(Minghui.org) جامعه چین پدیده منحصربهفردی دارد که جیه فانگ (رهگیریِ دادخواهان) نامیده میشود. در ظاهر، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) به شهروندان اجازه میدهد که وقتی حس میکنند حقوقشان نقض شده است، به دولت دادخواست ارائه کنند. اما در واقعیت، از یک نظام فراقانونیِ رهگیری و بازداشت برای خاموشکردن آنها استفاده میکند.
گزارشی در سال ۲۰۰۹، از کمیسیون اجرایی کنگره درباره چین(CECC) ، با عنوان «موارد نقض حقوق بشرِ مرتبط با رهگیری رسمی دادخواهان در چین» میگوید: «طی چند سال گذشته، مقامات چینی در رهگیری، بازداشت و شکنجه نظاممند، گسترده و غیرقانونیِ دادخواهان درگیر بودهاند. "دادخواهان" آن افرادی هستند که شکایات خود را به نهادهای دولتی سطوح بالاتر در پکن و مراکز استانها بردهاند. این جریان باعث شده است که دادخواهان درحالحاضر یکی از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی در برابر موارد نقض حقوق بشر در چین باشند.»
16 سال بعد، اوضاع با سانسور شدیدتر، پایش اینترنت و نظارت ویدئویی حتی بدتر شده است. درواقع رهگیری دادخواهان تنها یکی از راههای متعدد بدرفتاری ح.ک.چ با مردم چین، برای حفظ کنترل و تحکیم حاکمیت خود است.
در این مقاله، این موضوع را از پنج زاویه بررسی میکنیم: ایدئولوژی، حقوق بشر، جان انسانها، سوءاستفاده از قانون و تجارت.
عدم اجازه تفکر مستقل
تفکر آزاد حق بشریت است. آزادی اندیشه و آزادی بیان نیز از حقوق بنیادی هستند. اما اتحاد جماهیر شوروی و اکنون چینِ کمونیستی، مردم را از این حقوق اساسی محروم کردهاند. ح.ک.چ با دهها سال شستوشوی مغزی، مردم چین را به پیرویِ بیقیدوشرط از حزب و چشمپوشی از اندیشههای خودشان واداشته است.
ح.ک.چ حتی پیش از بهدستگرفتن قدرت نیز کمپینهای مشابهی را راهاندازی کرد. یکی از نمونهها «جنبش اصلاحات یانآن» بین سالهای ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۵ بود. ح.ک.چ پس از غصب قدرت، «جنبش اصلاح اندیشه» را در سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۲ بهراه انداخت و سپس «کمپین ضد راستگرایان» را بین سالهای ۱۹۵۷ تا ۱۹۵۹ اجرا کرد.
ماجرای وو نینگکون، استاد بازنشسته افتخاری زبان انگلیسی در دانشگاه روابط بینالملل پکن، یکی از بیشمار تراژدیهایی است که از دل این کمپینها پدید آمد. وو و لی تسونگدائو در دانشگاه شیکاگو مشغول تحصیل بودند که در سال ۱۹۵۱، وو تصمیم گرفت به چین بازگردد. وقتی وو از لی پرسید که چرا همراه او بازنمیگردد، لی پاسخ داد: «نمیخواهم دیگران مغزم را شستوشو دهند.»
وو اندکی پس از بازگشت، نخستین موج این کمپین را تجربه کرد؛ موجی که برای او، بهعنوان فردی تازهوارد از خارج از کشور، نسبتاً ملایم بود. در سال ۱۹۵۷، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) روشنفکران را فریب داد تا آزادانه سخن بگویند و وعده داد که این کار هیچ پیامدی برایشان نخواهد داشت؛ اما سپس موضعش را درخصوص آنها تغییر داد و بهخاطر همان اظهارات، آنها را هدف قرار داد. وو در سپتامبر۱۹۵۷، بهعنوان «فوقراستگرا» محکوم و زندانی شد. همان سال، لی جایزه نوبل فیزیک را دریافت کرد.
همسر وو، لی ییکای، گفت: «نمیتوان برای حزب کمونیست استدلال آورد؛ آنها هیچ منطقی ندارند. سیاه و سفید همیشه وارونه میشوند.»
این رژیم برخلاف ادعای ح.ک.چ مبنی بر «آزادسازی» مردم، ذهن مردم را تحت کنترل گرفت. مردم چین بهدلیل شستوشوی مغزی تحت حاکمیت این رژیم، بهسوی این باور هدایت شدهاند که چین و ح.ک.چ جداییناپذیرند. آنها با هر اشارهای به مالکان زمین یا سرمایهداران، بلافاصله به یاد تبهکارانی شرور میافتند که دهقانان یا کارگران را استثمار میکنند؛ و هرگاه سخن از روشنفکران به میان میآید، آنها را مرتجع یا راستگرا میپندارند.
با گذشت زمان، ح.ک.چ تبلیغات خود را بازنویسی کرد، اما مضمون اصلی ثابت ماند: حزب همیشه درست میگوید و هرکس از حزب انتقاد کند، به او برچسب «سیاسی» یا «غیرمیهنپرست» زده میشود.
در سالهای اخیر، همین الگو و راهکار از پیشطراحیشده علیه تمرینکنندگان فالون گونگ بهکار گرفته شده است. ح.ک.چ با دروغهای بیشماری، ازجمله رویداد خودسوزی صحنهسازیشده در میدان تیانآنمن، نفرت عمومی علیه تمرینکنندگان فالون گونگ را تحریک کرد و مردم چین را نسبت به آزار و شکنجه گسترده، شکنجه، و حتی برداشت اجباری اعضای بدن تمرینکنندگان بیتفاوت ساخت.
اکثر مردم چین که کمپینهای سیاسی ح.ک.چ را از سر گذراندهاند، آموختهاند که مستقل فکر نکنند و درعوض، خواه آگاهانه یا ناخودآگاه، از خطمشی حزب پیروی کنند.
نبود حقوق بشر
ازآنجاکه ح.ک.چ رسانهها را کنترل میکند و مردم را از تفکر مستقل محروم میسازد، موارد نقض حقوق بشر اجتنابناپذیر است و اغلب نادیده گرفته میشود. در برخی موارد، افکار عمومی حتی با آن همراهی میکند. حتی لیو شائوچی، رئیس دولت چین، در جریان انقلاب فرهنگی پاکسازی شد و پیش از آنکه بهطرزی اسفناک جان ببازد، «دشمن دولت» اعلام گردید. با توجه به بدرفتاری با چنین عضو بلندپایهای از ح.ک.چ، میتوان تصور کرد که شهروندان عادی چگونه مورد بدرفتاری قرار میگیرند.
از سال ۱۹۴۹ تاکنون، ح.ک.چ فهرست بلندبالایی از کمپینهای سیاسی را بهراه انداخته است، ازجمله جنبش اصلاحات ارضی (۱۹۵3–۱۹۵0، هدف قرار دادن مالکان زمین)، کمپینهای سهضد و پنجضد (۱۹۵2–۱۹۵1، هدف قرار دادن صاحبان کسبوکار)، چهار پاکسازی (۱۹۶5–۱۹۶3، نسخه روستاییِ پنجضد)، انقلاب فرهنگی (۱۹7۶–۱۹6۶) و کشتار میدان تیانآنمن (۱۹۸۹). پس از هریک از این تراژدیها، ح.ک.چ برای سفیدنمایی خود، قربانیانی را بهعنوان سپر بلا معرفی کرد. تنها استثنا کشتار میدان تیانآنمن بود که بهجای آن، این حادثه بهشدت سانسور شد.
پس از انقلاب فرهنگی، بسیاری از مردم به این اندیشیدند که چه چیزی اشتباه پیش رفته است و درباره چگونگی جلوگیری از تکرار فاجعهای دیگر گفتوگو کردند. اما اندک افرادی دریافتند که ریشه مشکل خودِ ح.ک.چ است و همین امر این فجایع را گریزناپذیر میسازد.
