(Minghui.org) تمرین فالون دافا را در سال 1996 شروع کردم، اما بارها لغزیدم. کل سفر تزکیهام، از درک سطحیام از فا در ابتدا، تا بهتدریج بالغشدن، آکنده از نیکخواهی و مراقبت استاد بوده است.
مئی بیش از 20 سال پیش شروع به تمرین کرد و من او را در ژوئن2023 ملاقات کردم. زمانی که با هم کار میکردیم ذهنیت «خودنمایی» (منیت) من که در طول سالها شکل گرفته بود، برانگیخته شد، و بسیاری از وابستگیهایی که فکر میکردم قبلاً از بین بردهام ظاهر شدند.
وقتی پرونده دادگاه مئی را دیدم، هماهنگی را شروع کردیم. من گزارشهایی نوشتم تا آزار و شکنجه را افشا کنم و متوجه شدم که مئی بهدلیل تعلیق غیرقانونی مستمریاش، از سازمان دولتی مربوطه شکایت کرده است. اما هیچ گزارشی درباره پرونده او در وبسایت مینگهویی وجود نداشت. وقتی از آن مطلع شدیم و افکار درست فرستادیم، قرار شد در دادگاه میانی به پرونده رسیدگی شود.
بسیاری از تمرینکنندگان توسط حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) محکوم شده بودند و حقوق بازنشستگیشان متوقف شده بود. ازطریق فا میدانیم که این شکلی از آزار و شکنجه توسط نیروهای کهن است و باید آن را نفی کرد. متوجه شدم که از پرونده مئی غفلت کردم و آنچه را که استاد از ما خواسته بودند، یعنی افشای اعمال شیطانی در منطقه و ازبین بردن آزار و شکنجه را بهخوبی انجام ندادم.
استاد قبلاً همهچیز را نظم و ترتیب دادهاند. من با مئی آشنا نبودم، اما وقتی خواستم گزارشی بنویسم، توانستم بهسرعت با او تماس بگیرم. او مدارک مربوطه را در اختیارم قرار داد و از من خواست تا در سازماندهی آنها بهصورت گزارشی که قرار است بهصورت آنلاین ارسال شود، کمک کنم.
چند روز بعد گزارش را تمام کردم و برای مئی فرستادم. او راضی بود و فقط چند تغییر کوچک ایجاد کرد. آن بعداً در مینگهویی منتشر شد. هر دو ما از همکاریمان احساس خوبی داشتیم و من طبیعتاً درگیر پرونده دادگاه او شدم.
برای روشنگری حقیقت درباره پرونده، من و یانگ شروع به ارسال نامه به مقامات مربوطه کردیم. در طول این مسیر بهوضوح احساس میکردیم که مداخلههایی از سایر بُعدها وجود دارد که مسئولان را از درک حقیقت بازمیداشت، بنابراین برای رفع آن افکار درست فرستادیم.
اما در طول این کار بهشدت مورد مداخله قرار گرفتم. احساس افسردگی، تحریکپذیری و حالت تهوع داشتم و حتی با یانگ بحث کردم. میدانستم که گرچه این مداخله است، اما باید مشکلاتی مربوط به خودم مطرح باشد. اما نمیتوانستم وابستگیهای اساسیام را پیدا کنم.
مئی گفت که دلیل مداخله مسائلی مربوط به خودم است. این مداخله گاهی یک یا دو ساعت طول میکشید و افکارم را بهشدت تحت تأثیر قرار میداد. افکار درست میفرستادم، اما تأثیر کمی داشت. دیگر مطمئن نبودم که میتوانم کمک به پرونده مئی را ادامه دهم یا نه.
مئی در ایمیلش، دوباره اشاره کرد که باید به درون نگاه کنم. بیشتر از این طاقت نیاوردم. احساس افسردگی کردم و اشک ریختم. یینگ نیز به من یادآوری کرد که باید خودم را بهدقت بررسی کنم. آرام شدم و درباره خودم تأمل کردم. میتوانستم احساسات بد ناشی از تحت تأثیر قرار گرفتن «منیت» را تشخیص دهم، اما چرا اعتمادبهنفسم را از دست داده بودم و دیگر نمیخواستم به جلو پیش بروم؟
درواقع، اخیراً وقتی به اردوگاه کار اجباری فرستاده شدم، درباره مسیرهای انحرافیای که تجربه کردم وسواس داشتم. نمیدانستم که چرا گیر افتادهام و مدام به چیزهایی فکر میکردم که در گذشته اتفاق افتاده بود. پشیمانی و شرم جانسوز ناشی از آن تجربیات گذشته آنقدر حالم را بد میکرد که دیگر تاب تحمل نداشتم. اگرچه خیلی سعی میکردم به گذشته فکر نکنم، نمیتوانستم آن را رها کنم. احساس میکردم لیاقت یا شایستگی برای شرکت در پروژهها با سایر تمرینکنندگان را ندارم. حتی احساس میکردم که باید کارها را بهتنهایی انجام دهم. به این ترتیب، عوامل بد را به سایر تمرینکنندگان تحمیل نمیکردم، و مجبور نمیشدم با این همه مداخله کنار بیایم. اما میدانستم که خروج از پرونده مئی کار درستی نیست.
سعی کردم آرام باشم و فا را مطالعه کنم. آموزههای استاد مرا بیدار کرد و دیگر احساس ناراحتی و افسردگی نداشتم. اما هنوز احساس میکردم چیزی در عمق وجودم هست که آن را از بین نبردهام.
به نگاه به درون ادامه دادم. چرا نمیتوانستم اشتباهات گذشتهام را که مانع رهاکردن پشیمانیام میشد رها کنم؟ چرا همیشه فکر میکردم لایق مشارکت نیستم؟ چرا نیروهای کهن این تصورات را تشدید و سعی میکردند مرا مجبور به کنارهگیری از پرونده کنند؟
درحالیکه فا را میخواندم، کلمات زیر را دیدم: «استاد شما را به رسمیت میشناسد!» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016)
بلافاصله فهمیدم: من صادقانه به استاد و فا ایمان نداشتم.
ایمان واقعی به استاد و فا چگونه آشکار میشود؟ اعتقاد به استاد و فا به معنای ایمان راسخ به استاد و سپردن همهچیز به استاد است. هر چقدر مصیبت یا سختیای که با آن روبرو میشویم عظیم باشد، نباید کوچکترین شکی به استاد و فا داشته باشیم.
دلیل اینکه همچنان به اشتباهات و پشیمانیهای گذشتهام وابسته بودم این بود که با وجود اینکه استاد بارها به ما گفته بودند، کاملاً باور نداشتم که استاد مراقبم هستند.
این واقعیت که نمیتوانستم اشتباهات گذشتهام را رها کنم، نوعی وسواس به «منیت» بود و با احساس حقارت و پشیمانیام منعکس میشد. اینها حتی بیشتر توسط نیروهای کهن مورد استفاده قرار میگیرند. آنها از این تصورات برای به دام انداختن من و وادارکردنم به ازدستدادن ایمان درست استفاده کردند، بنابراین احساس میکردم شایستگی انجام کارها با سایر تمرینکنندگان را ندارم و درنهایت گروه را ترک کردم.
نیروهای کهن میخواستند از این روش استفاده کنند تا ارادهام را از بین ببرند و وادارم کنند افکار درست و اعتماد به تزکیهام را از دست بدهم. زمانی که متوجه شدم در اصل و بنیانِ باورم به استاد و فا مشکلی وجود دارد، احساس کردم عواملی که زندگیام را از فا جدا کرده بودند، کاملاً حذف شدند و «خود واقعی» من در فا جذب شد. افکار درست استوار در قلبم به وجود آمد و هر عامل بدی باید از بین برده میشد.
نظم و ترتیبهای سختکوشانه استاد برای ارائه نکاتی به من را درک کردم. اگر مئی را ملاقات نکرده بودم، این ذهنیتی را که ریشه در وابستگیام به منیت دارد، کشف نمیکردم. نمیدانستم که در ابتداییترین جنبه تزکیهام، ایمان به استاد و فا، مشکل دارم. بعد از فهمیدن این موضوع، من و مئی با هم همکاری بسیار خوبی داشتیم و درعینحال احساس کردم که استاد به ما کمک کردند بسیاری از عوامل مزاحم را از بین ببریم. پرونده بازنشستگی اکنون بهآرامی پیش میرود.
استاد بیان کردند:
«در روند انجام کارها، آنچه به آن نگریسته میشود قلب شمااست، نه خود موفقیتتان. در روند انجام کارها میتوانید مردم را نجات دهید! روندی که کارها را انجام میدهید نیز روندی از این است که در تزکیه صعود میکنید، که همزمان، نقش نجات موجودات ذیشعور را ایفا میکند! اینگونه نیست که فقط اگر در انجام آن کار موفق شوید میتوانید نقش نجات موجودات ذیشعور را ایفا کنید.» (آموزش فا در کنفرانس فای نیویورک 2016)
آموزههای استاد بهوضوح نشان میدهد چیز مهم این است که کاری را که باید انجام دهیم، انجام دهیم و آن را بهخوبی انجام دهیم.
اکنون واقعاً احساس میکنم که نظم و ترتیبات استاد برای هریک از ما بهترین است. ما فقط باید از نظم و ترتیبات استاد پیروی و خوب عمل کنیم. هنگامی که تصورات و وابستگیهای بشری ما تحت تأثیر قرار میگیرد، مهمترین چیز این است که به استاد و فا کاملاً ایمان داشته باشیم و از محنتها عبور کنیم. تنها در این صورت است که میفهمیم آنچه استاد به ما دادهاند بهترین است.
اگر چیزی مطابق با فا نیست، لطفاً به آن اشاره کنید.
سپاسگزارم، استاد! متشکرم، همتمرینکنندگان!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود