(Minghui.org) ازسال1996 تمرین فالون دافا را شروع کردم، اما تا سال1999 بهطور فعالی خودم را تزکیه نکردم. وضعیت تزکیهام پایدار نبود.در مورد شغلم منفعل شدم و نتوانستم وضعیت کوشای «... طوری تزکیه کردن که انگار تازه شروع کردهاید...» (آموزش فا در کنفرانس فای بینالمللی نیویورک بزرگ 2009 ) را داشته باشم.
در محل کار، اغلب کارهایم را آنقدر بهتأخیر میانداختم تا اینکه دیگر نمیتوانستند بهتأخیر بیفتند، بنابراین در شرکتم ضعیف عمل میکردم. در خانه نیز تمایلی به انجام کارهایی که باید انجام دهم نداشتم. گاهی اوقات بهطور کوشایی تزکیه میکردم، در زمانهای دیگر نمیتوانستم فا را مطالعه کنم و تمرینها را بهخوبی انجام دهم. این امر تأثیر منفی بر محیط تزکیهام در خانه و تواناییام برای روشنگری حقیقت میگذاشت.
با پیشرفت سریع اصلاح فای استاد دریافتم که باید وضعیتم را تغییر دهم، در غیر اینصورت این فرصت ارزشمند را از دست میدهم. مطالعه فا و فرستادن افکار درستم را تقویت کردم و هر روز وقت بیشتری را صرف مطالعه فا میکردم. هر روز، از مترو بجای رانندگی تا محل کار استفاده میکردم تا بتوانم از زمان رفت و آمد برای مطالعه فا استفاده کنم.
بهتدریج شروع به خواندن تجربه سایر تمرینکنندگان در وبسایت مینگهویی کردم. بسیاری از تمرینکنندگانی که کارهای دافا را خوب انجام میدادند، بهطور کوشایی فا را مطالعه میکردند و افکار درست میفرستادند. فرستادن افکار درست را با جدیت بیشتری آغاز کردم و زمان آن را افزایش دادم. بهعنوان مثال، مدت زمان فرستادن افکار درست را در نزدیکی زندانها از سی دقیقه به یک ساعت افزایش دادم. بهتدریج خودم را بهطور کوشاتری نسبت به قبل تزکیه کردم.
وقتی در مینگهویی خواندم که برخی از تمرینکنندگان محلی بهطور غیرقانونی حبس شدند و مورد آزار و شکنجه وحشیانهای قرار گرفتند، به آنجا رفتم و افکار درست فرستادم. با این حال احساس کردم افکار درستم به اندازه کافی قوی نیست و افزایش زمان نیز وضعیت مرا بهبود نمیبخشد.
کوچکترین دخترم (او نیز یک تمرینکننده است) به من گفت که ناگهان چیزی شیطانی مانند ویروس یا حشرهای را دیده که تاج دارد، عصایی را در دست گرفته و با نگاهی شرورانه به ما خیره شده بود. پوزخندی اهریمنی داشت، تهدیدآمیز بهنظر میرسید و ما را مسخره میکرد. پشت آن دستهای از ویروسها و حشرات کوچکتر وجود داشتند.
مجدداً نزدیک زندان رفتم تا افکار درست بفرستم، اما هنوز احساس میکردم که افکار درستم بسیار ضعیف است. از حالت ذهنی آرام و پاکی برخوردار نبودم و احساس میکردم که گویی توانایی و افکارم قفل شدهاند. فکر میکردم که ممکن است وضعیت تزکیهام خوب نباشد یا آگاهیام به فا بهاندازه کافی قدرتمند نیست. همچنین فکر میکردم که آیا میتوانم آگاهیام را در فا ارتقاء دهم تا چیزهای منفی را بهطور کامل پاک کنم.
پس از اینکه به خانه بازگشتم دخترم به من گفت او استاد را دیده است که یک کمان الهی به ما دادند، که بسیار قدرتمندتر از قبل است. این کمان الهی با درخششی قدرتمند میدرخشید و سنگهای بیشتری روی آن بود.
ناگهان فای استاد را بهخاطر آوردم که مرا بسیار روشن کرد، استاد بیان کردند:
«وقتی وابستگیهای بشری یک نفر قوی باشد، قادر نخواهید بود جنبۀ درست او را ببینید؛ فقط وقتی افکار درست مریدان دافا قوی باشد احساس میکنید که آنها متفاوت هستند. به همین دلیل است که اغلب نمیتوانید وضعیت سایر تمرینکنندگان را بهطور واضح ببینید. وابستگیهای بشری، خودشان را لزوماً به یک شکل نشان نمیدهند. بنابراین آنها میتوانند باعث شوند احساس کنید ناتوان و دلتنگ هستید یا شما را کسل و تنبل میکنند؛ این چیز سعی میکند شما را از سرحال و پرانرژی بودن بازدارد. بگذارید به شما بگویم که بسیاری از آن موجودات بد ذرهبینی، مانند گرد و غبار شما و تفکرتان را میپوشانند، اما آنها درواقع چیزی نیستند، و وقتی افکار درست میفرستید میتوانید آن چیزهای فاسد و پوسیده را ازبین ببرید.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014)
«اما بسیاری از مریدان دافا صرفاً افکار درست ضعیف دارند و طوری عمل میکنند که گویی ناتوان هستند [که چیزها را تغییر دهند]. گاهی اوقات در تزکیهتان قادر نیستید یک آزمایش را بگذرانید یا وابستگیهایتان را شناسایی کنید و آن بهخاطر این است که برخی مشکل(های) کوچک را جدی نگرفتهاید. اما درواقع، بدون توجه به اینکه یک مشکل چقدر کوچک باشد، اگر نتوانید به استاندارد برسید قابل قبول نخواهد بود. همچنان که زمان میگذرد، شخص دلسرد میشود و آنها این احساس را تقویت میکنند. ازبینبردن کارما که درحال حاضر درحال متجلی شدن است نیز توسط این چیزهای پوسیدۀ سطح پایین باعث میشود.» (آموزش فای ارائه شده در کنفرانس فای سان فرانسیسکو 2014)
بهتدریج سعی کردم چیزهای پوسیده و فاسدی را که نیروهای کهن در بدنم قرار داده بودند، از بین ببرم. به خودم گفتم که میتوانم آنها را با یک فکر درست از بین ببرم. نهایتاً، مدت کوتاهی طول کشید تا افکار درست بفرستم تا بهویژه این چیزها را هدف قرار دهم و از بین ببرم. وقتی افکار درست را با ایمان کامل به فا میفرستادم، احساس میکردم آنها بهقدرکافی قوی هستند که یک کوه را بشکافند.
پس از آن، دوباره فرستادن افکار درست بهسمت زندان را شروع کردم. احساس کردم یک جریان مداوم از انرژی قدرتمند اطرافم را فرا گرفته و احساس کردم وارد بُعد دیگری شدهام. احساس مقدس بودن، قدرتمندی و شکستناپذیری میکردم و قدرتم کاملاً بر شر چیره میشد.
اکنون بهجای احساس بیحالی و تنبلی، احساس انرژی میکنم و پراز افکار درست هستم.
اگر سایر تمرینکنندگان مانند من احساس دلسردی میکنند، باید به فرستادن افکار درست بهمنظور هدف قرار دادن چیزهای پوسیده سطح پایین توجه کنند. بیایید همه ما دوباره پرانرژی و کوشا شویم.
استاد ارجمند، برای نجات نیکخواهانهتان سپاسگزارم.
این فقط درک شخصی من است. لطفاً به نکات نادرست اشاره کنید.
کپیرایت ©️ ۲۰۲۳ Minghui.org تمامی حقوق محفوظ است.
مجموعه رشد و اصلاح خود