این واقعیت بار دیگر در آزار و شکنجه فالون گونگ توسط ح.ک.چ، که در سال ۱۹۹۹ آغاز شد، رخ نمود. جیانگ زمین، رهبر پیشین ح.ک.چ که این آزار و شکنجه را آغاز کرد، دستور داد: «اعتبار [تمرینکنندگان] را از بین ببرید، از نظر مالی ورشکستهشان کنید و از نظر جسمی نابودشان کنید.»
درنتیجه، دههامیلیون تمرینکننده با تبعیض روبهرو شدند و بسیاری مورد آزار و اذیت، دستگیری، حبس و شکنجه قرار گرفتند. وبسایت مینگهویی بیش از صد نوع روش شکنجه اعمالشده علیه تمرینکنندگان را گزارش کرده است؛ ازجمله ضربوشتم، آویزانکردن از دستبندها، حبس انفرادی، تزریق اجباریِ داروهای نامعلوم، خوراندن اجباری مدفوع و ادرار، تجاوز، سقطجنین اجباری و حتی برداشت اجباری اعضای بدن. مرگ بیش از ۵۰۰۰ تمرینکننده در نتیجه این آزار و شکنجه تأیید شده است و آمار واقعی بهاحتمال زیاد بسیار بالاتر است.
زو ژیهای، وکیل اهل استان یوننان، نوشت: «هر شهروند چینی در خطر زندگی میکند. اما این خطر از سوی اراذلواوباش، گروههای تبهکار یا جرایم سازمانیافته نیست؛ بلکه از نظام غیرقانونیِ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) سرچشمه میگیرد.» او افزود: «در چارچوب نظام قضاییِ ح.ک.چ، رهبران و مقامات میتوانند بهدلخواه از قدرت خود استفاده کنند و بهراحتی پلیس، دادستانها و دادگاهها را کنترل کنند تا هر شهروند بیگناهِ چینی را محکوم سازند.»
«اگر بگویند مرتکب قتل شدهاید، قاتل میشوید. اگر شما را به تجاوز متهم کنند، بهعنوان متجاوز برچسب میخورید. اگر بگویند انجام وظایف اداری را مختل کردهاید، در برابر دستگیری مقاومت کردهاید یا نظم اجتماعی را برهم زدهاید، به اتهام اخلال در انجام وظایف اداری، ضربوجرح عمدی یا برهمزدن نظم عمومی متهم میشوید. آنها میتوانند هر مدرکی را که لازم دارند جعل کنند و هر شاهد و شهادتی را که میخواهند فراهم آورند. حتی میتوانند با شکنجه، شما را وادار کنند به جرایمی اعتراف کنید که هرگز مرتکب نشدهاید.»
هیچ احترامی برای زندگی انسان قائل نیستند
در چین، به کودکان آموزش داده میشود که رنگ سرخِ پرچم ح.ک.چ نمایانگر خون شهیدانی است که برای کمونیسم جان باختهاند. بااینحال شمار بسیار بیشتری از مردم چین، در نتیجه خشونتهای خود ح.ک.چ جان خود را از دست دادهاند. اسناد محرمانه نشان میدهد که ح.ک.چ تنها در جریان جنگ داخلی چین بین سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۹، شمار زیادی از غیرنظامیان بیگناه را بهعنوان «گوشتِ دمِ توپ» بهکار گرفت. در ادامه سه نمونه را میخوانید.
نبرد سیپینگ
ارتش آزادیبخش خلقِ ح.ک.چ (PLA) از مارس۱۹۴۶ تا مارس۱۹۴۸، با ارتش کومینتانگ در شهر سیپینگ (استان جیلین) جنگید. لیانگ سو-یونگ، سخنگوی پیشین «مجلس قانونگذاری یوان» در تایوان، در کتاب درستی و نادرستی بزرگ: خاطرات لیانگ سو-جونگ، درباره این نبرد نوشته است.
او درباره حمله نهایی نوشت: «ارتش کمونیست از تاکتیک موج انسانی استفاده کرد؛ غیرنظامیان را در واحدهایی سازماندهی کرد و آنها را موجبهموج به جلو فرستاد. اجساد غیرنظامیان مانند کوه انباشته شد. ارتش کومینتانگ دیگر تاب ادامه نبرد را نداشت. بدین ترتیب، ارتش کمونیست با عبور از روی اجساد پیش رفت و وارد سیپینگ شد.»
چرا این غیرنظامیان با چنین تاکتیکی همراه شدند؟ لیانگ توضیح داد: «زادگاه من ۲۵ کیلومتر با سیپینگ فاصله داشت. وقتی مقامات ح.ک.چ به آنجا رسیدند، ابتدا تجمعهای بزرگ برگزار کردند و مالکان زمین و ثروتمندان را در ملأعام اعدام کردند. سپس مردم محلی را تهدید کردند و گفتند: "شما در اعدام مالکان زمین و ثروتمندانِ کومینتانگ نقش داشتهاید. اگر کومینتانگ بازگردد، شما خواهید مُرد."»
ما سِن، نویسنده کاناداییِ اهل چین، روایت لیانگ را تأیید کرد. او درباره آن روزها گفت: «وقتی ارتش آزادیبخش خلق به شهر حمله کرد، خط مقدمِ آنها انبوهی گسترده از دهقانانِ ناتوان و پیران بیسلاح بود؛ این امر مانع از آن میشد که ارتش کومینتانگِ درحال دفاع آتش بگشاید. این جریان به ارتش آزادیبخش خلق امکان داد بهراحتی از دیوارهای شهر بالا برود.»
عملیات منگلیانگگو
شین هائونیان، پژوهشگر آمریکاییِ اهل چین، از یک مقام بازنشسته ارتش آزادیبخش خلق، درباره عملیات منگلیانگگو که در مه۱۹۴۷ رخ داد، شنید.
در جریان این نبرد، ارتش آزادیبخش خلق سه حمله انجام داد. پس از آنکه سربازان کومینتانگ آتش گشودند، با تعجب دریافتند که خط مقدمِ نیروهای مقابل را سالمندان تشکیل میدهند (مالکان زمین، دهقانان مرفه و ضدانقلابیها). ازاینرو از تیراندازی دست کشیدند.
در یورش دوم، خط مقدم متشکل از گروهی از کودکان بود که از خانوادههای مالکان زمین و دهقانان مرفه آورده شده بودند. نیروهای کومینتانگ بار دیگر ناچار شدند سلاحهای خود را زمین بگذارند. ارتش آزادیبخش خلق از این فرصت برای یورش به جلو استفاده کرد، اما درنهایت توسط ارتش کومینتانگ شکست خورد.
با آغاز سومین دور یورشها، خط مقدم در پشت ملحفههای سفید پنهان شده بود. درست هنگامی که سربازان کومینتانگ آماده گشودن آتش شدند، ملحفهها کنار رفت؛ پشت آنها زنان جوانِ برهنه، دختران و عروسهای مالکان زمین و دهقانان مرفه، بودند. سربازان کومینتانگ سلاحهای خود را فروگذاشتند؛ آنان میدانستند که هرگز نمیتوان با چنین شیوهای جنگید.
به این ترتیب، ارتش آزادیبخش خلق میدان نبرد را تصرف کرد. ژانگ لینگفو، یکی از برجستهترین ژنرالهای کومینتانگ در آن زمان، خودکشی کرد.
هو لیان، ژنرال دیگرِ کومینتانگ، تجربهای مشابه را برای دوستش، پژوهشگر هه جیا-هوا، توصیف کرد. او گفت: «هنگام نبرد با سربازان ارتش آزادیبخش خلق در کوههای ییمنگ، شخصاً شاهد بودم که آنها غیرنظامیان را مجبور میکردند هر کدام با دو نارنجک دستی پیشروی کنند. ارتش من با مسلسل بهسوی آنها آتش گشود و دیدیم که همه کشتهشدگان غیرنظامیاند. نمیتوانستیم به این شکل ادامه دهیم و متوقف شدیم؛ سپس ارتش آزادیبخش خلق رسید.» او افزود: «من تاکتیک موج انسانی را میشناسم، اما آیا میتوان از آن استفاده کرد؟ ما ترجیح میدهیم شکست را بپذیریم.»
