(Minghui.org) در مسیر تزکیهام در فالون دافا، با مشکلات مختلفی مواجه شدهام. فکر میکردم که آن مسائل را خوب اداره کردم، زیرا نیروهای کهن توهمی را برایم ایجاد کرده بودند که بهخوبی عمل میکنم.
اخیراً حادثهای برایم رخ داد که به من هشدار داد به مسیر تزکیهام در گذشته نگاه کنم تا به من کمک کند که درک بهتری از تزکیه کسب کنم. متوجه شدم که فقط مسائل را در ظاهر بهخوبی اداره کردم، اما قلبم بهبود نیافته بود. در برخی از وابستگیها گیر افتاده بودم که از آنها آگاه نبودم و قادر به حرکت به جلو نبودم.
معلم (بنیانگذار فالون دافا) بیان کردند:
«نیروهای کهن برای همه مریدان دافا مجموعهای از نظم و ترتیبهای خودشان را درنظرگرفتهاند، بنابراین اگر یک مرید دافا شرایط و [درخواستهای] استاد را دنبال نکند، باید اینطور باشد که در حال پیروی از نظم و ترتیبات نیروهای کهن است. نیروهای کهن ذاتاً سختیها و آزمایشهای غولآسایی هستند که در تمام زمانها شما را همراهی میکنند در حالی که تمرکز آنها بر این موضوع است که آیا در اصلاح فا مریدان دافا قادر خواهند بود قدم پیش گذارند یا خیر» («ذهنتان هشیار باشد» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
حادثه
با سایر همتمرینکنندگان برای انجام برخی از پروژههای دافا بیرون بودم، اما ذهنم با مسائل بیاهمیت اشغال شده بود.
برف سنگینی میبارید، و تکههای یخ بزرگی در جاده وجود داشت. همانطور که در گوشهای از خیابان راه میرفتم، بهطور تصادفی روی یخ لیز خوردم و به هوا پرتاب شدم. برای محافظت از خودم بهطور غریزی بازوی راستم را زیر کمر خود نگه داشتم. خیلی زود، به شدت به زمین افتادم، و تمام بدنم روی بازوی راستم سقوط کرد- استخوانم ترک خورد و فشرده شد؛ احساس کردم که عضلات بازویم به چند تکه تقسیم شد.
پیش از این که متوجه شوم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است، یک تصویر بزرگ سیاه و سفید اشعه ایکس در ذهنم ظاهر شد که نشان میداد دستم از ناحیه مچ جدا شده است.
متوجه شدم که نیروهای کهن به من امان نخواهند داد. موفق شدم لنگ لنگان راه بروم و فریاد زدم: «معلم، من نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نمیخواهم!» بازوی سفت شدهام را نگه داشتم و در برابر درد طاقتفرسا مقاومت و شروع به فرستادن افکار درست کردم.
اگرچه به بیمارستان نرفتم، در کشمکش باخودم بودم که آیا مجبورم به پزشک مراجعه کنم تا استخوانهایم را جا بیندازد.
افکار درست میتوانند وابستگیها را ازبین ببرند
از زمانی که تمرین فالون دافا را شروع کردم، دیگر نیازی نداشتم به پزشک مراجعه کنم، زیرا خیلی سالم بودم. بنابراین به خودم گفتم که نیروهای کهن از نقاط ضعفم در تزکیه سؤاستفاده کردهاند اما من معلم و دافا دارم.
متوجه شدم که ترسهای مختلفی دارم: دستم معلول میشود؛ نمیتوانم از خودم مراقبت کنم و پروژههای دافا را انجام دهم؛ دیگران به من میخندند...
سپس فکر کردم که اگر مجبور باشم بین زندگی و مرگ و دافا یکی را انتخاب کنم کدام را انتخاب میکنم؟ در واقع، من قبلاً به این سؤال فکر کرده بودم و میدانستم که پاسخ من دافا است. اما اکنون وقت آن رسیده بود تا ثابت کنم آیا اعتقادم به معلم واقعی است یا خیر. پس از تأیید مجدد خودم، با اشک در چشمانم گفتم: «معلم، حتی اگر این دست در واقع فلج شود، به بیمارستان نمیروم، زیرا تنها شما میتوانید به من کمک کنید!»
با این فکر، درد شدید بلافاصله متوقف و با انرژی احاطه شدم. بهنظر میرسید به بُعد دیگری وارد شده بودم، و در عین حال میتوانستم صدایی را بشنوم که میگفت: «معلولیتی در کار نیست ...»
