(Minghui.org) من و آیمی بیش از ۱۸ سال، برای روشنگری حقیقت درباره فالون دافا، با هم همکاری کردیم. معمولاً سه یا چهار روز پشت سر هم بیرون میرفتیم، یک روز استراحت میکردیم، سپس دوباره شروع میکردیم. نه ترس از وضعیت آب و هوا داشتیم و نه ترس از اینکه به پلیس گزارش شویم.
بزرگترین دشواری ما این بود که به اندازه کافی مطالب روشنگری حقیقت نداشتیم. در سال ۲۰۱۵، ده نسخه از نُه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست را از یک همتمرینکننده دیگر دریافت کردیم و هر بار که بیرون میرفتیم دو نسخه توزیع میکردیم.
یک بار به روستایی رفتیم که مردی سالخورده و مردی جوان روی کُندهای نشسته بودند. به هریک از آنها جزوهای دادم. سپس به روستا بازگشتم و جزوه دیگری را به شخص دیگری دادم. شخص مزبور پرسید: «آیا شما یک کتاب بزرگ دارید؟» پاسخ مثبت دادم و فهمیدم که میخواهد نُه شرح و تفسیر را بخواند.
پس از آن، هر بار که برای روشنگری حقیقت بیرون میرفتیم، ۴۰ نسخه از نُه شرح و تفسیر و ۸۰ جزوه میبردیم. در طی سه سال، بیش از ۱۰هزار نسخه از نُه شرح و تفسیر را توزیع کردیم.
یک بار به حومه شهر رفتم و یک نسخه از نُه شرح و تفسیر را به مردی جوان دادم. او بازویم را گرفت و سعی کرد برای گزارش دادن من، با پلیس تماس بگیرد. سپس شروع به کشیدن من کرد و نمیگذاشت بروم. نترسیدم و فکر کردم که باید از قدرت خداییام استفاده کنم. به او گفتم: «من اینجا بایستم یا تو؟» بهمحض اینکه این را گفتم، مرا رها کرد و بهسمت ماشینش برگشت، طوری که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است.
در سالهای اخیر، استاد معجزات بیشتری به ما نشان دادهاند. حتی چند بار وارد بُعدهای دیگر شدم، گاهی اوقات در یک لحظه، مسافتی بسیار طولانی را طی میکردم. یک بار، یک خانه آجری آبی دیدم که بدیهی است در بُعد ما نبود.
هنگام توزیع مطالب، برخی از مردم میگفتند که نمیتوانند آنها را درک کنند، زیرا تحصیلکرده نیستند. پاسخ میدادم: «مهم نیست که بیسواد هستید. بیایید مدتی گپ بزنیم. در گذشته، پیامبران میگفتند که فاجعههای طبیعی و ساخت دست بشر رخ خواهند داد. اکنون همه آنها اتفاق افتادهاند، آیا اینطور نیست؟ زندگی انسان بسیار آسیبپذیر است. میتواند در یک لحظه از بین برود. درواقع راهی برای جلوگیری از این بلایا وجود دارد. شما فقط میتوانید در کنار موجودات خدایی و بوداها بایستید. آنچه موجودات خدایی و بوداها میخواهند این است که شما ح.ک.چ، لیگ جوانان و پیشگامان جوان را ترک کنید، و همچنین به یاد داشته باشید که "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیکخواهی، بردباری خوب است." فقط این روش مؤثر خواهد بود.» سپس مسائل برای این افراد قابلدرک میشد.
اگر با گروهی از مردم مواجه میشدیم، معمولاً یک نفر وجود داشت که چیزی ناخوشایند میگفت. وقتی این اتفاق میافتاد، بهصورت جداگانه به آن فرد نزدیک میشدم و میگفتم: «به شما میگویم، من تزکیهکننده هستم. این برای همه خوب است ...» معمولاً میتوانم با آهسته صحبتکردن، کسی را آرام کنم. درحالیکه من بهصورت جداگانه با برخی از افراد صحبت میکردم، آیمی با دیگران در گروه صحبت میکرد تا همه بدون تأخیر بتوانند نجات یابند.
برخی از مردم میخواستند با پلیس تماس بگیرند. وقتی این اتفاق میافتاد، لبخند میزدم و میگفتم که میدانم آنها افراد مهربانی هستند و از آنها میخواستم که این موضوع را شوخی نگیرند. سپس آرام میشدند و من همچنان درباره فالون دافا به آنها میگفتم.
برای مدتی، اولین کسی که هر روز با او ملاقات میکردیم نگرش بدی دراینباره داشت. تا زمانی که میتوانستیم آن آزمون را پشت سر بگذاریم، کل روز بهراحتی پیش میرفت. این وضعیت حدود یک ماه به طول انجامید. هنگام دیدار با این نوع افراد، نباید بترسیم یا مضطرب شویم؛ باید خودمان را آرام کنیم. حالت چهرهمان نیز بسیار مهم است. باید مهربان باشیم و بدون عجله حقیقت را برایشان روشن کنیم.
تحت آن شرایط، نگهداشتن ذهنمان در حالتی محکم و استوار بسیار مهم بود. تا زمانی که میدان بُعدی خود را سروسامان میدادیم، همهچیز تحت کنترل ما قرار میگرفت. با قدرتبخشی از جانب استاد، معمولاً آن افراد را نجات میدادیم.
در طی چند سال اول، هر روز به بیش از ۱۰۰ نفر کمک میکردیم که ح.ک.چ را ترک کنند. در طی چند سال گذشته، این میزان کمتر بود، زیرا فقط میتوانستیم به ۶۰ تا ۸۰ نفر کمک کنیم. حدود ساعت ۹ بامداد بیرون میرفتیم و ساعت ۳ یا ۴ بعدازظهر برمیگشتیم. هر روز رفت و برگشتمان دستکم ۴۸ کیلومتر بود، گاهی اوقات تا ۹۶ کیلومتر را طی میکردیم.
ابتدا سوار دوچرخههایمان میرفتیم، سپس سوار موتورسیکلتهایمان میشدیم و بیش از ۲۰ روز در ماه بیرون میرفتیم، درحالیکه طی دو دهه گذشته دههاهزار کیلومتر سفر کردیم. لیستهای ترک ح.ک.چ که ما جمعآوری کردیم بهوضوح بیان میکرد که مردم از حزب کمونیست، لیگ جوانان یا پیشگامان جوان کنارهگیری میکنند.
۲۰ سال است که در جلسات مطالعه گروهی فا شرکت میکنم. هنگام مطالعه فا یا فرستادن افکار درست، احساس خوابآلودگی نمیکنم و هنگام انجام مدیتیشن نشسته، به جلو یا عقب خم نمیشوم. با گذشت سالها، هرگز انجام پنج مجموعه تمرین را از دست ندادهام و هر روز تمرین پنجم را بهمدت دو ساعت انجام میدهم. هیچ نگرانیای در زندگی ندارم و هیچ علاقهای به گپزدن با سایر تمرینکنندگان درباره مسائل خانوادگی ندارم.
باید شینشینگ خود را بهخوبی تزکیه کنم تا پاکتر شوم و توانایی بیشتری برای نجات موجودات ذیشعور داشته باشم.
کپیرایت ©️ ٢٠٢٥-١٩٩٩ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.