(Minghui.org) من و مادرم در ماه ژوئیه سال 2018 پدرم را به بیمارستان شهرستان بردیم. بعد از این‌که پدرم تحت آزمایش قرار گرفت، پزشک گفت: «پدر شما مسمومیت کبدی دارد و درمان بیماریش سخت‌تر از سرطان است. هر سال تقریباً ده نفر در سراسر کشور به آن مبتلا می‌شوند. هیچ یک از آنها درمان نشده‌اند. این یک بیماری درمان‌ناپذیر است. او فقط تا دو ماه دیگر زنده خواهد ماند.»

من و مادرم شوکه شدیم. پدرم را به بیمارستان بهتری بردیم تا پزشک دیگری نیز معاینه کند، اما نتیجه یکسان بود. ناامیدانه، به خانه برگشتیم.

 پدرم 68 ساله است. در ماه ژوئن 2018 او اشتهایش را از دست داد و در عرض یک‌ماه بیش از ۱۴کیلو وزن کم کرد و بسیار ضعیف شد.

ما کشاورز هستیم و معمولاً به پزشک مراجعه نمی‌کنیم مگر اینکه کسی به‌شدت بیمار باشد. نگران وضعیت پدرم شدیم که به سرعت در حال بدتر شدن بود، در نتیجه من و مادرم او را به بیمارستان شهر بردیم. کیسه صفرای او با مایع انباشته و بزرگ شده بود، اما پزشک نمی‌توانست علت را پیدا کند. پس از دو هفته بستری شدن در بیمارستان، پزشک تشخیص داد که مسمویت کبدی او ناشی از داروی گیاهی که مصرف می‌کرده است.

 پدرم از داروهای گیاهی چینی برای درمان دیسک کمر استفاده می‌کرد. بعد از دیدن یک تبلیغ تلویزیونی که آن گیاه خاص را تبلیغ می‌کرد، فکر کرد که می‌تواند به او کمک کند. بدون مشورت با پزشک، آن گیاه را به گیاهان دارویی دیگری که قبلاً مصرف می‌کرد اضافه کرد. نوشیدن دم کرده گیاهان دارویی به مدت دو ماه باعث مسمومیت کبدی‌اش شد.

من و مادرم هر دو تمرین‌کنندگان فالون دافا هستیم. به مادرم گفتم: «بیمارستان نمی‌تواند بیماری پدر را درمان کند. تنها استاد می‌توانند به او کمک کنند.»

بنابراین من و مادرم هر روز برای از بین بردن عوامل منفی که بدن پدرم را تحت آزار و شکنجه قرار می‌دادند افکار درست فرستادیم. و همچنین از او خواستیم که عبارات: «فالون دافا خوب است. حقیقت-نیک‌خواهی-بردباری خوب است» را تکرار کند.

او به تدریج قادر به غذا خوردن شد و قدرتش برگشت. پس از این‌که رنگ چهره‌اش طبیعی شد و وزنش افزایش یافت، فهمیدیم که درحال بهبود است.

یک ماه بعد، او را برای معاینه به بیمارستان شهر بردیم. آزمایشات نشان داد که همه چیز طبیعی است. پزشکی که مطمئن بود پدرم تنها دو ماه زنده خواهد ماند، مرتب گزارش آزمایشات پدرم را بررسی و سپس اعلام کرد: «این باور نکردنی است! این یک معجزه است!»

مادرم با خوشحالی به او گفت: «اعتقاد به قدرت فالون دافا شوهرم را نجات داد!»

ما واقعاً از استاد سپاسگزاریم که به پدرم یک زندگی دوباره دادند!