(Minghui.org) فا را در سال ۱۹۹۷ کسب کردم. درحالی که بیش از ده سال بدون توجه به بارانی یا آفتابی بودن هوا در مسیر تزکیه گام برداشتهام، محافظت مداوم استاد همواره مرا ترغیب و دلگرم میکند. در اینجا مایلم تجربه و درسهایی را که آموختم با شما به اشتراک بگذارم. تجربیاتی در این زمینه که چگونه از طریق همکاری با همتمرینکنندگان حس خودستاییام را رها کرده و از دستگاه قضایی در راستای نجات مردم استفاده کردم.
۱. کاری را انجام دهید که استاد میخواهند
تمرینکنندهای در منطقه ما در ماه می۲۰۱۰، توسط اداره ۶۱۰ محلی بازداشت شد. مأموران خودروی شرکتمان را نیز با خود بردند. پس از آن، منطقه ما برای دورهای طولانی تحت نظارت پلیس قرار گرفت. چه کاری میبایست انجام میدادیم؟
با بررسی خودم، متوجه شدم که اخیراً همگی ما درون پوستههای خودمان گرفتار شده بودیم- با یکدیگر همکاری نمیکردیم و قادر نبودیم سه کار را به شیوهای که میبایست، انجام دهیم. بنابراین شکافهایی را در اختیار نیروهای شیطانی قرار داده بودیم تا از آن طریق ما را تحت آزار و شکنجه قرار دهند. افکار درستی قوی فرستادم: "به عنوان مرید استاد، فقط نظم و ترتیبهای استاد را میپذیرم و نظم و ترتیبهای هیچ کس دیگری را مطلقاً نمیخواهم و آن را تأیید نمیکنم. وابستگیهای حسادت، رقابتجویی و شهوت و همچنین هر ماده یا موجود شیطانی که مخالف اصول حقیقت- نیکخواهی- بردباری باشند را بهطور کامل رها میکنم."
حدود ۳۰ دقیقه بعد، احساس کردم محیطم تابناک و روشن شده است. نوعی ماده سنگین که مرا احاطه کرده بود، رها شده و ذهنم خالی و آرام شد. همانطور که منزلم را ترک میکردم، فالون درخشانی را روی زمین دیدم. از حفاظت و ترغیب استاد بسیار سپاسگزار بودم.
پس از تبادل تجربه، تصمیم تمرینکنندگان محلی ما این شد که باید با نیروهای شیطانی مواجه شویم و خواستار بازگشت همتمرینکنندهمان باشیم. همراه با خانواده این تمرینکننده، به اداره پلیس رفتیم. اداره پلیس پس از دو روز اعلام کرد که دعوی خود را به بخش جنایی پلیس محلی ارائه دهیم.
وقتی به بخش پلیس جنایی رفتیم، افراد بسیاری از قبل در آنجا جمع شده بودند. تبهکارانی از اداره پلیس و اداره ۶۱۰ نیز حاضر بودند. فضای سنگین و پرتنشی بود. نیروهای بدنهاد و شریر از سازمانهای مختلف، همگی در داخل اتاقی مشغول گفتگو درباره این بودند که با ما چه کار کنند.
در این بین، "مییه" عظیمی برای پوشش دادن کل آسمان فرستادم. پس از آن، بهطور مداوم افکار درست فرستادم و از استاد درخواست کردم قدرتمان را تقویت کنند. طولی نکشید که اطلاع دادند همگی میتوانیم به خانه برویم چون بلافاصله به پرونده ما رسیدگی خواهند کرد. بعداً، متوجه شدیم که آن همتمرینکننده را قبلاً منتقل کرده بودند.
آن افراد بدنهاد تصمیم داشتند ما را بازداشت کنند، اما با محفاظت استاد و افکار درستمان، نقشهشان با شکست مواجه شد. از طریق افکار درست، آن همتمرینکننده پس از یک هفته آزاد شد. سپس تصمیم گرفتیم از آنها بخواهیم که ماشینمان را نیز پس بدهند.
در ابتدا، بهطور کل توقیف ماشین را تکذیب کردند. قاطعانه به آنها گفتیم، "سرقت خلاف قانون است. از شما شکایت میکنیم." گفتند: "بفرمایید و از هر کسی که دوست دارید شکایت کنید. ما تبهکار هستیم، بنابراین از هیچکس واهمهای نداریم!"
از آنجایی که پس از چند بار تلاش نتوانستیم ماشین را پس بگیریم، دو وکیل از پکن استخدام کردیم تا در روند شکایت از آنها به ما کمک کنند. برای وکلا روشن کردیم که ما شاکی هستیم و از نهادهای دخیل در آزار و شکنجه همتمرینکنندهمان شکایت داریم و خواستار موارد زیر هستیم:
۱. اتومبیلمان را بازگردانند.
۲. خسارات مالیمان را جبران کنند، زیرا بعد از اینکه شرکت ما وسیله نقلیه خود را از دست داد، دیگر قادر نبود کسب و کار روزانه خود را انجام دهد.
۳. افرادی که بهطور غیرقانونی آن همتمرینکننده را بازداشت کردند، برای این بازداشت غیرقانونی و همچنین سایر رفتارهای غیرقانونیشان مجازات شوند.
وکلا در ابتدا مردد بودند، چون پیش از این هیچ سابقهای در چین وجود نداشت که تمرینکنندگان فالون گونگ از پرسنل مجری قانون برای رفتار غیرقانونیشان شکایت کرده باشند. تحت فشار شدید، وکلا پیشنهاد کردند که ابتدا برای بازپس گرفتن ماشین درخواستی ارائه دهیم. در مخالفت با وکلا، به روشنی توضیح دادیم که نباید برای چیزی تقاضا کنیم. در انجام اين کار، آنچه خواهان آن بودیم، سپردن آنها به دست عدالت بود که بر طبق درک ما، اين بود که آنچه را استاد ميخواهند بدون قید و شرط انجام دهيم.
از آنجا که برنامههای این وکلا بسیار فشرده بود، از یکی از آنان خواستیم که برای تحویل اسنادمان به دادگاه، ما را همراهی کند. در ابتدا، هیچ دادگاهی راغب نبود پرونده ما را قبول کند. میگفتند هر چیزی که مرتبط با فالون گونگ باشد، ممنوع است. ضمن روشنگری واقعیتها برای آنها، به منظور تسلیم شکایت خود به نهادهای دیگر میرفتیم. هر جا که میرفتیم، واقعیتها را برای افراد روشن میکردیم.
نگهبانی پس از بررسی نامههایمان و درک واقعیتهای فالون گونگ به گرمی از ما استقبال کرد. همچنین ما را به "شکایت از آن تبهکاران!" ترغیب کرد.
همچنین نامههایمان را به نهادهای حقوقی عمومی ارائه دادیم، شامل سازمانهایی در رابطه با قانون، نظارت، تحقیق، و مراجع حقوقي. سرسختی و پشتکار ما در نهایت اداره ۶۱۰ را تحت فشار قرار داد تا ماشینمان را برگردانند. همچنین دادخواست قانونیمان را بهصورت آنلاین منتشر کردیم. اداره ۶۱۰ با ما صحبت کرد و خواست تا مقالات خود را به وبسایت مینگهویی ارسال نکرده و دیگر از آنها شکایت نکنیم، بلکه موضوع را بهطورخصوصی با آنها حل و فصل کنیم.
۲. انکار نظم و ترتیبهای نیروهای کهن
پس از آن، شنیدیم تمرینکننده دیگری که در حبس بود، محکوم شد. پس وکیل دیگری را برای این تمرینکننده استخدام کردیم.
وکیل پس از ملاقات با تمرینکننده مذکور، متوجه شد که اين تمرين کننده با مسئولين همراهی کرده و نام مرا نیز به آنها داده بود. متعجب و گیج شده بود، نمیتوانست این نکته را درک کند: دو پرونده مشابه به طرز حیرتآوری دو نتیجه متفاوت داشتند، متهم یکی از پروندهها آزاد شده بود و علیه عاملان آزار و شکنجه شکایت میکرد و دیگری در حبس بوده و محکوم شده بود. تحت شرایط قانونی متعارف در چین، این موضوع برای او غیرقابل درک بود.
وکیل از ما پرسید، "آیا قصد دارید همچنان از آنها شکایت کنید؟" با اطمینان و محکم جواب دادیم: "بله، ادامه دهیم! هیچ یک از نظم و ترتیبهای نیروهای شیطانی را تأیید نمیکنیم."
اندکی پس از آن، با خانوادههای تمرینکنندگان تماس گرفتیم و شکایتنامههایمان را به نهادهای مربوطه تحویل دادیم. رئیس بازداشتگاه به ما گفت، "شما فالون گونگیها از خارج از کشور با ما تماس گرفتید و ما را بهخاطر آزار و شکنجهتان سرزنش کردید. چه کسی شما را مورد آزار و شکنجه قرار داد؟ ما هیچ چارهای نداریم. تمرینکنندگان را پیش ما آوردند، بنابراین باید آنها را بازداشت میکردیم."
در مقیاسی بزرگ و به صورت گروهی به روشنگری حقیقت پرداختیم: برخی بنرهایی برپا کردند، برخی از طریق تماسهای تلفنی حقیقت را روشن کردند و دیگران برای انتشار خبر دادخواهیمان فراخوانهایی ارسال کردند. اطلاعات ارسالی ما عمدتاً شامل این موارد بود، "در ماه اکتبر، وکلایی از پکن از بیگناهی تمرینکنندگان فالون گونگ در دادگاه دفاع خواهند کرد! فالون گونگ در سراسر جهان در بیش از ۱۰۰ کشور و منطقه مورد استقبال قرار گرفته است. فقط کشور چین فالون گونگ را تحت آزار و شکنجه قرار میدهد."
پیش از جلسه دادگاه، دعوتنامههایی را به تمام نهادهای دولتی، شرکتها و مؤسسات حقوقی ارسال کردیم تا آنها را در جریان این محاکمه قرار دهیم. در روز برگزاری محاکمه، آسمان از انبوه ابرهای تیره و سیاه پوشیده شده بود. تمام واحدهای پلیس از منطقه ما در محل حضور داشتند و دادگاه به شدت تحت محافظت بود.
با این حال، افکار درست مریدان دافای ما قویتر بود. حتی تمرینکنندگانی از شهرهای مجاور آمده بودند تا در بیرون دادگاه افکار درست بفرستند. برخی از آنها در دادگاه حضور پیدا کردند، برخی به وکلا کمک کردند و دیگران به منظور افشای نیروهای شیطانی مدارک و شواهدی را جمعآوری کردند. با این حال، درست قبل از شروع محاکمه، خانواده تمرینکننده بازداشت شده تحت فشار شدید، مجبور شد تا قراردادش را با وکلا فسخ کند.
ما نیز دفاعیههایمان را بهطور گستردهای در منطقه توزیع کردیم تا این امکان را فراهم آوریم که عموم مردم از این پرونده مطلع شوند. تقریباً همه در مورد آن صحبت میکردند، "قرار است از فالون گونگ رفع اتهام شود! حتی وکلایی از پکن اینجا هستند تا از تمرینکنندگان فالون گونگ دفاع کنند." با همکاری در قالب یک تیم و پیشقدم شدن برای متهم کردن نیروهای شیطانی، توانستیم تا حد زیادی این افراد شریر را از فعالیت بازداریم و کمک کنیم تا موجودات ذیشعور بیشتری از واقعیتهای فالون گونگ مطلع شوند.
