دروغ‌های ح.ک.چ درباره‌ی فالون دافا اثر معکوسی روی ما داشت– ما تمرین را آغاز کردیم

(Minghui.org) در ۲۲ ژوئیه‌ی ۱۹۹۹، زمانی که رسانه‌های چین انتشار گزارش‌های افتراآمیز درباره‌ی فالون دافا را شروع کردند، من و دخترم مطمئن بودیم که آن صرفاً یکی دیگر از کمپین‌های مبارزاتی حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) برای فریب مردم است.

به همدیگر گفتیم، "نمی‌توانیم گزارش‌های رسانه‌های‌ تحت کنترل ح.ک.چ را باور کنیم، زیرا آنها درخصوص گزارش کردن دروغ به جای حقیقت هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دهند." آن انگیزه‌ای شد تا اطلاعاتی درباره‌ی فالون دافا به‌دست آوریم. شش ماه طول کشید تا توانستیم از حقایق در مورد فالون دافا مطلع شویم. از لحظه‌ای که متوجه‌ی حقیقت شدیم، من و دخترم تصمیم گرفتیم این تمرین را تزکیه کنیم.

به دلیل آزار و شکنجه، نمی‌توانستیم هیچ یک از کتاب‌های فالون دافا را پیدا کنیم که البته مانع خواست ما برای تمرین فالون دافا نشد. شش ماه دیگر طول کشید، اما سرانجام موفق شدیم یک نسخه از جوآن فالون را قرض بگیریم. وقتی برای اولین بار کتاب را در دست گرفتیم، احساسی داشتیم که کلمات قادر به وصف آن نیست. دخترم بدون توقف تمام کتاب را خواند. سپس آن را در دفتری رونویسی کرد. هر یک از افراد خانواده‌ی ما به نوبت آن را مطالعه کردند.

احساس می‌کردیم استاد در حال پاک کردن بدن‌های‌مان بود. بعد از مدتی، به همه‌ی دوستان و اعضای خانواده درباره‌ی حقایق فالون دافا گفتیم. یکی از دوستان ما پس از خواندن کتاب خوابید. پس از بیداری، دیگر تمایلی برای کشیدن سیگار نداشت و بسیار احساس سبکی می‌کرد. او به همه می‌گوید که این کتاب چقدر استثنایی است، فالون دافا خوب است و مردم نباید دروغ‌های ح.ک.چ را باور کنند.

در سال ۲۰۰۰، بالاخره یک نسخه از جوآن فالون را تهیه کردیم. سه دفعه کتاب را دستنویسی کردیم و دست نوشته‌ها را به خانواده و دوستان دادیم طوری که آنها می‌توانستند فالون دافا را تمرین کنند. تا آن زمان، با هیچ تمرین‌کننده‌ی دیگری برخورد نکرده بودیم، اما فا را با پشتکار مطالعه می‌کردیم، اخلاقیات‌مان را رشد می‌دادیم و بر طبق اصول حقیقت- نیکخواهی- بردباری زندگی می‌کردیم.

در تابستان ۲۰۰۸، یکی از دوستان خوبم یک دی‌وی‌دی آموزش ویدئویی تمرین فالون دافا و سخنرانی‌های استاد در جینان را به ما قرض داد. وی برای به‌دست آوردن این مطالب فالون دافا زحمت زیادی کشیده بود.

در گذشته، من همیشه سرماخوردگی داشتم، سرفه کرده و دارو مصرف می‌کردم. کشکک زانویم آسیب دیده بود طوری که موقع راه رفتن درد می‌گرفت و نمی‌توانستم چمباتمه بزنم. پزشک توصیه کرده بود جراحی کنم که نپذیرفتم. پس از آنکه تمرین فالون دافا را شروع کردم، تمام افراد خانواده‌ام متوجه شدند که سلامتم را بازیافته‌ام و اینکه همه‌ی ما در هماهنگی بیشتری با همدیگر بودیم. دیگر نیازمند مصرف دارو نبودم، زانویم دیگر درد نداشت و حالا می‌توانم چمباتمه بزنم. سرشار از انرژی هستم. هنگامی که دوستان و خانواده‌ام مرا می‌بینند، اغلب به چهره‌ی درخشانم اشاره می‌کنند و اینکه جوان‌تر از سابق به نظر می‌آیم.

من و دخترم امیدوار بودیم که تمرین‌کنندگان دیگری را ملاقات کنیم، در آن صورت می‌توانستیم درک‌هایمان را با هم به اشتراک بگذاریم و ببینیم که بقیه چگونه تزکیه می‌کنند. در سال ۲۰۱۰، استاد ترتیبی دادند تا تعدادی از تمرین‌کنندگان مسن را ملاقات کنیم. تجربه‌ها و درک‌هایمان را با هم در میان گذاشتیم که به ما کمک کرد بر اساس فا رشد کنیم و این احساس را تجربه کردیم که تمرین‌کنندگان یک بدن واحد هستند.

قبلاً وابستگی شدیدی به حسادت داشتم. استاد بیان کردند،

"موضوع حسادت بسیار جدی است زیرا به‌طور مستقیم بر این مسئله که آیا بتوانید عمل تزکیه‌تان را کامل کنید تأثیر می‌گذارد... امروز به تمرین‌کنندگان می‌گویم: چشم خود را بر مشکل‌تان نبندید. هدف شما تزکیه کردن به سوی سطوح بالاتر است بنابراین مجبورید از شر حسادت خلاص شوید." ("جوآن فالون")

آموزش‌های استاد را به یاد آوردم که به من کمک کرد از حسادت خلاص شوم. هر زمان مسئله‌ای پیش می‌آید، از فا برای ارزیابی موقعیت استفاده می‌کنم و بهترین سعی خود را می‌کنم تا از وابستگی‌ها رها شوم.

وقتی که دیدیم آن تمرین‌کنندگان مسن برای تولید و توزیع مطالب اطلاع‌رسانی فالون گونگ سخت کار می‌کردند، من و دخترم تصمیم گرفتیم یک مکان کوچک تهیه‌ی مطالب در منزل‌مان راه بیندازیم.

همیشه افکار درست قوی خود را حفظ می‌کنم و از استاد می‌خواهم در موقع تولید، تحویل یا توزیع مطالب فالون گونگ به من نیرو بدهد. نرم‌افزاری پیدا کردم که کمک می‌‌کرد از فیلترهای اینترنتی عبور کنم. مطالب روشنگری حقایق را دانلود می‌کردیم و آنها را با قرار دادن در هر صندوق پستی در ناحیه‌مان، پخش می‌کردیم.

هر زمان فرصتی به دست می‌آورم به مردم درباره‌ی حقایق فالون دافا می‌گویم و به آنها توصیه می‌کنم که از ح.ک.چ و سازمان‌های وابسته به آن خارج شوند. چون تمام ساکنین در محله‌ی من حقیقت را می‌دانند، نسبت به همسایگان‌شان خوب و مهربان هستند. مشاهده‌ی پیشرفت محیط ما اهمیت روشنگری حقیقت درباره‌ی فالون دافا را نشان می‌دهد. وقتی مردم حقیقت را بدانند، آن چیزی را انتخاب می‌کنند که درست است.

می‌دانم که باید با در نظر گرفتن شرایط و توانایی پذیرش افراد، حقایق را برای آنها روشن کنیم که ممکن است مقداری وقت بگیرد، اما باید مقاوم باشیم. در طی این زمان پایانی، باید سخنان استاد را به‌طور دقیق دنبال کنم و موجودات ذی‌شعور بیشتری را نجات دهم.

استاد متشکرم، هم‌تمرین‌کنندگان متشکرم!

هه‌شی.