(Minghui.org) قبل از شروع تمرین فالون دافا در ماه مه1997 (در 49سالگی) در شرکتی دولتی کار می‌کردم، سالم بودم و خانواده‌ام خوشحال بودند. خودم را ملحد می‌دانستم. هرگز فکر نمی‌کردم که با تزکیه یا فای بودا ارتباطی داشته باشم. اما پس از اینکه شاهد معجزاتی بودم که دوستانم ازطریق تزکیه فالون دافا تجربه کردند، و به‌ویژه پس از مطالعه جوآن فالون، من نیز تمرین‌کننده ثابت‌قدم فالون دافا شدم.

دوستی که فالون دافا را به من معرفی کرد استاد دانشگاه است. او به بیماری‌های زیادی ازجمله بیماری قلبی، فیبروم رحم، آدنوم تیروئید و التهاب مزمن و نازک‌شدن دیواره معده مبتلا بود. علاوه‌بر این، تحت چند عمل جراحی هم قرار گرفته بود.

پس از اینکه طب غربی به او کمک نکرد، به طب چینی متوسل شد. طی معالجه مجبور شد داروهای زیادی مصرف کند. وزنش از 58 کیلوگرم به 40 کیلوگرم کاهش یافت. به‌رغم این واقعیت که یکی از اعضای حزب کمونیست چین (ح‌.ک‌.چ) بود، برای زنده ‌ماندن، بودیستی غیرروحانی شد. همچنین به‌مدت چهار سال چی‌گونگ را تمرین کرد، اما فایده‌ای نداشت.

روزی به من گفت که شروع به تمرین فالون دافا کرده است و دیگر هیچ دارویی مصرف نمی‌کند و بودیستی غیرروحانی هم نیست. غافلگیر شده بودم و می‌ترسیدم که با قطع داروهایش جانش در خطر باشد. اما هم‌زمان امیدوار بودم که معجزاتی برایش رخ دهد. بعد از مدتی متوجه شدم که شاداب شده و روحیه‌اش خیلی خوب است.

سپس تمام بیماری‌هایش بهبود یافت! معجزاتی که شاهدش بودم، تفکر منفی‌ام را تغییر داد. سرشار از کنجکاوی شدم. تولد، پیری، بیماری و مرگ بخشی از زندگی انسان است. بنابراین سابقاً در زندگی روزمره به‌خوبی از خودم مراقبت می‌کردم. ازاین‌رو می‌خواستم بدانم فالون دافا درباره چیست. با خودم گفتم اگر بیماری‌های او واقعاً ازطریق تمرین فالون دافا بهبود یافته، اگر حرف‌هایش را باور کنم، می‌توانم کیفیت زندگی‌ام را در آینده بهبود ببخشم.

او نسخه‌ای از جوآن فالون را به من داد و گفت که تمام پاسخ‌ها را در این کتاب خواهم یافت.

من بسیاری از آثار معروف ادبی تاریخی از چین و خارج از کشور را خوانده‌ام. اما از اصول عمیقی که در جوآن فالون یافتم شوکه شدم. متوجه شدم که حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری ویژگی‌های جهان هستی و همچنین معیارهایی هستند که برای ارزیابی خوب و بد مورد استفاده قرار می‌گیرند. همچنین به این اصل پی بردم که «خوبی پاداش داده می‌شود و بدی مجازات می‌شود»، و دلیل اصلی بیمارشدن فرد، و رمز و راز بهبود بیماری یک تمرین‌کننده‌ دافا بدون مصرف دارو را درک کردم.

پس از پایان مطالعه جوآن فالون، تصمیم گرفتم در فالون دافا تزکیه کنم. از آن به بعد، نه‌تنها استادی دارم، بلکه در زندگی‌ام هدفی روشن دارم.

در آغاز تزکیه‌ام، علاوه‌بر کار و رسیدگی به کارهای خانه، از تمام وقتم برای مطالعه مکرر جوآن فالون استفاده می‌‌کردم و هر بار به درکی جدید و حسی از روشن‌بینی دست می‌یافتم.

مشاهده معجزات فالون دافا

از بچگی عاشق ورزش بودم. چه دو و میدانی و چه بازی با توپ، چند بار در مدرسه، محل کار و یا در ورزش‌ها در سطح استان قهرمان شدم. همچنین کاملاً از تناسب اندام برخوردار بودم. در آغاز تزکیه‌ام، حتی با وجود اینکه توجه زیادی به انجام تمرین‌ها نداشتم، طولی نکشید که سرشت معجزه‌آسای دافا را تجربه کردم.

بعد از اینکه حدود یک هفته فا را مطالعه کردم، حتی قبل از شروع تمرینات، استاد چشم آسمانی‌ام را باز کردند. بعدازظهر آن روز، بعد از اینکه فا را مطالعه کردم و چشمانم را بستم، دنیای معجزه‌آسایی در مقابلم ظاهر شد. نورهای شفاف با رنگ‌های مختلفی را دیدم. برخی از آن‌ها رنگ بسیار روشنی داشتند و درحال حرکت بودند. برخی به‌صورت افقی حرکت می‌کردند. برخی درحالی‌که به‌سمت بالا حرکت می‌کردند می‌چرخیدند. واقعاً عالی و زیبا بود. همین که چشمانم را باز کردم به این دنیا برگشتم. وقتی دوباره چشمانم را بستم، مجدداً دنیای زیبایی از نور را دیدم!

بعد از یک ماه که برای سفری کاری سوار هواپیما شدم، چشمانم را باز کردم و نور زیبای بودا را در بیرون دیدم. قرمز، نارنجی، زرد، سبز، آبی و بنفش به شکل دایره‌های رنگی در دو لایه، مانند هاله چیده شده بودند. پس‌زمینه خاکستری روشنِ داخل هاله، سایه‌ای از هواپیمای خاکستری تیره را نشان می‌داد. هاله رنگی و هواپیما هماهنگ شدند. حدود 20 دقیقه این صحنه را تماشا کردم. دیدن این مناظر واقعی در بُعدی دیگر، اعتمادبه‌نفسم در تزکیه را بسیار افزایش داد.

تمرینات دافا را با تماشای ویدئوی نمایش تمرین یاد گرفتم. انجام تمرینات باعث شد که به‌طور کامل به اثرات شگفت‌انگیز شفابخشی و تندرستی فالون دافا پی ببرم. گرفتگی کمر و بیماری حرکتی بیماری عمده‌ای نیستند، اما این مسائل سال‌ها عذابم می‌دادند. در همان شروع تمرین فالون دافا، بیماری‌هایم بهبود یافتند. این موضوع شوهرم را که سال‌ها در طب‌ غربی فعالیت داشت، فوق‌العاده متعجب کرد. او نیز تمرین‌کننده دافا شد.

به‌خاطر مشارکت در یک پروژه مهم در محل کار در سال 2002، اغلب شب‌ها تا خیلی دیروقت کار می‌کردم. شبی درحال دوچرخه‌سواری به‌سمت خانه بودم که ناگهان یک خودروی شاسی‌بلند به من برخورد و مرا به گوشه‌ای پرت کرد. دوچرخه‌ام آسیب دید، اما جراحاتم جزئی بود. نه راننده را مسئول دانستم و نه به بیمارستان رفتم. این حادثه به‌هیچ‌وجه رویم تأثیری نداشت. در ابتدا همکارانم متوجه نشدند که چرا از راننده درخواست غرامت نکردم. وقتی فهمیدند که با این واقعه به‌عنوان یک آزمون تزکیه رفتار کردم، درک عمیق‌تری از دافا و تمرین‌کنندگان به دست آوردند و برای دافا و تمرین‌کنندگانش احترام قائل شدند.

در طی بیش از 20 سال گذشته، علائمی مانند تب، سرفه، بثورات پوستی و غیره داشتم. اما همیشه حرف‌های استاد را در ذهن داشتم. بنابراین به درمان متوسل نشدم. هر زمان که حالتی غیرطبیعی ظاهر می‌شد، همیشه موفق می‌شدم شین‌شینگم را حفظ کنم و آزمایش را پشت سر بگذارم.

یک بار دچار بثورات پوستی زیادی شدم. قلبم تحت تأثیر قرار نگرفت؛ طبق معمول سر کار رفتم و تمرینات را انجام دادم. چند روز بعد لایه‌ای از پوستم جدا و بعداً پوستم ترمیم شد! تقریباً در همان زمان بیماری مزمنِ، درماتیت تابستانی، همکارم عود کرد. او فکر می‌کرد علائمش کمتر از من است. بنابراین هیچ دارویی برای آن استفاده نکرد. اما بهبود نیافت. درنهایت مجبور شد برای گرفتن نسخه به مؤسسۀ پوست مراجعه کند. همکارانم که فقط قبول داشتند «دیدن باور کردن است»، با مقایسه بین ما، شاهد ماهیت معجزه‌آسای دافا بودند.

چیزی که در پایان سال 2005 اتفاق افتاد باعث شد مردم واقعاً متوجه شوند دافا چقدر معجزه‌آسا است.

من و تعدادی از همکارانم برای سفری کاری به شهر ساحلی معروفی رفته بودیم. هنگام شب برای تماشای مناظر شب، در ساحل قدم ‌می‌زدیم و عکس می‌گرفتیم. در یکی از عکس‌هایی که با همکارانم گرفتم، من شفاف به‌نظر می‌رسیدم، درحالی‌که بقیه عکس‌ها همچنان بسیار عادی بودند. پلیور و کتی ضخیم پوشیده بودم، اما نرده آهنی پشت سرم، امواج دریا و انعکاس نورهای رنگی روی دریا در عکس به‌وضوح از میان بدنم نمایان بودند! بعد از اینکه همکارانم این را دیدند، در شوک فرو رفتند: «واقعاً معجزه‌آسا است!»

می‌دانستم این استاد هستند که نظم و ترتیبی دادند تا به دافا اعتبار ببخشم. به همکارانم گفتم: «این نتیجه پاکسازی بدن یک تمرین‌کننده پس از تمرین دافا است.» در آن زمان به‌مدت هشت سال و شش ماه تزکیه کرده بودم.

پس از بازگشتم از این سفر کاری، تعداد زیادی از همکاران برای تماشای این عکس معجزه‌آسا آمدند. سپس از این فرصت استفاده کردم تا حقایق مربوط به فالون دافا را برایشان روشن کنم.

یکی از دوستانم دانشمند است. او تحقیقات گسترده‌ای درباره کتاب تغییرات و بودیسم انجام داده است. او پس از دیدن این تصویر گفت: «این پدیده بسیار خوبی است. یک راهب بودیستی سطح بالا نیز عکس شفافی به من نشان داد. این نوع پدیده با علم قابل‌توضیح نیست. اما ممکن است در آینده توضیح داده شود.» سپس جوآن فالون را باز کردم و قسمت مربوط به این موضوع را با او به اشتراک گذاشتم، بنابراین او دید که استاد آن را به‌وضوح در این کتاب بیان کرده‌اند.

گرچه دانشمند مزبور دارای عناوین بسیاری بود که ازسوی حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) اعطا شده بود، مانند: عضویت در کنگره ملی خلق، پرسنل نمونه ملی، کارشناسان جوان و میانسال با مشارکت‌های برجسته و سایر عناوین، اما بسیار متواضع بود. او پس از اینکه حقیقت درباره دافا را فهمید، نه‌تنها یک فلش مملو از اطلاعات روشنگری حقیقت درباره دافا را پذیرفت، بلکه مصمم شد با استفاده از نام مستعار از عضویتش در سازمان‌های ح‌.ک‌.چ کناره‌گیری کند. او واقعاً ماهیت شیطانی ح‌.ک‌.چ و اعمال شیطانی آن را درک ‌کرد و چند بار به من یادآوری کرد که به ایمنی‌ام توجه کنم.

بعد از اینکه یک کارشناس کامپیوتر در دفتر ما آن عکس را دید، گفت که می‌تواند همان جلوه را ایجاد کند، زیرا فکر می‌کرد با یک نرم‌افزار کامپیوتری ویرایش شده است. بعد از اینکه عکس مرا کپی و آن را بررسی کرد، درحالی‌که احساساتی شده بود، گفت: «این عکس یک راز است. قطعاً یک مدل ساختگی نیست.» سپس از فرصت استفاده کردم و حقایق را برایش روشن کردم.

ازطریق تزکیه فرد بهتری شدم

قبل از شروع تزکیه، نزدیکانم مرا فردی درستکار، مهربان و منطقی می‌دانستند. با آغاز تزکیه، سعی کردم از استانداردهای یک تمرین‌کننده پیروی کنم. بنابراین مهربان‌تر، سالم‌تر و تواناتر شدم.

برای مثال، قبل از اینکه دافا را تزکیه کنم، ازطریق دوستانی که در بیمارستان کار می‌کردند، از کارت پزشکی‌ام برای دریافت دارو برای والدینم استفاده می‌کردم. در آن زمان این کار را به‌عنوان وظیفه فرزندی درقبال پدر و مادرم در نظر می‌گرفتم. بعد از شروع به تزکیه، دیگر این کار را نکردم.

برای مثال، به‌عنوان فردی درستکار، تحمل هیچ‌گونه مسائل غیراخلاقی‌ای را نداشتم. قبل از تزکیه، همیشه به یکی از همکارانی که باعث ازهم‌ پاشیدن خانواده کسی شده بود، بی‌اعتنایی می‌کردم. حتی نمی‌خواستم به او نگاه کنم. تزکیه دافا به من فهماند که پشت هر اتفاقی ‌دلیلی وجود دارد. ما به‌عنوان تزکیه‌کننده، هیچ دشمنی نداریم، باید با دیگران مهربانانه رفتار کنیم. بنابراین پیش‌قدم شدم که با او صحبت و توصیه کنم که به‌دنبال مهربانی باشد.

در سال 2019، برای شرکت در جشن فارغ‌التحصیلان دبیرستان با اتومبیلم به شهر دیگری رفتم. یکی از همکلاسی‌هایم که بیش از 40 سال او را ندیده بودم، بابت آسیبی که در گذشته به من رسانده بود، صمیمانه از من عذرخواهی کرد. در ادامه مسائل زیر را یادآوری کرد:

چین برای اولین بار در سال 1972 کارگران و کشاورزان را برای تحصیل در کالج استخدام کرد. به‌خاطر عملکرد فوق‌العاده ما در محل کار، من توسط کمون معرفی شدم. این دانش‌آموز (آن هم‌کلاسی‌ام) به‌خاطر منافع خودخواهانه‌اش و با قدرت پدر و مادرش، «نامه‌ای از طرف مردم» جعل کرد و مرا به‌دروغ‌ به «شنود شبکه‌های دشمن» متهم کرد و چند نفر را به‌عنوان «شاهد» به خدمت گرفت. در آن زمان این یک موضوع سیاسی بسیار جدی بود. سپس اداره امنیت عمومی تحقیقاتی را آغاز کرد. وقتی اداره امنیت عمومی به این نتیجه رسید که این یک «محدودیت سیاسی»است، روند استخدام مدت‌ها قبل به پایان رسیده بود و دانش‌آموزی که والدینش از ارتباطاتشان استفاده می‌کردند، قبلاً روستا را ترک کرده بود.

من به‌جای شکایت و گوش‌دادن به توصیه دیگران مبنی بر اینکه از او انتقام بگیرم، او را پیدا کردم و متقاعدش کردم که از آسیب‌ رساندن به دیگران دست بردارد. یک سال دیگر به کار سخت در روستا ادامه دادم و در سال 1973 مجدداً استخدام در کالج به من توصیه شد. سپس توانستم به آرزویم برای شرکت در دانشگاه دست یابم.

در مواجهه با عذرخواهی او، بیش از 40 سال بعد، با رفتار یک تمرین‌کننده پاسخ دادم: به‌خاطر تزکیه قانون بودا متوجه شدم که پشت هر اتفاقی دلیلی وجود دارد. در طی این روند، چون آسیب دیدم، کارمایم از بین رفت. همچنین آبدیده و باتجربه شدم. واقعاً باید از تو تشکر کنم. پاسخم او را غافلگیر کرد. خیالش واقعاً راحت شد، زیرا فکر می‌کرد هرگز او را نمی‌بخشم.

اصل حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری در ذهن ما نقش بسته و در روح ما ذوب شده است.

نور بودا جهان را روشن می‌کند و موجودات ذی‌شعور برکت می‌یابند

ماجراهای زیادی درباره اینکه مردم چگونه از مزایای دافا بهره برده‌اند، وجود داشته است.

در سال 2007، یکی از همکارانم که در آن زمان حدود 40 سال داشت، ناگهان نتوانست به‌طور پیوسته و باثبات راه برود. تشخیص داده شد که به آتروفی مخچه مبتلا شده که یک بیماری لاعلاج است. حتی با اینکه به متخصصان در بیمارستان‌های بزرگ مراجعه کرد، هیچ فایده‌ای نداشت. نگران فرزندش بود که هنوز به دبستان می‌رفت.

درست زمانی که درباره دافا به او گفتم، فهمیدم که قبلاً سخنرانی‌های استاد را روی دی‌وی‌دی تماشا کرده است. همچنین نسخه‌ای از جوآن فالون را داشت. او به‌خاطر تهمت‌های ح‌.ک.‌چ شیطانی به این روش و آزار و شکنجه فالون دافا، بیش از حد می‌ترسید که آن را تمرین کند. وقتی متوجه شد که فقط دافا می‌تواند به او کمک کند، تزکیه‌اش را از سر گرفت. به او یک دی‌وی‌دی نمایش تمرین و نرم‌افزاری برای عبور از مسدودیت اینترنت پیشنهاد دادم، تا بتواند وب‌سایت مینگهویی را مرور کند. پس از اینکه تزکیه دافا را آغاز کرد، درمان شد، و پس از آن هرگز هیچ‌گونه هزینه پزشکی از شرکت مطالبه نکرد.

تزکیه وضعیتش را تغییر داد. علاوه‌بر این، شین‌شینگش بسیار بهبود یافت. برای مثال، یک بار محل کار چندده‌هزار یوان از حقوقش کم کرد و او با آن موافق نبود. شوهرش آنقدر ناراحت بود که می‌خواست از شرکت شکایت کند. او در این مورد با من صحبت کرد. براساس اصل «ازدست‌ دادن و به‌دست ‌آوردن» با او تبادل تجربه کردم. اگر او طی چند سال گذشته فالون دافا را تمرین نمی‌کرد، برای درمان پزشکی پول خرج می‌کرد، به‌خاطر گرفتن مرخصی استعلاجی، از دستمزدش کسر می‌شد، و متحمل هم درد جسمی و هم درد روانی می‌شد. سلامتی و شادی حاصل از تزکیه را نمی‌توان با پول سنجید. با شنیدن حرف‌هایم، خیالش خیلی راحت شد! مخصوصاً پس از بهبود شین‌شینگش، شوهرش درباره طرح شکایت هرگز کلمه‌ای صحبت نکرد.

دافا به من کمک کرد تمام مشکلاتم را حل کنم. وقتی همکارانم به مسائلی برخورد می‌کردند، دوست داشتند برای تبادل‌نظر درباره آن‌ها نزد من بیایند. برای مثال، فرزند یکی از همکاران در مدرسه ابتدایی درس می‌خواند و در کلاسش ممتاز بود. او به‌خاطر درگیری با همکلاسی‌اش، آنقدر از والدین همکلاسی مزبور وحشت کرده بود که جرئت نداشت به مدرسه برود. همکارم درحالی‌که اشک می‌ریخت این موضوع را به من گفت. احساس می‌کرد این بسیار ناعادلانه است و واقعاً برای فرزندش احساس دلسوزی می‌کرد.

با به‌اشتراک گذاشتن درک و بینشی که درباره «ازدست ‌دادن و به‌دست‌ آوردن» داشتم، اینکه «هر چیزی به‌دلیلی اتفاق می‌افتد» سعی کردم به او آرامش بدهم، که باعث شد احساس بسیار بهتری داشته باشد. زیرا دافا به او فهماند که والدین فرزند دیگر با رفتار غیرمنطقی، نه‌تنها تقوای خود را از دست دادند، بلکه به فرزندشان آسیب رساندند، که باعث شد بیشتر از دست بدهند تا اینکه بخواهند به دست آورند. دافا همچنین به او کمک کرد که درک کند باید از این واقعه استفاده کند تا به فرزندش آموزش دهد که از دیگران رنجیده نشود و به فرزندش کمک کند تا بفهمد که جامعه چقدر پیچیده است. فرد برای اینکه انسان خوبی باشد، نه‌تنها باید از راستگویی و مهربانی پیروی کند، بلکه باید بردبار نیز باشد. انسان باید به نحوه برخورد با دیگران توجه کند و انسان خوبی باشد؛ بنابراین فرزندش برای همیشه از آن بهره خواهد برد.

او گفت: «فالون دافا واقعاً فوق‌العاده است! من هم می‌خواهم تزکیه کنم.» درحال‌حاضر فرزند او در خارج از کشور مدرک دکترا گرفته و وکیل شده است.

یکی دیگر از همکاران مشکلاتی داشت که با من در میان گذاشت. پدرش از کارکنان عالی‌رتبه بود و در جریان انقلاب فرهنگی بزرگ توسط ح‌.ک.‌چ شرور اعدام شد. حتی با اینکه همکارم بعداً «حالش بهتر شد»، این جریان بر پیشرفتش تأثیر گذاشت. بنابراین در معرض محنت‌های بسیاری قرار گرفت. او پر از نفرت و رنجش بود، انگار همه دنیا به او بدهکار بودند و باید جبران می‌کردند. وقتی هر دو ما در سفری کاری بودیم، او خیلی شکایت کرد، به‌خصوص از اینکه جامعه چگونه با او رفتار کرده است.

او درواقع فرد باهوشی بود. درست مانند پدرش در نوشتن مقاله مهارت داشت. در سنین جوانی مقالات زیادی به اضافه چند کتاب منتشر کرد. او می‌دانست که من فالون دافا را تمرین می‌کنم. سپس آنچه را که از مطالعه جوآن فالون متوجه شده‌ام با او در میان گذاشتم و از او خواستم که ماهیت شیطانی حاکی از «فریب، شرارت و جنگ‌طلبی» ح.‌ک.‌چ را ببیند. همچنین او را تشویق کردم که مصیبت‌های زندگی‌اش را از منظر ازدست‌ دادن و به‌دست ‌آوردن ببیند، به‌درستی با آن‌ها رفتار کند و در کل ذهنیت سالم‌تری داشته باشد.

همچنین چند ماجرا را انتخاب کردم تا به او چند نمونه ارائه بدهم از اینکه چگونه مردم پس از بهبود شین‌شینگشان از طریق تزکیه، خوش‌اقبال شدند. اصل حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری به‌تدریج ذهنش را باز کرد. وقتی سفر چندساعته ما به پایان رسید، گفت: «عالی بودی! الآن خیلی بهترم؛ تو واقعاً باید با تلویزیون صحبت کنی که برنامه‌ای به تو اختصاص بدهند تا بتوانی به افراد بیشتری مشاوره روانشناسی بدهی و کمکشان کنی.»

اکثر افرادی که می‌شناختم از کامپیوتر استفاده می‌کردند. بنابراین یاوران بزرگ من در روشنگری حقیقت عمدتاً فلش‌هایی بودند که اطلاعاتی درباره دافا روی آن‌ها دانلود می‌کردم. چهار پوشه را در یک فلش‌ 16گیگابایتی جای می‌دادم و سپس سخنرانی‌های ضبط‌شده استاد در شهر گوانگژو، نسخه آموزشی تمرین، چند کتاب روشنگری حقیقت، موسیقی تمرین، جوآن فالون، راه بزرگ کمال معنوی و برنامه‌ای را برای عبور از مسدودیت اینترنت دانلود می‌کردم.

برای توجه به ایمنی، فلش‌ها را به افرادی می‌دادم که با آن‌ها رابطه تقدیری داشتم. به آن‌ها تأکید می‌کنم که باید فلش‌ها را گرامی بدارند. یکی از همکاران مسن و بازنشسته‌ام به سرطان کبد مبتلا بود. در طی عمل جراحی‌اش مشخص شد کبدش به‌حدی تحلیل رفته است که نمی‌توان آن را عمل کرد. بنابراین پزشکش به خانواده‌ گفت که او بیشتر از این زنده نخواهد ماند. او فلش‌های اصلی و به‌روز‌شده را از من دریافت کرده بود و حقیقت را درباره دافا می‌دانست. علاوه‌بر این، از مطالب اطلاع‌رسانی من محافظت می‌کرد. باور داشتم که او اقبال خوبی دریافت خواهد کرد، و همین‌طور هم شد. اکنون بیش از یک دهه می‌گذرد و او 80ساله و هنوز حالش خوب است. بسیاری از مردم آن را باورناپذیر می‌دانند. از آن زمان، همیشه از این فرصت استفاده می‌کنم تا حقایق را برای آن‌ها روشن کنم.

یکی از همکاران زن 50ساله و یائسه شده بود. اما خونریزی زیادی داشت. او به متخصص مراجعه کرد، اما پزشک تشخیص اشتباه داد. بعداً که سرطان آندومترش به‌درستی تشخیص داده شد، در مرحله متوسط تا پیشرفته بود. درعین‌حال سرطانش گسترش یافته بود. وقتی به دیدنش رفتم متوجه شدم که بسیار بدبین و پر از کینه‌ است. او را دلداری، و یک فلش‌ به او دادم. آن را پذیرفت. اما وقتی دوباره به ملاقاتش رفتم، آن را به من پس داد و گفت که مصمم است چی‌گونگ خاصی را تمرین کند که به‌طور خاص سرطان او را هدف قرار می‌دهد. او 10 ماه بعد درگذشت.

در طی سال‌های گذشته، در جلسات فارغ‌التحصیلان، گردهمایی‌های همکاران، گردهمایی‌های خانواده و دوستان و موارد دیگر، نمی‌دانم چند فلش‌ به مردم داده‌ام. اما عمیقاً معتقدم که آنچه در فلش‌ بارگذاری می‌شود تأثیر زیادی در کمک به مردم برای آگاهی از حقیقت دارد.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.