(Minghui.org) در مراحل اولیه تزکیهام، درک روشنی از رابطه بین تزکیه و پاکسازی خودمان از فرهنگ حزب کمونیست نداشتم.
قبلاً فکر میکردم اگر از استفاده از اصطلاحات فرهنگ حزبی اجتناب کنم، از فرهنگ حزب دور خواهم ماند. اخیراً پادکستهای متلاشی کردن فرهنگ حزب کمونیست و برنامههای دیگر را گوش دادم و فقط پس از آن بود که واقعاً متوجه تأثیر فرهنگ حزب بر خودم شدم.
در تزکیه دافا، ما روح اصلیمان را تزکیه میکنیم، به این معنی که باید از آنچه فکر میکنیم و انجام میدهیم آگاه باشیم. اگر نتوانیم فرهنگ حزب را تشخیص دهیم، برایمان دشوار خواهد بود که خارج از چارچوب آن فکر کنیم یا با افکار درست چیزها را بفهمیم.
مخصوصاً افرادی که پس از دهه 1970 متولد شدند در فرهنگ حزب بزرگ شدند. فرهنگ فراگیر حزب زمینهای مادی در زندگی مردم ایجاد کرده است، و اگر تمرینکنندگان توجهی نکنند، دائماً ذهنشان را تحت تأثیر قرار میدهد.
درک چیستی فرهنگ حزب و تجلی آن و نیز ازبین بردن میدان مادی آن بسیار مهم است. فقط در این صورت است که میتوانیم از کنترل شدن توسط آن اجتناب کنیم و چیزها را بهطور منطقی و از منظر فا ارزیابی کنیم.
در اینجا چند درس را که از حذف فرهنگ حزب آموختهام ارائه میدهم.
پیروی کورکورانه از دیگران
زمانی با همتمرینکننده شیائویا ملاقات کردم. او در انجام کارها بسیار کارآمد است و میتواند فا را بهخوبی از بر کند. وقتی دیدم اینقدر توانایی دارد، ناخودآگاه دنبالهروی او شدم. بهتدریج بهدنبال سرعت انجام کارها بودم، بدون تمرکز بر کیفیت. میخواستم کارها را بهسرعت تمام کنم و از احساس تکمیل کاری که برعهدهام بود لذت ببرم.
درظاهر بهنظر میرسید که کارهای زیادی انجام دادهام، اما در عمق وجودم با ذهنیت رقابتجویی، خودنمایی و حسادت کنترل میشدم. در آن زمان، از آن وابستگیها آگاه نبودم و هنوز فکر میکردم که سخت تلاش میکنم تا مردم را آگاه کنم.
بهتدریج این ذهنیت را وارد مطالعه فا، زندگی و کارم کردم. در مطالعه فا بهدنبال سرعت بودم. اگر مقدار زیادی فا را ازبر میکردم، فکر میکردم که بهخوبی تزکیه کردهام. کارها را با ذهنی بیحوصله و ناآرام انجام میدادم. بدون توجه به اینکه چهکار میکردم، میخواستم آن را بهسرعت تمام کنم تا بتوانم فا را مطالعه کنم، اما وقتی زمان مطالعه فا فرامیرسید، ذهنم به همهجا میرفت. با وجود اینکه درحال مطالعه بودم، اما بعد از آن، چیزی را که خوانده بودم بهخاطر نمیآوردم. همچنین متوجه شدم که بینایی و شنواییام ضعیف شده است.
با نگاهی به گذشته، میدانم این فرهنگ حزب بود که به من آسیب زد. من کورکورانه همتمرینکنندگان را تحسین میکردم و برای دستیابی به موفقیتِ سریع، کارها را سرسری انجام میدادم. هرگز فکر نمیکردم که شایستگی شیائویا به این دلیل است که فا را بهخوبی مطالعه کرده و شین شینگش بهبود یافته است.
فقط رفتار او را تقلید میکردم، اما بدون جستجوی درون برای یافتن نارسایی در شینشینگم. فقط به این فکر میکردم که چگونه کارها را با مهارت و سرعت انجام دهم، اما متوجه نبودم که کیفیت و کمیت از تزکیه استوار ناشی میشود. برای مطالعه فا، شخص باید ذهن خود را آرام کند. فقط در این صورت میتوان فا را کسب کرد، شینشینگ را بهبود بخشید و ارتقا یافت.
سرسری دروغ گفتن
یک روز صبح، ساعت زنگدار من همسرم را بیدار کرد و او پرسید که آیا زنگ هشدار من است؟ بدون فکر گفتم نه. بلافاصله پشیمان و متعجب شدم که چگونه میتوانم اینقدر بهطور سرسری دروغ بگویم. چرا این کار را کردم؟
بعدها متوجه شدم که این میدان مادی دروغ است که در فضای من ایفای نقش میکند. ازآنجاکه فکر خودخواهانهای برای دفاع از خودم داشتم، در آن زمان ماده دروغ مرا کنترل کرد.
اکنون بهتدریج به این موضوع توجه کردهام و اجازه میدهم که خودآگاه اصلیام کنترل مرا در دست بگیرد.
به فا و استاد شک کردم
ازآنجاکه فقط با تقلید از رفتار دیگران فا را یاد میگرفتم، اما واقعاً فا را درک نمیکردم، دچار کارمای بیماری شدم. بینایی و شنواییام تحت تأثیر قرار گرفت. آبریزش بینیام سه سال بهطول انجامید. سرگیجه، خستگی پاها، کمردرد، تکرر ادرار و یبوست هم داشتم.
بهتدریج به دافا شک و تردید پیدا کردم و نمیدانستم که چرا برای مدتی طولانی احساس بدبختی میکنم. چگونه یک تزکیهکننده میتواند این همه مشکل داشته باشد؟ سه کار را بهطور کوشایی انجام میدادم، پس چرا هنوز در چنین وضعیتی بودم؟
بعداً بهتدریج درونم را جستجو کردم و از خودم سؤالاتی پرسیدم. وقتی تمرینات را انجام میدادم، آیا حرکاتم مطابق با الزامات بود؟ هنگام مدیتیشن وقتی درد را احساس کردم، آیا پاهای ضربدریام را باز میکردم؟ آیا هنگام مطالعه فا ذهنم آرام بود؟
وقتی متوجه مشکلم شدم، مصمم به تغییر شدم. وقتی مدیتیشن میکردم پاهایم را میبستم و بدون توجه به اینکه چقدر دردناک بود، یک ساعت مدیتیشن انجام میدادم. بعد از یک هفته، خستگی پاها و کمردردم برطرف شد!
درحین مطالعه فا، سرعتم را کاهش دادم. دیگر دنبال سرعت و کمیت نبودم. نهایتاً احساس کردم که در فا غوطهور شدهام. بهنظر میرسید محیط اطرافم ناپدید شده است. احساس میکردم تمام بدنم، هر عضو و هر سلولم در فا جذب میشود. توانستم معانی عمیقتر فا را درک کنم. کمکم بینایی و شنواییام بهبود یافت و ذهنم روشنتر شد.
متوجه شدم که ذهنیت مبارزهطلبی فرهنگ حزب را دارم و برای قضاوت در مورد چیزها از روش تفکر «به همه چیز شک کردن» استفاده میکنم. فا را براساس فا درک نمیکردم و حتی در مورد استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) شک داشتم.
کارمای بیماری دقیقاً پلهای سنگی برای رسیدن به سطحی بالاتر و روند پاکسازی بدن است. این بهعنوان یادآوری خوبی برای بررسی تزکیه خودم بود.
سوءظن و بدگمانی
برای مدتی طولانی به ترس و بدگمانی وابستگی داشتم. اغلب به این فکر میکردم که اگر پلیس در خانهام را بزند، چهکار کنم. وقتی زنگ در بهصدا درمیآمد، میترسیدم پلیس باشد. وقتی نمیتوانستم به وبسایت مینگهویی دسترسی داشته باشم، نمیدانستم که آیا شیطان اینترنت را مسدود کرده است یا اینکه کسی بهصورت آنلاین مرا زیر نظر دارد. وقتی کسی اطلاعات تماس مرا میخواست، اغلب میپرسیدم که هدفش چیست. یکی از دوستان از من پرسید: «چرا همیشه مشکوک هستی که کسی به تو صدمه بزند؟ آیا شکاک و بدگمان هستی؟» از صحبتهایش متحیر شدم. متوجه شدم که وابستگی شدیدی به ترس و سوءظن دارم.
پس از گوش دادن به متلاشی کردن فرهنگ حزب، فهمیدم که فرهنگ حزب که از کودکی به ما القا شده باعث شده است که به طرز فکری محتاطانه عادت کنیم: اینکه به هیچکسی نمیتوان اعتماد کرد و این ذهنیتم مخصوصاً با آزار و شکنجه فالون دافا تقویت شد.
همیشه مراقب بودم. وقتی با افرادی روبرو میشدم، نسبت به آنها محتاط بودم و گمان میکردم که نیت بدی دارند. این طرز فکر عادی بشری نیست که همیشه در برابر دیگران مراقب باشیم. آن بهراحتی میتواند منجر به حسادت و رنجش شود. فرهنگ حزب به شکلهای دیگری نیز بروز میکند، مانند: ناتوانی در دیدن خوبی دیگران و ایراد گرفتن همیشگی از آنها، و احساس ناراحتی و حسادت در مواجهه با بهتر عمل کردن دیگران. و اینکه وقتی دیگران بهجز سرپرستم، از من میخواستند کارهایی را انجام دهم رنجش به دل میگرفتم.
میدانستم که اینها احساسات بشری هستند که باید تزکیه و رها شوند، اما در ازبین بردن آنها مشکل داشتم. متوجه شدم که باید فرهنگ حزب را تا منبع (ریشه) ردیابی کنم تا آنها را از بین ببرم و از شر آنها خلاص شوم.
درخواست از دیگران برای رسیدن به استاندارد من
شوهرم نمیدانست چگونه باید مراقب سلامتی خود باشد. هنگام بیماری از مراجعه به پزشک خودداری میکرد و سبک زندگی سالمی نداشت. یک بار او را سرزنش کردم که فرزند خوبی برای والدینش نیست، زیرا جسمش ازطریق والدینش به او داده شده است و باید آن را گرامی بدارد. او پاسخ داد: چرا دوست داری برای دیگران سخنرانی کنی؟ بلافاصله فهمیدم که اشتباه میکنم، زیرا میخواستم او مانند من باشد. برایم مهم نبود که او چه فکری میکند یا چه احساسی دارد. درعوض فقط او را سرزنش میکردم. درواقع این فرهنگ حزب بود که نقش اصلی را ایفا میکرد.
گذشتگان با عیوب دیگران بهشیوهای بسیار متفاوت برخورد میکردند. در پایان سلسله وِی شمالی، فانگ جینگبو، فرماندار شهرستان چینگهه شرقی، در ناحیه خود شکایتی داشت که در آن مادری از پسرش بهدلیل بهجا نیاوردن وظایف فرزند نسبت به والدین شکایت کرده بود. بعد از اینکه مادر فانگ متوجه آن شکایت شد، از آن پسر و مادرش خواست به منطقه مسکونی دولتی بیایند و در آنجا از آن پسر خواست که ببیند فانگ چگونه برای مادرش غذا آماده میکند. پس از روزهای بسیار، آن پسر درسش را آموخت و مصمم به تغییر شد. از آن زمان به بعد، او معروفترین فرزند صالح در آن اطراف شد.
حکیمان قدیم با عیوب دیگران با راهنمایی برخورد میکردند و با نمونهای به آنها آموزش میدادند تا فرد مقصر بفهمد رفتارش خلاف قوانین اخلاقی است و یاد بگیرد که چگونه اشتباهات خود را از صمیم قلب اصلاح کند.
ما که با فرهنگ حزب مسموم شدهایم، صراحتاً دیگران را متهم میکنیم و سعی میکنیم آنها را وادار به اطاعت از خود کنیم. این نهتنها آنها را تغییر نمیدهد، بلکه آنها را از ما عصبانی میکند. اگر توجه نکنیم، ممکن است روشنگری حقیقت را نیز به همین روش انجام دهیم.
بهعنوان تزکیهکننده باید نسبت به فرهنگ حزب کاملاً آگاه باشیم و آن را از بین ببریم. به این ترتیب واقعاً میتوانیم به چیزها براساس فا فکر کنیم و در روشنگری حقیقت و نجات مردم بهتر عمل کنیم.
مطالب فوق درکهای من در سطح کنونیام هستند. لطفاً به هر مورد نامناسب اشاره کنید.
یادداشت سردبیر: این مقاله فقط بیانگر درک فعلی نویسنده است که با تمرینکنندگان به اشتراک گذاشته شده است تا بتوانیم «مطالعه و تزکیه خود را با یکدیگر مقایسه کنیم.» («تزکیه راسخ»، هنگیین)
دیدگاههای ارائهشده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. مینگهویی بهطور منظم و در مناسبتهای خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.
مجموعه رشد و اصلاح خود