درست مانند چیزی که معلم بیان کردند:
«اگر افکار مریدان به اندازه کافی درست باشد،
استاد نیروی آسمانی را برمیگرداند.» («پیوند استاد و مرید» از هنگ یین 2)
نیروهای کهن بزرگترین موانع در مسیر تزکیهام هستند
یک روز قصد داشتم بعد از گرفتن تماسهای تلفنی بهمنظور روشنگری حقیقت به مطالعه گروهی فا بپیوندم که همان موقع ناگهان بهیاد آوردم که تجربیاتم درباره برقراری تماس تلفنی را برای سیستم بازخورد ارسال نکردهام. بهدلیل اینکه عجله داشتم که کارها را زودتر انجام دهم، نظراتم را به جای فقط یک بار چند بار ارسال کردم. از همتمرینکننده دیگری که مسئول این سیستم بود عذرخواهی کردم و قول دادم که در آینده چنین اشتباهی را انجام ندهم.
پس از آن متوجه شدم که وضعیت ذهنیام در آن لحظه خالص نبود. زمانی که از او عذرخواهی کردم این حقیقت داشت که نمیخواستم برای همتمرینکنندهام مشکل ایجاد کنم. اما در قسمت پنهانی ذهنم افکار خودخواهانه داشتم، از جمله اینکه این تمرینکننده درباره من چه فکری میکند؟ آیا فکر میکند که من بهطور عمدی گزینه اشتباه را انتخاب کردم تا گزارشم را چند بار ارسال کنم و نشان دهم تماسهای تلفنیام در آن روز چقدر خوب پیش رفته است؟
مسئله جدی دیگر این بود که زمان مطالعه گروهی فا را برای ارسال بازخورد صرف کردم، و به معلم و دافا بیاحترامی کرده بودم.
به گروه همتمرینکنندگان در تماس تلفنی برای کمک به مردم در درک حقایق دافا، آزار و شکنجه و نجات تمرینکنندگان زندانی پیوستم. در این محیط، یکدیگر را تشویق و با یکدیگر رشد میکنیم. در فرآیند برقراری تماس تلفنی، مهم نیست با چه نوع مشکلی مواجه میشدم، ابتدا به درون نگاه میکردم و باور داشتم که بسیاری از وابستگیهای بشریام را ازبین بردهام و افکارم خالص و ساده شده است. دلیل اینکه اینبار افکار بد بسیاری به ذهنم آمد این بود که نیروهای کهن از وابستگیهایم سؤاستفاده و آنها را تقویت کردند تا مانع از رشدم در تزکیه و کمک به معلم در نجات افراد شوند.
در حین مطالعه تعالیم استاد، متوجه شدم که نیروهای کهن از جهان قدیم آمدهاند و برای گذشته و حال زندگی ما نظم و ترتیباتی را ایجاد کردهاند. بخشی از ما که روشنبین نشده است، بهطور مستقیم به نیروهای کهن مرتبط است. اما نیروهای کهن اصلاح فای معلم را درک نمیکنند. آنها میتوانند وابستگیها و تصورات بشری ما را ببینند، و سپس از وابستگیهایمان برای مداخله و پایین کشیدن ما استفاده میکنند، بنابراین برخی از تمرینکنندگان سست میشوند، افکار درستشان را از دست میدهند؛ برخی این دنیا را ترک میکنند؛ بعضی از آنها برای مدتی طولانی به دردسر افتادهاند؛ و برخی از آنها افسرده و ناامید شدهاند.
معلم بیان کردند:
«نیروهای کهن برای همه مریدان دافا مجموعهای از نظم و ترتیبهای خودشان را درنظرگرفتهاند...» («ذهنتان هشیار باشد» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر 3)
«زیرا هر میلی که دارید میتواند یک وابستگی شود و میتواند توسط شیطان مورد استفاده قرار بگیرد. به محض اینکه آن نوع از فکر ظاهر شود، شیطان ممکن است تصویر دروغینی برای شما بسازد، و آنگاه این مداخله را ایجاد خواهد کرد.» («آموزش فا در کنفرانسفای بینالمللی واشنگتن دیسی»
اعتباربخشی به خود در مقایسه با اعتباربخشی به دافا
مداخله نیروهای کهن در محیطهای مختلف نشان داده میشود. اکثر تمرینکنندگان کوشا هستند و میتوانند با سختیها روبرو شوند. نیروهای کهن اجازه میدهند که آن تمرینکنندگان بهتدریج غرق انجام وظایف دافا شوند و آن را بهعنوان راهی برای تزکیه درنظرمیگیرند. سپس نیروهای کهن به ما اجازه میدهند که باور کنیم در تزکیه بهخوبی عمل میکنیم و از این رو ذهنیت ما را از اعتباربخشی به دافا به اعتباربخشی به خودمان تغییر میدهند.
معلم بیان کردند:
«همچنين ميخواهم به شما بگويم كه سرشت شما در گذشته واقعاً براساس خودپرستي و خودخواهي بود. از حالا به بعد هر آنچه كه انجام ميدهيد، اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشنبيني درستِ ازخودگذشتگي و نوعدوستي را كسب كنيد.» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
نفی نظم و ترتیبات نیروهای کهن بهطور بنیادین
معلم بیان کردند:
«نیروهای کهن، در خصوص رفتن به سمت تازهسازی و نجات تمام موجودات، مثل مانعی هستند که از همه بزرگتر است، کنار زدن آن، از همه سختتر است، مانعی که بیشتر از همه احتمال دارد باعث شود فرد مسیر خود را گم کند، نتواند راحت درست و اشتباه را از هم تشخیص دهد، و مانعی که چیره شدن به آن از همه سختتر است؛ آنها یک قفل حیاتی و مرگوزندگی در لبه تولد افلاک عظیم جدید هستند، و مانعی بسیار بزرگ مقابل تازهسازی.» («آموزش فا طی جشن فانوس سال ۲۰۰۳ در کنفرانس فای غرب ایالات متحده»)
به خودم قول داده بودم که نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نادیده بگیرم. اما در آن زمان نمیدانستم که حتی اگر تمایلی به قبول نتایج نظم و ترتیبات نیروهای کهن نداشته باشم، پیش از این نظم و ترتیبات نیروهای کهن را قبول کردهام. در حال حاضر آموختهام که تنها زمانی که واقعاً در تزکیه رشد کنم، وابستگیهای بشریام را رها کنم و در مسیر نظم و ترتیب داده شده توسط معلم گام بردارم، میتوانم بهطور واقعی نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نادیده بگیرم.
معلم بیان کردند:
«ما اغلب درباره «تزکیه» صحبت میکنیم. معنای تزکیه چیست؟ در واقع تعداد کمی از مردم حقیقتاً از آن آگاه هستند. «تزکیه» به معنای کمال و بهسرانجام رسیدن یک موجود است.» («آموزش فا در کنفرانس فای واشنگتن دیسی 2018»)
تا زمانی که هیچ خواستهای نداشته باشم و از تعالیم استاد پیروی کنم، میتوانم به ازخودگذشتگی و نوعدوستی دست یابم. وقتی میتوانم همه چیزهای دنیوی را بهطور کامل رها کنم و بهطور کامل نظم و ترتیبات نیروهای کهن را نفی کنم، قادر خواهم بود در مسیر به سوی الوهیت گام بردارم.
تبدیل شدن به موجودی خلق شده توسط دافا
ما از کیهان کهن آمدهایم و عنصر ذاتی خودخواهِ نیروهای کهن را با خود حمل میکنیم. حالا باید از نیروهای کهن جدا شویم و واقعاً به موجودی تبدیل شویم که معلم توضیح دادند:
«...اول بايد ديگران را در نظر بگيريد تا اينكه روشنبيني درستِ ازخودگذشتگي و نوعدوستي را كسب كنيد.» («کوتاهی نداشتن در سرشت بودایی» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
تزکیه محکم و استوار در فا بدان معنی است که باید از فا برای ارزیابی هر کلمه و رفتارمان استفاده کنیم تا ببینیم که آیا همسو با فا هستیم یا خیر؛ این بدین معنی است که در مسیر تزکیه نظم و ترتیب داده شده توسط معلم گام برمیداریم، و به موجودی تبدیل میشویم که از دافا خلق شده است.
تزکیه مهمترین و جدیترین مسئله در جهان است. در مسیر تزکیه واقعی نیاز به ارادهای قوی داریم و هیچ چیز ارادهمان را تکان نخواهد داد. سپس قادر به رسیدن به هدف خواهیم بود.
ما همیشه باید خودمان را بهعنوان تزکیهکنندگانِ دافا درنظربگیریم و از آموزههای دافا برای رسیدگی به همه مشکلات استفاده کنیم. سپس قادر خواهیم بود که در فا صعود کنیم و قدرت دافا را بدست آوریم.
سخن پایانی
بلافاصله پس از پایان این مقاله، با برخی از تمرینکنندگان بهطور اتفاقی وارد تضاد شدم. کمی اعتماد به نفسم را ازدست دادم زیرا آنها را بهخوبی اداره نکردم. اگرچه درباره ازبین بردن وابستگیهایم در این مقاله صحبت کردم، نتوانستم در این مسیر گام بردارم. آیا هنوز باید این مقاله را بهاشتراک بگذارم؟ به محض ظاهر شدن این فكر هشیار شدم- این وابستگیای به خودخواهی است، زیرا نگران این بودم كه اگر بعد از نوشتن این مقاله، هنوز وابستگیهای بشریام ظاهر شود، دیگران درباره من چه فکری میکنند. متوجه شدم که نیروهای کهن میخواهند با استفاده از وابستگی به خودخواهی مانع من از به اشتراک گذاشتن مقاله شوند و قصد نداشتم به دام آن بیفتم.
مهم نیست که نیروهای کهن چه مسیری برایم نظم و ترتیب دادهاند، به درون نگاه و بر اساس استانداردهای دافا تزکیه خواهم کرد. تنها یک راه برای پیمودن وجود دارد- مسیری که توسط معلم و دافا نظم و ترتیب داده شده است.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه سفرهای تزکیه