(Minghui.org) قبل از اینکه فالون دافا را تمرین کنم، یک بیمار سرطانی بودم که تحت 6 شیمی‌درمانی و 25 پرتودرمانی (رادیوتراپی) قرار گرفتم. در طول شیمی‌درمانی، ممکن بود وزنم طی یک روز 3.5 تا 4 کیلوگرم کاهش یابد و خون بالا می‌آوردم. موهای زیبایم چند روز پس از شروع درمان‌ها ریختند.

رادیوتراپی هم خوشایند نبود. پوست ناحیه‌ای که تحت تابش بود حدود یک ماه زخم بود و به‌دلیل درد قادر به خوردن و خوابیدن نبودم. ذات‌الریه ناشی از تشعشع، التهاب بافت ریه در نتیجه قرار گرفتن در معرض اشعه، مرا مجبور کرد برای درمان بیشتر به بیمارستان بروم. سه سال داروهای طب غربی را مصرف کردم و به‌مدت پنج سال داروهای چینی می‌خوردم. درد داشتم و قلبم پر از غم بود. یک روز در قلبم به خدا گفتم: «در ازای یک روز مریض نبودن، هر کاری انجام می‌دهم (البته منظورم کارهای بد نبود).»

درحالی‌که منتظر مرگ بودم به پارک‌های مختلف می‌رفتم. همچنین از معابد دیدن می‌کردم و سیستم‌های چی‌گونگ را یاد می‌گرفتم، اما کمکی نمی‌کردند. سونگ، شخصی که در طول شیمی‌درمانی با او آشنا شدم، درباره فالون دافا به من گفت. به‌دلیل تبلیغات انزجارآمیز حزب کمونیست چین (ح.ک.چ)، اطلاعات کمی درمورد فالون دافا داشتم. او ویدئو استاد لی (بنیانگذار فالون دافا) را به من نشان داد که تمرینات را نشان می‌دادند. وقتی ویدئو را دیدم فریاد زدم: «این یک بوداست.» خیلی خوشحال شدم.

ازآنجاکه علاقه‌مند به یادگیری این تمرین بودم، سونگ از خویشاوندش خواست صدها کیلومتر سفر کند تا یک نسخه از جوآن فالون و نرم‌افزاری را برایم بیاورد که مسدودیت اینترنت رژیم چین را دور می‌زد. اما روز بعد وقتی نرم‌افزار را امتحان کردم جواب نداد. سونگ هم نمی‌دنست چگونه از آن استفاده کند. وقتی سونگ بعداً تمرین را کنار گذاشت احساس ‌کردم حیف است. برایش متأسف شدم.

یک بار، یکی از دوستان بروشوری را به من نشان داد حاوی اطلاعاتی درباره نحوه دسترسی به اطلاعات فالون دافا ازطریق اینترنت. از آن شخص پرسیدم که آیا می‌توانم آن را نگه دارم، و پاسخش مثبت بود. پس از رسیدن به خانه، شروع به خواندنش کردم، اما هیچ درکی از عباراتی مانند کپی کردن، چسباندن، ذخیره کردن، صندوق ایمیل خارج از کشور و دریافت نشانی وب نداشتم. دانش اولیه کامپیوتر را نداشتم و حتی نمی‌دانستم فایل‌های دانلودشده را کجا پیدا کنم. جرئت نمی‌کردم از دیگران هم بپرسم.

شروع کردم خودم به‌تنهایی چیزها را امتحان کنم. وقتی نمی‌توانستم بخوابم، به کارهایی که در طول روز انجام ‌داده بودم فکر می‌کردم و اینکه آیا راه‌های دیگری برای انجام آن‌ها وجود دارد یا خیر. پس از چند روز کار روی آن، وقتی بالاخره به وب‌سایت مینگهویی دسترسی پیدا کردم، بسیار هیجان‌زده شدم.

از آنجا نرم‌افزاری را نیز به دست آوردم که به من امکان دسترسی به اینترنت و البته مینگهویی را می‌داد. کپی‌های زیادی از این برنامه تهیه کردم تا همیشه آن را داشته باشم. بعداً متوجه شدم که استاد لی به من کمک کردند تا به مینگهویی دسترسی پیدا کنم.

به‌تدریج مقالات استاد لی، موسیقی تمرینات و مقالات را از مینگهویی دانلود کردم. همچنین توانستم اسامی افرادی را که از سازمان‌های ح.ک.چ خارج شده‌ بودند آپلود کنم. وقتی زمان داشتم، بیرون می‌رفتم و حقایق دافا و آزار و شکنجه را به مردم می‌گفتم. در طول جشن‌های اصلی چین، به مینگهویی تبریک می‌فرستادم. شوهرم اغلب به من سخت می‌گرفت: «چه‌کار می‌کنی؟ زمان خیلی زیادی را تلف می‌کنی.» او فکر می‌کرد من در اینترنت بازی می‌کنم.

هر چند وقت یک بار، کامپیوتر هنگ می‌کرد یا کاملاً خراب می‌شد. وقتی آن را برای تعمیر می‌بردم، شوهرم اغلب به من سخت می‌گرفت و گله می‌کرد: «چرا همیشه مشکل ایجاد می‌کنی؟ فکر می‌کنی چون با کامپیوتر بازی می‌کنی باهوشی؟» گاهی حتی کامپیوتر را از برق می‌کشید، و کار ذخیره‌نشده من هدر می‌رفت. بعداً متوجه شدم که این محنت‌ها بخشی از تزکیه‌ام است و به من کمک می‌کند تا پیشرفت کنم.

با فکر کردن به بیش از 10 سال گذشته می‌دانم که برای تبدیل شدن به یک تمرین‌کننده فالون دافا راهی طولانی را طی کرده‌ام. بدون کمک استاد نمی‌توانستم کار زیادی انجام دهم و درواقع سال‌ها پیش می‌مردم. همه ما وقتی تمرین دافا را شروع می‌کنیم با چالش‌هایی روبرو می‌شویم، اما ممکن است تشخیص ندهیم آن‌ها برای چه پیش می‌آیند.

امیدوارم در مرحله پایانی تمرین تزکیه بهتر عمل کنم. استاد خیلی خیلی به ما کمک کرده‌اند و ما مسیر تزکیه را به‌خوبی طی کرده‌ایم. می‌خواهم صمیمانه از استاد بابت هر کاری که برای شاگردانشان انجام داده‌اند و می‌دهند تشکر کنم.

این درک من است. لطفاً به هر چیزی که با آموزه‌های فالون دافا مغایرت دارد اشاره کنید.