(Minghui.org) من تمرینکنندهای حدوداً هفتاد ساله هستم. علاوه بر اینکه با مردم درخصوص آزار و شکنجه صحبت میکنم، با برگزاری مطالعه گروهی فا به سایر تمرینکنندگان، بهخصوص آنهایی که در رنج و محنت هستند، کمک میکنم. این کار به خوبی انجام شده است، و در عین حال فرصتهایی برای تزکیه خود نیز بهدست آوردهام. تمایل دارم تجربیاتی را به اشتراک بگذارم که در آنها از طریق کمک به همتمرینکنندگان، "قلبی که سابقاً داشتم" را دوباره بهدست آوردم.
دایر کردن گروههای مطالعه فا
پس از اینکه متوجه شدم بسیاری از تمرینکنندگان منطقه ما توسط موضوعات مختلفی مورد مداخله قرار میگرفتند و برایشان مشکل بود که همواره کوشا بمانند، تمرینکنندهای پیشنهاد کرد که به دیدن آنها برویم. آن تمرینکننده احساس میکرد که این اقدام به ما فرصتی خواهد داد تا با هم رشد کنیم. با پیشنهاد او موافق بودم اما در آن هنگام هیچ اقدامی در این خصوص نکردم.
هنگامی که "آموزش فا در کنفرانس فای ۲۰۱۳ نیویورک بزرگ" را مطالعه میکردم، متوجه جملات زیر شدم:
"غالباً افراد به من چیزهایی شبیه این میگویند، 'در گذشته وقتی فا را میخواندم سطحم خیلی سریع صعود میکرد. و همانطور که کتاب را میخواندم، چیزهایی که درکم را رشد میدادند پیوسته برایم آشکار میشدند. چرا دیگر این را تجربه نمیکنم؟' پس دربارهی این فکر کنید: آیا شما 'با قلبی که سابقاً داشتید' تزکیه میکنید؟"
تحت تأثیر این سخنان قرار گرفتم، و پس از آن متوجه شدم که این یکی از الزاماتی است که استاد برای ما تعیین کردهاند. باید به سایر تمرینکنندگان کمک کنم تا این الزام را برآورده کنند.
پس از خواندن این مقاله، به دیدن تمرینکنندگان رفتم، بهطور گروهی فا را مطالعه کردیم و درکهای خود را به اشتراک گذاشتیم. بسیاری از آنها با محنتهای ناشی از بیماری یا سایر عوامل نیروهای کهن مورد مداخله قرار میگرفتند، اما همگی آنها روزهای آغازین تزکیهشان را بهوضوح به یاد میآوردند.
تمرینکنندهای گفت که آن روزها زمان زیادی را صرف مطالعه فا و انجام تمرینها میکرد و هرگز احساس خستگی یا گرسنگی نمیکرد. تمرینکننده دیگری گفت که وقتی از نوهاش نگهداری میکرد، شخصی به او خبر داد که رویدادی برای معرفی فالون گونگ در حال برگزاری است. او از شوهرش خواست که از نوهشان نگهداری کند و سریعاً رفت تا به برگزاری آن رویداد کمک کند. تمرینکننده سالخوردهای تجربه خود را در زمینه روشنگری حقیقت پس از شروع آزار و شکنجه، به اشتراک گذاشت. وقتی او و تمرینکننده دیگری برای نصب پوستر بیرون رفته بودند، شخصی گزارش آنها را به پلیس داد. این تمرینکننده کت خود را از تن درآورد، داخل کیسهای گذاشت و آن را میان بوتهها مخفی کرد. سپس آنها بدون خطر از کنار گشت بازرسی پلیس عبور کردند.
تمرینکنندگان تحت تأثیر این داستانها قرار گرفتند، و تصمیم گرفتیم گروههای مطالعه فا را راهاندازی کنیم. اما کجا باید جمع میشدیم و چگونه کتابها را دریافت میکردیم؟ از آنجایی که برخی از تمرینکنندگان علاوه بر مجموعه کامل کتابها، کتابهای دافای تکي نیز داشتند، این کتابهای تکي را جمعآوری کردم. آنها را مرتب کردیم، کتابهایی که کم داشتیم را پرينت کردیم و در پایان ۱۸ مجموعه کامل از کتابهای دافا را گردآوری کردم. به این طریق، ۱۸ نفر از ما ۷ گروه مطالعه فا را تشکیل دادیم.
گذر کردن از رنج و محنت بیماری
تمرینکننده "الف" ۷۸ سال دارد. وقتی ۲۹ ساله بود، شوهرش درگذشت و او به تنهایی سه فرزند خود را بزرگ کرد و در این مدت سختیهای بسیاری را متحمل شد. پس از اینکه تمرین فالون گونگ را شروع کرد، در تزکیه و روشنگری حقیقت مصمم و استوار باقی ماند. اما، دو تمرینکننده در نزدیکی او– که هر دوی آنها سه کار را به خوبی انجام میدادند– بر اثر کارمای بیماری درگذشتند. تمرینکننده الف گیج شده و درباره خودش دچار نگرانی شد. از آنجا که دیگر نتوانست در مطالعه گروهی فا شرکت کند، به تدریج افکار درست خود را از دست داد. وضعیت سلامتیاش رو به وخامت گذاشت و ضعیف شد: فقط کافی بود کسی به او دست بزند تا نقش بر زمین شود.
پس از برقرار شدن گروههای مطالعه فا، تمرینکننده الف به ما ملحق شد. اما چهرهاش بسیار کسل و خسته بود و به علت ضعف بیش از حد قادر به خواندن نبود. درخصوص نگرانیهایش به من توضیح داد. پرسیدم که آیا ترسیده است. او گفت اينطور نيست و سپس گفت، "اگر معلم بتواند مرا نجات دهد و به جایی که از آن آمدم برگرداند، خوشحال میشوم." گفتم که آن فکر درستی نیست. در نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲ معلم بیان کردند، "فا میتواند تمام وابستگیها را درهم شکند، فا میتواند تمام شیطانها را منهدم کند، فا میتواند تمام دروغها را متلاشی کند و فا میتواند افکار درست را نیرومند کند." تا زمانی که به مطالعه فا ادامه دهیم، و گفتار و اعمالمان را با آن هدایت کنیم، معلم به ما کمک خواهند کرد. آن تمرینکننده با درک من موافق بود.
وقتی بیشتر صحبت کردیم، به من گفت که به علت وضعیت نامناسب سلامتیاش، جوانترین عروسش میبایست در غذا خوردن به او کمک میکرد. به او متذکر شدم که چون قبل از شروع تزکیه به عنوان یک فرد عادی رنج بسیار زیادی را متحمل شده است، چرا نباید قادر باشد بدون کمک دیگران غذا بخورد؟ در ضمن، بر اثر این کار، عروسش چه فکری درباره فالون گونگ خواهد کرد؟ او گفت که آن کار را متوقف خواهد کرد.
کمکم، تمرینکننده الف در مطالعه فا پیشرفت کرد. برای اینکه دیر به محل مطالعه نرسد، معمولاً زودتر میآمد. شینشینگ او به سرعت رشد کرد، و دوباره سلامتی خود را بهدست آورد. اکنون با قدمهای محکم راه میرود، واضح میخواند، و بسیار پرانرژی بهنظر میرسد. از اینکه مطالعه گروهی فا در گذر از کارمای بیماری به او کمک کرد، سپاسگزار است. اکنون هر روز دیویدیهای شنیون را بین مردم توزیع میکند تا بتوانند به حقیقت درباره فالون گونگ آگاه شوند.
کمک به تمرینکنندهای نابینا
تمرینکننده "ب" در سخنرانیهای استاد در سال ۱۹۹۴ حضور داشت. او قبلاً یک گروه مطالعه فا در منزلش برگزار میکرد و من اغلب در مطالعهها شرکت میکردم. پس از شروع آزار و شکنجه، تحت شکنجه قرار گرفت و بینایی هر دو چشمش را از دست داد. او اکنون نابینا است. با این وجود، به گوش کردن به سخنرانیهای فا و ارسال مقالات به وبسایت مینگهویی ادامه داد و همچنین به دوستان و خویشاوندانش نامههایی مینوشت و به آنها درباره فالون گونگ میگفت. دو بار نیز به زادگاهش سفر کرد تا برای مردم روشنگری حقیقت کند. کارهایی که انجام میداد واقعاً برجسته بودند.
تصمیم گرفتم به او کمک کنم و درباره کتابهای ۴۴ سخنرانی استاد به او گفتم. پیشنهاد کردم که یکبار در هفته کتابها را با هم مطالعه کنیم، و او با خوشحالی پیشنهاد مرا پذیرفت. دو هفتة اول به خوبی پیش رفت. اما در هفته سوم، شکایت کرد که صدای من بیش از حد بلند است. همچنین گفت که مانند یک دانشآموز ابتدایی میخوانم– بیش از حد تند و بدون احساس. ناراحت شدم، زیرا پیش از این هیچ کسی چنین شکایتی نکرده بود. علاوه بر این، رفت و آمدم به محل مطالعه سه ساعت زمان میبرد!
آنطور که پیشنهاد کرده بود، عمل کردم. اما پس از آن گفت که بیش از حد آهسته میخوانم و در هر جلسه نمیتوانیم چیز زیادی یاد بگیریم. در حالی که با ناامیدی آنجا نشسته بودم، متوجه شدم که این فرصتی برای تزکیه است.
برای اینکه به سایر تمرینکنندگان کمک کنم تا نتایج خوبی از مطالعه فای خود داشته باشند، باید به لحن و سرعت خواندن و حس خود در حین خواندن توجه میکردم. حتی وضعیت نشستن من نیز نمیتواند غیررسمی باشد، زیرا آن انعکاسی از احترام من نسبت به معلم و فا است. علاوه بر این، متوجه سایر وابستگیهایم مانند خودنمایی و منیت شدم. به این طریق، نه تنها خود را رشد دادم بلکه تجربهام را با سایر گروهها به اشتراک گذاشتم تا بتوانیم ملاحظه یکدیگر را بکنیم و به عنوان بدنی واحد به بهترین نتایج برسیم.
غلبه بر چالش بیسوادی
دو خواهر مسن که در نزدیکی ما زندگی میکردند، در یک کارخانه مشغول به کار بودند. پس از اینکه تمرین را شروع کردند، در تزکیه و روشنگری حقیقت به یکدیگر کمک میکردند. به خاطر آنها، هر سال حدود ۱۰ هزار نفر از مردم، از حقایق فالون گونگ مطلع شدهاند.
اما خواهر مسنتر هرگز به مدرسه نرفته بود و به سختی میتوانست بخواند. برای او خواندن بعضی از سخنرانیهای جوآن فالون چهار ساعت و بعضی از آنها حتی بیشتر طول میکشید. نمیدانست چه کار کند و بسیار ناراحت بود. تمرینکنندگان با دیدن وضعیت او تعمداً میگذاشتند تا پاراگرافهای کوتاه را بخواند، بهخصوص آنهایی که تنها دو یا سه جمله داشتند. این کار او را خجالتزده و حتی ناامیدتر میکرد.
برای حل این مشکل، سه نفر از ما درحال حاضر یک گروه مجزا را تشکیل دادهایم و هر بار به مدت دو ساعت و نیم مطالعه میکنیم. به دو صورت مطالعه میکنیم، در حالت اول ابتدا ما میخوانیم و بعد خواهر مسنتر آن را تکرار میکند و در حالت دیگر اول او میخواند و پس از آن ما تکرار کرده و اشتباهات او را اصلاح میکنیم. با اینکه به نظر میرسید مطالعه آهسته پیش میرود، اما نتیجه خوبی داشته و ما پیشرفت کردهایم. خواهر مسنتر گفت صرفنظر از اینکه چقدر این کار مشکل باشد، به این روش ادامه میدهد تا یاد بگیرد تمام سخنرانیهای معلم را بخواند، در غیر اینصورت احساس بدی خواهد داشت. عمیقاً تحت تأثیر صحبتهای او و افکار درستش قرار گرفتم.
خلاصه
خوشبخت هستم که میتوانم در مطالعه فا به سایر تمرینکنندگان کمک کنم. بهجز روشنگری حقیقت، زمان زیادی را صرف کمک به سایر تمرینکنندگان میکنم. اهمیتی نمیدهم که مسیرشان چقدر دور باشد یا وضعیت آب و هوا چگونه باشد. با این کار، احساس "تزکیه با قلبی که سابقاً داشتید" را مجدداً به دست آوردم. علاوه بر انجام مداوم تمرینها، در طی جلسات مطالعه فا به بسیاری از اصول آگاه میشوم.
هماکنون، تمرینکنندگان محلی با مطالعه فا عملکرد بهتر و بهتری دارند. برخی از آنها دو بار در هفته بصورت گروهي مطالعه میکنند، درحالی که بعضی از آنها اغلب و حتی هر روز مطالعه گروهی دارند. چند تمرینکننده جوان نیز به ما پیوستهاند، و تعداد گروههای مطالعه فا در حال افزایش است.
از آنجا که در مطالعه فا به سایر تمرینکنندگان کمک میکنم، شخصی از من پرسید که آیا من هماهنگکننده هستم. پاسخ را نمیدانم– واقعاً مهم نیست. هر چه باشد، من یکی از شاگردان معلم هستم و لازم است کارهایی را که باید انجام دهم، به انجام برسانم.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.