(Minghui.org) اخیراً به دیدن یکی از همسایگانم رفتم. او با توجه به درخشش گلگون صورتش بسیار سالم به‌نظر می‌رسید. خیلی برایش خوشحال شدم.

او همین چند سال پیش، با چهره‌ای تیره در بستر افتاده بود. سرش را تراشیدند زیرا به‌خاطر سرطان پیشرفته ریه تحت شیمی درمانی بود. وضعیت فلاکت‌باری داشت و امیدش را از دست داده بود.

با شنیدن درباره وضعیتش، او را ملاقات و با فالون دافا آشنایش کردم. به او گفتم که اگر فالون دافا را تمرین نمی‌کردم، الان هم در بستر بودم. با وجود اینکه در بیمارستان کار می‌کردم، این دافا بود که مرا نجات و به من امیدواری داد.

او از اینکه فهمید من فالون دافا را تمرین می‌کنم شگفت‌زده شد و از زمانی که بسیار سالم به‌نظر می‌رسیدم کنجکاو بود بداند که به چه نوع بیماری‌هایی مبتلا بودم.

«قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم، انواع بیماری‌ها را داشتم: بیماری قلبی، عفونت کلیه، بیماری‌های زنان، گردن‌درد، بی‌خوابی و شانه یخ‌زده. بدترینش نقرس بود. وقتی عود می‌کرد، درد بسیار طاقت فرسا و تحمل آن سخت بود. بعدها هم حساسیت و فشار خون داشتم. در آن سال‌ها ترجیح می‌دادم بمیرم تا اینطور زندگی کنم.»

«مایه خوشبختی من است که با فالون دافا روبرو شدم. استاد مهربان بدنم را پاکسازی کردند و تمام بیماری‌هایم ناپدید شدند. کجا می‌توان چنین تمرین بسیار عالی را یافت؟ من خوش‌شانس بودم!»

همچنین درباره آزار و شکنجه فالون دافا توسط حزب کمونیست چین (ح‌.ک.‌چ) به او گفتم و از او خواستم که ح.‌ک‌.چ و سازمان‌های وابسته به آن را ترک کند تا از جنایاتش علیه بشریت دور بماند.

«در گذشته به پیشگامان جوان پیوستم. لطفاً کمکم کنید آن را ترک کنم.»

او به من گفت که یکی دیگر از دوستانش نیز فالون دافا را تمرین می‌کند و یک بار به‌خاطر امتناع از ترک این تمرین به اردوگاه کار فرستاده شده است. او قصد داشت از دوستش بیشتر درباره دافا بیاموزد، اما دوستش به شهر دیگری نقل مکان کرد و ارتباط آنها قطع شد.

من خوشحال شدم که فهمیدم او حقایق را می‌دانست و به یادگیری دافا علاقه داشت. ویدیوهای سخنرانی‌های استاد را برای او آوردم و او با وجود شرایط جسمانی‌اش به تماشای آنها ادامه داد. ازآنجاکه حالش بهتر شد، شروع به یادگیری تمرینات کرد.

«این فالون دافا شگفت‌انگیز است. هر وقت سخنرانی‌های استاد را تماشا می‌کردم، احساس می‌کردم هوای خنکی از استخوان‌ها، مفاصل، حتی گلویم بیرون می‌آید و عرق سرد از دستانم بیرون می‌آمد!»

«استاد بدن شما را پالایش می‌کنند. وقتی انرژی بیماری‌زای شما تمام شود، بهبود خواهید یافت.»

چندی بعد، او واقعاً بهبود یافته بود. «روز به روز احساس بهتری دارم. باورم نمی‌شود هنوز زنده و سرحالم! سپاسگزارم، استاد! من یک ریال خرج نکردم و استاد مرا نجات دادند. نمی‌توانم آنطور که شایسته است از استاد تشکر کنم!»

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.