(Minghui.org) من بانویی روستایی و 60ساله هستم. قبل از اینکه در سال 1998، تمرین فالون دافا را شروع کنم، دچار روماتیسم، بیماری‌های زنان و کمر‌درد بودم. آن‌ها 20 روز پس از شروع تمرین فالون دافا ناپدید شدند. در مسیر تزکیه‌ام، مورد لطف و رحمت قرار گرفته‌ام، و از استاد لی به‌خاطر مراقبتشان سپاسگزارم. می‌خواهم سه ماجرا را با شما به‌اشتراک بگذارم.

استاد از ما حمایت کردند

در آوریل2023 من و شوهرم برای نصب بنرهای فالون دافا به منطقه‌ای رفتیم. به‌لطف محافظت استاد، همه‌چیز به‌خوبی پیش رفت و ما به‌سلامت به ‌خانه برگشتیم.

روز بعد، دخترم پیغامی فرستاد که آیا در خانه هستیم. پاسخ دادم: «ما هردو در خانه هستیم.»

او گفت: «من امروز صبح خوابی دیدم که یک هلیکوپتر در حیات‌مان به زمین نشست و شما و پدر را به پکن برد.»

متوجه شدم که استاد ما را تشویق می‌کنند!

استاد آن مرد را بی‌حرکت کردند

من و شوهرم در یک شب زمستانی در سال 2017 برای توزیع مطالب اطلاع‌رسانی دافا بیرون رفتیم. هر کدام از ما وارد یک خیابان جداگانه شدیم.

مردی در انتهای خیابانی که شوهرم مطالب اطلاع‌رسانی را توزیع می‌کرد ایستاده بود. شوهرم آنقدر روی کارش متمرکز بود که متوجه او نشد. او تا وقتی که به آن مرد نزدیک نشد، او را ندید، اما آن مرد نه تکان خورد و نه حرفی زد.

شوهرم از کنارش رد شد و سریع مرا پیدا کرد. گفت: «بیا به جای دیگری برویم. مردی در آن خیابان است.» ما مسیر دیگری را در پیش گرفتیم و توزیع مطالب اطلاع‌رسانی را تمام کردیم.

در راه خانه، شوهرم توضیح داد که چه اتفاقی افتاده است. به او گفتم: «حتماً استاد آن مرد را بی‌حرکت کردند.» خطر خیلی نزدیک بود و ما از مراقبت نیکخواهانه استاد سپاسگزاریم!

کمک به یک مشتری برای خروج از ح.ک.چ

خانواده من کسب و کاری را اداره می‌کنند. روزی یک راننده سه‌چرخه به مغازه ما آمد، و من با او درباره آزار و شکنجه صحبت کردم و از او خواستم که از حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) خارج شود.

او عضو ح.ک.چ بود و از خروج از آن خودداری کرد. او گفت: «من فرد بالغی هستم و حتی پدرم نمی‌تواند به من بگوید که چه‌کار کنم. حرف‌هایت درباره ح.ک.چ را باور نمی‌کنم.» بعد از رفتنش افسوس خوردم.

این مرد چند ماه بعد به مغازه‌ام آمد و با لبخندی به من گفت: «به توصیه‌ات عمل می‌کنم. لطفاً به من کمک کن از حزب کمونیست چین خارج شوم.» از تغییر نظرش شگفت‌زده شدم.

او توضیح داد: «چند روز پیش سوار سه‌چرخه‌ام بودم که به‌دلایلی واژگون شد. برای خودم مشکلی پیش نیامد، اما دوچرخه باید تعمیر شود. این تصادف مرا ترساند و فکر می‌کنم باید از ح.ک.چ خارج شوم.»

قبل از اینکه آنجا را ترک کند یک یادبود و یک بروشورروشنگری حقیقت دافا به او دادم.

ح.ک.چ 26 سال است که تمرین‌کنندگان دافا را مورد آزار و شکنجه قرار می‌دهد. برای افشای آزار و شکنجه و دروغ‌های ح.ک.چ، و ایجاد امید برای مردم چین، تمرین‌کنندگان در منطقه من روشنگری حقیقت و توزیع مطالبی مانند تقویم، تصاویر سال نو چینی، و دوبیتی‌های تزئینی حاوی پیام‌های فالون دافا را توزیع کرده‌اند. با حمایت استاد، ما به روشنگری حقیقت برای تعداد هرچه بیشتری از مردم ادامه خواهیم داد.