محاصره چانگچون
محاصره چانگچون بین مه تا اکتبر۱۹۴۸ رخ داد. تبلیغات حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) ادعا میکرد که این شهر «بدون خونریزی» تصرف شده است، اما واقعیت بهکلی خلاف این بود.
در آن زمان، حدود ۵۰۰هزار غیرنظامی در چانگچون زندگی میکردند و ذخایر غذایی فقط تا پایان ژوئیه دوام میآورد. ژِنگ دونگگوئو، رهبر کومینتانگ، از غیرنظامیان خواست شهر را ترک کنند، اما ارتش آزادیبخش خلق مانع شد. کسانی که شهر را ترک کردند، توسط سربازان ارتش آزادیبخش خلق متوقف شدند و درنتیجه از گرسنگی جان باختند. برخی از کسانی که تلاش کردند بگریزند، هدف گلوله قرار گرفتند.
تا زمانی که ارتش کومینتانگ ناچار به تسلیم شد، نزدیک به ۲۰۰هزار نفر در نتیجه خشونتهای ح.ک.چ از گرسنگی جان باختند. هوماره اِندو که در سال ۱۹۴۱، در چانگچون به دنیا آمده بود، شاهد این رویداد بود و این فاجعه را در کتاب دختر ژاپنی در محاصره چانگچون: چگونه از جنایت زمان جنگِ چین جان سالم بهدر بردم مستند کرد.
او نوشت: «این یک اصل اساسیِ حزب کمونیست بود. اهمیتی نداشت برای اثبات اعتبار آن چه تعداد انسان جان میباختند. اهمیتی نداشت برای جا انداختن و تحمیل منطق این درس، چند زندگی باید قربانی میشد. سالها بعد بود که این را فهمیدم.»
اکنون هشتاد سال گذشته است؛ آیا ح.ک.چ تغییر کرده است؟ افشای ناخواسته گفتوگوی میان رهبر ح.ک.چ شی جینپینگ و رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین در سپتامبر۲۰۲۵، در پیِ بازماندن میکروفون، نشان میدهد که برخی مقامات ح.ک.چ اکنون با پیوند عضو عمر خود را افزایش میدهند. در همین حین، تحقیقات مستقل دریافتهاند که زندانیان عقیدتی، ازجمله تمرینکنندگان فالون گونگ، تحت حاکمیت ح.ک.چ ازطریق برداشت اجباری اعضای بدن به قتل رسیدهاند. اگر نمونههای بالا از زمان جنگ نشان میدهد که ح.ک.چ در آن زمان، با جان انسانها چگونه برخورد میکرد، برداشت اجباری اعضای بدن بهرهکشیِ ح.ک.چ از جان انسان را یک گام فراتر برده است.
برخی از کاربران اینترنت در چین، اکنون خود را رِن کوانگ توصیف میکنند؛ یک معدن انسانی که بیوقفه مورد بهرهکشی قرار میگیرد تا سرانجام کنار گذاشته شود و به توده زبالهها افکنده شود.
سوءاستفاده از قانون برای آزار و شکنجه ایمان
در میان همه کمپینهای سیاسیای که حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بهراه انداخت، آزار و شکنجه فالون گونگ طولانیترین، گستردهترین و ویرانگرترین آنها برای بشریت بوده است. از ژوئیه۱۹۹۹ تاکنون، حدود ۱۰۰میلیون تمرینکننده فالون گونگ و اعضای خانوادههایشان به شیوههای گوناگون مورد تبعیض و سرکوب قرار گرفتهاند. برخلاف کمپینهای سیاسی پیشین که افراد براساس جایگاه اجتماعی یا دیدگاههای سیاسی هدف قرار میگرفتند، تمرینکنندگان فالون گونگ صرفاً به این دلیل مورد آزار و شکنجه قرار میگیرند که میخواهند انسانهای بهتری باشند و مطابق اصول حقیقت، نیکخواهی، بردباری زندگی کنند.
