(Minghui.org) پس از آزادی از یک اردوگاه کار اجباری، مدتی طول کشید تا بتوانم فا را خوب مطالعه کنم، قلبم را تزکیه کنم و از لایه‌های متعدد موانع عبور کنم و از این طریق بتوانم بیرون بروم و حقایق را برای مردم روشن کنم. حتی پس از آن، هنوز موانعی وجود داشتند که بزرگ‌ترینشان ترس بود. می‌ترسیدم دوباره دستگیر شوم. با قلبی برای محافظت از خودم، تأثیر صحبتم با مردم چندان خوب نبود. فقط می‌توانستم با چند نفر در روز ارتباط برقرار کنم. ناامید شده بودم و احساس می کردم ارتباط با مردم درباره فالون دافا خیلی دشوار است.

سپس با تمرین‌کننده دیگری دیدار کردم که می‌گفت سال‌ها درباره دافا به‌صورت رو در رو با مردم صحبت و خیلی خوب عمل کرده است. احساسی را به او گفتم و او حرف جالبی زد: «وقتی تمرین‌کنندگان از در منزلشان قدم به بیرون می‌گذارند، با افرادی برخورد می‌کنند که قرار است نجات یابند.» از صحبت‌هایش هم شوکه و هم دلگرم شدم. بعد از آن، هر روز خودم را مجبور می‌کردم بیرون بروم، بدون توجه به اینکه با چند نفر صحبت می‌کردم. اغلب با افرادی با رابطه تقدیری برخورد می‌کردم که مایل بودند به حقایق مربوط به فالون دافا گوش دهند و حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) و سازمان‌های وابسته به آن را ترک کنند.

با بیشتر کردن مطالعه فا و تزکیه ازطریق روشن کردن حقیقت، ترسم روزبه‌روز کمتر شد. دیگر احساس نمی‌کردم صحبت کردن با مردم سخت است، و با کمتر شدن ترسم، تلاشم در این زمینه تأثیر خوبی داشت.

وقتی دوباره آن هم‌تمرین‌کننده را دیدم از او تشکر و به تأثیر حرف‌هایش اشاره کردم. او گفت که یادش نمی‌آید چیزی گفته باشد. متوجه شدم که قدردانی‌ام از او درکی بشری است. درعوض باید از استاد لی، بنیانگذار و معلم فالون دافا، سپاسگزار باشم. استاد آن مکلمات را در دهان او گذاشتند. همچنین متوجه شدم که چرا تمرین‌کنندگان به‌محض اینکه از در منزلشان خارج می‌شوند، با زندگی‌های قابل‌نجات روبرو می‌شوند. این نظم و ترتیب استاد است. استاد همه کارها را انجام می‌دهند. درنتیجه به درک‌هایی از این فای استاد رسیدم:

«شما تلاش خود را به انجام می‌رسانید و استادتان بقیۀ مسائل را اداره می‌کند.» (سخنرانی اول، جوآن فالون)

وقتی به‌صورت رو در رو با مردم درباره دافا صحبت می‌کنم، با انواع‌واقسام شخصیت‌ها و موقعیت‌های غیرمنتظره مواجه می‌شوم. آن‌ها ذهنم را تحریک می‌کنند و تا زمانی که فرصت تزکیه‌ام را غنیمت می‌شمارم شین‌شینگم به‌سرعت بهبود می‌یابد.

ما مأموریت نجات مردم را بر عهده داریم، بنابراین از تمرین‌کنندگانی که با مردم صحبت نکرده‌اند می‌خواهم بیرون بروند و آن را امتحان کنند. احتمالاً پشیمان می‌شوید که چرا این کار را زودتر انجام نداده‌اید. شما با افرادی برخورد خواهید کرد که رابطه‌ای تقدیری با شما دارند. آن‌ها مطالب زیادی درباره دافا خوانده‌اند و حقایق را می‌دانند. فقط منتظرند که به آن‌ها بگویید چگونه از ح.‌ک.‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. همچنین متوجه خواهید شد که با رشد شین‌شینگتان، دیگر از مردم عادی ناراحت نمی‌شوید.

من و یکی از هم‌تمرین‌کنندگان به‌تازگی بیرون رفتیم تا حقایق را روشن کنیم. او با زنی 40ساله برخورد کرد و شروع به گفتگو با او کرد. آن زن با خونسردی پاسخ داد: «به‌محض اینکه دهانت را باز کردی، فهمیدم چه می‌خواهی بگویی!» سپس برگشت و دور شد. او بارها حرف‌هایمان را شنیده بود، اما حرفمان را قبول نداشت. سابقاً عادت داشتیم در این مرحله تسلیم شویم.

اما این بار، آن تمرین‌کننده به‌دنبال آن زن رفت و گفت: «درست است، می‌خواهم شما هم مثل من سلامت باشید. آیا چیز خوبی نیست؟ سابقاً تومور رحم و سرگیجه داشتم. مادرم می‌گفت که خیلی عمر نخواهم کرد. اما حالا بیش از 70 سال دارم و حتی یک ریال هم برای مراقبت‌های پزشکی خرج نکرده‌ام. تنها کاری که انجام داده‌ام تمرین فالون دافا است.»

آن زن با تعجب گفت: «واقعاً حقیقت دارد؟ من هم سرگیجه دارم.» سپس آن تمرین‌کننده بیماری‌های قبلی‌اش را برای او شرح داد (که اکنون از بین رفته بودند) و آن زن با دقت گوش داد. سپس با خوشحالی نشان یادبود دافا و درایو یواِس‌بی را که به او پیشنهاد دادم، گرفت و گفت که از دخترش می‌خواهد آن را برایش پخش کند تا ببیند. درنهایت با کمال میل از ح.‌ک.‌چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شد.

آن تمرین‌کننده در هیچ بخشی از این روند تحت تأثیر قرار نگرفت. بدین ترتیب شین‌شینگش را ارتقا داد. استاد به او خرد بخشیدند، زیرا افکارش با معیار فا مطابقت داشت. استاد آن زن را نجات دادند و به آن تمرین‌کننده کمک کردند هدفش را به انجام برساند. درست مثل یک کودک نوپا که راه رفتن را یاد می‌گیرد. کودک نوپا تحت توجه و حمایت والدین، بارها تلاش می‌کند و درنهایت می‌تواند به‌تنهایی راه برود.

«در دو طرف ساحل فریاد گوش‌خراش میمون‌ها پایانی ندارد، درحالی‌كه قایق سبک‌بال من به‌آرامی از كنار هزاران صخره می‌گذرد.» («آموزش فا در سال ۲۰۰۲ در كنفرانس تبادل تجربه در فیلادلفیا در امریكا»

نگران زمین خوردن یا لغزیدن نباشید. از پچ‌پچ میمون‌‌ها نترسید. ما بزرگ‌ترین استاد را داریم که از ما محافظت می‌کنند. تا زمانی که از سخنان ایشان پیروی کنیم، محنت‌ها را به‌آرامی پشت سر خواهیم گذاشت.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.