۳. افکار درست
قبل از سال نوی چینی، یک همتمرینکننده در زمانی که خارج از شهر بود، بازداشت شد. افراد تبهکار به زور وارد محل اقامت وی شدند. قفل در را با چاقو شکستند و خانه را غارت کردند. سپس خانواده تمرینکننده را وادار کردند تا فهرست بازرسی و تفتیش جعلی را امضا کنند و آن را با خود بردند. تبهکاران، آن تمرینکننده را بهطور غیرقانونی بازداشت و زندانی کرده و سپس محل اقامتش را غارت کردند. در تمام این مدت، هیچ نوع اسناد و مدارک قانونی، حکم بازرسی و یا حتی کارت شناساییشان را نشان ندادند.
بههمراهی وکلا سریعاً برای نجات این تمرینکننده اقدام کردیم. کارکنان اداره ۶۱۰ محلی بسیار خشن بودند و با خانواده تمرینکننده مذکور رفتار گستاخانهای داشتند. قویاً به آنها هشدار دادیم، "هیچ قانونی در کشور چین تصریح نمیکند که فالون گونگ غیرقانونی است. جیانگ که آزار و شکنجه فالون گونگ را آغاز کرد در خارج از کشور، از سوی بسیاری از کشورها تحت پیگرد قانونی قرار گرفته است." کارکنان شوکه شده بودند، اما به دروغ به ما گفتند، "او را بازداشت نکردهایم." ادعا میکردند که صرفاً از دستورات مافوقشان متابعت میکردند. به ما گفتند که چند روز بعد آن تمرینکننده را آزاد میکنند.
چند روز بعد، اطلاع دادند که برای تحویل گرفتن آن تمرینکننده برویم. با این حال، وقتی رسیدیم، گفتند که او به یک سال و شش ماه کار اجباری محکوم شده و قبلاً انتقال یافته بود. از آن مکان تکان نخوردیم و بلافاصله دادخواستی را به جریان انداختیم. با کمک وکلایمان، شکایتنامههایی را آماده کرده و در آن صراحتاً شرح دادیم که چگونه عوامل اجرای قانون بهطور غیرقانونی آن تمرینکننده را بازداشت کردند، به زور وارد محل اقامت وی شدند و بدون نشان دادن هیچ گونه اسناد و مدارک قانونی اموال شخصیاش را با خود بردند.
نگهبانی قدیمی در بازداشتگاهی که این تمرینکننده در آن زندانی شده بود، نامه ما را پذیرفت و بسیار شوکه شد. او گفت: "تاکنون هرگز نشنیده بودم که شما فالون گونگیها از حقوق بشر حمایت کنید." به او گفتیم، "مدتی طولانی است که فالون گونگ درحال حمایت از حقوق بشر در سراسر جهان بوده است. سالها پیش، از جیانگ به دادگاه شکایت شد و او تحت پیگرد قانونی قرار دارد." سپس به منظور درخواست جلسه دادرسی به دادگاه رفتیم.
دادگاه پس از پذیرش نامهمان گفت که تاریخ محاکمهمان را هفته بعد اطلاع میدهد. آن روز با افکار درست، آن تمرینکننده اردوگاه کار اجباری را ترک کرد و به خانه بازگشت. معلوم شد که اردوگاه کار اجباری از پذیرفتن وی خودداری کرده بود. یک هفته بعد، دادگاه پس از بررسی پرونده، مجوز محاکمه را ارائه داد و تصمیم گرفت که پرونده ما را بر طبق الزامات قانونی لازم برای یک محاکمه، پیش ببرد.
در اوایل ماه فوریه، وکلا و خانواده آن تمرینکننده اطلاعیهای دریافت کردند مبنی بر اینکه محاکمهای در ساعت ۸ صبح روز ۱۰ فوریه برگزار خواهد شد. بعداً اطلاعیه دیگری به دستشان رسید حاکی از اینکه جلسه دادگاه به تعویق افتاده است.
