(Minghui.org) در سال 2017، درحال مرور وب‌سایتی بودم و ماجرای یک تمرین‌کننده فالون گونگ درباره تجربه شگفت‌انگیزش در تمرین دافا، مرا تحت ‌‌تأثیر قرار داد. کنجکاو شدم و کتاب جوآن فالون (کتاب اصلی فالون دافا) را دانلود کردم تا بخوانم. اما به‌خاطر فقدان درک درست از ماهیت فالون دافا، تا فوریه سال 2019 تمرین فالون گونگ را شروع نکردم. می‌خواهم تجربه‌ام را در این زمینه با شما به اشتراک بگذارم که چگونه پس از کسب دافا، شخصیتم (شین‌شینگم) و محیط اطرافم تغییر کرد.

تغییرات مثبتم

من مطالعه را خیلی دوست دارم، بنابراین در روزهای اولیه وقتی {{فا} را کسب کردم، خیلی جوآن فالون را می‌خواندم، اما سخنان استاد را با قلبم دریافت نمی‌کردم، زیرا فقط آن را به‌عنوان یک کتاب خوب درنظر می‌گرفتم.

دو سال قبل از کسب فا، زندگی بسیار سختی داشتم، هر روز، ابتلا به بیماری پس از بیماری دیگر. ناامید، افسرده و مأیوس بودم، اما به هیچ‌کسی نمی‌گفتم، زیرا نمی‌خواستم خانواده‌ام نگران شوند. در روزهای تعطیل، وقت خود را صرف مراجعه به پزشک می‌کردم: متخصصان تیروئید، قلب و عروق و زنان. درحالی‌که در مطب پزشک منتظر بودم، جوآن فالون را مطالعه می‌کردم.

به‌خاطر وابستگی‌های مردم عادی، افکار و عقاید اکتسابی پس از تولد و کارما، فقط می‌خواستم کتاب‌ها را بخوانم، اما نمی‌خواستم تزکیه کنم. بعداً توانستم درک کنم که حتی در آن زمان، استاد همچنان درحال مراقبت از من بودند و بدنم را به‌طور مداوم پالایش می‌کردند. ازآنجاکه از این مسئله آگاه نبودم، همچنان برای تشخیص بیماری‌هایم، آزمایش‌های خون، سونوگرافی، عکس‌برداری با پرتو ایکس و ام‌آر‌آی انجام می‌دادم. پس از دریافت نتایج آزمایشات، همیشه به من گفته می‌شد که علت بیماری مشخص نیست.

استاد در جوآن فالون، سخنرانی ششم، بیان کردند:

«بروید و معاینه شوید. هیچ مشکلی وجود ندارد. بلکه فقط احساس می‌کنید ناخوش هستید.»

ازآنجاکه جوآن فالون را بارها خوانده و به دفعات زیاد مطالعه کرده بودم، اصول را درک کردم. یک شب به‌خاطر تنگی نفس نمی‌توانستم بخوابم. به استاد، کتاب موردعلاقه‌ام که همیشه می‌خواندم، و اینکه چرا نمی‌خواستم شروع به تزکیه کنم، فکر کردم. باید تمرین دافا را شروع می‌کردم. نمی‌توانستم در این وضعیت بلاتکلیف بمانم. در آن لحظه، بیدار شدم و ویدئوی آموزش تمرینات را تماشا کردم. تمام شب را مطالعه کردم. در قلبم به استاد قول دادم که تزکیه‌کننده‌ای کوشا شوم و از استاد پیروی کنم.

از آن روز به بعد، هر روز تمرینات را انجام می‌دهم، کتاب‌ها را می‌خوانم و همیشه اول به منافع و نیازهای دیگران فکر می‌کنم. همیشه به خودم می‌گویم که باید مثل یک تمرین‌کننده رفتار و صحبت کنم، به اعتبار دافا فکر کنم و با اطرافیانم به‌درستی رفتار کنم.

وقتی باعث ناراحتی مردم می‌شوم و وابستگی‌هایم را دنبال می‌کنم، رفتارم را با فا می‌سنجم، اشتباه خود را می‌پذیرم و به خودم می‌گویم که دیگر نباید این کار را تکرار کنم.

در خانه نیز وقتی درحال تربیت فرزندانم هستم، به درون نگاه می‌کنم. خلق‌وخویم بهتر شده و سعی می‌کنم با فرزندانم مهربان باشم و به نظر و دیدگاه فرزندانم توجه داشته باشم. می‌توانم با صبر و حوصله به حرف‌های آن‌ها گوش دهم و درباره رفتار لجبازانه‌شان با آن‌ها صحبت کنم. همچنین وقت بیشتری را با فرزندانم سپری می‌کنم و داستان‌هایی را که از مینگهویی انتخاب کرده‌ام، برایشان می‌خوانم. آن‌ها به این تبادل تجربه‌های خارق‌العاده علاقه زیادی دارند.

فرزندانم نیز به تزکیه علاقه‌مند شده‌اند. آن‌ها جوآن فالون را می‌خوانند و تمرینات را با من انجام می‌دهند. دختر 12ساله‌ام به من گفت که اغلب در خواب موسیقی تمرینات را می‌شنود.

وقتی تازه شروع به خواندن فا کرده بود، به‌شدت توسط کارمای فکری مورد مداخله قرار گرفت. او ترسید و گریه‌کنان به من گفت: «استاد را دوست دارم و مطمئنم که استاد مهربان و خوب هستند. اما هر بار که فا را مطالعه می‌کنم، افکار بد به ذهنم می‌آید. نمی‌خواهم این‌طور باشم.»

سپس برنامه‌ریزی کردم تا فا را با دخترم مطالعه کنم و هر بار که مورد مداخله قرار می‌گرفت، همان لحظه هر دو با هم فا را مطالعه می‌کردیم. به‌مدت 2 ماه به این کار ادامه دادیم، سپس کارمای فکری ناپدید شد. او الان می‌تواند خودش فا را به‌تنهایی بخواند.

در محل کار، همکارانم بیش از 10 سال است که مرا می‌شناسند، بنابراین از وضعیت سلامتی‌ام مطلع بودند. آن‌ها دیده بودند که در گذشته چه مقدار دارو مصرف می‌کردم و از خلق‌وخوی بدم آگاه بودند. یک روز شاد و صمیمی بودم و روز بعد اخمو و عصبانی. اما از زمانی که شروع به تمرین فالون دافا کردم، می‌توانم بدون هیچ گله و شکایتی با همکارانم کار کنم. از حقیقت،‌ نیک‌خواهی، بردباری به‌عنوان استاندارد اخلاقی‌ام استفاده می‌کنم و دیگران را در اولویت قرار می‌دهم. به همین خاطر، گفتارم دیگر خودخواهانه نیست و صمیمی و مهربان شده‌ام.

استاد در سخنرانی اولِ جوآن فالون بیان کردند:

«وقتی شین‌شینگ شما رشد می‌کند، بدنتان دستخوش تغییر بزرگی می‌شود. همراه با تغییرات مثبت در ذهنتان مطمئناً تغییرات فیزیکی‌ در بدنتان روی می‌دهد.»

به‌تدریج و بدون اینکه متوجه شوم، همه بیماری‌هایم از بین رفتند. بیش از ۴ سال است که از هیچ دارویی استفاده نکرده‌ام. همچنین می‌توانم بیش از ۱۰ ساعت در روز، با سرعت بالا کار کنم. همه این‌ها قبل از شروع تمرین دافا غیرممکن بودند. از صمیم قلب، از استاد و دافا سپاسگزارم.

اعتباربخشی به فا برای اطرافیانم

وقتی تازه تمرین دافا را شروع کرده بودم، امیدوار بودم که همه اطرافیانم فالون دافا را تمرین کنند.

همچنین درکم این بود که خویشاوندان و دوستانم با هم در اینجا بازپیدا شده‌اند. ما همه با هم و با دافا رابطه تقدیری داریم و به هم قول داده‌ایم که هر کسی زودتر آگاه و بیدار شد، باید بقیه را هم آگاه کند.

فهمیدم که باید از وضعیت خودم برای اعتباربخشی به فا استفاده کنم و شروع به معرفی دافا به مردم اطراف و مشتریانم کردم. می‌خواستم به مردم نشان دهم که چگونه قدرت دافا بدن و ذهن مرا تغییر داده است.

در طول گفتگوهایمان در اوقات فراغت در محل کار، فارغ از اینکه موضوعات روزانه درباره چه‌چیزی باشند، اجازه نمی‌دهم که اسیر این گفتگوها شوم. در عوض سعی می‌کنم آن‌ها را به‌سوی حفظ ارزش‌های اخلاقی سوق دهم.

اولین کسی که شروع به تمرین دافا کرد، یکی از اقوامم بود. طی شیوع کرونا، سالن خدمات ناخن‌ که در آن کار می‌کرد، تعطیل شد. بنابراین اوقات فراغت زیادی در خانه داشت و به بیماری‌هایی هم مبتلا بود. او به یاد آورد که من پس از تزکیه در دافا، بیماری‌هایم بهبود یافتند.

او می‌خواست تمرینات را یاد بگیرد. خیلی برایش خوشحال شدم، چون می‌دانستم زمانی که استاد برای او ترتیب داده‌اند تا فا را کسب کند فرارسیده است. بنابراین سریع پنج تمرین را به او یاد دادم و لینک جوآن فالون را برایش فرستادم.

او گفت که جریان انرژی گرمی را درون بدنش احساس می‌کند و وضعیت سلامتی‌اش خیلی بهتر شده است.

وقتی بحران کووید فروکش کرد، فروشگاهِ محل کارم دوباره باز شد و ما با اقدامات ایمنی مانند استفاده از عینک ایمنی و ماسک به سر کار برگشتیم. اما کارکنان مبتلا به کووید شدند و ویروس به تمام فروشگاه گسترش یافت.

در آن زمان همکارانم چند روز دچار تب شدید شدند، سرفه می‌کردند، و حتی دچار تنگی نفس می‌شدند، و مجبور بودند دارو بخورند. بعضی از آن‌ها بستری شدند، اما من و هم تمرین‌کننده‌ام فقط دچار آبریزش بینی و خارش گلو شدیم.

ما مثل همیشه فا را می‌خواندیم و تمرین می‌کردیم. بعد از چند روز، بدون خوردن هیچ قرصی، خوب شدیم. این موضوع باعث شد همه همکارانم در محل کار تحت ‌‌تأثیر قرار بگیرند. آن‌ها بیشتر به یادگیری درباره فالون گونگ علاقه‌مند شدند.

روزی رئیسم به من گفت که کمردرد دارد. مدت زیادی بود که تحت درمان با طب سوزنی بود، اما بهتر نشده بود. از من خواست که کمی وقت صرف کنم و تمرینات را به او نشان بدهم.

بعد از اتمام ساعت کاری ماندم و به او حرکات را نشان دادم. روز بعد با لبخند آمد. او گفت که این تمرین خیلی معجزه‌آسا است و دیگر درد یا ناراحتی ندارد. گفت که فالون دافا تمرین خیلی خوبی است، و افسوس خورد که چرا زودتر وقتی فا را به او معرفی کرده بودم، تمرینش را شروع نکرد.

سپس همسرش و سایر همکاران به ما پیوستند. رئیس یک دستگاه پخش صوت کوچک آورد. من هم زیرانداز برای مدیتیشن بردم و همه پس از کار، با هم تمرین کردیم. اکنون هم در خانه و هم در محل کار می‌توانم دافا را تمرین کنم و هیچ واژه‌ای نمی‌تواند شادی مرا توصیف کند. سپاسگزارم استاد.

استاد، متشکرم. دافا همیشه با من است و مرا در طی مسیر تزکیه هدایت می‌کند. پدر و مادرم هم دیدند که وقتی فرد فا را مطالعه می‌کند، ارزش‌های اخلاقی‌اش شکوفا می‌شود. آن‌ها نیز به من گفتند که می‌خواهند کتاب را بخوانند و الان شروع به تزکیه کرده‌اند. یکی از دوستان نزدیک والدینم اخیراً مبتلا به یک بیماری لاعلاج شد.

از پدر و مادرم خواستم که از دوستشان بپرسند آیا مایل است تمرین فالون دافا را امتحان کند و او موافقت کرد. پس از آن نزد او رفتم و تمرینات را به او یاد دادم. همسرش هم به ما پیوست. اکنون وضعیت او ثابت شده است. او و همسرش هر روز به مطالعه گروهی فای ما می‌آیند.

ازبر کردن آموزه‌ها

در طول قرنطینۀ پاندمی، در خانه ماندم و تمام روز را به مطالعه آموزه‌ها اختصاص دادم. به یک گروه ازبر کردن فا نیز پیوستم. و سپس درک کردم که چقدر ازبر خواندن فا می‌تواند عالی و سودمند باشد. وضعیت تزکیه‌ام خیلی پیشرفت کرده است.

قبلاً وقتی به گروه مطالعه فا می‌پیوستم یا وقتی خودم فا را مطالعه می‌کردم، احساس می‌کردم که فقط معنی سطحی فا را درک می‌کنم. درک‌هایی از فا داشتم، اما سطحی بودند. وقتی فا را ازبر می‌کنم، کاملاً متفاوت است. چون باید هر جمله را چند بار بخوانم، یک پاراگراف را چند بار تکرار کنم، به ویرگول‌ها و نقطه‌ها توجه کنم، و همچنین به پاراگراف‌های مشابه توجه کنم، بنابراین احساس می‌کنم هر حرف، و هر کلمه در سرم جذب می‌شود.

هر بار که یک پاراگراف را ازبر می‌کنم، احساس شادابی و خوشحالی می‌کنم. حسی که دارم قابل‌وصف نیست.

گروه ما از ابتدای سال ۲۰۲۰ تا الان بدون ازدست دادن حتی یک جلسه، فا را به‌طور پایدار مطالعه کرده است. دریافتم از زمانی که شروع به ازبر کردن فا کردم، افکار درستم قوی‌تر شده است، سخنانم قدرتمند، و روشنگری حقایقم مؤثر بوده است.

همه افراد در محل کار و اعضای خانواده‌ام را دعوت کردم تا به دیدن نمایش شن یون بیایند، اما هیچ‌کسی علاقه‌ای نداشت. بعضی‌ها با کار مشغول بودند، برخی گفتند که اجرای رقص همانند سال‌های پیش است، و افرادی نیز اظهار داشتند که قیمت بلیت گران است.

در آن زمان، درکم از فا ضعیف بود و افکار درست کافی نداشتم. با بی‌حوصلگی از روش‌های مردم عادی برای متقاعد کردن آن‌ها استفاده می‌کردم.

حتی نام خودم را در لیست قرار دادم تا تضمین کنم که این یک اجرای بزرگ و باشکوه است و امیدوار بودم که آن‌ها نیز ترغیب شوند و به دیدن نمایش بروند. کم‌کم همه از من دوری می‌کردند، و بعد که به آن فکر کردم، متوجه شدم که پرتوقع بودم.

بعد از ازبر کردن فا، کلامم قوی شده است. صرفاً به آن‌ها می‌گویم که این اجرای هنری خیلی خاص است و باید بروید و آن را ببینید. درنتیجه 9 نفر در محل کار و 19 نفر از اعضای خانواده‌ام موافقت کردند که به تماشای این نمایش بروند.

از زمانی که شروع به تزکیه کردم، به‌تدریج دیگر به مهمانی نرفتم. می‌خواهم فقط روی تزکیه‌ام تمرکز کنم و از دورهمی‌های مردم عادی دوری کنم، بنابراین از بهانه‌های مختلف برای رد دعوت آن‌ها استفاده می‌کنم.

روزی دوستم تماس گرفت و تمام خانواده را به مهمانی شب سال نو دعوت کرد. در ابتدا تردید داشتم، اما سپس به این فکر کردم که چرا از جمع و سروصدا می‌ترسم. ازآنجاکه افراد زیادی به این جشن می‌آمدند، فکر کردم فرصت خوبی برای روشنگری حقیقت است بنابراین دعوت دوستم را قبول کردم.

در مهمانی، همه با خوشحالی با هم صحبت می‌کردند و درباره وضعیت سلامتی‌شان از یکدیگر می‌پرسیدند. من درباره تغییرات شگفت‌انگیزم پس از کسب فا گفتم. به آن‌ها گفتم که وضعیت سلامتی‌ام خیلی بهتر شده است و دیگر نزد پزشک نمی‌روم. افراد زیادی از من خواستند که تمرینات فالون دافا به آن‌ها نشان دهم.

متوجه شدم که برای ارزیابی چیزهای مختلف در اطرافم و حفظ ذهنیت درست، لازم است که با تمام وجود و به‌خوبی فا را مطالعه کنم و فا را در ذهنم داشته باشم.

نجات دادن مردم در پروژه‌های مختلف

می‌خواستم جوآن فالون را به زبان چینی بخوانم و معنای هر کلمه در کتاب را بیاموزم. به‌لطف نظم و ترتیبات استاد، توانستم یک زمان را برای مطالعه آنلاین با یک هم‌تمرین‌کننده که چینی تدریس می‌کند، ترتیب دهم: هر روز به‌مدت 2 ساعت بعد از زمان مقررشده جهانی برای فرستادن افکار درست.

با پشتکار، بعد از گذشت بیش از یک سال، جوآن فالون را به زبان چینی خوانده‌ام و این واقعه بنیانی را برایم فراهم کرد تا با هم‌تمرین‌کنندگان در ویتنام شروع به همکاری کنم: تماس با چینی‌ها برای توصیه به آن‌ها به خروج از حزب کمونیست چین و سه سازمان وابسته به آن.

به‌خاطر اختلاف زمانی زیاد بین کانادا و ویتنام، چند روز طول کشید تا روند این کار را یاد بگیرم. سپس هر روز ساعت ۴ صبح شروع می‌کردم تا هم‌تمرین‌کنندگان بتوانند در شیفتم به من کمک کنند. زبان چینی من هنوز ضعیف بود و در چند هفته اول تقریباً همه افرادی که با آن‌ها تماس می‌گرفتم تلفن را قطع می‌کردند یا به من دشنام می‌دادند.

همچنین درباره وضعیت برخی از هم‌تمرین‌کنندگان آگاه شدم. آن‌ها خیلی فقیر بودند، باید سخت کار می‌کردند و به‌مدت 3 تا 6 ماه متوالی در دریا می‌ماندند. آن‌ها با یک رادیو کوچک و یک کتاب جوآن فالون، هر روز بدون وقفه فا را مطالعه می‌کردند و تمرینات را انجام می‌دادند. آن‌ها در اوقات فراغتشان ازطریق همکاری با این پروژه کمک می‌کردند.

برخی از تمرین‌کنندگان 6 ساعت را صرف تماس‌های تلفنی می‌کردند. گرچه زیاد به زبان چینی مسلط نیستند بسیاری از افرادی که با آن‌ها تماس می‌گیرند با ترک ح.ک.چ موافقت می‌کنند. طی یک ماه، آن‌ها می‌توانند به حدود 100 نفر کمک کنند که حزب را ترک کنند.

کار کردن با تمرین‌کنندگانی که تحت فشار مالی بودند، و باید تمام خانواده را حمایت می‌کردند، اما هنوز هم کارهای مقررشده برای یک شاگرد دافا را انجام می‌دادند، واقعاً به من کمک کرد که بیشتر تلاش کنم.

همچنین اکنون به روشنگری حقیقت در سالن خدمات ناخن‌ توجه بیشتری می‌کنم. زبان انگلیسی من چندان خوب نیست، بنابراین سایر تمرین‌کنندگان به من کمک کردند یک ویدئوی معرفی و روشنگری حقیقت بسازم.

با پخش آن ویدئو، و گفتن دربارۀ فالون گونگ به مشتریان، به‌جای خجالت کشیدن و لکنت اکنون می‌دانم که چگونه گفتگو را شروع کنم.

مشتریانم بعد از تماشای این ویدئو، واکنش‌های مختلفی داشتند: بعضی از آن‌ها شوکه شدند و گریه کردند، بعضی دیگر به من به‌خاطر داشتن وضعیت سلامتی خوب تبریک گفتند و بعضی دیگر علاقه‌مند شدند درمورد دافا و آزار و شکنجه بیشتر بدانند. و بعضی از آن‌ها می‌پرسیدند که چگونه همسر و فرزندانشان می‌توانند برای شرکت در کلاس‌های آنلاین فالون گونگ ثبت‌نام کنند.

سخن پایانی

استاد برای من بهترین و مناسب‌ترین موقعیت‌ها را فراهم کرده‌اند تا بتوانم هر روز در فا زندگی کنم، تمرین کنم و خودم را اصلاح کنم. به خودم می‌گویم که باید قدر سختی‌ها و چالش‌های مسیر تزکیه را بدانم. زیرا این نظم و ترتیبات برای این است که سطح شین‌شینگم را بالا ببرم، و فرصتی است تا از وابستگی‌های پنهانم خلاص شوم. قدر خودم را هم می‌دانم و همچنین این فرصت را که برای تمرین فالون دافا به دست آورده‌ام گرامی می‌دارم!

در پایان، می‌خواهم بگویم: «استاد عزیز، از شما بابت نجاتم سپاسگزارم. عهد می‌بندم که در طی کردن مسیر تزکیه‌ای که شما برایم نظم و ترتیب داده‌اید کوشاتر باشم و مأموریتم را به‌خوبی انجام دهم.»

مطالب فوق بعضی از تجاربم در سطح فعلی‌ام هستند. اگر مطلبی وجود دارد که مطابق با فا نیست، لطفاً به آن اشاره کنید.

(ارائه‌شده در کنفرانس تبادل تجربه تزکیه فالون دافا ۲۰۲۳)

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همان‌طور که وب‌سایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.