فالون گونگ در بیش از ۱۰۰ کشور تمرین میشود و برخی رهبران غربی به شدتِ این آزار و شکنجه اشاره کردهاند. ساموئل براونبک، سفیر کبیر پیشین ایالات متحده در امور آزادی مذهبی بینالمللی، در «همایش چین» که در ۲۷ و ۲۸اکتبر امسال برگزار شد، گفت: «چین درحال جنگ با ایمان است. این جنگی است که در آن پیروز نخواهد شد.»
ح.ک.چ این آزار و شکنجه را با نقض قوانین چین به اجرا گذاشته است. آن بهطور مشخص، مرتکب موارد زیر شده است:
۱) نقض قوانین بینالمللی، ازجمله جنایت علیه بشریت، شکنجه و نسلکشی.
۲) نقض اصل ۳۶ قانون اساسی چین: «شهروندان جمهوری خلق چین از آزادی اعتقاد مذهبی برخوردارند.»
۳) نقض اصل ۳۵ قانون اساسی چین: «شهروندان جمهوری خلق چین از آزادی بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تجمع، آزادی تشکل، آزادی راهپیمایی و آزادی تجمع اعتراضی برخوردارند.»
۴) موارد نقض قانون کیفری چین:
ماده ۲۳۴: «هرکس عمداً به بدنِ دیگری آسیب وارد کند، به حبس مدتدار تا سه سال، بازداشت کیفری یا تحت کنترل قرار گرفتن محکوم میشود.»
ماده ۲۴۶: «کسانی که با توسل به زور یا روشهای دیگر بهطور علنی به دیگران توهین کنند، یا کسانی که داستانسازی و خقیقت را جعل کنند و به دیگران افترا بزنند، چنانچه مورد جدی باشد، به حبس تا سه سال در زندان، بازداشت کیفری یا تحتنظر قرار گرفتن محکوم، یا از حقوق سیاسی محروم میشوند.»
ماده ۲۴۵: «کسانی که بهطور غیرقانونی افراد را تفتیش بدنی یا بهطور غیرقانونی منازل دیگران را تفتیش کنند، یا بهطور غیرقانونی وارد منازل دیگران شوند، به حبس تا سه سال در زندان یا بازداشت کیفری محکوم میشوند.»
ماده ۲۴۸: «کارکنان نظارتی و مدیریتیِ زندانها، بازداشتگاهها و سایر مراکز نگهداری که زندانیان را مورد ضربوشتم یا آزار جسمی قرار دهند، چنانچه مورد جدی باشد، به حبس تا سه سال در زندان یا بازداشت کیفری محکوم میشوند؛ و اگر مورد بهطور خاصی جدی باشد، به حبس از سه تا ده سال در زندان محکوم خواهند شد.»
ماده ۲۵۱: «کارکنان نهادهای دولتی که بهطور غیرقانونی شهروندان را از حقوق اعتقاد مذهبی محروم کنند یا به آداب و رسوم یا عادات اقلیتهای قومی تجاوز کنند، چنانچه مورد جدی باشد، به حبس تا دو سال در زندان یا بازداشت کیفری محکوم میشوند.»
ماده ۲۵۴: «کارکنان نهادهای دولتی که با اقدامات تلافیجویانه علیه شاکیان، دادخواستدهندگان، منتقدان یا افشاگران یا پروندهسازی علیه آنان، و به نام انجام وظایف اداری، از اختیار و قدرت خود سوءاستفاده کنند، به حبس تا دو سال در زندان یا بازداشت کیفری محکوم میشوند؛ و اگر مورد جدی باشد، به حبس از دو تا هفت سال در زندان محکوم خواهند شد.»
۵) نقض قانون زندانهای چین
۶) نقض قانون نظارت چین، قانون کارمندان دولت، قانون پلیس و مانند آن.
تضعیف جهان آزاد
پس از شکاف چین و شوروی در دهه ۱۹۶۰ (تیره شدن روابط سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری خلق چین و اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ سرد)، حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) در عرصه بینالمللی منزوی شد. اما سفر ریچارد نیکسون، رئیسجمهور ایالات متحده، در سال ۱۹۷۲، نشانه تغییر سیاستها بود. ایالات متحده پس از برقراری روابط دیپلماتیک با چین در سال ۱۹۷۹، کشتار میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ توسط ح.ک.چ را نادیده گرفت و در سال ۲۰۰۱، به ورود چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) کمک کرد.