در تاریخ ۱۶ فوریه، حدود ساعت ۱۱ شب، دو تمرینکننده که هماهنگکنندگان اصلی طرح دعوی در دادگاه بودند، توسط پلیس مسلح بازداشت شدند. مأموران بدون نشان دادن هیچ گونه اسناد و مدارک حقوقی، محل سکونت تمرینکنندگان را غارت کردند و همه چیز را با خود بردند. پس از آن، بیش از ده تمرینکننده محلی را بازداشت کردند. این عملی جنایتکارانه بود که به خوبی طرحریزی شده بود. هدف آنها این بود که از برگزاری جلسه محاکمه جلوگیری کنند.
روزی یکی از همتمرینکنندگان چهار نامه دریافت کرد که در آنها ذکر شده بود فوراً محل را ترک کنید و پنهان شوید چراکه مقامات در جستجوی ما بودند. در نامهها ادعا شده بود، بنا بر منابع موثق، از بالا دستوراتی مبنی بر بازداشت ما صادر شده بود. در آن زمان، آنچه استاد به ما آموخته بودند را بهخاطر آوردیم، "اما فقط با تحت تأثیر قرار نگرفتن قلبتان قادر خواهید بود تمام وضعیتها را اداره کنید." ("آخرین وابستگی(های)تان را از بین ببرید" نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر ۲) استاد ما والاتر هستند.
۴. همکاری آرام با همتمرینکنندگان به منظور ایجاد آیندهای بهتر برای گروهمان
تمرینکنندگان محلی ما در حین شکایت از نیروهای شیطانی، افکار درست کافی نداشتند و برخی از هماهنگکنندگان با ترس مورد مداخله قرار گرفته بودند. آنها تصور میکردند که شکایت از نیروهای شیطانی به آزار و شکنجه شدیدتر منجر میشود. در طی کل این روند میتوانستم ببینم که ترس این دو هماهنگکننده قوی بود و خودپسندیشان نیز با آنها مداخله میکرد. (به قصد کمک به آنها) خواستم با آنها صحبت کنم ، اما بهنظر میرسید عمداً از من دوری میکردند.
همتمرینکنندگان و هماهنگکنندگان اهمیت پرونده و محاکمه را بهطور کامل درک نمیکردند. موفق نشدیم پرونده را زودتر بهصورت آنلاین منتشر کنیم و برخی از ما حتی به شور و شوق بیش از حد و انجام کارها وابستگی داشتیم. برخی از هماهنگکنندگان قصد داشتند پس از برگزاری جلسه محاکمه، جریان محاکمه را بهصورت آنلاین منتشر کنند، زیرا میترسیدند که انتشار این پرونده مداخلاتی را از سوی مقامات پدید آورد. این موضوع که همراه با این وابستگیها پیش میرفتیم باعث کمک به مقامات شد. حتی موفق نشدیم شکایتنامههای تنظیم شده توسط وکلا را به موقع تحویل دهیم. در آن روزها ذهنم خیلی نامتعادل بود: همتمرینکنندگان را بهخاطر تمایل قویشان به انجام کاری با ظاهری زیبا سرزنش میکردم. اندکی پس از آن، آن دو هماهنگکننده بازداشت شدند و پروژههایی که در آنها کار میکردند نیز از هم پاشید. سپس هماهنگکننده دیگری را به دو دلیل سرزنش کردم؛ یکی اینکه تمرینکنندگان را برای تبادل تجربه زودتر گرد هم جمع نکرده بود و همچنین به سبب عدم همکاری با همتمرینکنندگان که در پایان باعث خسارات سنگینی برای ما شده بود.
درحالی که لجوجانه بیرون را جستجو میکردم و منیت را رها نمیکردم، سخنرانی استاد مرا به خود آورد:
"در واقع به عنوان یک مرید دافا، اگر در این موارد افکار شما درست باشد و آنچه که در حال فکر کردن به آن هستید تزکیه باشد، مسئول بودن باشد، و این که این چیزی است که باید خوب انجام شود. آنگاه باید آهسته و بیصدا هر چیزی را که احساس میکنید نقصی دارد بردارید و آن را به خوبی انجام دهید. درواقع یک مرید دافا باید این گونه آن را اداره کند. اگر تمامی مریدان دافا میتوانستند از عهده این برآیند تا امور را به این شیوه اداره کنند، مطمئناً هر چیزی در بیرون بسیار عالی پیش میرفت." ("کوشاتر باشید")
با مطالعه فا و گوش دادن به سخنرانیهای استاد، آگاه شده و قلبم عمیقاً روشن شد. احساس میکردم کلیدی طلایی ناگهان دری را گشود که برای مدتی طولانی قفل شده بود. فکر کردم، "با وجودی که بیش از ده سال در حال تزکیه در دافا بودهام، وقتی مشکلات رخ داد نتوانستم درونم را جستجو کنم، بلکه برای پیدا کردن علل مسائل به بیرون نگاه میکردم. الزامات استاد را در همه اوقات دنبال نمیکردم."
به منظور صحبت و تبادل نظر نزد آن همتمرینکننده رفتم و افکارم را صادقانه با وی در میان گذاشتم. از آنجا که هر دوی ما قبلاً منیتی قوی داشتیم، با وجود اینکه در پروژههای مشترک با هم کار کرده بودیم، برایمان دشوار بود که به خوبی همکاری کنیم. در نتیجه، آن همتمرینکننده دو بار مجبور به ترک محیط تزکیه شده بود. پس از اینکه صمیمانه افکار و درک قلبي خود را به اشتراک گذاشتیم، هر دو متوجه شدیم که پیش از این چقدر برای یکدیگر مزاحمت و مداخله بهوجود آورده بودیم. همچنین متوجه شدیم که چقدر مهم است مانند یک تیم با یکدیگر همکاری کنیم. از آن همتمرینکننده صمیمانه درخواست کردم که بماند و از آن پس، گروهمان را در قالب بدنی واحد دوباره شکل دادیم.
پس از اینکه با همدیگر از سد این آزمون گذر کردیم، اکنون محیط تزکیهای که استاد برای ما مهیا کردهاند را حتی بیشتر گرامی میداریم. درحال حاضر بهتر درک میکنیم که باید به آرامی با یکدیگر همکاری کنیم و بدن واحد ما آیندهای روشن خواهد داشت.
همانطور که اصلاح فا به جلو پیش میرود، آزار و شکنجه فالون گونگ و جنایات نیروهای شیطانی افشا و حقیقت فالون گونگ به زودی برای جهان آشکار خواهد شد. سه قلمرو برای اصلاح فا خلق شده است. استاد زمان فعلی را برای ما توسعه دادند تا موجودات ذیشعور را نجات دهیم. جهان بشری به هیچ وجه عرصهای برای سرگرمی نیروهای شیطانی نیست تا شرارت خود را به نمایش بگذارند.
در این لحظه تاریخی، مریدان دافای دوره اصلاح فا قهرمانان این صحنه باشکوه هستند. بیایید منیت خود را کنار بگذاریم و در قالب بدنی واحد به خوبی همکاری کنیم، نیروهای شیطانی را از بین ببریم و موجودات ذیشعور را نجات دهیم. از تمام منابع انسانی، از جمله دستگاه قضایی، برای متوقف کردن نیروهای شیطانی به خوبی استفاده کنیم. در حین انجام این کار، به مردم فرصتهایی میدهیم تا نجات یابند. این مأموریت باشکوهی است که دافا به ما مریدان دافا سپرده است.
لطفاً هر مورد نادرستی را تذکر دهید. بیایید همگی بهطور کوشا در مسیرمان به سوی الوهیت گام برداریم!
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه