(Minghui.org) همان‌طور که بزرگ می‌شدم انواع‌واقسام داروها را مصرف می‌کردم. از کودکی همیشه بیمار بودم. وقتی به دوران نوجوانی رسیدم، صورتم مملو از آکنه بود که بسیار می‌خارید و درد داشت. دائماً جوش‌ها را می‌خراشیدم و فشار می‌دادم، که باعث ایجاد زخم می‌شد، و پوست صورتم هرگز نرم یا صاف نبود. این مسئله درواقع چهره‌ام را بدشکل کرده‌ بود. به‌دلیل این مشکل پزشکی، مردم نگاه‌های مشکوکی به من می‌کردند.

یافتن دافا

خوشبختانه، در بهار1999، در 32سالگی، با فالون دافا آشنا شدم. با گشودن جوآن فالون، کتابی که تمرین تزکیه فالون دافا را راهنمایی می‌کند، و دیدن تصویر استاد، شوکه شدم! استاد لی هنگجی خیلی آشنا به‌نظر می‌رسیدند. احساس می‌کردم استاد یکی از اعضای سابق خانواده‌ام هستند. پس از پایان خواندن کتاب، مصمم شدم که در دافا تزکیه کنم.

کمی پس از شروع تمرین فالون دافا، یک روز بعدازظهر، ناگهان احساس کردم صورتم در تمام نقاط خارش دارد و پوستم سفت و متورم شده است. فکر می‌کردم که بحران آکنه دیگری در راه است، اما وقتی خودم را در آینه نگاه کردم، صورتم فقط کمی قرمز شده بود. بعدازظهر تا زمانی که از سر کار برگشتم، خارش از بین رفته و پوستم دوباره صاف شده بود. در آن‌ وقت بود که متوجه شدم استاد درحال پاکسازی بدنم و ازبین بردن کارمای بیماری‌ام هستند. عمیقاً تحت تأثیر قرار گرفتم.

بعد از آن روز، دیگر دچار آکنه نشدم و تعداد زخم‌های صورتم نیز رو به کاهش بود. به‌رغم اینکه در نوجوانی با تحقیر به من نگاه می‌شد، حالا از داشتن پوستی خوب با توجه به سنم از من تعریف می‌شد.

حالا کمی بیش از 50 سال دارم، و افراد در محل کارم به پوستم حسادت می‌کنند. اخیراً با یک همکلاسی روبرو شدم که بیش از 30 سال او را ندیده بودم. او به من گفت که تحت تأثیر ظاهر جوان و پوست خوبم قرار گرفت.

بهبودی زخم جراحی بزرگ

هر دو دخترم با سزارین به دنیا آمدند. متأسفانه به‌دلیل اینکه هر دو برش در یک محل قرار داشتند، یک علامت زخم بزرگ و سفت و برآمده در ناحیه شکم داشتم.

بهار سال گذشته، هر دو طرف جای زخم شروع به خارش کرد و وقتی با دستانم آن را بررسی کردم توده‌های سفتی زیر پوستم در دو طرف حس کردم که در امتداد جای زخم گسترش یافته بودند.

شوهرم به من پیشنهاد داد که در این مورد به پزشک مراجعه کنم، اما به او گفتم که معتقدم استاد لی دوباره درحال پالایش بدنم هستند. او نگران شد و دو بار پرسید: «مطمئنی؟ واقعاً مطمئنی؟» به او گفتم نگران نباشد.

متوجه شدم که توده‌های سفت به‌تدریج نرم شدند. می‌دانستم که استاد درحال شفا دادن زخمم هستند. شوهرم هنوز نگران بود، اما با اطمینان به او گفتم: «کاملاً خوب خواهم شد!» و درواقع این درست بود! حالا دیگر آن توده‌های سفتِ زیر جای زخم را ندارم و جای زخم نرم و صاف است. شوهرم عمیقاً تحت ‌تأثیر نتیجه این وضعیت قرار گرفت.

کلیۀ مطالب منتشرشده در این وب‌سایت دارای حق انحصاری کپی‌رایت برای وب‌سایت مینگهویی است. بازنشر غیرتجاری این مطالب باید با ذکر منبع باشد. (مانند: «همان‌طور که وب‌سایت مینگهویی گزارش کرده است، ...») و لینکی به مقالۀ اصلی ارائه شود. در صورت استفاده تجاری، برای دریافت مجوز با بخش تحریریۀ ما تماس بگیرید.