(Minghui.org) اخیراً در نیویورک برف شدیدی بارید و جادهها لغزنده شدند. طی یک هفته سه تصادف کوچک داشتم. در آخرین مورد، اتومبیلم به مدت یک ساعت در توده برف گیر کرد.
شوهرم گفت: «این دقیقاً مثل وضعیت تزکیه خودت است، مثل این است که تو گیر کردهای.» سخنانش به من یادآوری کرد که به درون نگاه کنم.
افکارم درطول آن تصادف را بهیاد آوردم. فراگیرترین احساس ترس بود، میترسیدم مجروح شوم یا حتی بمیرم. ترس یکی از بنیادیترین وابستگیهایی است که اکثر تمرینکنندگان در ابتدای تزکیه دارند. من در سال 2003، زمان شیوع سارس از ترس، تمرین فالون دافا را آغاز کردم. میدانستم دافا میتواند از من محافظت کند، ازاینرو شروع به تمرین کردم.
وقتی اتومبیلم بیاختیار شروع به لغزیدن کرد، اولین فکرم این بود که از استاد درخواست کمک کنم. فوراً گفتم: «فالون دافا خوب است.» بارها آن را گفتم، اما اتومبیلم در توده برف ماند. بنابراین توقف کردم. بهجای اینکه به درون نگاه کنم که چرا این اتفاق افتاد، تمام فکرم این بود که از روش یک فرد عادی استفاده کنم که اتومبیل آزاد شود.
در طول ساعت بعد، شاخهها و سنگها را زیر لاستیکها گذاشتم و نمک را اطراف اتومبیل پخش کردم. اما فایدهای نداشت. سعی کردم فرمان را بچرخانم و اتومبیل را در جهت درستی قرار دهم، اما آن دوباره داخل توده برف برگشت.
وقتی بعداً به درون نگاه کردم، متوجه شدم که با تزکیه بهعنوان ابزاری برای حل مشکلات و عبور از آزمونها رفتار کردهام. از این معیار که چقدر فرد «عملگرا و مفیدی» هستم برای سنجش اینکه چقدر خوب تزکیه کردهام استفاده میکردم. مفید و کارا بودن تمام چیزی بود که اهمیت میدادم. این تزکیه واقعی نبود.
استاد بیان کردند:
«علت اینکه اغلب تزکیهکنندگان نمیبینند این است که آنها در طلب دیدن هستند، که یک وابستگی هست.»
«روشنبینی (یا آگاهی) قبل از دیدن ظاهر میشود. ذهنتان را تزکیه کنید و کارمایتان را ازبین ببرید. زمانیکه سرشت اولیهتان ظاهر شود قادر به دیدن خواهید بود.» («چرا شخص قادر به دیدن نیست» از نکات اصلی برای پیشرفت بیشتر)
روشهای افراد عادی که استفاده کردم، کارایی نداشتند. وقتی گیر کردم، آرام نبودم. درعوض، مضطرب و دستپاچه شدم. حتی شروع به گله و شکایت و سپس گریه کردم. با شوهرم تماس گرفتم و او را سرزنش کردم و گفتم که او مقصر است، زیرا لاستیکهای اتومبیل را عوض نکرده است.
وقتی تلفن زدم او مشغول ترویج شن یون بود. تماس تلفنیام با کارش در نجات مردم مداخله کرد. پس از آن احساس شرمندگی کردم که بهعنوان یک تمرینکننده واقعی مشکل خودم را حل و فصل نکردم. این فرصت رشد را ازدست داده بودم. خودم را تزکیه یا به درون نگاه نکردم.
زنگ بیدارشوی من
به مدت بیش از ده سال تزکیه کردهام. وقتی وضعیت تزکیهام را بررسی کردم، عدم نگاه به درون یکی از بزرگترین مشکلاتم بود. وقتی اتومبیلم شروع به لغزش کرد، فکری در ذهنم جرقه زد: «چه چیزی را در تزکیهام نادیده گرفتهام؟» بااینحال به جای اینکه از منظر یک تزکیهکننده موضوع را تجزیه و تحلیل کنم که چرا آن حادثه اتفاق افتاد، سعی کردم با استفاده از روشهای افراد عادی مشکل را حل کنم.
تزکیهام در کار رسانهای نیز بههمین صورت است. تمام آنچه اهمیت میدهم این است که کارها انجام شود و بتوانم آنها را بهدرستی انجام دهم. وقتی مدتی طولانی موفق نشویم به درون نگاه کنیم و وابستگیها را ازبین ببریم، امکان دارد تنبل شویم، در طلب راحتی باشیم و درنتیجه در تزکیه سست شویم.
طی یک جلسه رسانهای، برخی از افکار منفی را بیان کردم. گفتم: «اگر هنوز هم باید 20 سال دیگر حقیقت را روشن کنیم، میتوانم آن را انجام دهم. اما مطمئن نیستم که بتوانم 20 سال دیگر هم کارهای رسانهای را ادامه دهم.»
بعد از این حوادث، افکارم تغییر کردهاند. اگر استاد ترتیبی بدهند که من 20 سال دیگر هم در رسانه کار کنم، قطعاً آن را انجام خواهم داد. قبلاً نگرانیها و فقدان اعتماد به نفسم به این دلیل بود که بهخوبی عمل نمیکردم، احساس میکردم که ادامه کار در رسانه بسیار دشوار است.
بهعنوان یک تزکیهکننده، مشکلاتم را باید بهگونه دیگری اداره میکردم. ازآنجاکه میدانستم در کار کند هستم، بهخوبی عمل نمیکردم و خیلی پایینتر از معیارهایی بودم که استاد برای ما تعیین کردند، باید بیشتر تلاش کنم، بهجای اینکه منتظر نتایج خوب باشم. مهمترین کار این است که نباید اعتمادبهنفسم را ازدست بدهم. روز به روز و سال پس از سال باید پایدار و ثابتقدم باشم.
استاد بیان کردند:
«کار مریدان دافا هنوز تمام نشده است؛ خود را بهخوبی تزکیه کنید و در اداره رسانهها حتی بهتر عمل کنید؛ این، تقوای عظیم مریدان دافا است. در میان سختیها اینکه مسیرتان را بهخوبی طی کنید اصلاً آسان نیست، اما شما آن را به انجام رساندهاید.» (پیام تبریک)
وابستگی به غذا دارم، بنابراین وقت زیادی را صرف آشپزی میکنم. هر روز زمانی را صرف خواندن اخبار روزانه میکنم، زیرا به سرگرمی وابسته هستم. حتی وقت زیادی را به خواندن مقالاتی که نوشتهام و نظرات خوانندگان میگذرانم. این وقایع بهعنوان یک زنگ هشدار عمل کرد و اکنون میفهمم باید زمانی را که استاد برای تزکیه خودمان و نجات مردم به ما عطا کردند، گرامی بدارم. هر روز بسیار باارزش است.
روز بعد از آخرین تصادف، دوباره رانندگی کردم و بیرون رفتم. وقتی اتومبیل را روشن کردم، شعر استاد را بهیاد آوردم:
«روشنبینان بزرگ از هیچ سختی نمیهراسند
ارادهشان مانند الماس است
رها از وابستگی به زندگی یا مرگ
با اعتماد و ذهنی فراخ مسیر اصلاح فا را میپیمایند.»
("افکار درست، اعمال درست" هنگ یین 2)
مطالب فوق درک سطحیام هستند. اگر چیز نادرستی بیان کردهام، لطفاً مرا اصلاح کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود