(Minghui.org) من پزشک در زمینه طب چینی هستم و بیش از ۲۰ سال است که یک درمانگاه خصوصی در مرکز استان را اداره می‌کنم. از زمانی که شوهرم بازنشسته شده است، در زمینه امور مربوط به حسابداری درمانگاه به من کمک می‌کند.

بعد از اینکه شروع به تمرین فالون دافا (یا همان فالون گونگ) کردیم، درمانگاه کوچک مکانی برای ما بود تا حقیقت درباره دافا را روشن کنیم. بسیاری از مردم حقیقت درباره دافا را پذیرفته‌اند و می‌دانند که چقدر ارزشمند است.

پزشک طب چینی: تجربه قدرت دافا

پدرم یک مقام ارشد حزب کمونیست چین (ح.ک.چ) بود. پس از آنکه ح.ک.چ در چین قدرت را در دست گرفت، از مقاماتش انتظار داشت که زنانی را که از حومه شهر بودند، طلاق دهند، بنابراین پدرم در سال ۱۹۵۱ مادرم و مرا ترک کرد.

وقتی کوچک بودم، ضعیف و بیمار به نظر می‌رسیدم، اما به لحاظ ذهنی قوی بودم و تحمل می‌کردم. وقتی ۱۲ ساله بودم مادرم دچار یک بیماری عفونی شد. او را نزد یکی از پزشکان سالخورده و شناخته شده در زمینه طب چینی بردم که او را درمان کرد و سپس مرا به عنوان شاگرد برای یادگیری طب چینی پذیرفت.

طب چینی، نظریه طب چینی، بررسی نبض، طب سوزنی و نوشتن نسخه را از پزشکان باتجربه در زمینه طب چینی آموختم. به‌خاطر جدی و کوشابودنم، در زمینه طب سوزنی به مهارت‌های فوق‌العاده عالی دست یافتم و در طول سال‌ها شهرت خوبی کسب کردم. بسیاری از بیماران برای درمان نزدم می‌آمدند و در سال ۱۹۹۳، درمانگاهم را افتتاح کردم.

روند کار و اداره درمانگاه ادامه داشت، اما مشکلات مربوط به سلامتی‌ام وخیم‌تر شدند. هنگامی که مادرم در سال ۱۹۹۶ درگذشت، ضربه شدیدی به من وارد شد. دچار مشکل حاد معده بودم. هر چه را که می‌بلعیدم بالا می‌آوردم. درد ناشی از آن باعث می‌شد که  احساس کنم نیمه‌جان شده‌ام. تشخیص داده شد که مبتلا به سرطان کاردیای معده (بخش مدخل ورودی در بالای معده) در مرحله ابتدایی بودم. به یاد نمی‌آورم که چه تعداد داروهای مختلف چینی و غربی را امتحان کردم، اما بی‌فایده بودند.

همچنین نوعی چی‌گونگ را از یک استاد چی‌گونگ یاد گرفتم و سپس متوجه شدم که این استاد به‌اصطلاح چی‌گونگ، مردم را برای کسب پول فریب می‌داد. در آن زمان ناامید شدم و تنها دلیل زندگی‌ام این بود که دو فرزندمان را بزرگ کنم. شوهرم نیز نهایت سعی‌اش را کرد تا در پیدا کردن راهی برای درمان به من کمک کند.

دافا زندگی دوباره‌ای به من داد

در مه۱۹۹۷، یکی از آشنایان نسخه‌ای از جوآن فالون، کتاب اصلی فالون دافا را به من داد. گفتم: «کتاب‌های مربوط به چی‌گونگ را نخواهم خواند.» اما آشنای مزبور کتاب را برایم گذاشت و رفت. آن را برداشتم و باز کردم و یک پارگراف در آن توجهم را جلب کرد:

«اما در این بعد آنها مردم را وادار می‌کنند که این بدن را داشته باشند، این بدن فیزیکی که ما داریم. وقتی این بدن را دارید، اگر هوا سرد است نمی‌توانید تحمل کنید، وقتی هوا گرم است نمی‌توانید تحمل کنید، خسته‌بودن را نمی‌توانید تحمل کنید و نمی‌توانید گرسنه‌بودن را تحمل کنید، به هر شکلی زجر می‌کشید. زمانی که بیمار می‌شوید، تحمل کردن آن مشکل است و از میان تولد، پیری، بیماری و مرگ می‌گذرید. برای این است تا از طریق دردکشیدن، کارمایتان را بازپرداخت کنید. برای این است تا دیده شود آیا می‌توانید بازگردید و برای این است که به شما یک فرصت دیگر بدهد. این دلیل آن است که چرا موجودات انسانی به سرزمین توهم سقوط کرده‌اند. (سخنرانی سوم، جوآن فالون)

درآن لحظه حیرت‌زده شدم و نمی‌دانستم که آیا به من اشاره می‌کند؟ جوآن فالون را از ابتدا تا انتها، طی دو روز خواندم. استاد [لی هنگجی] در این کتاب به من گفتند که رنج بردن از محنت‌ها به تقوی تبدیل می‌شود. اگر تزکیه کنید، شین‌شینگ شما بهبود می‌یابد و تقوای شما به گونگ تبدیل خواهد شد. ستون گونگ شما بالا خواهد رفت و قادر خواهید بود به جهان اصلی آسمانی خود بازگردید. درحالی‌که می‌خواندم، می‌گریستم. اصول فا، که ساده و آسان برای درک هستند، عمیقاً مرا شوکه کردند! متوجه شدم که رنجم چنین معنای عظیمی دارد!

استاد، قلب صادقانه‌ام را برای یادگیری دافا دیدند و چشم آسمانی‌ام را در روز سوم باز کردند. یک چرخ رنگی به اندازه یک ساعت دیواری درحال چرخیدن را دیدم! در روز پنجم، رها از بیماری بودم و می‌توانستم هر‌چیزی که می‌خواستم بخورم. ازآنجاکه به استاد و فا اعتقاد داشتم، استاد از من مراقبت و بدنم را پاکسازی کردند. استاد تمام بیماری‌هایم را از بین بردند.. نمی‌توانستم باور کنم.

 نزدیکترین محل تمرین را پیدا کردم و شروع به شرکت در تمرینات گروهی و مطالعه فا کردم.

شهرت خوب درمانگاه

وقتی که ح.ک.چ آزار و شکنجه فالون گونگ را در ۲۰ ژوئیه سال ۱۹۹۹ آغاز کرد، به‌سختی می‌توانستم آن را باور کنم! قلبم آکنده از غم و اندوه بود، اما ایمانم به دافا تغییر نکرد. دو بار به پکن رفتم تا برای حق تمرین فالون دافا درخواست تجدیدنظر کنم و دستگیر شدم. مرکز درمانی کوچکم برای مدتی بسته شد. در قلبم معتقد بودم که دافا مهمتر از زندگی‌ام است و هرگز آن را رها نخواهم کرد!

از سال ۲۰۰۱، درمانگاهم سالهاست که به مکانی برای روشنگری حقیقت درباره دافا تبدیل شده است. تزکیه در دافا چهره‌ام را به نشانه برخورداری از سلامتی درخشان کرده است و جوان‌تر به نظر می‌رسم. اکنون بیش از ۶۰ سال دارم، اما مردم فکر می‌کنند که تقریباً۴۰ ساله هستم. دافا خردم را گشود، مهارت‌های پزشکی‌ام همچنان بهبود می‌یابند، نتایج درمان‌هایم بهتر شده‌ و برخی از آنها واقعاً شگفت‌انگیز بوده‌اند.

تزکیه در دافا همچنین باعث بهبود شین‌شینگم شد. بیمارانم را با شفقت درمان می‌کنم و ابتدا نیازهای بیمارانم را در نظر می‌گیرم. شهرت خوب درمانگاه در همه جا گسترش یافته است.

این مسئولیت پزشکان است که بیماری‌ها را درمان کنند. به‌عنوان یک تمرین‌کننده دافا، مأموریتم روشنگری حقیقت برای مردم است. همه می‌دانند که درمان‌هایم کارایی دارند که باعث می‌شد مردم به‌آسانی حقیقت را بپذیرند. هنگامی که بیمارانم حقیقت را درک می‌کنند، نتایج درمانم اغلب بسیار خوب می‌شود.

پذیرش حقیقت دافا به بهبودی از بیماری منجر می‌شود

مردی حدوداً ۵۰ ساله به درمانگاهم آمد. در ناحیه پشت، دنده‌ها و قفسه سینه‌اش مبتلا به زونا شده بود. درد ناشی از آن غیر‌قابل تحمل بود. به بسیاری از بیمارستان‌ها مراجعه کرده بود و هیچ‌کس نمی‌توانست او را درمان کند.

همراه با ارائه درمان معمول، از روشی به‌ نام «آتش‌درمانی» استفاده کردم. این روش درمانی ویژه‌ است که آن را توسعه دادم.

بعد از اینکه یک‌بار او را با روش «آتش‌درمانی» مداوا کردم، دردش کاهش پیدا کرد و پس از سه مرحله درمان بهبود یافت.

بهبودی او به من کمک کرد تا حقیقت را برایش روشن کنم و او با دقت به من گوش کرد.

گفتم: «امروزه، درمان بیماری‌ها دشوارتر می‌شود. دلیل آن این است که اخلاقیات مردم درحال بدتر شدن است. ح.ک.چ نمی‌خواهد مردم خوب باشند. تمرین‌کنندگان فالون گونگ را که حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را تزکیه می‌کنند، تحت آزار و اذیت قرار می‌دهد. آسمان نظاره‌گر اعمال مردم است. شما باید خوب را از بد تشخیص دهید!»

مرد مزبور فریاد زد: «فالون دافا خوب است! استاد دافا، لطفاً مرا نجات دهید!» او حقیقت را درک کرد و از حزب کمونیست چین خارج شد.

بهبودی از سکته مغزی

چند نفر زن میانسالی را از  داخل یک خودروی ون به درمانگاه آوردند. آنها گفتند که خونریزی مغزی (سکته مغزی) کرده و ۱۷ روز در بیمارستان شهر بوده است. وضعیتش ثبات پیدا کرده بود، اما نمی‌توانست راه برود، زیرا یک طرف بدنش فلج شده بود.

آنها شنیده بودند که من بسیار ماهر هستم و تصمیم گرفتند او را نزد من بیاورند. یک برنامه درمان سه‌مرحله‌ای را برای او اجرا کردم. پس از اجرای اولین مرحله از درمان که مدت آن۱۰ روز بود، بهبود یافت، اما پسرش هنوز مجبور بود به او کمک کند. بعد از درمان طی مرحله دوم، می‌توانست خودش راه برود. پس از اجرای اقدامات درمانی مرحله سوم، قادر به مراقبت از خودش بود.

همانطور که به مسائل مربوط به درمانش رسیدگی می‌کردم، هر وقت که فرصت داشتم با او صحبت می‌کردم. گفتم: «تو جوان هستی، اما دچار سکته شده‌ای. زندگی پر از مشکلات است. زندگی و مرگ یک چرخه است، همه چیز محدود به این زنجیره است: فصول، روز و شب و غیره. بشریت اکنون به پایان چرخه خود رسیده است، اما خالق نیک‌خواه و مشفق است و برای نجات مردم به جهان می‌آید. فالون دافا برای نجات مردم اینجا است. به تبلیغات جعلی ح.ک.چ در رابطه با فالون گونگ گوش نکن. از صمیم قلب ازبر تکرار کن: "فالون دافا خوب است، حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری خوب است" و از فواید آن برخوردار می‌شوی. او، شوهرش و پسرش همه از حزب کمونیست چین خارج شدند.

هدایت مردم برای به دست آوردن دافا

آقای جیا حدوداً ۵۰ ساله و مربی تای چی بود. همسرش از یک بیماری نادر به نام آشالازی کاردیا (نوعی اختلال حرکتیِ نادر مری) رنج می‌برد. آقای جیا اغلب همراه همسرش برای مداوا به درمانگاه ما می‌آمد.

یک روز آقای جیا و همسرش با زوج سالخورده دیگری، آقای بائو و همسرش آمدند که می‌خواستند تحت درمان قرار گیرند. آنها از بستگان یکدیگر بودند. آقای بائو و همسرش هر دو از بیماری‌های مختلف رنج می‌بردند.

پس از تشخیص اولیه، به آنها گفتم: «همه مسائلی که از آنها رنج می‌برید ناشی از بیماری‌های مزمن هستند. بهتر است به‌جای مداوا در اینجا، تمرین فالون گونگ را انجام دهید. من از مشکلاتی درخصوص سلامتی‌ام بهبود یافتم که بدتر از شرایط شما بود. در طول نیمی از زندگی‌ام از آنها رنج بردم، اما پس از تمرین فالون دافا، بهبود یافتم. کتاب جوآن فالون کتاب دافا را خواندم و ظرف پنج روز مداوا شدم.»

گفتم: «فالون دافا اصول حقیقت، نیک‌خواهی، بردباری را آموزش می‌دهد و به مردم می‌آموزد که افراد خوبی باشند. علاوه‌بر جوآن فالون، پنج تمرین وجود دارد که یادگیری آنها آسان است. باید امتحانش کنی.»

آقای بائو گفت وقتی که او و همسرش در سال ۱۹۹۷ برای دیدار با خویشاوندانشان به ایالات متحده آمریکا سفر کردند، افتخار آن را داشتند که در ۶ آوریل در سانفرانسیسکو، به آموزه‌های فای استاد لی هنگجی در سانفرانسیسکو گوش فرا دهند و عمیقاً تحت‌تأثیر قرار گرفتند. این زوج با سایر تمرین‌کنندگان در آنجا بلافاصله شروع به یادگیری تمرینات کردند. اما پس از اینکه ح.ک.چ در سال ۱۹۹۹ آزار و اذیت فالون گونگ را آغاز کرد، به‌خاطر ترس تمرین را متوقف کردند. بنابراین، طی دهه بعد، آقای بائو به فشار خون بالا، قند خون بالا و بیماری‌های قلبی دچار شد. همسرش نیز از فشار خون بالا و بیماری قلبی در رنج بود و وضعیت سلامتی‌اش وخیم‌تر می‌شد.

آقای بائو و همسرش گفتند که به‌زودی انجام تمرینات و مطالعه فا را دوباره آغاز خواهند کرد. آقای جیا و همسرش با دافا بسیار موافق بودند و هر چهار نفر آنها تصمیم گرفتند تا باهم دافا را تمرین کنند. به آنها کمک کردیم تا مطالب دافا را بدست آورند. بیش از دو سال گذشت و این دو زوج رها از بیماری و از نظر ذهنی در وضعیت معنوی بسیار خوبی هستند.

تحت تاثیر آقای جیا و همسرش، دخترشان در ایالات متحده نیز شروع به تزکیه در دافا کرد. آقای بائو و همسرش نیز دافا را به اقوام نزدیک خود معرفی کردند.