(Minghui.org) نانسی زنگ در مصاحبهای گفت: «در تمام زندگیام به دنبال حقیقت بودهام. اگرچه دربارۀ فالون دافا میدانستم، اما به این تمرین تزکیه علاقهای نداشتم، بهدلیل تبلیغات فریبنده و تصورات بشریام آن را رد کردم. حتی به پدرم توصیه کردم که اظهارنامهای مبنی بر نفی تمرین امضا کند. تا اینکه با مصیبتها و مشکلات مواجه شدم و از طریق یک دوست خوب دوباره به دافا وصل شدم. پس از خواندن کتاب جوآن فالون، از اشتباهاتم پشیمان و متوجه شدم که سرانجام آنچه را که به دنبالش بودم، پیدا کردم.»
۱۳ سال طول کشید تا فالون دافا را بپذیرد، از روزی که از پدرش در سال 1998 درباره آن شنید تا روزی که تصمیم گرفت در سال 2011 خود را تزکیه کند.
نانسی زنگ راضی و خوشحال از شروع تمرین فالون دافا
از دست دادن اولین فرصتش برای تمرین فالون دافا
پدر نانسی انواع زیادی از تمرینات تزکیه را انجام داده بود. وقتی نانسی از پدرش درباره فالون گونگ شنید، فکر کرد که این هم صرفاً تمرین معمولی دیگری است. ذهن نانسی مملو از تصاویر زیبا مربوط به شغل و ازدواجش بود و معتقد بود تا زمانی که به کسی صدمه نزند، حالش خوب است.
نانسی بسیاری از اعضای هیئت علمی، دانشجویان و والدین را دید که فالون گونگ (همچنین فالون دافا نامیده میشود) را در محوطه دانشگاه تمرین میکردند. او میدانست که این روش تزکیه به مردم یاد میدهد چگونه خوب باشند. بهرغم ممنوعیت تمرین این روش توسط دولت، او در ابتدا با تزکیه پدرش مخالف نبود. اما برنامه تلویزیون ملی چین در مورد خودسوزی صحنهسازی شده در میدان تیانآنمن نظر او را در مورد فالون گونگ تغییر داد.
«کوچکترین شکی به درست بودن برنامه تلویزیونی نداشتم و نمیدانستم که خودکشی خلاف اصول دافا است. نمیتوانستم تصور کنم که تلویزیون ملی چین دروغ بسازد. چنین فکری هرگز به ذهنم خطور نمیکرد. اگرچه کسی را نمیشناختم که خودکشی کرده باشد، فکر میکردم روشی که منجر به خودکشی شود باید تمرین بدی باشد. آن برنامه دیدگاه مرا نسبت به فالون گونگ خراب کرد.»
نانسی به پدرش گفت که دیگر تمرین نکند. پدرش بیان فصیحی نداشت، اما به او گفت: «ما مثل آنچه در تلویزیون (تیوی) گفته میشود، نیستیم. نمیدانم چرا این کار را کردند.» در واقع، حتی او هم گمان نمیکرد که یک برنامه تلویزیونی عامدانه مردم را فریب دهد.
یک روز، نانسی به خانه آمد و مأمور پلیسی را دید که پدرش را تحت فشار قرار داده است تا اظهارنامۀ تمرین نکردن فالون گونگ را امضا کند. پدرم مصمم بود که آن را امضا نکند. مأمور عصبانی شد و آنها به به بنبست رسیدند، اما من مأمور را متقاعد کردم که برود. بعد از رفتن او از پدرم خواستم که برای ملاحظۀ حال پلیس ضمانتنامه را امضا کند و فقط در خانه تمرین کند. از انجام این کار پشیمانم این بدترین کاری بود که در عمرم انجام دادم.»
نانسی در آن زمان شغل و خانوادهای عالی داشت، اما پس از اینکه سعی کرد پدرش را متقاعد کند که تمرین فالون گونگ را متوقف کند، همه چیز شروع به خراب شدن کرد. شوهرش که تقریباً 10 سال قبل از ازدواج به او ابراز علاقه کرده بود، رابطهای نامشروع برقرار کرد و او را طلاق داد. شرکت او بهدلیل مشکلات مالی کارمندانش را اخراج کرد و درآمد او بهشدت کاهش یافت. با وجود اینکه هنوز جوان بود، ناگهان دچار مشکلاتی در وضعیت سلامتیاش شد و اغلب احساس ضعف و سرگیجه داشت. نانسی گفت: «احساس میکردم تمام دنیا بر سرم خراب شده است. «تا زمانی که تزکیه را شروع کردم متوجه شدم که کسب برکات و مجازاتها با نگرش فرد نسبت به دافا مرتبط است و گناهان علیه دافا خطرناکترین آنهاست.»
ارتباط مجدد با فالون دافا
نانسی در سال 2004 به استرالیا مهاجرت کرد. او دوباره ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. پدرش نیز به استرالیا مهاجرت کرد تا به او در مراقبت از فرزندانش کمک کند و بتواند آشکارا فالون دافا را بدون آزار و اذیت تمرین کند.
وضعیت ضعیف سلامتی و بفلاکت نانسی را برانگیخت تا به دنبال کمک معنوی باشد. اما وقتی متوجه شد که هیچ باوری نمیتواند به او کمک کند، ناامید شد. او امیدش را از دست داد و فکر کرد که زندگی دردناک است. نانسی به خبرنگار گفت: «قلبم به من گفت که به یک باور نیاز دارم، اما چیزی پیدا نکردم.»
در ژوئیه 2011، نانسی متوجه شد که پدرش یک نسخه از جوآن فالون را به یکی از دوستانش امانت داده است، زیرا دوستش به دنبال راهی برای کمک به فرزندش بود که دچار بیماری مقاوم به درمان بود. بهدلیل تعصب نانسی نسبت به فالون گونگ، از دست پدرش عصبانی شد. او به طرف خانه دوستش دوید و گفت: «آیا پدرم به تو کتاب جوآن فالون را داده است؟ آن را نخوان او همیشه بدون اجازه من به دوستانم درباره فالون گونگ میگوید.»
قبل از اینکه که حرفش تمام شود، دوستش گفت: «آن را خواندهام. منطقی است. من شروع به یادگیری تمرینات کردهام. نانسی از شنیدن این حرف غافلگیر شد. او فکر میکرد که اکنون موظف است پدر و دوستش را از «دام» اعتقاد به فالون دافا بیرون بکشد. او به قصد ارائه دلایل قانعکننده برای بیاعتبار کردن این تمرین، از پدرش یک نسخه از جوآن فالون خواست.
نانسی که فریب تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) را خورد، تصمیم گرفت که منطق جوآن فالون را نپذیرد. او خودسرانه یک صفحه را برای خواندن انتخاب کرد و سپس به صفحه دیگری پرید. او بخش مربوط به چشم آسمانی را نادیده گرفت، زیرا بهدنبال قابلیتهای فوقطبیعی نبود.
پس از خواندن بخشها و تکههایی از جوآن فالون، او متوجه شد که کل کتاب درباره این است که چگونه با پیروی از حقیقت، نیکخواهی، بردباری فرد بهتری باشیم و خودکشی ممنوع است، کاملاً برخلاف آنچه تبلیغات ارائه کرده بود. علاوه بر این، در کتاب حتی یک جمله درباره سیاست نبود.
نانسی برای بار دوم آن را خواند و سعی کرد تناقضات و مشکلات بهلحاظ منطقی را بیابد. «در کمال تعجب، به نظر میرسید که دلایل بزرگ و کوچک زیادی در سراسر کتاب وجود دارد، اما آنها از یکدیگر حمایت میکردند و من نمیتوانستم آنها را درک کنم. همانا راه بزرگ بیشکل است.» نانسی گفت که دیدگاه او نسبت به فالون دافا کاملاً تغییر کرده است: «متوجه شدم که فالون دافا یک قانون عادلانه برای نجات مردم است. همچنین همان چیزی بود که من به دنبالش بودم!»
شاهد صحنههای فوقالعاده در بُعدهای دیگر
نانسی با کارهای خانه که تمامشدنی نبود و مسئولیت مراقبت از یک کودک چهارساله و یکساله، نمیتوانست زمانی برای مطالعه پیدا کند. یک شب، او بعد از اینکه خانوادهاش به خواب رفتند، چراغها را خاموش کرد و آماده شد تا به رختخواب برود، اما فکری به ذهنش خطور کرد: «جوآن فالون کتاب فوقالعادهای است و من باید زمانی پیدا کنم تا دوباره آن را بخوانم.» نانسی در کسری از ثانیه خود را در بُعد دیگری یافت.
نانسی نقل میکند: «دنیای زیبایی بود، با آفتاب درخشان، غوغای پرندگان و دمای عالی. زیبایی فراتر از این دنیا بود. دنیای دیگری از دور به سوی من پرواز کرد. قبل از اینکه بفهمم واردش شدم. ناگهان پرواز کردم و رشته کوهی را در پایین دیدم. هوا پاک و تمیز بود. اگرچه من در ارتفاعات پرواز میکردم، اما میتوانستم بوتههای علف را در کوهها ببینم.»
وقتی سرم را برگرداندم و سعی کردم به دو طرف نگاه کنم، صدای باد را شنیدم. «ویییژ، به اتاق خواب تاریکم برگشتم. دستانم را جلوی چشمانم بلند کردم، اما دستم را نمیدیدم چون اتاق خیلی تاریک بود. آهی کشیدم و اعتراف کردم که بُعدهای دیگر واقعاً وجود دارند!»
نانسی روز بعد بخش مربوط به چشم آسمانی را خواند. پس از آن، او تصمیم گرفت که خود را مطابق فالون دافا تزکیه کند.
نانسی در یک فعالیت معرفی تمرینات فالون گونگ را نمایش میدهد.
نانسی از نظر جسمی و روانی تولدی دوباره را تجربه کرد. «نه تنها وضعیت سلامتی من از طریق تزکیه احیا شد، بلکه متوجه هدف زندگینیز شدم بازگشت به خود واقعیام. وقتی با اختلافی مواجه میشوم دیگر شکایت نمیکنم بلکه به دنبال عیبهایم میگردم. وقتی یاد گرفتم به چیزها از درک بالاتر نگاه کنم، تعارضات به راحتی حل شد. زندگی خانوادگیام هماهنگ شد. بالاخره امید را یافتم.»
نانسی اکنون میداند که چرا پدرش فواید ناشی از تمرین فالون دافا را به مردم میگفت. «این از روی نیکخواهی است. یک تمرینکننده فالون دافا میخواهد چنین مزایای بزرگی را با افراد بیشتری به اشتراک بگذارد و میخواهد این پیام را منتشر کند که فالون دافا عالی است. ما امیدواریم خانواده و دوستان ما نیز مورد برکت قرار گیرند!»
نانسی امیدوار است که مردم چین تبلیغات ح.ک.چ را باور نکنند و از این فرصت نادر برای تزکیه قدردانی کنند.
کلیۀ مطالب منتشرشده در این وبسایت دارای حق انحصاری کپیرایت برای وبسایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همانطور که وبسایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه آغاز تزکیه