(Minghui.org) من در حومه شهر زندگی میکنم. من و تمرینکنندگان محلی اغلب به نمایشگاههای اجتماعی در روستاهای مجاور میرویم تا با مردم درباره فالون دافا صحبت کنیم. در اینجا میخواهم ماجرایی از یک معلم ارشد را به اشتراک بگذارم که پس از ترک حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) مورد برکت قرار گرفت.
در یک نمایشگاه اجتماعی اغلب با زوجی برخورد میکردم. شوهر معلم ارشد بود. در آغاز، نمیدانستم که آیا میتوانم روشنفکری مانند او را متقاعد کنم که از ح.ک.چ کنارهگیری کند یا نه، زیرا معلمان گروهی هستند که بیشترین شستوشوی مغزی توسط حزب را دریافت میکنند.
خودم را ترغیب کردم که شجاع باشم، چون بالاخره در جهت منفعت او بود. جرئت کردم و به او نزدیک شدم. در کمال تعجب، او هرچه را که گفتم پذیرفت و بهراحتی از ح.ک.چ خارج شد.
چند روز بعد وقتی او را دیدم، ماجرای قابل توجه فروریختن خانهاش را برایم تعریف کرد. او عادت داشت صبحها چای بنوشد. اما آن روز درحالیکه فنجان چایش را در دست داشت، میل شدیدی به ترک خانه داشت. بهمحض این که چند قدم بیرون رفت، خانه فرو ریخت و تکه چوب بزرگی در جایی که او ایستاده بود افتاد. بیش از 80 نفر از اهالی روستا برای نجات او و همسرش شتافتند. خوشبختانه هر دوی آنها فقط جراحاتی جزئی داشتند.
او احساس خوشبختی میکرد که از چنین خطری رهایی یافت و معتقد بود که خروج از ح.ک.چ یک موهبت بود. با شنیدن ماجرای او، پسر بزرگترش نیز از من خواست به او کمک کنم تا ح.ک.چ را ترک کند.
علاوه بر معلم ارشد، یک فروشنده سیب و یک فروشنده کفش نیز به من گفتند که کسب و کار آنها پس از ترک ح.ک.چ رونق یافته است.
(مقاله ارسالی منتخب بهمناسبت بزرگداشت روز جهانی فالون دافا در وبسایت مینگهویی)
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.