اما ایدئولوژی تمامیتخواهِ ح.ک.چ در نقطه مقابل جهان آزاد قرار دارد. هم دنگ شیائوپینگ (که کشتار میدان تیانآنمن در سال ۱۹۸۹ را هدایت کرد) و هم جیانگ زمین (که آزار و شکنجه فالون گونگ را در سال ۱۹۹۹ راهاندازی کرد) از راهبرد ح.ک.چ با مضمون «توان خود را پنهان کن و زمان بخر» پیروی کردند. ح.ک.چ با نقض مداوم تعهدات خود در قبال سازمان تجارت جهانی، ازجمله پایاندادن به یارانههای صنعتی، و با سرقت مالکیت فکری، بهسرعت رشد کرد.
ح.ک.چ به آسیبزدن به شرکای تجاری خود بسنده نکرد. این حزب نفوذ ایدئولوژیک و رشوهدهی به مقامات دولتیِ خارجی را نیز تشدید کرده است. هدف ح.ک.چ این است که ازطریق «جنگ نامحدود» افراد و کشورهایی را تضعیف کند که آنها را دشمن خود میپندارد (حتی اگر واقعاً دشمنش نباشند)؛ ازجمله با صدور مواد مخدر، دامنزدن به نفاق و تفرقه از راه تبلیغات، و تحمیل جهانبینی همسو با ح.ک.چ ازطریق سرگرمی و شبکههای اجتماعی.
افزونبر این، ح.ک.چ ازطریق سرکوب فراملی، حقوق مردم در کشورهای آزاد را تضعیف میکند. این اقدامات شامل تهدید مخالفانی که درباره موارد نقض حقوق بشر توسط رژیم سخن میگویند و سانسور آنها حتی در خارج از مرزها است. برای نمونه، ح.ک.چ حملات فیزیکی علیه تمرینکنندگان فالون گونگ در ایالات متحده را تشویق کرده، بر سازمانهای محلی فشار آورده است تا اجازه مشارکت تمرینکنندگان در راهپیماییها را ندهند، و تهدیدهای بمبگذاری علیه سالنهایی را تحریک کرده است که میزبان اجراهای شرکت هنرهای نمایشی شن یون هستند.
مشابهِ کارل مارکس و اتحاد جماهیر شوروی، هدف نهاییِ حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) سیطره بر جهان با ایدئولوژی کمونیستیِ خود است. خوشبختانه، افراد بیشتری در جهان آزاد بیدار شدهاند و برخی کشورها به تلاشهای ایالات متحده برای مقابله با ح.ک.چ پیوستهاند. آزار و شکنجه شدید مذهبی در چین نیز به کانون توجه تبدیل شده است.
سناتور ایالات متحده تد کروز در یک اعلامیه مطبوعاتی هنگام معرفی قانون حفاظت از فالون گونگ در مارس۲۰۲۵ گفت: «آزار و شکنجه تمرینکنندگان فالون گونگ توسط چین درواقع حمله به آزادی مذهبی و حقوق بشر است. مدتهاست که زمان آن فرارسیده تا صنعت برداشت اعضای بدن که تحت حمایت دولت ح.ک.چ است برچیده شود. از همکارانم میخواهم که در مقابله با این موارد نقض حقوق بشر، به من بپیوندند و اطمینان حاصل کنند که ح.ک.چ مجبور به پاسخگویی خواهد شد.»
ح.ک.چ نماینده تمدن چین نیست؛ بلکه بهطور عمیق به مردم چین آسیب زده و جهان را به خطر انداخته است. بیش از ۴۵۰میلیون چینی از عضویت خود در ح.ک.چ و سازمانهای جوانان وابسته به آن کنارهگیری کردهاند. وقتی افراد بیشتری در جامعه بینالمللی دست به اقدام بزنند، وضعیت تغییر خواهد کرد.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.