت بزرگی است و آن شکنجه‌گران مجازات خواهند شد. ادارۀ پلیس شما در این زمینه فعالیت داشته است. نه‌تنها یک پلیس زن در ایستگاه شما به‌دلیل مجازات جان خود را از دست داد، بلکه شوهرش نیز درگیر این ماجرا بود.

برای آینده‌تان، به شما توصیه می‌کنم که از سازمان‌های ح‌ک‌چ خارج شوید و سوگندهایی را که در زیر پرچم خونین ح‌ک‌چ خورده‌اید کنار بگذارید، که نشانی را که ح‌ک‌چ به شما داده حذف خواهد کرد. لطفاً به‌یاد داشته باشید که «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.» به آنها گفتم که حروف پنهانی روی سنگ در استان گوئیژو به مردم می‌گوید که چرا باید ح‌ک‌چ را ترک کنند! آنها حرف مرا فهمیدند و موافقت کردند که خارج شوند. به آنها نام مستعار دادم و به آنها کمک کردم تا از سازمان‌های ح‌ک‌چ خارج شوند. وقتی می‌رفتند، دفترچه‌هایی را که روی میز من بود، برداشتند، چون می‌خواستند آنها را بخوانند. این کتابچه‌ها فالون دافا را توضیح می‌دهند و آزار و شکنجه را افشا می‌کنند.

من و دو تمرین‌کننده دیگر یک روز صبح در آوریل 2016 برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت بیرون رفتیم. فردی که با او صحبت کردیم گزارش ما را داد و مأمور پلیس ما را به اداره پلیس برد. ما دربارۀ فالون گونگ به پلیس توضیح دادیم و به آنها توصیه کردیم که علیه فالون گونگ جنایت نکنند و دلیل آنرا نیز گفتیم. یک مأمور از پاسگاه پلیس محلی ما بعدازظهر آمد تا ما را برگرداند و در طول راه ما را آزاد کرد. او به ما گفت که مراقب ایمنی‌مان باشیم. من قبلاً با او صحبت کرده بودم و به او کمک کردم تا از ح‌ک‌چ خارج شود. با این حال، مقامات همچنان افرادی را برای تعقیب و تحت‌نظر گرفتنم فرستادند. می‌دانستم که استاد از من محافظت می‌کنند، و می‌دانستم که مأموریت من کمک به استاد در اصلاح فا برای نجات مردم است. نمی‌ترسیدم و هر روز صبح بیرون می‌رفتم تا درباره فالون گونگ و آزار و شکنجه به مردم بگویم. فا را بعدازظهر می‌خواندم.

ح‌ک‌چ شرور کمپین «حذف کامل» را درسال2020 اجرا کرد. پرسنل دفتر خیابانی، دفتر اجتماعی، و اداره بازنشستگی نزد من آمدند و از من خواستند که از تزکیه‌ام دست بکشم. به آنها سلام کردم، با آنها خوب رفتار کردم و حقایق مربوط به فالون دافا را توضیح دادم. زمانی که آنجا را ترک می‌کردند، فهمیدند، «فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است.»

شش نفر از دفتر منطقه اداره 610، کمیته سیاسی و حقوقی و دفتر جامعه در اواسط سپتامبر 2020 به قصد "تبدیل" من به خانه‌ام آمدند.

فکر کردم: «استاد لطفاً به من نیرو دهید. می‌خواهم به آنها این فرصت را بدهم که نجات پیدا کنند و از ارتکاب جنایت علیه دافا دست بردارند!» از آنها پرسیدم: «چرا آمدید؟ من همه شما را به‌عنوان اقوامم می‌دانم و از این رو به دیدار شما به‌طور عادی نگاه می‌کنم. می‌خواهم بپرسم آیا اینجا هستید تا به حقیقت فالون دافا گوش دهید؟» گفتند: «بله.»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.