(Minghui.org) با نگاهی به تقریباً 20 سال تزکیه‌ام، قلبم مملو از قدردانی از استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) است. این فالون دافای استاد است که مرا از فردی افسرده که معنای زندگی را نمی‌دانست به تمرین‌کننده‌ای تبدیل کرد که مسیر بازگشت به خود واقعی‌اش را به‌طور استوار می‌پیماید.

می‌خواهم برخی از تجربیات تزکیه‌ام را به اشتراک بگذارم.

خودنویس ساخت آلمان دو نیم شد

در سال 1998، یکی از دوستان قدیمی دانشگاهم کتاب جوآن فالون را برایم فرستاد. در آن زمان مسیر رفت‌وآمدم به محل کار طولانی، و دخترم خیلی کوچک بود. سرم خیلی شلوغ بود و خسته بودم. یک بار کتاب را خواندم و آن را کنار گذاشتم. ازآنجاکه در جامعه‌ای با فرهنگ حزب بزرگ شدم، درباره برخی از مطالب کتاب تردید داشتم و فکر می‌کردم خرافات است.

پس از اینکه حزب کمونیست چین (ح.‌ک.‌چ) آزار و شکنجه تمرین‌کنندگان فالون دافا را در ژوئیه۱۹۹۹ آغاز کرد، دوستم به‌منظور دادخواهی برای دافا به پکن رفت. او دستگیر و به زندان محکوم شد. وی بهترین دوستم در دوران دانشگاه بود. برخلاف آنچه در تلویزیون گفته می‌شد، باور نمی‌کردم فرد بدی باشد. اما حقیقت را نمی‌دانستم. این باعث شد احساس سردرگمی و درماندگی کنم.

سپس تولد دخترمان شادی را برای من و شوهرم به ارمغان آورد. اما اغلب شکایت می‌کردم که شوهرم باملاحظه نیست، نمی‌داند چگونه از بچه‌ها مراقبت کند، و غیر از کار، تنها چیزی که به آن اهمیت می‌دهد خوردن، نوشیدن و تفریح است. شوهرم دیگر نمی‌توانست شکایت‌های همیشگی مرا تحمل کند. اغلب بحث‌وجدل داشتیم. بعد از دعوا، معمولاً وارد «جنگ سرد» می‌شدیم. از ازدواجم خیلی ناامید شده بودم.

در ابتدای سال 2002، با یکی از همکارانم در مدرسه وارد رابطه‌ای نامشروع شدم. او باسواد و بااستعداد بود و تحسینش می‌کردم. وی خودنویسی به من داد که از آلمان برایش آورده بودند. آن را در کیفم نگه می‌داشتم.

در اکتبر2002، دوست قدیمی دانشگاهم پس از آزادی، به دیدارم آمد و درباره فالون دافا و تجربیات شخصی‌اش به من گفت. شوهرش به‌دلیل فشارهای ناشی از آزار و اذیت، او را طلاق داده بود. شغلش را از دست داده بود، بنابراین از او دعوت کردم که به‌طور موقت پیش من بماند. او چند کتاب از سخنرانی‌های استاد را برایم آورد. از روی کنجکاوی همه آن‌ها را خواندم.

با مطالعه آن کتاب‌ها بیدار شدم. گرچه معنای اصلاح فا را به‌طور کامل درک نمی‌کردم، می‌دانستم که استاد اینجا هستند تا مردم را نجات دهند و ایشان کار بسیار بزرگی انجام می‌دهند. می‌دانستم که نمی‌توانم این فرصت را از دست بدهم. بنابراین 5 مجموعه تمرین را از دوستم یاد گرفتم و شروع به تمرین فالون دافا کردم.

وقتی دوستم از خانه‌ام می‌رفت، همه کتاب‌های دافا را که آورده بود به من داد. کتاب‌ها را مشتاقانه دوباره و دوباره خواندم، و تمام سؤالات و سردرگمی‌های زندگی‌ام توسط دافا پاسخ داده شد! متوجه شدم که زندگی‌ام معنای جدیدی دارد: به این دنیا آمدم تا دافا را پیدا کنم!

مدت زیادی از شروع تمرینم نگذشته بود که یک روز کیفم را باز کردم و متوجه شدم خودنویسی که همکارم به من داده بود شکسته و دو نیم شده است. هیچ اثری از جوهر در کیفم نبود، درحالی‌که جوهر به‌وضوح در خودنویس وجود داشت. آن خودکاری باکیفیت و ساخت آلمان بود و بدنه‌اش ضخیم‌تر از بدنه خودکارهای معمولی بود. چطور دو نیم شده بود؟ کیفم از پوست ضخیم گاو ساخته شده است. هر روز از آن استفاده می‌کردم و هرگز از دستم به زمین نیفتاده بود و هرگز تحت فشار جسمی سنگین نبود. خودکار شکسته را در دست گرفتم و مدتی طولانی هاج‌وواج به آن دو تکه خیره شدم. فهمیدم که استاد مرا روشن می‌کنند و می‌خواهند این ماجرا را تمام کنم.

روز بعد از آن همکارم خواستم که برای صرف غذا با هم بیرون برویم. به او گفتم که اکنون درحال تمرین فالون دافا هستم. و استاد دافا از ما می‌خواهند که انسان خوبی باشیم، دیگران را آزار ندهیم و اخلاقیات را رعایت کنیم. رابطه بین ما درست نیست. برای هیچ‌یک ‌از ما خوب نیست و نباید این‌طور ادامه دهیم. او عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفت و درکش را بیان کرد. از آن زمان به بعد هیچ ارتباطی با او نداشته‌ام.

استاد راهنمایی‌ام کردند تا سی‌دی‌های حاوی ویدئو روشنگری حقیقت را آماده کنم

در روزهای اولیه، پس از اینکه تازه فا را کسب کرده بودم، رایانه‌ها محبوب نبودند. می‌دانستم که برای همگام شدن با پیشرفت اصلاح فای استاد، باید نحوه استفاده از اینترنت را بیاموزم. اولین رایانه‌ام را در سال 2003 خریدم. پس از خواندن مقالات در وب‌سایت مینگهویی، از آزار و شکنجه مریدان دافا و اینکه مریدان دافا باید حقایق را روشن کنند، مطلع شدم. بنابراین فکری فرستادم: می‌خواهم درباره آزار و شکنجه مریدان دافا به دنیا بگویم، و نمی‌خواهم دستگیر شوم یا مورد آزار و اذیت قرار بگیرم. شاید به‌دلیل این فکر، در مسیر کمک به استاد در اصلاح فا، نسبتاً پیوسته گام برداشته‌ام.

می‌خواستم مجلات روشنگری حقیقت را از وب‌سایت مینگهویی چاپ و بین مردم توزیع کنم، اما مهارت‌های فنی لازم برای این کار را نداشتم. کسی را نداشتم که از او راهنمایی بخواهم. بنابراین یک رایانه و یک چاپگر خریدم و کم‌کم سعی کردم از تکنیک‌های ارائه‌شده در وب‌سایت مینگهویی پیروی کنم. برای تهیه سی‌دی‌های حاوی ویدئوهای روشنگری حقیقت، یک سی‌دی‌رام گرفتم و نرم‌افزار رایت سی‌دی را دانلود کردم. اما نرم‌افزار به زبان انگلیسی بود و نحوه استفاده از آن را نمی‌فهمیدم.

یک روز نرم‌افزار را باز کردم و به‌طور تصادفی روی چیزی کلیک کردم. بعد احساس کردم فردی به من می‌گوید که قدم‌به‌قدم چه‌کار کنم و موفق شدم یک سی‌دی را آماده کنم!

سپس تعداد زیادی سی‌دیِ حاوی ویدئو روشنگری حقیقت را آماده و توزیعشان کردم. هر بار که برای توزیع مطالب روشنگری حقیقت بیرون می‌رفتم، استاد از من محافظت و کمکم می‌کردند. برای مثال، یک روز در زمان ناهار در محل کارم، برای پخش مطالب روشنگری حقیقت بیرون رفتم. وارد ساختمانی مسکونی شدم، اما هنگام ورود، درِ نگهبانی را دیدم. مدتی منتظر ماندم، اما هیچ‌کس وارد یا داخل نشد، زیرا اکثر مردم در آن ساعت از روز استراحت می‌کنند. با خودم گفتم: باید داخل شوم تا بتوانم تمام مطالب روشنگری حقیقت را توزیع کنم. سپس صدای "پاپ"ی شنیدم. در نگهبانی باز شد! سریع در را باز کردم و وارد شدم، توزیع مطالب را به‌آرامی به پایان رساندم و به سر کار برگشتم.

مینگهویی همراه من بود و در تزکیه‌ام به من کمک کرد

وقتی با فالون دافا آشنا شدم، آزار و شکنجه آن به‌دست ح.‌ک.‌چ پیشاپیش شروع شده بود. بنابراین هرگز محیط تزکیه گروهی نداشتم. نزدیک به 20 سال است که اکثر اوقات در حالت «تزکیه انفرادی» بوده‌ام. بنابراین بدون وب‌سایت مینگهویی، ادامه تزکیه تا امروز، برایم غیرممکن بود.

در قلب من، وب‌سایت مینگهویی خانه‌ای معنوی برای مریدان دافا و سرزمینی پاک در این دنیای آشفته است. هر زمان که افسرده بودم و نمی‌توانستم به جلو پیش بروم، مقالات تبادل تجربه در این وب‌سایت را می‌خواندم یا به رادیو مینگهویی گوش می‌دادم. هر زمان که احساس سردرگمی می‌کردم و نمی‌توانستم راه‌حلی برای مشکلم پیدا کنم، به وب‌سایت مینگهویی می‌رفتم. مینگهویی بی‌نهایت به من کمک کرده است. این وب‌سایت باعث شد که احساس کنم استاد همیشه در کنارم هستند.

از استاد بسیار سپاسگزارم که وب‌سایت مینگهویی را به ما دادند، بستری برای مریدان دافا تا از یکدیگر بیاموزند، یکدیگر را تشویق کنند و با هم پیشرفت کنند. از هم‌تمرین‌کنندگانی که برای مینگهویی کار می‌کنند و همه هم‌تمرین‌کنندگانی که مقالاتی را به مینگهویی ارائه کرده‌اند نیز بسیار سپاسگزارم. بابت سخت‌کوشی‌تان سپاسگزارم. متشکرم که مینگهویی را اینقدر خوب و با چنین محتوای غنی‌ای اداره می‌کنید. در مقالات مینگهویی، مهربانی و بردباری عظیم مریدان دافا در مواجهه با آزار و اذیت، استقامشان در مواجهه با مشکلات، و افکار درست و اعمال درستشان در مواجهه با محنت‌ها را دیده‌ام. ازطریق مینگهویی، به شکاف‌های بین خودم و هم‌تمرین‌کنندگان پی بردم و سپس تلاش کردم به آن‌ها برسم و عقب نمانم.

ح‌.ک‌.چ در طول بیش از 20 سال آزار و شکنجه، تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا جلوی انتشار حقیقت را بگیرد و ذهن موجودات ذی‌شعور را مسموم کند. اما حتی یک روز هم نتوانستند وب‌سایت مینگهویی را مسدود کنند. این معجزه است! وب‌سایت مینگهویی مانند شمشیری است که تاریکی را سوراخ می‌کند، آسمان شب را روشن می‌کند، نقاط شرارت و هرج‌ومرج در مسیر مریدان دافا را سرکوب می‌کند، و امید را برای بشر به ارمغان می‌آورد.

خیلی خوش‌اقبال هستم که مرید فالون دافا شده‌ام! می‌دانم که هنوز شکاف بزرگی بین من و هم‌تمرین‌کنندگان سخت‌کوش وجود دارد، و هنوز با الزامات استاد فاصله دارم. تمام تلاش خود را به کار خواهم گرفت تا به‌خوبی تزکیه کنم و مأموریت کمک به استاد در اصلاح فا را تکمیل کنم.

دیدگاه‌های ارائه‌شده در این مقاله بیانگر نظرات یا درک خود نویسنده است. کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. مینگهویی به‌طور منظم و در مناسبت‌های خاص، از محتوای آنلاین خود، مجموعه مقالاتی را تهیه خواهد کرد.